مارول خط کمیکهای آلتیمیت را بازگردانده است
بیست و پنج سال پیش، مارول در جایگاهی بحرانی قرار داشت. این انتشارات درگیر فصل ۱۱ قانون ورشکستگی ایالات متحده بود، در یکی از بدترین دوران خلاقیتی شرکت را تجربه میکرد و محبوبیت ابتدای دههی ...
بیست و پنج سال پیش، مارول در جایگاهی بحرانی قرار داشت. این انتشارات درگیر فصل ۱۱ قانون ورشکستگی ایالات متحده بود، در یکی از بدترین دوران خلاقیتی شرکت را تجربه میکرد و محبوبیت ابتدای دههی ۹۰ کمیکها از بین رفته بود و هیچ نشانهای از بازگشتش دیده نمیشد. حتی زمان خوبی برای ساخت فیلمهای ابرقهرمانی نیز نبود؛ به ویژه پس از شکست Batman & Robin. برای راست و ریس کردن اوضاع، مارول دست به دامن ترفندی کهنه شد.
با هدف بازگشت به جایگاه «دنیای بیرون از پنجرهتان» که این کمپانی را تبدیل به یک غول فرهنگی کرده بود، مارول ۳۰ سال از پیوستگی روی هم انباشتهشده را کنار گذاشت و با آپدیت کردن محبوبترین کاراکترهایش همهچیز را از ابتدا آغاز کرد. اول نوبت Ultimate Spider-Man با کهنهکار کمیکهای اسپایدی با نام مارک بگلی و یک سوپراستار تازهکار خودپا به اسم برایان مایکل بندیس بود. Ultimate X-Men همین مسیر را پیمود و Ultimates (که یک کمیک بهروزرسانیشده از اونجرز بود) خیلی زود به دنبالش آمد.
این گونه بود که مارول دوباره به موفقیت رسید. ناگهان کمیکهای مارول همه جا بودند و کمی بعد هم سر و کلهی فیلمهای جذابش پیدا شد. موفقیت این خط کمیک به میزانی بود که حتی فیلم Iron Man از Ultimates برداشت کرد و ساموئل ال. جکسون را در نقش نیک فیوری به نمایش کشید. آلتیمیت مارول از آغاز متواضعانهی خود در سال ۲۰۰۰ به میزانی موفق بود که این خط کمیک تبدیل به ستون فقرات فرهنگ آمریکایی برای بیش از یک دهه شد.
ولی در حالی که مارول فرهنگ همگانی بیرون از کمیکها را در چنگ داشت، خود خط آلتیمیت که مایهی پدید آمدن چیرگی فرهنگی این شرکت بود از هم پاشید. دلیل ابتداییاش محتوای پرحاشیهی پوچش بود، سپس جهانی اصلی مارول چیزی که باعث ویژه بودن دنیای آلتیمیت میشد را از بین برد و در پایان، در یکی از بهترین کراساوورهای همهی دوران مارول با هستی بنیادین مارول در هم آمیخت.
و اکنون جاناتان هیکمن، نابودگر دنیای آلتیمیت، به بازگشت این دنیا با آپدیتهای شگفتانگیز تمهای کلاسیک کمک میکند. به همین بهانه، در این نوشتار نگاهی کوتاه به زادهشدن، مرگ و بازگشت به زندگی دنیای آلتیمیت مارول میاندازیم.
دنیای ابتدایی آلتیمیت مارول
دنیای آلتیمیت مارول آغاز کوچکی داشت ولی گسترش یافت. Ultimate Spider-Man کاری که استن لی و استیو دیتکو در یک نیم شماره انجام دادند را در یک آرک رقم زد و نزدیک به ۵ شماره طول داد تا پیتر را در لباس اسپایدرمن قرار دهد. یک سال هم طول کشید تا کمیک بعدی این خط به بازار برسد. Ultimate X-Men مارک میلر و آدام کوبرت به شدت بر اساس فیلم کمپانی فاکس بود که به تازگی در سالنهای سینما اکران شد. سپس در سال ۲۰۰۲، شمارهی ۱ کمیک Ultimates میلر و برایان هیچ به انتشار رسید تا دوران تازهای برای کمیکها شروع شود.
سه نوآوری مایهی موفقیت تجاری خط آلتیمیت بود. این کمیکها در درجات گوناگونی سینمایی به شمار میآمدند. Ultimate Spider-Man همچون Glengarry Glen Rossـی بود که از نوجوانان پر شده باشد. از سوی دیگر Ultimate X-Men و Ultimates بر اساس اسپلش پیچهای بزرگ، نبردهای عظیم و لباسهای واقعگرایانه بنا شده بودند.
