چگونه هیو جکمن به بزرگترین قاتل مارول تبدیل شد
داستان هیو جکمن و شخصیت ولورین تمام نشدنی!
در روزهایی که به پخش فیلم «Deadpool & Wolverin» نزدیک و نزدیکتر میشویم، ما در این مقاله ویجیاتو میخواهیم به مسیر دشوار انتخاب هیو جکمن در نقش ولورین و بالا و پایینهای این مسیر دشوار اما موفق بپردازیم. پس در ادامه با بررسی این مسیر جذاب همراه ما باشید.
فیلم های مردان ایکس: از بدترین تا بهترین
شروع داستان ولورین و دوستانش!
فیلم مورد انتظار «ددپول و ولورین» سرانجام در پایان ماه جولای (مرداد) اکران خواهد شد. فیلمی که مدتها در انتظارش بودیم تا در آن دوتا از محبوب ترین جهش یافتههای دنیای MCU را در کنار هم دیگر مشاهده کنیم. برای هیو جکمن، این بازگشت به نقشی خواهد بود که زمانی برای او عنوان طولانیترین زمان بازی در نقش یک شخصیت از دنیای مارول را به ارمغان آورد، اما او هرگز قرار نبود دوباره آن را بازی کند.
تاریخچه تطبیق ماجراهای گروهی از جهش یافتهها به نام X-Men یا همان مردان ایکس به پرده سینما فوقالعاده جالب است. آنها اولین بار در سال 1963 در کمیکها ظاهر شدند، اما هفت سال بعد تصمیم به لغو کل سریال گرفته شد. دلیل این امر نتایج فروش ضعیف آثاری بود که در آن حضور داشتند.
خوشبختانه، از سرگیری این سری کمیک در سال 1975 با علاقه قابل توجهی از سوی خوانندگان روبرو شد و سال به سال بر این محبوبیت افزوده شد و به لطف آن، ولورین و دیگر جهشیافتهها اکنون به عنوان یکی از محبوب ترین ابرقهرمانان مارول شناخته میشوند. اما پس از این محبوبیت، خیلی سریع و در دهه 1980، ایده یک اقتباس سینمایی در ذهن خالقان اثر ظاهر شد، اما در آن زمان با توجه به کیفیت پایین اقتباسهای قبلی کتابهای مصور، واکنش به آن خیلی مشتاقانه نبود. با این حال، چندین شرکت در بازار وجود داشتند که علاقه زیادی به تولید آن نشان دادند.
یکی از آن شرکتها اوریون پیکچرز بود که با این حال که میل به تولید این اثر بودند اما موفق به انجام آن نشدند. علت این بود که آنها در اواخر دهه 1980 و 1990به دلیل مشکلات مالی قابل توجه منجر به اعلام ورشکستگی شرکت خود شدند. در پایان دهه 1980 با مذاکره با نمایندگان کارولکو پیکچرز مشخص شد که شرکتی دیگر مشتاق کار روی این پروژه است. در آن زمان جیمز کامرون به ساختن نمایشی عالی در مورد قهرمانان فوق علاقه داشت و میخواست کارگردانی و فیلمنامه نویسی را به همسر وقت خود کاترین بیگلو بسپرد.
بیگلو به عنوان خالق فیلمهایی چون «Strange Days» حتی نگارش فیلمنامه را هم آغاز کرده بود و باب هاسکینز نیز برای نقش ولورین در نظر گرفته شده بود، همچنین آنجلا باست نیز قرار بود نقش استورم را بازی کند. اما ناگهان استن لی کاترین بیگلو کانادایی را متقاعد کرد که به فیلمهای مرد عنکبوتی که در آن زمان آماده میشد توجه کند، و این علتی شد تا پرونده تولید مردان ایکس بار دیگر به هم بخورد و به زودی شرکت کارولکو در اثر شکست عظیم فیلم «جزیره دزدان دریایی» به کارگردانی رنی هارلین از صحنه توجه هالیوود غرق شد، بنابراین حقوق ساخت محصولات مردان ایکس بر اساس ماجراهای جهش یافتهها به مارول بازگشتند.
