۱۰ صحنه در فیلمهای ارباب حلقهها که اشک را به چشمان طرفداران میآورد
ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) به کارگردانی «پیتر جکسون» پر از لحظاتی است که اشک را به چشمان طرفداران میآورد. در این ماجراجویی که از «شایر» شروع شده و تا کوه نابودی (Mount ...
ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) به کارگردانی «پیتر جکسون» پر از لحظاتی است که اشک را به چشمان طرفداران میآورد. در این ماجراجویی که از «شایر» شروع شده و تا کوه نابودی (Mount Doom) ادامه پیدا میکند، عمیقا شاهد لحظات احساسی هستیم، از لحظات شادیآور گرفته تا صحنههای مرگ که موجب شکستگی دل مخاطبان میشود. مهم نیست بار چندم است که این سه گانه را تماشا میکنید، برخی از صحنههای آن همیشه قلب شما را به لرزه در میآورد، صحنههایی که در آن انسانیت و حس خویشاوندی به تصویر کشیده میشود. همه اشکها به دلیل لحظات تلخ و غمناک نیست و گاهی به دلیل بار احساسی و معانی عمیق صحنههاست که گریه میکنیم.
فیلمهای جکسون براساس کتابهای یکی از بهترین و تاثیرگذارترین نویسندههای تاریخ یعنی جی.آر.آر. تالکین (J.R.R. Tolkien) ساخته شده است. شاید این فیلمها تکتک کلمات درون کتابها را به تصویر نکشیده باشد، اما قطع به یقین جزء بهترین فیلمهای ساخته شده براساس کتابها در تمام تاریخ است و پیام تالکین را به خوبی به مخاطبان انتقال میدهد. ارباب حلقهها درباره دوستی و امید و چیرگی این عناصر بر لحظات تاریک و رنجشآور است و در آن شاهد داستانی نمادین و خاص از تقابل خوبی بر شر هستیم. بسیاری از لحظات این سه گانه فیلم به حدی شاهکار و احساسی است که کاملا در ذهن، قلب و جان مخاطبان حک شده و یک دیالوگ و یا قطعهای از موسیقی از آن کافیست تا به واکنش آنها و حتی اشک ریختنشان منجر شود.
۱۰. شایر
لحظات ابتدایی به تصویر کشیدهشدن شایر در فیلم اول این سه گانه، «یاران حلقه»، به معرفی سرزمین میانه میپردازد و در آن شاهد صحنههایی هستیم که احساس راحتی و حسی آرامشبخش را به مخاطب القا میکند. با اینکه با صحنههایی غمناک طرف نیستیم، اما مناظر زیبا و سرسبز شایر همراه با موسیقی نمادین و تکرارنشدنی «هاوارد شور» و ماجراجویی پیش رو احساسی جادویی از راحتی و گرما را در دل بیننده ایجاد میکند.
در ابتدای صحنه فرودو را میبینیم که به درختی تکیه داده و در حال مطالعه کتاب است، پس از آن صدای گندالف را میشنویم که در حال زمزمه موسیقی بوده و با نزدیک شدن این صدا مناظر بهشتی و حیرتانگیز شایر به تصویر کشیده میشود، مناظری که با صدای شادیآور کودکان ادغام شده و موسیقی نیز رفته رفته در پس زمینه اوج میگیرد. شایر در این صحنه به ما معرفی شده و نماینده تمام خوبیها و زیباییهای جهان است که اشک شوق در پی آن از چشمان مخاطب جاری میشود.
۹. حمله فارامیر برای بازپسگیری اسگیلیات
رابطه «فارامیر» با پدرش «دنتور» او را به یکی از تراژیکترین شخصیتهای ارباب حلقهها تبدیل میکند، چرا که پدرش شیفته فرزند دیگر خود یعنی برومیر است و تلاشها و شجاعت فارامیر به چشمش نمیآید و در طول فیلم سوم یعنی «بازگشت پادشاه»، شاهد رفتار زشت و تبعیضآمیز او نسبت به فارامیر هستیم. فارامیر آخرین تلاش برای ثابت کردن خود به پدرش را با گروهی از سربازان گاندور (Gondor) و برای پس گرفتن شهر اسگیلیات (Osgiliath) با یورشی به انجام میرساند که در آن دلیری بیپایان او را در به انجام رساندن آخرین دستور دنتور مشاهده میکنیم.
این صحنه به خودی خود احساسی است، اما اضافه شدن آهنگ شخصیت «پیپین» با نام The Edge of Night لحظه را برای اشک ریختن شما آماده میکند. متن تاریک و تلخ موسیقی و احساسات غمناک پیپین — با اینکه همیشه او را بشاش و خوشحال میدیدیم — به شکل مناسبی با فدا شدن قریبالوقوع سربازان شجاع گاندور ترکیب شده و صحنهای محزون را خلق کرده است، آن هم با وجود اینکه مبارزه به تصویر کشیده نمیشود.
