نقد فیلم Gran Turismo | در ستایش گیمرها
چگونه در اقتباس سینمایی از یک بازی شبیه ساز مسابقه اتومبیلرانی، فضایی برای همذات پنداری با قهرمان پیدا کنیم؟ پاسخ به طرز شگفت آوری ساده است: شما فقط باید یک قهرمان داستانی بسازید که یک ...
چگونه در اقتباس سینمایی از یک بازی شبیه ساز مسابقه اتومبیلرانی، فضایی برای همذات پنداری با قهرمان پیدا کنیم؟ پاسخ به طرز شگفت آوری ساده است: شما فقط باید یک قهرمان داستانی بسازید که یک بازیکن یا گیمر هم باشد. برای این منظور، «گرن توریسمو» ساخته نیل بلومکمپ از داستان واقعی مردی استفاده میکند که آنقدر در مسیرهای مجازی یک بازی مهارت داشت که به او اجازه داده شد در زندگی واقعی نیز با ماشین مسابقه دهد. در ادامه برای بررسی بیشتر با نقد فیلم Gran Turismo همراه ویجیاتو باشید.
فیلم «Gran Turismo» همانطور که مشخص است از بازی ویدیویی محبوبی به همین نام اقتباس شده اما به جای اضافه کردن یک سناریوی مستقیم به بازی، داستان نسلی است که بازی را انجام میدهند. این فیلم نشان دهنده یک معضل مهم برای گیمرهاست؛ معضلی که میگوید آیا کودک یا نوجوانی که در تمام مدت زمان خود بازیهای ویدیویی رقابتی میکند، سرانجام میتواند به یک مسابقه دهنده واقعی تبدیل شود یا خیر.
به طور کلی این فیلم با درگیریهای نسبتاً قابل توجهی که در دل روایت خود دارد، موفق میشود برای مخاطبی که عاشق فیلمهای ورزشی رقابتی است، اثری تبلیغی و سرگرمکننده باشد که ارزش تماشا دارد.
داستان فیلم بدین شرح است که در سال ۲۰۱۱، یان ماردنبرو جوانترین برنده یک برنامه کشف استعداد شد که در آن بازیکنان پرشور بازی گرن توریسمو فرصتی برای تبدیل شدن به یک راننده مسابقه واقعی پیدا کردند. در طول این برنامه، این جوان انگلیسی نه تنها نشان داد که بازیها میتوانند چیزی فراتر از سرگرمی باشند، بلکه کارهای بیشتری هم انجام داد. در واقع او تاریخ ساز شد.
داستان یک گیمر
گیمر یا بازیباز، کسی است که معمولاً به بازیهای تعاملی که شامل بازیهای ویدئویی میشود، میپردازد و روزانه آنها را بازی میکند. اکنون فیلم «Gran Turismo» روایت کننده یکی از همان خورههای بازیست که خوراک شب و روزش انجام بازی گرن توریسمو است. بدون شک نام این بازی به گوش شما خورده و شاید روزهای زیادی پای آن نشستهاید.
گرن توریسمو که برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ منتشر شد، یک سری بازی است که با هدف شبیه سازی مسابقات اتومبیل رانی در نزدیک ترین حالت به واقعیت، از پیست گرفته تا عملکرد خودرو توسعه یافته است. این فیلم که با به تصویر کشیدن «کازونوری یامائوچی»، خالق بازی آغاز میشود، نشان دهنده یک معضل مهم برای گیمرهاست؛ معضلی که میگوید آیا کودک یا نوجوانی که در تمام مدت زمان خود پای بازی مینشیند، سرانجام میتواند به یک انسان موفق تبدیل شود یا خیر.
پیام این فیلم هم در یک جمله خلاصه میشود: «اگر بازی را عاشقانه دوست دارید، پس زندگی خود را وقف انجام آن بازی کنید.»
ما به عنوان مخاطب وقتی به شخصیت اصلی این فیلم نگاه میکنیم، یک جوان انگلیسی را میبینیم که هرگز بازی را ترک نمیکند. این شخص که پدرش یک فوتبالیست سابق بوده، نمیخواهد راه پدر و برادر بزرگترش را دنبال کند و مانند آنها یک حرفه ورزشی داشته باشد. در عوض او میخواهد حرفه خود را که در ورزشهای الکترونیکی شروع کرده، با تبدیل شدن به یک راننده مسابقهای که از پنج سالگی رویای او بوده است، تکمیل کند.
در مجموع این فیلم نشان میدهد GT Academy یک رویداد منحصر به فرد است که دنیای بازیهای ویدیویی و واقعیت را از نزدیک به هم متصل میکند. با استفاده از آن، بازیکنان گرن توریسمو می توانند فرصتی برای ورود به دنیای مسابقات ماشینسواری واقعی پیدا کنند. البته رقابت بسیار زیاد است، اما خود هدف ارزش این تلاش را دارد.