با این حال، نمایندگان مارول حاضر به تولید داخلی این فیلم نبودند و به فکر فروش حقوق آن به کلمبیا پیکچرز افتادند. در آن زمان این کمپانی علاقه زیادی به ساخت فیلم «پلنگ سیاه» داشت که قرار بود وسلی اسنایپس در آن نقش تیچالا را بازی کند، بنابراین با توجه به این میل کلمبیا، مارول زمان را مناسب پیشنهادی برای ساخت اثری درباره جهش یافتهها میدانست. با این حال، مذاکرات برای تصاحب حقوق فیلمهای مردان ایکس به شکست انجامید.
در این بین، یک سریال انیمیشنی درباره جهش یافتههای مردان ایکس برای Fox Kids تولید شد و شروع به محبوبیت زیادی کرد. این اثر به صورت ویژه پتانسیل عظیم این قهرمانان را نشان داد و قطعا فروش حقوق کامل فیلم را تسریع کرد. اینجا بود که فاکس قرن بیستم به تولید آن علاقه مند شد و در سال 1994 با استخدام فوری اندرو کوین واکر برای نوشتن فیلمنامه به هدف خود رسید. از همان ابتدا، مدیران این شرکت با تلاشهای فراوان به دنبال جذب شخصیت ولورین به تولیدات خود بودند. بنابراین تنها چیزی که باقی مانده بود انتخاب بازیگر مناسب برای این نقش بود.
فرآیند دشوار انتخاب هیو جکمن برای نقش ولورین
فهرست بلند کاندیداها برای حضور در قامت ولورین ثابت میکند که این کار در نهایت چقدر دشوار بوده است. در ابتدا نقش ولورین به ویگو مورتنسن پیشنهاد شد، اما او به دلیل تعهدات کاری دیگر خود این نقش را نپذیرفت. حتی بارها شنید شد که مل گیبسون به این نقش نزدیک بوده است؛ حتی به گفته برخی از کارشناسان مل گیبسون از ابتدا برای این نقش عالی به نظر میرسید، اما معلوم شد که بسیار گران است. حتی در دورهای دوگری اسکات نیز برای این نقش در نظر گرفته شده بود.
با این حال، این بازیگر اسکاتلندی در آن زمان مشغول فیلمبرداری «ماموریت غیرممکن ۲» بود و نتوانست در این فیلم بازی کند. اما جالب است بدانید در حالی که خیلیها فکر میکنند شاید عجیب ترین نام مطرح شده و شاید پتانسیل از دست رفته برای ولورین کیانو ریوز بوده باشد، اما لازم به ذکر است که حتی شخص گلن دانتزیگ ( موسیقیدان) نیز در شایعاتی از حضورش در نقش ولورین نام برده شده است. این خواننده مشهور متال به دلیل شباهتش به قهرمان کتابهای مصور در دورهای برای این نقش به کار دعوت شد، اما خوشبختانه شخصی به موقع متوجه این انتخاب بد شد.
حتی فراتر از تمام این انتخابها، در آخرین نسخه فیلمنامه، به وضوح قابل مشاهده بود که این نقش برای راسل کرو نوشته شده بود که در اواخر دهه 1990 به لطف حضور در «گلادیاتور» در اوج بود. با این حال، همانطور که میدانیم، این بازیگر هرگز علاقه خاصی به شهرت نداشت و زندگی دور از هیاهو و شلوغی هالیوود را سپری میکرد. در نیتجه کرو از شرکت در این پروژه امتناع کرد، اما قبل از جدایی او بازیگر کاملی که میتواند ولورین را بازی کند، به مدیران نشان داده بود.
طولی نکشید که معلوم شد آن انتخاب راسل کرو هیو جکمن است که در آن زمان کمتر شناخته شده بود و او به سرعت زبان مشترکی با تهیه کنندگان پیدا کرد و خیلی سریع برای این نقش استخدام شد. هرچند در آن زمان هیو جکمن انتخاب طبیعی نبود و به همین دلیل این انتخاب در روزهای ابتدایی با مشکلات متعددی همراه بود.