ورینت کاورها یکی از ترفندهای بازاریابی بودند که به باور بسیاری بخشی از مسئولیت فروپاشی بازار کمیکها را در دههی ۹۰ بر دوش داشتند، بنابراین در آغاز این دورهی تازه کمتر از این حقه استفاده میشد. هر چند این کمیکها با تعداد بالایی به چاپ میرسیدند و در محیطهای نامرسوم فروخته میشدند.
و در پایان نیز با در نظر داشتن بازار کمیکها پدید میآمدند. نگارشهای کلکسیونی کمیکها در دهههای ۸۰ و ۹۰ به شدت کمیاب بودند و تنها برای آثار پیشگام همچون Watchmen یا داستانهای بسیار محبوب همانند Dark Phoenix Saga انجام میشدند. در این دوره، کمیکها طوری نوشته میشدند که نسخههای کلکسیونی آیندهی آنها در نظر گرفته شود. شاید اوریجین Ultimate Spider-Man به عنوان یک کمیک ماهیانه کند پیش رود ولی مناسب یک نگارش کلکسیونی ۱۲۰ صفحهای است.
خط کمیک آلتیمیت به لرزه میافتد
به مرور بندیس و بگلی توانستند رکورد بیشترین شمارهی پشتسرهم در یک سری کمیک توسط یک تیم پدیدآورنده را به ثبت برسانند و از ۱۰۰ شماره رد شوند. ولی اگر Ultimate Spider-Man را کنار بگذاریم، دنیای آلتیمیت مارول به این آوازه رسید که بیدلیل ناخوشایند است.
میلر و گرگ لند در شمارههای ۲۱ و ۲۲ کمیک Ultimate Fantastic Four از زامبیهای مارول رونمایی کردند تا این دو شماره از روند ابتدایی خط آلتیمیت جزو خواستنیترینها باشند. ولی از این پس، کاراکترهای دنیای آلتیمیت به خوردن دیگر شخصیتها ادامه دادند!
Ultimates و Ultimate X-Men و Ultimate Fantastic Four خیلی زود از مفهوم دنیای بیرون از پنجرهتان فاصله گرفتند. سریهای پرفروش نیز در سال ۲۰۰۸ درگیر کراساووری با نام Ultimatum شدند. در این سری بود که ورینت کاورها با مقیاس فراوان به دنیای آلتیمیت افزوده شدند.
همچنین از نظر محتوایی شاهد اتفاقات بسیار عجیب و غریب بودیم. برای نمونه میتوان به ماجرایی اشاره کرد که در آن مگنیتو با استفاده از میولنیر بیشتر کرهی زمین را در آب فرو برد و میلیونها نفر همراه قهرمانان نامدار در پی آن کشته شدند (در یک سکانس بدنام بلاب عیناً واسپ را میخورد).
البته نباید فراموش کرد که این دنیا در شمارهی ۴ کمیک Ultimate Fallout از مایلز مورالز رونمایی کرد. هر چند، مایلز قاصد سقوط آلتیمیت یونیورس بود. محبوبیت این شخصیت به میزانی رسید که به خاطر او دیواری که دنیای بنیادین مارول از آلتیمیت را سوا میکرد از بین رفت تا در سال ۲۰۱۲ نخستین کراساوور بین دو دنیای ۶۱۶ و ۱۶۱۰ رقم بخورد. با وجود کیفیت بالا و داستانی احساسی که در این رویداد رقم خورد ولی زمانی که قانون رقم نخوردن کراساوور بین این دو دنیا شکسته شد، سقوط آلتیمیت یونیورس تنها مسئلهی زمان بود.
در کنار مایلز مورالز، شمارهی ۴ کمیک Ultimate Fallout شامل نخستین حضور میکر که هویت تازهای برای رید ریچاردز دنیای آلتیمیت به شمار میآمد نیز بود. رید ریچاردز آلتیمیت مسیر قهرمانانهای را در Ultimatum طی میکرد ولی به میزانی این سری بد پیش میرفت که این شخصیت تبدیل به یک ویلن با یک نام تازه شد تا آنتاگونیست بنیادین فاز پایانی آلتیمیت یونیورس باشد. پلیدی او باعث شد تا از نابودی آلتیمیت مارول جان سالم به در ببرد و در دنیای بنیادین مارول هم دردسر ایجاد کند. تا این که اکنون تلاش کند تا یک نسخهی «بهبودیافته» از دنیای خودش را پدید آورد.