نگرانی مخاطب آشنا با بازی
وقتی برای اولین بار اطلاعاتی دریافت کردم که سونی در حال آماده سازی یک اقتباس سینمایی از بازی «Gran Turismo» است که خود را «شبیه ساز واقعی رانندگی» مینامد، با خودم فکر کردم که یا این یک شوخی احمقانه است یا چیزی در سر آنها اشتباه پیش رفته؛ اما چرا؟ چون هیچ ایدهای نداشتم که بتوانم به دنبال حالت داستانی یا حتی جایگزینی برای آن در این بازی بگردم.
اما بعداً نام کارگردان فیلم را شنیدم؛ نیل بلومکمپ، مردی که پشت تولید سه فیلم «منطقه ۹»، «الیسیوم» و «Chappie» بوده است. شاید خیلیها این سه فیلم را دوست نداشته باشند، اما مطمئناً هر کدام از آنها با سبک متمایز، خود من را تحت تأثیر قرار دادند. به طور کلی این آثار از نظر بصری، تصاویر بسیار خوبی در دل خود داشتند که به من و تمام مخاطبان نگران این امکان را میداد که امیدوار باشیم فیلم جدید این کارگردان نیز بر بینندگان تاثیر مثبت میگذارد. و بله، بدون شک بهترین عنصر اجرا شده در کل فیلم همان مسابقات است. اما بقیه چی؟!
ساده بگویم، اگر حداقل یک درام ورزشی را در زندگی خود تماشا کرده باشید، پس تا حدودی میدانید که Gran Turismo درباره چه چیزی خواهد بود. این فیلم از تمام قوانین و الگوهای این ژانر پیروی میکند، بنابراین چیزی برای تعجب یا شگفتی وجود ندارد. این بدان معنا نیست که این فیلم اثر کاملاً بدی است، خیر ما با یک فیلم قابل قبول روبرو هستیم، اما بسیاری از بینندگان از جمله خود من، به وضوح انتظار چیزی متفاوتتر از نیل بلومکمپ را داشتند.
کجای کار لنگ میزند؟!
از نظر طرح داستان، آنچه ما در اینجا داریم اساساً مجموعهای از کلیشهها است که میلیونها بار تکرار شدهاند؛ برای مثال الگوی چنین اثر ورزشی و رقابتی همان فرنچایز محبوب «راکی» است. تفاوت اینجاست که اینبار راکی را در گرن توریسمو پشت فرمان و در دل پیست مسابقه خواهیم دید.
اما مشکل فیلم به طور کامل هر گونه شکاف در کلیشههای فیلمنامه نیست، بلکه در طولانی شدن کلی آن چیزی است که در نمایش داستان اتفاق میافتد. حتی اگر از همان ابتدا ندانید که شخصیتی چون یان ماردنبرو برای رسیدن به رویای خود چه مسیری را طی خواهد کرد، بازهم در این صورت سازندگان میتوانستند یک مسیر کوتاهتر و سرگرمکننده را برای نمایش این سناریو انتخاب کنند.
شاید بگویید این شکل از روایت چه ایرادی دارد؟! خب فیلم به جای ۹۰ دقیقه تمام ۱۳۵ دقیقه طول میکشد و به همین دلیل پر از صحنههای گذرا و بیان نکات تکراری واضحی است که قبلاً بیان شده است.
اما با این حال، داستان جذاب و گاهی فریبنده است، زیرا بر روی فرمولی که در دل زمان آزموده شده درست کار میکند. این یعنی «آدم از طریق تجربه مشکلات است که به موفقیت میرسد». به طور کلی چیزی در روح ما انسانها مدام چنین داستانهایی را میطلبد تا زندگی را کمی آسانتر کند؛ و نویسندگان گرن توریسمو چنین داستانی را در در دسترس ترین و هیجان انگیزترین شکل درک میکنند.
تختهگاز به سمت پیروزی
گرن توریسمو به عنوان یک مجموعه بازی ویدیویی همیشه در مورد تماشای اتومبیلها و هیجان رانندگی بوده که در آن تمام جزئیات با نهایت دقت بازسازی شده است. این یعنی فتیشیسم ماشینی به شکل بازیگوش. اما در این فیلم سازندگان آن شور شیدایی را با داستانی انسانیتر ترکیب میکنند که در آن اتومبیلها صرفاً ابزاری برای رسیدن به هدف هستند. اما چه هدفی؟! باور یک گیمر به عنوان یک انسان دارای فکر، ایده و توانایی.
شاید طرفداران سری بازیهای اصلی واقعاً این رویکرد را دوست نداشته باشند، اما دلایل انتخاب این رویکرد واضح است. فیلمساز میخواهد در کنار تبلیغ بازی، یک فیلم پیرامون یک شخصیت حقیقی که خودش گیمر است، تولید کند. در این بخش بازیگران اصلی به نشان دادن جنبه انسانی داستان فیلم کمک میکنند.
