نقد و بررسی انیمیشن Mars Express
Mars Express انیمیشنی در ژانر سایبرپانک است که میتواند هم قد آثاری همچون Blade Runner باشد.
از زمانی که بشر هوش مصنوعی را خلق کرد، این اضطراب به جانش افتاد که نکند روزی این هوش بتواند خودش را پرورش دهد و خدایش که ما باشیم را نابود کند! این اضطراب و وحشت نه تنها در زندگی روزمره و فعالیتهای صنعتی، بلکه در هنر هم خودش را به نمایش گذاشت. رباتهایی که در نقطه اوج فیلم احساسات انسانی را درک میکنند و میخواهند خود به انسانی تبدیل شوند. بفهمند اختیار داشتند یعنی چه و بتوانند دستورات برنامه ریزی شدهشان را زیرپا بگذارند. Mars Express به سوالهای همیشگی ژانر پایبند نبوده و با دو سوال، ما را به چالش میکشاند: مرز بین انسان و هوش مصنوعی کجاست؟ اگر پشت این اختیار، یک نابودی همیشگی باشد چه؟ با نقد این فیلم همراه ویجیاتو باشید.
معرفی کوتاه انیمیشن
Mars Express انیمیشنی علمی تخیلی هیجانی در زیرژانر سایبرپانک به کارگردانی ژرمی پرین و نویسندگی ژرمی پرین، لوران سارفاتی و جفری پل کرنی است. لیا دروکر، متیو آملریک، دنیل نیو لوبه و مری روبرت اشاره کرد. داستان انیمیشن درباره زوج پلیسی است، الاین که با اعتیادش به الکل سر و کله میزند و کارلوس، پلیسی که در جنگ کشته شده و در بدنی رباتیک به زندگی خود ادامه میدهد. این دو باید سر از هکری در بیاورند که در آزادسازی رباتها و رهاسازیشان نقش داشته است، اما هرچه جلوتر میروند با ابعاد جدیدتری از رباتها و انسانها آشنا میشوند.
کارگردانی و انیمیشن، گاهی قوی گاهی ضعیف
میشود گفت به لطف انیمیشنهایی همچون Into the Spider-Verse و Klaus، توجهات عموم دوباره به سوی انیمیشنهای دو بعدی جلب شده و آثار سه بعدی دیگر آن استقبال قدیم را ندارند. طراحی انیمیشنی Mars Express شباهت زیادی به دیگر انیمیشن موفق و زیبای فرانسوی یعنی I Lost My Body دارد. آثاری دوبعدی که پر از لحظات چشمنواز هستند و به راحتی مخاطب را به ذوق میآورند. اما باز با این وجود اثراتی از CGI در انیمیشن به چشم میخورد که در بعضی از سکانسها، جلوهای مصنوعی و به نوعی، تمام نشده به آن منظره میدهند؛ منظرهای که انگار خروجی خوبی نداشته و همان اولین تلاش، در فیلم آمده است.
با توجه به اینکه Mars Express اولین کار ژرمی پرین است، ایرادات کارگردانی را میتوان بخشید. ایراداتی همچون تدوین بد که در بعضی سکانسها به چشم میخورد و نه خدمتی برای توصیف وضعیت ذهنی شخصیت یا نشان دادن تنش آن لحظه میکند. با این وجود، به خصوص سکانس پایانی، با اثری رو به رو هستیم که تمامی عناصر اثر سایبرپانکی را داشته و با طراحی دو بعدی خاص خودش، شما را همراه خود میکند.
انسان یا هوش مصنوعی؟
در Mars Express خبری از جدال انسانها با یک هوش مصنوعی شیطانی نیست که میخواهد نسل بشر را از روی زمین پاک کند. بلکه ما شاهد نوعی همزیستی هستیم که باز هم مخالفان خاص خودش را دارد و مردم باز تظاهرات راه میاندازند و باور دارند که رباتها باید نابود شوند. اما این کشمکش چندان در اثر مورد بررسی قرار نمیگیرد. در واقع، قرار است ببینیم در دنیایی که زندگی انسان و هوش مصنوعی به هم گره خورده و مرزهای اخلاقی گذشته دیگر کاربرد چندانی ندارند، چه چیزی ما و رباتها را از هم جدا میکند؟ گوشت و خون یا احساسات یا آن میل خاموش نشدنی به کنترل اعمال خود؟
برای تشخیص ربات و انسان، رباتها اگر آسیبی ببینند، خونی آبی رنگ ترشح میکنند. در واقع، این تفاوت بیولوژیکی باعث شده که انسان مرز سطحی بین خودش و ربات را مشخص کند. اما شخصیت کارلوس تا حد زیادی مرزهای دیگر را محو میکند و به کمک الاین، اثری از این مرز باقی نمیگذارد. کارلوس شخصیتی است که در گذشته به خاطر شغلش، پرخاشگر بوده و در نهایت این پرخاشگری، خانوادهاش از او جدا شده و به خاطر کشته شدن در جنگ، حافظهاش در بدن رباتیکی به کار رفته شده و با سر هولوگرامیاش، به همکاری با الاین ادامه میدهد. کارلوس که تا حدی یادآور روبوکاپ است، در مرز بین انسان و ربات گیر افتاده و از همه مهمتر، گاه آن اختیار اعمال نیز برایش به مفهومی بیمعنا تبدیل میشود.
