نقد فیلم Birth/Rebirth – زهر مادرانگی
Birth/Rebirth یک فیلم ترسناک روان شناختی و محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا است که به کارگردانی لورا ماس و نویسندگی او به همراه برندن جی اوبراین ساخته شده. این فیلم که با الهام گرفتن از فیلم ...
Birth/Rebirth یک فیلم ترسناک روان شناختی و محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا است که به کارگردانی لورا ماس و نویسندگی او به همراه برندن جی اوبراین ساخته شده. این فیلم که با الهام گرفتن از فیلم فرانکشتاین اثر ملی شلی و با حضور بازیگرانی چون مارین ایرلند در نقش رز و جودی ریس در نقش سیلیا به عنوان کاراکترهای اصلی، ساخته و پرداخته شده است، به نسبت فیلمهای ترسناک امتیازات خوبی از منتقدان دریافت کرده.
داستان از چه قرار است؟
دکتر رز کاسپر یک پاتولوژیست است که در قسمت کالبد شکافی بیمارستان کار میکند و سر و کار داشتن با اجساد، او را از ارتباطات اجتماعی دور کرده است. او با سقط کردنهای خودخواسته جنینهای درون رحمش سعی دارد تا مردگان را زنده کند. در واقع او برای پیشبرد علم از هیچ چیزی نمیگذرد. بعد از مرگ لیلا، دختر پنج ساله سیلیا، که یک پرستار در بخش زایمان است، رز جسد دختر بچه را به خانه میبرد تا آزمایشات خود را برای زنده کردن مرده بر روی لیلا تست کند.
وقتی جسد لیلا از بیمارستان ناپدید میشود، سیلیا به رفتار رز شک میکند و به زور وارد آپارتمانش میشود و دخترش را مییابد که در یک آزمایشگاه خانگی دوباره زنده شده. سیلیا مادر مجردی که مهربان و همدل است که پس از باخبر شدن از کار رز و نتیجه بخش بودن آن، سعی میکند برای زنده نگه داشتن فرزندش به او کمک کند. هر دو زن متوجه میشوند که برای زنده نگه داشتن لیلا باید قدم در مسیری تاریک و بدون بازگشت بگذارند تا از چیزی که برایشان عزیز است محافظت کنند.
واهمهای از جنس انزجار
Birth/Rebirth با سکانسی ترسناک و بیرحمانه آغاز میشود. صحنه اول رعب انگیز و با آوای گوشخراش آژیر، صدای امدادگران با پس زمینهای از نفس نفس زدن جسمی نیمه جان همراه است. در نهایت صحنه ابتدایی به بیمارستان کشیده میشود و مخاطب در کادری شلوغ و استرسزا با حضور پزشکان گم میشود. جراحان سراسیمه با حجم زیاد خونی که در اطرافشان ریخته، به از هم گسیختن شکم زن باردار سرعت میبخشند تا کودک درون مادر را نجات دهند.
در همان حین جراح میگوید: «قول میدم بچت خوب میشه» و مادر نیمه جان میگوید: «من چطور؟» اما با عجله پرستاران برای نجات بچه، او فراموش میشود و سپس بر تخت سردخانهای بدن شکافته شدهاش را میبینیم که بی رمق افتاده است. در اینجا ترس صاحبان رحم به طرز وحشتناکی ترسیم میشود. به علاوه این که Birth/Rebirth قصد دارد تا به مادر نه به عنوان انسان بلکه به عنوان ظرفی برای یک غریبه کوچک نگاه کند.
ممکن است در ابتدا به این ترس و استرس جذب شوید، اما هر چه فیلم پیشروی میکند، وحشت و انزجاری شما را فرا میگیرد که از تماشای آن عاجز میشوید. واقعی بودن این سکانسهای منزجر کننده و بدنهای باز شده و اعضای بیرون آمده جسدها، وحشتی را در جانتان میاندازد، که تماشای ادامه فیلم را برای بیننده سخت میکند. پس با وجود این که افتتاحیه فیلم ترس رایجی را نمایش میدهد اما دنباله آن نفرت انگیز است.
