فیلم های مردان ایکس: از بدترین تا بهترین
مردان ایکس در اوایل دهه 60 میلادی و در پی موفقیت سایر مجموعههای تیمی مارول (انتقامجویان و چهار شگفتانگیز) خلق و معرفی شدند، اما در نهایت توانستند چیزی فراتر از یک تیم ابرقهرمانی ساده دیگر ...
مردان ایکس در اوایل دهه 60 میلادی و در پی موفقیت سایر مجموعههای تیمی مارول (انتقامجویان و چهار شگفتانگیز) خلق و معرفی شدند، اما در نهایت توانستند چیزی فراتر از یک تیم ابرقهرمانی ساده دیگر شوند. جالب است بدانید داستانهایی درباره این جهش یافتهها به رهبری پروفسور ایکس ابتدا حول مسائل اجتماعی حاد، شامل نژادپرستی و بیگانه هراسی ساخته میشد. اما شکل گرفتن و محبوبیت این جریان داستانی، رفته رفته قهرمانان جهش یافته مارول را برای خودنمایی در سینما نیز مهم کرد. بنابراین، اولین اقتباس سینمایی از «مردان ایکس» توسط برایان سینگر در آغاز دهه 2000 تولید شد که با نمایش آن کمیکهای این شاخه در چشم مردم و تهیه کنندگان از نو احیا شد، و به لطف آن ما بعداً شاهد آثار ابرقهرمانی سم ریمی و به دنبال آن جهان سینمایی مارول بودیم.
اکنون ما در ویجیاتو به افتخار نمایش اولین تریلر و پوسترهای جذاب فیلم مورد انتظار «Deadpool & Wolverine»، تصمیم گرفتیم تا فهرست تمام فیلمهای مردان ایکس (X-Men) را تهیه کنیم. فرنچایزی که تاریخ شروع آن به ابتدای این قرن میلادی برمیگردد، دورانی که سینمای ابرقهرمانی در اوج افول خود قرار داشت. و اکنون در عصری که به نظر هژمونی مطلق این ژانر سینمایی دوباره درحال از بین رفتن است، ما تمام فیلمهای خوب و نه چندان خوب، تیمی و انفرادی مردان ایکس را از بدترین تا بهترین رتبه بندی کردیم. (این رتبهبندی از بدترین به بهترین است)
X-Men: The Last Stand
دو فیلم اول مردان ایکس توسط برایان سینگر کارگردانی شد، کارگردانی مشکل ساز، اما قطعا با استعداد و دارای درک مقیاس جهانی از این ابرقهرمانان و فیلمسازی. اما صندلی کارگردانی قسمت سوم این فرنچایز به برت رتنر رسید، که همه چیزهایی را که سینگر با دقت در طول دو فیلم ساخته بود خراب کرد. در نتیجه قسمت سوم مردان ایکس از یک درام سیاسی با جهش یافتهها به یک فیلم بلاکباستری با نمایش لباسهای لاستیکی بدننما تبدیل شد. همانطور که میدانید، در هر سه گانه باید یک فیلم کمتر موفق وجود داشته باشد، اما قسمت سوم مردان ایکس حتی خارج از چارچوب فیلمهای اول این فرنچایز یک شکست توهین آمیز است.
The New Mutants
در حالی که The New Mutants فیلمی بود که نویدهای زیادی برای دمیدن یک روح تازه به فرنچایز جهشیافتههای مارول داشت و فهرست بازیگران محکمی نیز در آن به چشم میخورد، اما در نهایت پتانسیل آن محقق نشد. چیزی که ظاهراً در نظر گرفته شده بود تا یک حمله جدید شجاعانه برای احیای فرانچایز X-Men باشد، در عوض در سطح روایی و لحنی کم رنگ بود که این منجر به یکی از سطحیترین فیلمهای این فرنچایز شد. شاید در نگاه اول کاوش در ژانر ترسناک با حضور نوجوانان جهش یافته ای ده بکری به نظر میرسید، اما وقتی نتوان یک ایده خاص را درست اجرا کرد، همه چیز بدتر از حد معمول خراب میشود. این منجر به نکوهشکنندهترین انتقاد فیلم شد، و آن این بود که بهجای پذیرش کامل ریشههای کمیک منحصربهفرد آن، بهعنوان اثری عمومی شناخته شد.