لحظهای را در نظر بگیرید که کارلوس نتوانست شوهر جدید همسرش را بزند. او به عنوان یک انسان، کسی که احساس میکند و میتواند خاطرات را به یاد آورد و حق این را دارد خشمش را بروز دهد، بدن رباتیکش این قدرت را از او گرفته و نمیگذارد آسیبی به او برساند. حتی لحظهای که او بعد از دستگیری مجرمی خاموش میشود، نشان از آگاهی او دارد که مبادا اگر همچنان خودش را فعال نگه دارد، دلش بسوزد یا دستوری بدهد که منجر به آزادی مجرم شود! بنابراین بدن کارلوس برخلاف ذهنش، دستورات خاصی برایش نوشته شده که حتی ذهن کارلوس قادر به تغییر دادنشان نیست.
اما فقط کارلوس بدین شکل نیست. بدن رباتیک فقط برای مردگانی نیست که بخواهند به زندگی خودشان(هرچند به طور مجازی) ادامه دهند. جون برای اینکه بتواند خرج زندگیاش را در بیاورد، بدن رباتیکی از خودش برای کار در آن کلاب دارد. به گونهای همان قضیه آواتار ساختن و فعالیت در دنیای مجازی را یادآور میشود و حداقل جون این کنترل را بر روی زندگی دوگانهاش دارد و شاید دیگران نیز. کارلوس در این زندگی مجازی و واقعی گیر کرده و اینکه چه کسی دارد به چه کسی دستور میدهد برایش دقیق مشخص نیست. البته که او چندان در این موضوع عمیق نمیشود. حداقل برای خود مخاطب این موضوع مشخص است که این قدرت حافظه، این قدرت ثبت خاطراتش، چه قابلیت عظیمی میتواند داشته باشد که رباتی از شخصی مرده، بتواند به نوعی رفتار کند که تنها راه تشخیص دادنش، برداشتن چاقویی و بریدن بدنش است!
به سوال خودمان برگردیم: انسان یا هوش مصنوعی؟ الاین از لحاظ فیزیکی و احساسی همان انسان مدرن است که برای فرار از مسئولیتها یا حداقل، فرار از دنیای مزخرفش، به الکل روی میآورد. چیزی که رباتها باید از آن بهرهمند باشند، همیشه هوشیار بودنشان است. انسان این فرصت را دارد که در لحظاتی بخواهد از هوشیاری خارج شود و ذهنش را به جایی ببرد که نخواهد فشار زیادتری را متحمل شود. بنابراین، کارلوس به نوعی زندگی محکوم شده که هر لحظه باید با خاطرات و احساسات سر و کله بزند و الاین همچنان این فرصت را دارد که بخواهد فراموش کند چه کسی است. در نهایت، ما به نوعی نتیجه گیری کراننبرگ گونه میرسیم: تکنولوژی تا آنجایی میتواند پیشروی کند که با بدنمان یکی شود و حتی احساساتی خالصانه و مخصوص به خود را نشان دهد. تنها راه تشخیص دادن این دو، تکه تکه کردن دیگری است!
اما باز زندگی هوش مصنوعی تحت سیطره انسان است. دنیای Mars Express همانند هر سایبرپانک دیگری جنبههای تاریک و کثیف خودش را دارد. انسانها از رباتها برای تجربههای گوناگون امیال جنسی خود استفاده میکنند یا سلاحهای جنگی را میسازند که تا نابودی کامل هدف آرام نگیرند. حتی رسیدن به آن اختیار نیز دست انسانها است. اما در نهایت، ما کارلوس را داریم که اختیار بیشتری نسبت به دیگر رباتها دارد. در حالی که آنان به سوی پایان خود قدم برمیدارند، کارلوس با اختیار و عقل خود به سوی فضای بیکران میرود. انگار که برای او، این بهتر است که دیگر در این بدن رباتیک نباشد و نابودیاش را قبول کند.