۸. سقوط گندالف
«گندالف» بدون شک یکی از بهترین شخصیتهای ارباب حلقههاست و مرگ مفروض او در یاران حلقه فراموش نشدنی است. گندالف به عنوان هدایتگر یاران حلقه و مردی که فرودو و دیگران با وجودش احساس امنیت میکنند، شناخته میشود. در این فیلم یاران حلقه قصد خروج از «موریا» را دارند و در پی اتفاقاتی با یک موجود هولناک رو به رو میشوند، آنها طی فرار خود از این موجود به پلی میرسند و در آنجاست که گندالف به مبارزه با این موجود که بالروگی کهن است میپردازد. در نهایت گندالف موجب سقوط بالروگ میشود، اما خودش نیز همراه او میافتد. سقوط او هنگام مبارزه با بالروگ حماسی و نمادین است، اما بیشتر از همه واکنش گوناگون اعضای یاران حلقه است که اشک را بر چشمان بینندگان میآورد. فرودو گندالف را با جان و دل دوست دارد و این صحنه زمانی غمناکتر میشود که فرودو فکر میکند برای همیشه گندالف را از دست داده است.
۷. فداکاری برومیر
«بورومیر» نه تنها تراژیکترین شخصیت تمام «ارباب حلقهها»ست، بلکه در تعریفی وسیعتر به روایت اولین فیلم یعنی «یاران حلقه» معنا میبخشد. در صحنههای پایانیِ اولین پرده از این سهگانه حماسی، بورومیر با وسوسهای دست و پنجه نرم میکند که نیروی تکاندهنده جهان سرزمینمیانه است و در راس نمادگرایی تالکین قرار دارد. حلقه یگانه بین یاران تفرقه انداخته و این ماموریت —همانطور که «گالادریل» پیشبینی کرده بود — بر لبهی پرتگاهی متزلزل قرار دارد و ممکن است با کوچکترین تکانی به قیمت نابودی جهان تمام شود. بورومیر تسلیم این وسوسه شیطانی شده و برای دزدیدن حلقه به فرودو دست درازی میکند، اما در سکانس بعدی قهرمانی را میبینیم که فارغ از تمام ضعفهای شخصیتی خود به یاری همراهانش میشتابد و تا آخرین نفس برای حفاظت از آنها میجنگد و در نهایت جان خود را در این راه و در «آمونهن» فدا میکند.
برومیر شخصیتی پیچیده دارد و این پدیده که او خودش را برای دفاع از هابیتها فدا میکند، به جبران نقاط ضعف گذشتهاش میپردازد. در این صحنه او تسلیم نشده و با اینکه دو تیر در بدن او فرو رفته، اما همچنان به جنگیدن برای دفاع از کسانی که توان دفاع از خود را ندارند، ادامه میدهد، خصیصهای که همیشه محرک و انگیزهدهنده برای او بود. از خود گذشتگی برومیر و لحظات احساسی پس از آن در کنار «آراگورن» موجب گریه مخاطب میشود، آن هم زمانی که برومیر راجع به خطاهای خود صحبت کرده و آراگورن را پادشاه و فرمانده خود میخواند و او را به سمت سرنوشتش که شاه شدن است، هل میدهد.
۶. جدایی یاران حلقه
در ادامه مبارزه برومیر در فیلم یاران حلقه، نقشه فرودو این است که به تنهایی این ماجراجویی را ادامه دهد که پایانی شیرین و تلخ را برای این فیلم به ارمغان میآورد. فرودو در کنار رودخانه ایستاده و به صحبتهای ژرف و الهام بخش گندالف میاندیشد، صحبتهایی که به او قدرت ادامه دادن را میدهد. فرودو سوار قایق شده و به رودخانه میرود و «سَم» بلافاصله از راه رسیده و با اینکه شنا بلد نیست، خودش را به آب میاندازد. همه اینها به این دلیل است که سم به گندالف قول داده بود که در کنار فرودو بماند و به همین دلیل نزدیک بود که برای فرودو خودش را غرق بنماید.
آراگورن، لگولاس و گیملی نیز که رفاقتی ناگسستنی دارند تصمیم به نجات مری و پیپین میگیرند و در نتیجه یاران حلقه از هم جدا میشوند. این سکانس پایانی گواهیای بر صمیمیت بیپایان یاران حلقه است و با اینکه هر کدام راه خود را میروند، اما دوستی و رابطهشان حفظ شده و به آنها برای غلبه بر لحظات سخت و تاریک کمک میکند.
۵. مونولوگ سم
در پایان فیلم دوم ارباب حلقهها یعنی «دو برج» شاهد فرودو بگینز در یکی از تاریکترین لحظاتش هستیم و در پی آن حلقه او را فریب داده و او آماده است که امید را رها کرده و حلقه را به دشمن تحویل بدهد. مونولوگ سم موجب تکان خوردن فرودو شده و به او یادآوری میکند که ماجراجویی آنها برای چیست: که همچنان خوبی در جهان وجود داشته و آنها باید برای آن بجنگند. در این حین شاهد مونتاژی هستیم که سواران روهان را نشان میدهد که در حال غالب آمدن بر دشمن هستند و همچنین «انتهایی» را میبینیم که علیه صنعتگرایی سارومان و آیزنگارد میجنگند. همه اینها پیام سم را به خوبی میرساند که همچنان امید و خوبی در دنیا وجود داشته و تاریکی خواهد گذشت. این صحنه عمیقا الهام بخش بوده و در هر بار تماشای این فیلم اشک را به چشمانمان میآورد.