برای مثال تماشای اورلاندو بلوم و دیوید هاربر در هر صحنهای کنار هم لذتبخش است، حتی اگر تصاویر آنها تا حد ممکن متضاد و شبیه تکنیک «پلیس خوب و پلیس بد» باشد. هر دو شخصیت کلیشهای و معمولی هستند، ولی بازی دو بازیگر شخصیت آنها را برای مخاطب دلپذیر میکند.
از اساس شیمی بین اورلاندو بلوم و دیوید هاربر هرچند ناچیز به نظر میرسد، ولی برای مخاطب قابل قبول است. و اما آرچی مدکوی نیز در قامت یان، به شایستگی به جوانی تبدیل میشود که بر همه مشکلات غلبه کرده و روحیه خود را برای رسیدن به رویاهایش تقویت میکند. در واقع او همان قهرمان گیمری است که میتوان باورش کرد و با او همراه شد. هرچند این شخصیت نیز جای کار داشته و رابطه او با دوستش و البته آن تضاد فکری با پدرش نیز به شدت دم دستی است.
اما بیایید به مسابقه و صحنههای رقابتی فیلم بپردازیم؛ در این بخش نیل بلومکمپ خلاقانه با عناصری که مستقیماً از بازی گرفته شده کار میکند. وقتی نوبت به نمایش مسابقات میرسد، گرن توریسمو هیچ مشکلی ندارد. بلومکمپ توانسته تمام تنش مسابقات اتومبیل رانی را که میلیونها نفر در سراسر جهان آن را دنبال میکنند، به خوبی بازسازی کند. مسابقات اینجا مبارزهای بین افراد و ماشینها است و این دو در همزیستی کامل مخاطب را به دل یک مبارزه نفسگیر میبرند.
نماهای اکشن نیز کاملاً تماشایی هستند و همه چیز را از داخل خودرو به عنوان راننده اول شخص گرفته تا زوایایی از قوس چرخها را ارائه میدهند. با این حال، قابل توجه ترین نما در این فیلم، استفاده از پهباد در لحظات مسابقات جادهای با سرعت بالا بود. این تصاویر نشان میدهد که پهپاد بالا و در میان مجموعه ماشینهای مسابقهای پیشرو پرواز میکند تا حس سرعت و خطر بیشتری را در هر مسابقه به شما بدهد. و این به درستی کار میکند.
در حالی که مسابقات زیادی به عنوان بخشی از سکانسهای اکشن در فیلم اتفاق میافتد، اما چیزی که فیلم واقعاً به خوبی انجام میدهد این است که سکانسهای ماشینسواری با همپوشانیهای بصری برآمده از خود بازی گرن توریسمو و همچنین جلوههای بصری جالب ترکیب میشوند. بنابراین، حتی اگر بخواهید متوجه شوید که صحنه خاصی کاملاً CGI محور است، به دلیل ماهیت درهم تنیده فیلم Gran Turismo در این شکل بصری اهمیتی ندارد.
برداشت نهایی از فیلم Gran Turismo
فیلم Gran Turismo در حالی که آهسته، کلیشهای و ناشیانه شروع میشود، اما با جلو رفتن داستان، خود را به یک فیلم واقعاً خوب تبدیل میکند که طرفداران آثار ورزشی، گیمرها و عموم علاقهمندان به فیلم و سینما از آن لذت خواهند برد. از نظر من نیمه دوم فیلم قطعاً بهتر از نیمه اول آن است، و همچنین مسابقات از نظر فنی بی عیب و نقص آماده شده بودند. در کنار این موارد بازی دیوید هاربر و آرچی مدکوی نیز پیوند جالب و پررنگی را برای مخاطب ایجاد میکند.
با این حال، وجود چنین نکات مثبتی این واقعیت را از بین نمیبرد که اساساً فیلمنامه چیزی جز استفاده از کلیشهها نیست، و شخصیتهای جانبی فاقد پویایی یک شخصیت درست هستند. اگرچه این ممکن است به سادگی مربوط به دیالوگهای ضعیف باشد، به خصوص در نیمه اول فیلم. بنابراین، فیلم هنوز یک تبلیغ کاملاً محکم برای سونی و «گرن توریسمو» است که میتواند برای یک اقتباس از روی بازی نکته روشنی باشد.
فراموش نکنید سونی مصمم است با اقتباسهای خود از بازیهای پلیاستیشن، گیشه را تصاحب کند. در این روند فیلم «Uncharted» با بازی تام هالند نشان داد که این شرکت از شانسهای زیادی برای دستیابی به این هدف برخوردار است. و اکنون فیلم «Gran Turismo» یکی دیگر از برنامههای قوی است که متأسفانه به یک پیشرفت و موفقیت واقعی تبدیل نشد. اما اگر سونی حداقل به این سطح از کیفیت ادامه دهد، سینما به وضوح با فیلمهای خوب زیادی غنی خواهد شد. و در چنین فضایی دستیابی به موفقیت چندان دور نیست.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من نمیدونم چه انتظاری از یه فیلم دارید ولی میدونم حتی اگه مثل من فن سونی و گرن توریسمو نباشید بازم این فیلم فوق العاده هست و به زیبایی همه چیز رو نشون میده