Dark Phoenix
دارک فینکس یا «ققنوس تاریک» شبیه یک خداحافظی نسبتاً مچاله، ناشیانه و بیش از حد دراماتیک است که پس از آن به جای گریه یا احساسی شدن، میخواهید نفس راحتی بکشید که به پایان رسیده است. اما پس از قرارداد دیزنی و فاکس، بعید است که شاهد بازی مکآوی و فاسبندر، نیکلاس هولت و ایوان پیترز در این فرنچایز باشیم که به طرز ماهرانهای این شاخه کمیک مارول را نجات دادند. اما این شخصیتها در فیلم سیمون کینبرگ قربانی مالیخولیایی لحن بیش از حد تاریک و فضایی بسیار تلخ این فیلم شدند. به این ترتیب این فیلم که پتانسیل بالایی برای دیده شدن داشت با داستانی شلخته و لحنی سیاه به فراموشی سپرده شد.
X-Men: Apocalypse
فرانچایز مردان ایکس، که در سال 2011 از نو تمدید شده بود، به یک معنا چرخه زندگی سهگانه اول خود را تکرار کرد؛ این یعنی سهگانه دوم با روندی خوب شروع شد، ولی در نهایت با فیلم سوم همه چیز به پایان رسید. دلیل این امر احتمالاً خروج متیو وان به عنوان عنصر مهم داستانساز این سهگانه جدید بود. اگر در «روزهای گذشته آینده» حداقل فیلمنامه از او باقی مانده بود، در فیلم مردان ایکس: آپوکالیپس داستان هم قبلاً توسط سایمون کینبرگ، نویسنده بدترین فیلمهای مردان ایکس نوشته شده بود. جدای از امضای کوئیک سیلور و درام کنجکاو، اما کاملاً مشخص مگنیتو، که دوباره اجازه نداشت خوب باشد، «آپوکالیپس» چیز دیگری نداشت. از شرور عنوان فیلم با رفتارهای ظالمانه (اسکار آیزاک با آرایش آبی خندهدار) بگیرید تا اکشن بیمعنی با CGI ارزان قیمت و داستانی پلاستیکی درباره یک اختلاف کسلکننده دیگر بین جهشیافتهها، چیز دیگری در این فیلم یافت نمیشود.
X-Men Origins: Wolverine
اولین تلاش فرنچایز برای دور شدن از فیلمهای تیمی و شروع یک خط جداگانه از فیلمهای انفرادی، صادقانه بگویم، چندان عالی نبود. بهترین قسمت خاستگاه مردان ایکس: ولورین، سکانسی در مورد محبوب ترین و وحشی ترین عضو مردان ایکس، در مقدمه این فیلم است، جایی که در یک مونتاژ پویا، سنگر تمام جنگهای احتمالی که قهرمان جاودانه هیو جکمن به سمت آن رفته است نشان داده میشود. ا ما پس از چنین شروع الهامبخشی، فیلم ناگهان کند میشود و به یک داستان نه چندان روشن، احمقانه، اما گاهی کاریزماتیک از ولورین با صحنههای اکشن موفق، یک گامبیت جالب توسط تیلور کیچ و اولین حضور رایان رینولدز در نقش ددپول تبدیل میشود. البته ددپولی با دهان بسته شده (باید بگویم این یکی از عجیب ترین تصمیمات تاریخ فیلمهای ابرقهرمانی است).
The Wolverine
پس از اولین فیلم انفرادی بسیار ناموفق درباره قهرمان هیو جکمن، چیزی باید تغییر میکرد؛ بنابراین جیمز منگولد، که زمانی با جکمن در کمدی رمانتیک کیت و لئوپولد کار کرده بود، به سمت کارگردان دعوت شد. در نتیجه فیلم Wolverine با یک روایت شخصی به درون زندگی و گذشته شخصیت لوگان سفر میکند. هرچند این اثر نیز دارای داستانی کامل و دوستداشتنی نیست، اما ماجراهای ژاپنی و نینجایی این فیلم به بیننده نشان داد که ولورین، با وجود تنهایی ابدی و بی تفاوتی اجباریاش، همیشه یک قهرمان انسانی و منصف خواهد بود. شاید این موفق ترین پل از یک فیلم پرفروش احمقانه درباره یک قهرمان غیرقابل کشتن به یک درام درباره بیگانگی یک جهش یافته سالخورده نباشد، اما یک پل مهم برای نمایش شخصیتی دوست داشتنی است.