اما داستان به همین جا منتهی نمیشود، چرا که با جلو رفتن روایت میفهمیم که باید مادران مرده را فراموش کنیم و به تماشای مادری بنشینیم که با جسد فرزند بازگشته از مرگ دست و پنجه نرم میکند. مادری که شخصیتی مهربان و دلرحم معرفی میشود، اما برای برگشت فرزندش به زندگی حاضر است که از خود یک قاتل بسازد.
دو زن متفاوت در مسیری مشترک!
سیلیا (جودی ریس)، یک پرستار در بخش ویژه زنان و زایمان است، او شخصیتی گرم و صمیمی دارد و با بیماران، دوستان و دختر بازیگوشش لیلا با بازی ای.جی. لیستر (A.J. Lister) مهربان است. سپس به دومین نقش اصلی این فیلم یعنی رز (مارین ایرلند) میرسیم، او پاتولوژیستی است که بیشتر زمانش را مردهها و اعضای بدنشان سر میکند. رز زنی خونسرد و بی احساس که با بیرمقی و بیحسی بدن اجساد را واشکافی میکند، معرفی میشود.
در ابتدای فیلم Birth/Rebirth، این دو غریبه هستند. اما به آرامی تبدیل به یک زوج عجیب و غریب می شوند که قدرت درک یکدیگر را پیدا خواهند کرد. تضادهای چند قطبی بیشماری بین آنها وجود دارد که با زندگی رز و سیلیا در یک آپارتمان مشترک با وجود تمام تفاوتها دوستی سختی را بینشان ایجاد میکند. حتی شاید به نظر برسد که این دو شبیه یکدیگر میشوند.
همانطور که میبینیم وقتی لیلا کوچولو به طور ناگهانی میمیرد؛ رز به شیوه حسابگرایانه و به سردی جسد او را میدزدد و با آزمایشی او را زنده میکند. اما اثری از حس خاصی در چهره و رفتار او دیده نمیشود. سیلیا همانطور که با نوازش پای کوچک نوزاد زود متولد شده در ابتدای فیلم روحیات خود را به مخاطب نشان داده، در ادامه فیلم هم با بروز احساسات و عواطف قوی خود، این معجزه تولد دوباره دخترش لیلا را به فال نیک میگیرد.
سیلیا خود را بار دیگر وقف فرزندش میکند. در نتیجه برای زنده نگه داشتن لیلا حاضر است هزینه وحشتناکی را بپردازد، از دزدین ابزار و دارو در بیمارستان گرفته تا دروغ به بیماران برای به دست آوردن مادهای که نیاز دارد تا با آن سرم فرزندش را فراهم کند. سیلیا حتی بیشتر پیش میرود و به قتل یک زن باردار هم دست میزند. او با رز و پروژه بازگرداندن مرده به زندگی همکاری میکند تا آزمایش رز به موفقیت برسد.
باید گفت که علیرغم تمام تابشهای رفتاری پرشور سیلیا و اظهارات قدرتمند عشق و انجام وظیفه در قبال فرزندش، رز ترسناک، بی رحمانه، منطقی و سرد است. گویی که رز با همان نگاه مردهای به زندگی مینگرد که در هنگام عکاسی از یک جسد در محل کارش به چشم میخورد. شاید به نظر برسد که این سبک زیستن تنها راه نجات او برای آرام کردن فشار کار خشنی است که انجام میدهد. اما در زیر این فضای بیرونی یخی، وقتی او و سیلیا به هم نزدیکتر میشوند، قلب او شروع به درک احساسات و عواطف میکند.