مرگ دنیای آلتیمیت
در سال ۲۰۱۵، جاناتان هیکمن و اساد ریبیچ مولتیورس مارول را از بین بردند. دو زمین آخری که سقوط کردند زمین-۶۱۶ و زمین-۱۶۱۰ بودند که نبرد بزرگی بین فرزندان فردایِ میکر و قهرمانان دنیای بنیادین مارول را به خود دیدند. در حالی که هر دو رید ریچاردز تلاش داشتند تا راهی برای زنده ماندن پیدا کنند ولی مولتیورس در یک لحظهی نورانی در پایان شمارهی ۱ کمیک Secret Wars از بین رفت.
نمیتوان گفت که دنیای سینمایی مارول به کدام جهت میرود ولی شانس بالایی دارد که همین رویداد پایهگذار Avengers: Secret Wars باشد. ولی سوای این که فیلم Avengers: Secret Wars چه برنامهای دارد، Secret Wars یک کراساوور جذاب کمیک بوکی به شمار میآید که پایان دنیای آلتیمیت مارول را رقم زد.
بازگشت آلتیمیت مارول
تنها شخصیتهای انگشتشماری از نابودی آلتیمیت مارول جان سالم به در بردند: مایلز مورالز، خانواده و دوستان نزدیکش و میکر. نُه سال پس از نابودی همهچیز (و چند بازی با ایدهی بازگشت آلتیمیت که به جایی نرسید) جاناتان هیکمن به سراغ میکر آمد و به این کاراکتر کمک کرد تا خواستهی ابتداییاش را عملی کند: پدید آوردن یک دنیای آلتیمیت که کنترلش در اختیار اوست. با دانشی که از قهرمانان زمین-۶۱۶ به دست آورده است، میکر میتواند جلوی ترقی آنها را بگیرد و دنیایی که به آن فرمانروایی میکند را به دقت مدیریت کند.
او دنیایی را آفرید که قهرمانان کمی دارد و از درگیریها سفت و سخت و مداوم دوری میجویند. اکنون کلوسوس و مجیک بر روسیه حکمرانی میکنند، سیلور سامورایی و هند رهبر آسیای شرقی هستند، پدرِ سانسپات آمریکای جنوبی را کنترل میکند، کاپیتان بریتانیا فرمانروای اروپاست، نمایندگان کانشو خدای ماه مصری و بست خدای پلنگی کنترل آفریقای شمالی را در اختیار دارند و اوبادیا استین و هاوارد استارک به کنترل آمریکای شمالی سرگرم هستند. در این جا، یک تونی استارک جوان، پدر در حال مرگش و رید ریچاردی از دنیای دیگر که در زره دکتر دووم گیر افتاده است میخواهند دنیا را از کنترل میکر خارج کنند.
دنیای کنونی آلتیمیت مارول شامل یک وان-شات به اسم Ultimate Universe و سری کوتاه چهار شمارهای با نام Ultimate Invasion است و در کنار آنها با سه عنوان آنگوئینگ با اسمهای Ultimate Spider-Man و Ultimate Black Panther و Ultimate X-Men و به زودی با سری تازهی The Ultimates پیش خواهد رفت.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
مارول خواهشا بیخیال شو، وقتی کیفیت کمیک هات چند سالیه به شدت افت کرده، با تکرار مکررات و بازخوانی کلیشه ای کلیشه ها، مشکلی ازت حل نمیشه.
وقتی میای Knull رو به عنوان نهایت شرارت قرار میدی و شکستش میدی، مخاطب دیگه توجهی به شرارت های دیگه نمی کنه. چون اگه ضدقهرمان ضعیفی مثل ونوم تونست این رو شکست بده، قطعا هزاران سوپر قهرمان شکست ناپذیر میتونند شر های کوچک تر را شکست بدهند!
راه نجات چیست؟
خطوط داستانی را از هم جدا کنی.
وقتی دردویل یا اسپایدرمن با یه آدم شروری که می خواهد باند های تبهکار نیویورک را تحت کنترل بگیرد، مبارزه کنند کلی داستان های فوق العاده خلق می شود.
اما وقتی آیرون من را وارد داستان می کنی، مخاطب از خودش می پرسد: چرا آیرون من از دور ۲ تا موشک شلیک نمی کند کل باند های تبهکار بترکند و شرارت متوقف بشه.
شخصیت ها را از هم جدا کن. ما مخاطبین دیگر از هر چی رویداد و حضور فرعی هست حالمان به هم می خورد.