۴. ترک سرزمین میانه توسط فرودو
فیلم «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه» پایانهای زیادی دارد، اما تصمیم فرودو مبنی بر ترک سرزمین میانه به همراه گندالف یکی از تلخترین و غمناکترین صحنههای تاریخ سینماست. پدیده جنگ و ماجراجویی فرودو به عنوان حامل حلقه او را از درون شکسته و بجای اینکه با دوستان هابیت خود در شایر زندگی بکند، باید آنها را وداع بگوید. از دلایل دیگری که او احساس میکند که دیگر در شایر تعلق ندارد، زخمی است که «ویچکینگ» در فیلم اول به او زد، زخمی که پس از گذشت چهار سال همچنان درمان نشده است. در نتیجه فرودو دوستانش یعنی سم، مری و پیپین را بغل کرده و از آنها خداحافظی میکند، آن هم درست قبل از اینکه سوار کشتی بشود و برای همیشه سرزمین میانه را ترک کند. به شخصه بارها و بارها در هنگام دیدن این صحنه اشک ریختهام.
۳. یورش روهیریم
یورش «روهیریم» یکی از صحنههای ارباب حلقههاست که طرفداران دوست دارند بارها آن را تماشا کنند و به عنوان یکی از حماسیترین صحنههای تاریخ سینما شناخته میشود. هدایتگر نیروهای دشمن، ویچکینگ، در رابطه با شکست انسانها سخنرانی کرده و در این حین است که صدای شیپور نیروهای روهان از دوردست به گوش میرسد. نیروهای پلید موردور برمیگردند تا شاهد ارتشی از سواران روهان یعنی روهیریم باشند که نور از پشتشان میتابد. پادشاه روهان یعنی «تئودن» یک سخنرانی حماسی و تکرارنشدنی را انجام داده و فضا را برای حمله سواران خود آماده میکند. موسیقی نیز در این حین اوج گرفته و ترکیب همه اینها موجب تپیدن قلب مخاطبان و جاری شدن اشکشان میشود.
۲. تاجگذاری آراگورن
اینکه بالاخره شاهد قرار گرفتن تاج بر روی سر «آراگورن» هستیم لحظهای زیبا را خلق میکند که به موجب آن قهرمان جنگ حلقه سرنوشت خود را به عنوان شاه انسانها قبول میکند. آهنگی که میخواند و تجدید دیدار او با «آرون» بسیار تاثیرگذار، زیبا و تماشایی است. اما در نهایت لحظه پایانی این صحنه است که موجب گریستن طرفداران میشود، چرا که مری، پیپین، سم و فرودو به پادشاه جدید تعظیم میکنند و در اینجا آراگورن این دیالوگ را میگوید: «دوستان من، شما به هیچکس تعظیم نمیکنید» و بالافاصله خودش و تمام مردم حاضر در صحنه در مقابل چهار هابیت تعظیم میکنند، هابیتهایی که شجاعتشان آنها را به این مقام رسانده است.
۱. حمل فرودو توسط سم در کوه نابودی
بسیاری از لحظات در طول ارباب حلقهها نشان دهنده دوستی و صمیمیت سم و فرودو است، اما صحنه معروف در سرازیری کوه نابودی احساسیترین لحظه در تمام ارباب حلقههاست. در این صحنه سرنوشت آنها به زودی معلوم خواهد شد و فرودو تمام انرژیاش را برای ادامه دادن از دست داده و حلقه به شدت بر گردن او سنگینی میکند. در اینجاست که سم زیبایی موجود در جهان را به او یادآور میشود و زمانی که صحبتهای او برای دوستش کافی نیست، سم دیالوگ نمادین خودش را میگوید: «نمیتوانم (حلقه را) برایت حمل کنم، اما میتوانم خودت را حمل کنم» و سپس فرودو را بر دوش خود میگذارد و از سراشیبی کوه نابودی بالا میرود. این صحنه به خودی خود از ابتدا تا پایان باشکوه است، اما اوج گرفتن موسیقی هاوارد شور در هنگامی که سم، فرودو را بر روی شانههایش حمل میکند، هر بار موجب گریه شما خواهد شد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تمام این صحنه ها<<<<<<<<<<اون سکانس که داین و ارتشش میان روبِهروی ارتش تراندویل و الف ها جلوی دروازه های ارِبور تو فیلم هابیت بتل آو فایو آرمیز
سه گانه هابیت از هیچ نظری قابل مقایسه با سه گانه ارباب حلقه ها نیست