Deadpool 2
موفقیت اولین فیلم Deadpool در باکس آفیس برای همه شگفتی خوشایند بود؛ از طرفداران وفادار این مزدور وراج گرفته تا روسای استودیو که به نظر نمیرسید تصور کنند فیلم درجه R نزدیک به 800 میلیون دلار فروش داشته باشد. اما در قسمت دوم، سازندگان هر چیزی را که در فیلم اول کار میکرد برداشتند و نسبتها را چندین برابر کردند و اکشن بیشتر، نظرات ددپول و جاش برولین را بهتر از گذشته چاشنی اضافه این فیلم کردند! البته، این دنباله از بسیاری جهات به فیلم اول میبازد، اما با این وجود همچنان یکی از قلههای فرنچایز مردان ایکس در بخش انفرادی باقی میماند.
Deadpool
سالها، رایان رینولدز با روسای استودیو فاکس با ایده ساختن یک فیلم تمام عیار درباره ددپول که یک مزدور پرحرف با شکستن دیوارهای چهارم است در گفت و گو بود. اما ریسک تولید یک فیلم انفرادی از یک ضدقهرمان بسیار خندهدار، کار سادهای نبود. اما در نهایت خواسته رایان رینولدز اجابت شد و در این راه حتی توانست رتبه بسیار مورد نیاز R را برای این فیلم حفظ کند که البته بدون آن، داستان وید ویلسون بخش قابل توجهی از جذابیت خود را از دست میداد.
ددپول که در سال 2016 اکران شد، ثابت کرد که یک فیلم ابرقهرمانی میتواند، و گاهی باید، بیرحمانه و بیپروا باشد. فیلمی که با استانداردهای بلاکباستری (58 میلیون دلار، سه برابر کمتر از بودجه Dark Phoenix) فیلمبرداری شد، به فروش چشمگیر 800 میلیون دلاری رسید. این پیروزی به لطف یک کمپین تبلیغاتی موفق و خود رینولدز که بسیار با روحیه پست مدرنیسم مرز بین قهرمان و بازیگر را از بین برد، حاصل شد.
X-Men
اولین فیلم درباره مردان ایکس، جدا از اولین بودن در این فرنچایز به اولین اثر سینمایی ابرقهرمانی قرن بیست و یکم نیز تبدیل شد و تا حد زیادی تعیین کننده توسعه این ژانر بود که با قدرتی تازه در هزاره ما پدیدار شد. اکنون، البته، اولین X-Men ساخته برایان سینگر از نظر اخلاقی و فنی بسیار منسوخ شده است، اما برای آغاز قرن، یک پیشرفت واقعی برای این ژانر بود. یک فیلم پرفروش تیمی با بودجه بزرگ که در طرح مسائل اجتماعی تردیدی نداشت (و مردان ایکس همیشه ارتباط نزدیکی با موضوعات اجتماعی داشتهاند) و شخصیتپردازی و بازیهای درونی را مطرح میکرد که بالاتر از انفجارهای توخالی زیباست.
X-Men: Days of Future Past
موفقیت فیلم First Class به این فرنچایز روح تازهای بخشید و امکان اصلاح اشتباهاتی را که سازندگان با انتشار X-Men 3 مرتکب شدند، فراهم کرد. در نتیجه برایان سینگر که با اولین فیلمهای فرنچایز آشنا بود، جایگزین متیو وان شد. هرچند این تغییر بهترین انتخاب ممکن نیست، اما سینگر با بازگشت به صندلی کارگردانی یکی از بهترین فیلمهای مردان ایکس را تولید کرد. با توجه به اینکه قرار بود در این فیلم دو خط زمانی و همراه با آن دهها شخصیت قدیم و جدید باهم ادغام شوند، پس باید بازگشت برایان سینگر را انتخاب مناسبی دانست. اکنون همه ما نتیجه را میدانیم، این فیلم یکی از بهترین آثار این مجموعه است که جدا از داستان مناسب، صحنهای مبتکرانه با کوئیک سیلور به ما داد که کماکان میتوان از دیدن آن لذت برد.