بازیگران فیلم Birth/Rebirth انسانهایی با کنتراست بالا را برایمان به نمایش میگذارند. رز و سلی اجراهایی را ارائه میکنند که در نهایت ممکن است از خود بپرسید که واقعا این زنان آنقدر واقعی و قابل لمس و متفاوت شرایط را احساس میکنند؟ درون این دو نفر روح شوخآمیزی است که میفهمد در غم، درد، وحشت و عشق، چیزی وحشی وجود دارد که نمیتوان آن را رام کرد.
منشا زیستن: مادر
فیلم عمیقا درباره ترس از معنای مادر بودن است. سلی و رز برای زنده نگه داشتن لیلای احیا شده باید با انواع چالشهای وحشتناک روبهرو شوند. آنها باید صبور باشند، زیرا لیلا به نقاط عطف عجیب و غریب و وحشتناکی میرسد مثل کشتن یک خوک که رز از مرگ به زندگی بازگردانده بود. یا ریاکشنهای بی دلیل غم و ترس. دقیقتر بگویم او فقط به روشی عمل میکند که تنها از یک کودک یک بار مرده و دوباره زنده شده میتواند بر آید.
درست است که Birth/Rebirth با الهام گیری از فرانکشتاین تصویری از بازگرداندن جسمی بی جان را تجسم کرد اما رویکرد جدید او آمیختن حس مادرانگی به فیلم است. فداکاری و قربانی کردن چهارچوبهای پسندیده زندگی یک مادر برای دوباره نفس کشیدن فرزند حسی را در مخاطب ایجاد میکند که نمیتواند کارهای اشتباه و غیر انسانی مادر را به عنوان جرم ببیند.
جایی آزمایش علمی رز ترسناک میشود که وحشت آسیب بدن وارد بازی میشود. رویکرد لورا ماس در مورد زخمها، خون و آسیب فیزیکال به چندش ترین شکل ممکن بر صفحه نمایش به تصویر کشیده میشود. با این وجود کارگردان از این هم فراتر میرود، سکانسهای ساده و دلهرهآوری را طراحی میکند، مانند مادری که لباسهای فرزند مردهاش را در یک کیسه زیپدار به سوی بیمارستان حمل میکند و به خانهای ساکت و خالی بازمیگردد. در چنین سکون و سکوتی، ما مانند یک همراه با درد سیلیا همراه میشویم، در جهان مادرانگی او شنا میکنیم بدون این که تجربهای نزدیک به آن داشته باشیم.
علم فانتزیِ بازگشت روح به بدن
فیلم Birth/Rebirth علاوه بر وحشت نگاهی عاطفی و احساسی بر ایده فیلم سوار کرده است اما موارد بیشماری از دلایل نادرست علمی و قوانین پزشکی را ارائه میدهد که فیلم را باور ناپذیر رقم میزند اگر از جنبه علوم پزشکی برای برگرداندن یک جنازه به زندگی سخن نمیگفت نفس کشیدن مردهها برای ذهن مخاطب قابل پذیرش میشد. چرا که این فیلم با وجود جنبه خیالی از ژانر فانتزی بسیار فاصله دارد و این ادلههای آبکی علمی مسیر فیلم را منحرف کرده است.
همچنین اگر رفتارهای غیر ارادی و تعجب برانگیزی برای کاراکتر لیلا طراحی میشد. کمی بیشتر بر جنبه ترسناک فیلم اضافه میکرد. ای کاش به جای این حجم زیاد فضای بصری منزجر کننده از اعضای خونی بدن انسانها و نشان دادن جسمهای بریده شده و تکه پاره شده به رفتارهای وحشت انگیز لیلا اکتفا میکرد. اما لازم به ذکر است که انتهای Birth/Rebirth به خوبی رقم خورد. در واقع این فیلم در نقطهای که بسیاری از فیلمهای ترسناک نمیتوانند هوشمندانه فرود را حفظ کنند، دقیقاً همان جایی که باید تمام میشد به پایان میرسد هرچند که شاید تشنه چیزهای بیشتری برای فهمیدن باشیم.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.