Mars Express به نوعی میرساند که هوش مصنوعی هرچقدر پیشرفته شود و حتی اجازه دهد حافظه و خاطرات شخصی دست نخورده باقی مانده و اجازه زندگی دوباره انسان را بدهد، باز هم انگار این اختیار و بدن اصلی آدمی جزئی جدایی ناپذیر از هم است، چیزی که هوش مصنوعی نمیتواند حتی زمینه چین آن باشد. به زبانی سادهتر، انیمیشن خلاف آنچه که اسپیلبرگ در فیلم A.I. گفته سخن گفته و باور دارد این رباتهای خودآگاه که میتوانند به هزاران زبان صحبت کنند و احساسات را درک کنند، در نهایت به دلیل نداشتن این بدن، این پوست و گوشت، از انسان ماندن و درک خالصانه احساسات باز میمانند. همانطور که گفته شد، دنیای انیمیشن به طوری است که خون، بهترین راه تشخیص انسان از ربات است!
اختیار عمل: رسیدن به هدف یا زمینه چین نابودی همیشگی؟
پایان بندی فیلم شوکه کننده و غمانگیز است. جایی که فیلم به Blade Runner 2049 و 2001: Space Odyssey میزند و مخاطبش را غافلگیر میکند. ما بالاخره میبینیم که آن پروتکل مخصوص فعال شد و برای رهایی از رباتها، این اختیار را به آنان داد که با پای خودشان به فضا بروند. رباتها این مرگ خودخواسته، این سفر به سوی ناشناخته و نیست شدن را جز اختیار عمل خود حساب میکنند که زمینه چین این سوال میشود: اختیار عمل برای کارهایمان و سپس مرگ، ما را به هدفمان میرساند یا ما هم نیز مانند رباتها توسط چیزی برنامه ریزی شدیم و همه اینها پوچی بیش نیست؟
انسان به مثابه خدای رباتها، در نهایت کاری میکند که آنان این توهم را داشته باشند که با پای خودشان دارند به فضا میروند. هرچند، تنها کسی که متوجه میشود همه رباتها دارند به سوی پوچی حرکت میکنند، کارلوس است. او روزی در پوست و گوشت یک انسان بوده و با اختیار عمل آشنایی دارد و کسی بوده که مرگ را تجربه کرده است. او شاید بداند که چیزی در آن ور دنیا برایش نیست و در واقع، خبری از آرامشی نیست. اما باز او عزیم شدن به فضا را به ماندن ترجیح میدهد. فیلم قرار نیست پاسخی بر پرسشهای همیشگی ما از زمین و زمان باشد، بلکه همان سوالها را دوباره به تصویر کشیده و به آنان عمق میبخشد. به همین ترتیب، کارلوس به همان سردرگمی همیشگی انسان تبدیل میشود که پیشرفت علم نمیتواند راهنمایش باشد.
جمع بندی
Mars Express اثری انقلابی در زیر ژانر سایبرپانک نیست. در عوض، به کلیشهها پایبند است و اثری را خلق میکند که بیشک، میتواند در کنار آثاری همچون Blade Runner قرار بگیرد. فیلم به سوالات پاسخ نمیدهد، سوال میسازد و با اکشن جذاب و نماهای خاصش، مخاطب را به جهانی جذاب میبرد. برخلاف ایرادات ریز در کارگردانی، Mars Express یکی از پایان بندیهای خاص را تحویلتان میدهد که بابتش بخواهید دوباره فیلم را تماشا کنید و از زوج پلیسی خاص الاین و کارلوس لذت ببرید.
سایبرپانک فرانسوی درباره انسانیت و روباتها؛ Mars Express در مورد بحران اقتصادی احتمالی ناشی از توسعه هوش مصنوعی یا جاهطلبیهای سیاسی میلیاردرهای دیوانه که مریخ را مستعمره خود کردهاند، حرف میزند، اما این کارتون سزاوار جایگاهی در بالای ژانر علمی تخیلی است، زیرا سازندگان خطر تمایز قائل شدن بین انسان و ربات را داشتند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا خوب بود و سوپرایزم کرد
کاش قسمت بعدی هم بسازن
واقعا خوب بود و سوپرایزم کرد
کاش قسمت بعدی هم بسازن