X2: X-Men United
ایکس ۲: مردان ایکس متحد را میتوان با فیلم دوم در مورد «مرد عنکبوتی» از سم ریمی مقایسه کرد. شاید بگویید چرا این حرف را میگویم؟ خب موفقیت این فیلم نه تنها به حفظ فرنچایز مردان ایکس کمک کرد، بلکه نگرش مخاطب را نسبت به فیلمهای کمیک نیز تغییر داد. همچنین دومین فیلم برایان سینگر در مورد جهش یافتهها مقیاس واقعی این جهان ابرقهرمانی را نشان داد، که در آن نه تنها مدرسه چارلز فرانسیس اگزاویر برای نوجوانان با استعداد وجود دارد، بلکه یک جهان کامل به دو دسته جهش یافته و افرادی که از آنها متنفرند تقسیم شده است. از دسیسه سیاسی تا اکشن با کیفیت بالا و قهرمانان جدید، چه چیز دیگری برای یک دنباله عالی لازم است؟
X-Men: First Class
پس از اینکه سهگانه اول فرنچایز مردان ایکس با «آخرین ایستادگی» متوقف شد و نتوانست در قالب آثار انفرادی متمرکز بر ولورین نیز احیا شود، افسار فرنچایز به متیو وان، فیمساز بریتانیایی که کیکآس و بعداً کینگزمن را نوشت، واگذار شد. بنابراین او دور جدید مردان ایکس را با یک لوح تمیز آغاز کرد. متیو وان بازیگران جوان را در نقش قهرمانان آشنا انتخاب کرد (باید به خاطر جفت کردن فاسبندر-مک آووی از او تشکر کرد) و کل تیم را به همان ابتدای شکلگیری مردان ایکس فرستاد.
در نتیجه این فیلم برای اولین بار زمینه تاریخی داستان این فرنچایز را ارائه میدهد. «کلاس اول» با شجاعت و دقت بسیار بیشتر از قسمتهای قبلی به داستان نزدیک شد و جان تازهای به شخصیتهای خسته دمید و دوباره درگیریها را تشدید کرد. این واقعیت که «مردان ایکس» به عنوان یک فرانچایز سینمایی تا به امروز باقی مانده است، شایستگی متیو وان است که به نظر ما بهترین قسمت تیمی آنها را کارگردانی کرده است.
Logan
هر قهرمان کتابهای مصور نمیتواند از داشتن یک پایان عالی برای داستان خود ببالد؛ اما ولورین میتواند! فیلم ماندگار «لوگان» از جیمز منگولد قهرمان محبوبمان را شکسته، سالخورده و افسرده به ما نشان داد که برای پس انداز پول کافی برای سپری کردن آخرین سفر عمرش با پروفسور ایکس و تهیه داروی مورد نیاز او، زندگی سختی را دنبال میکند. نتیجه این داستان تماشایی چند لیتر اشک، عشق طرفداران، درآمدهای هنگفت باکس آفیس و نامزدی اسکار برای یک فیلمنامه اقتباسی بود که برای فیلمهای کمیک بوکی مهم است. این خود نشان دهنده جایگاه شایستهای در پانتئون بهترین فیلمهای دنیای مردان ایکس است. در نتیجه باید گفت لوگانِ خشن و سازش ناپذیر جیمز منگولد بهترین فیلم مردان ایکس است.
کلام پایانی
در این مقاله ویجیاتو، من تمام فیلمهای مردان ایکس را از بدترین تا بهترین رتبه بندی کردم. بنابراین اگر در دنیای مردان ایکس تازه کار هستید، مرور این لیست به شما کمک خواهد کرد و اگر از طرفداران کنجکاو هستید، امیدوارم نظر خود را پیرامون برترین اثر این فرنچایز و همچنین آینده آن و فیلم مورد انتظار «ددپول و ولورین» با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به نظر من روز های آینده و گذشته بهترین فیلم.
و غمگین ترین لوگان هستش