راکت راکون چه مشکلی با فلرکنها دارد؟
راکت راکون را در جایگاههای گوناگون میشناسیم؛ از مکانیک ماهر نگهبانان کهکشان و مزدور سرشناس گرفته تا یک قهرمان و یک دوست. ولی در همین حال نیز این کاراکتر به شدت از گربهی کاپیتان مارول ...
راکت راکون را در جایگاههای گوناگون میشناسیم؛ از مکانیک ماهر نگهبانان کهکشان و مزدور سرشناس گرفته تا یک قهرمان و یک دوست. ولی در همین حال نیز این کاراکتر به شدت از گربهی کاپیتان مارول میترسد. با این که راکت در نبردهای بیشماری شرکت و با دشمنان سرسختی مبارزه کرده است اما هیچ چیز به اندازهی چوباکا سسی دنورز وحشت به دلش نمیاندازد. هر چند این دو ماجراجوییهایی هم با یکدیگر پشت سر گذشتهاند ولی انگار علاقهی چندانی بین این دو وجود ندارد. این پرسش پیش میآید که این دو دوست/دشمن پشمالو چگونه با هم دیدار کردند؟ و اصلاً راکت راکون چه مشکلی با فلرکنها دارد؟ در این نوشتار به پاسخ آنها میپردازیم.
نخستین رویارویی راکت راکون و چویی
اگر از هواداران مارول باشید میدانید که حیوان خانگی کاپیتان مارول در واقع موجودی از نژاد فلرکنهاست؛ یک بیگانهی تلپورتکننده که دهانی پر از بازوهای غولآسا و بدنی که هرگز پر نمیشود دارد. با این که کارول دنورز در شمارهی ۵ کمیک Ms. Marvel این در ظاهر گربه را به سرپرستی گرفت ولی سالها به درازا کشید تا به این نتیجه برسد که حیوان خانگیاش چیزی فرای یک گربه است.
اینجاست که پای راکت راکون به ماجرا باز میشود. در شمارهی ۲ کمیک Captain Marvel، کارول و چویی در ماجرایی همراه نگهبانان کهکشان میشوند. راکت سرگرم تعمیر آسیب تازهای میشود که سفینهی کاپیتان مارول به خود دیده است ولی زمانی که کاپیتان و چویی سمتش میآیند او همهچیز را کنار میگذارد و به «گربه» شلیک میکند.
راکت اصرار داشت که چویی یک فلرکن است؛ یک ماشین کشتار که باید پیش از تخمگذاری متوقف شود. بر اساس ترس فراوان او میتوان گفت که زمانی یک یا چند فلرکن تجربهی تلخی برایش رقم زدهاند. البته راکت راکون تا به امروز دربارهی این ضربهی روحی فلرکنها چیزی نگفته است. در این رویارویی نخست، راکت نتوانست اثبات کند که چویی یک بیگانه است تا دوستانش مجبور شوند جلویش را بگیرند.
همتیمی شدن راکت و چویی
راکت در شمارهی ۸ کمیک Captain Marvel زمانی که استار-لرد از او خواست تا در سفینهی کارول بماند و به یک بحران مهاجرت در سیارهای نزدیک کمک کند دوباره با چویی سر و کله زد. او که هنوز با احتیاط برخورد میکرد، چویی را در محفظهای در دسترس زندانی کرد؛ اقدامی که کاپیتان حاضر بود به خاطرش راکت را به خاکستر تبدیل کند. اما این بار سخن راکت به اثبات رسید. یک سفینهی پر از بیگانههای چسبناک به آنها یورش آورد که به دنبال چوییای بودند که به تازگی بیش از یک صد تخم فلکرن گذاشته بود.
البته این سفینه تنها به این دلیل حمله کرد که راکت خبر وجود یک فلرکن را در کهکشان پخش کرده بود. اکنون راکت راکون مجبور بود تا از چویی مراقبت کند. زمانی که این بیگانهها نمایان کردند چویی واپسینِ نژاد خود است، راکت احساس همذاتپنداری با این به ظاهر گربه پیدا کرد تا با جان و دل از او در برابر بیگانههای چسبناک محافظت کند... البته چویی چندان نیاز به نگهبان نداشت.
هنگامی که تحت محاصرهی بیگانگان قرار داشتند، چویی توانایی بازوهای فلرکنی خودش را به نمایش کشید و همهی مهاجمان را بلعید. با این که راکت راکونی که از فلرکنها وحشت دارد باید از این رخداد میترسید ولی به جایش نسبت به چویی احترام پیدا کرد. پس از این نبرد، کاپیتان مارول فرزندان چویی را به یک مرکز نگهداری فراپیشرفته تحویل داد تا با دردسر کمتر و دور از راکت راکون بزرگ شوند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.