نکته این اختلافات این بود که قبل از سال 1999، جکمن تقریباً به طور انحصاری در فیلمها و سریالهای محلی و همچنین در تئاترهای محلی در استرالیا ظاهر میشد، بنابراین در ابتدا تصور او در چنین نقش نمادینی دشوار بود. او همچنین بسیار بلندتر (1.88 متر) از قهرمانی بود که باید نقش آن را بازی میکرد (قد ولورین معمولاً یک متر و شصت تخمین زده میشود). همین نکات بلافاصله مورد توجه طرفداران کتاب اصلی کمیک قرار گرفت و به همین دلیل با حضور مخالفت کردند.
شاید نه به اندازه سر و صدای نقش مایکل کیتون در فیلم «بتمن» تیم برتون، اما سازندگان همچنان باید این صدای مخالف را در نظر میگرفتند. در نتیجه هیو جکمن برای اینکه به بهترین شکل برای نقش خود آماده شود، مجبور شد توده عضلانی جامدی برای خود بسازد، که منجر به ماهها تمرین شدید و پیروی دقیق از یک رژیم غذایی بسیار سخت و محدود شد که همانطور که میدانیم، سالها بعد این تمرین و سختی نتایج بسیار خوبی به همراه داشت.
همانطور که معمولاً در مورد چنین ساخته پرهزینه و پرطرفداری اتفاق میافتد، جکمن با قبول این نقش و بازی در آن شاهد یک چرخش کامل در حرفه خود بود، علیرغم این واقعیت که حتی همسرش در ابتدا به او توصیه کرد که در اولین فیلم این مجموعه حضور نداشته باشد، همانطور که خود بازیگر در یکی از فیلمها به این نکته اعتراف کرده بود.
علت این نگارنی خانوادگی هیو جکمن این بود که در آن سالها سینمای ابرقهرمانی هنوز با تولیدات نه چندان جدی همراه بود، که بدتر از آن، در نهایت محبوبیت چندانی هم نداشت، بنابراین ترس او و همسرش کاملاً موجه بود. با این حال، این بازیگر کاملاً در نقش این شخصیت بسیار خشن قرار میگیرد، شخصیتی که با وجود خشونت افسار گسیخته میتواند بزرگترین فداکاریها را نیز برای دوستانش انجام دهد.
در نتیجه جای تعجب نیست که پس از سه گانه مردان ایکس از برایان سینگر، ایدهای برای ساخت یک فیلم جداگانه به ولورین وجود داشت که در نهایت به فیلم کارگردان گاوین هود تبدیل شد. نکته این فیلم آن بود که جکمن به جز بازیگری نقش اصلی، نقش بسیار مهم تری را ایفا کرد، این یعنی او به عنوان تهیه کننده و شخصی که روی فیلمنامه با او مشورت ویژه شد، در کار دخالت کرد.
این استرالیایی همچنین در فیلمهای بعدی سه گانه پیش درآمد جدید بازی کرد و از سال 2013 نیز با جیمز منگولد در دو فیلم دیگر با محوریت شخصیت لوگان همکاری کرد. اگرچه اولین فیلم آنها که در جنگ جهانی دوم و در ژاپن جریان داشت، امتیاز بالایی از بینندگان و منتقدان کسب نکرد، اما قسمت دوم آن در سال 2017 تقریباً به اتفاق آرا به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی قرن بیست و یکم مورد استقبال همه قرار گرفت.
همچنین فیلم لوگان نشان داد که جکمن قادر است در این ژانر یک اجرای متحرک و ماندگار خلق کند که به او اجازه داد تا پس از 17 سال رکورد حضور در یک نقش، سرانجام مهمترین نقش زندگی حرفهای خود را برای همیشه ترک کند. یا حداقل در آن زمان اینطور به نظر میرسید!
شما به ددپول نه نمیگویید!
اگرچه هیو جکمن برای مدت کوتاهی در دومین فیلم از مجموعه «ددپول» ظاهر شد (مواد آرشیو برای این منظور استفاده شد)، اما فیلم تاریکی که در سال 2019 از فرنچایز مردان ایکس منتشر شد، اولین محصول این مجموعه بود که در آن این بازیگر نقش ولورین را بازی نکرد. و مدت کوتاهی پس از نمایش »لوگان، او گفت که این آخرین فیلمی است که در آن نقش این شخصیت را بازی خواهد کرد و اعتراف کرد که جری ساینفلد در نهایت او را متقاعد کرد که آن را رها کند.
به صورت ویژه هیو جمکن اعلام کرد: ساینفلد به من گفت که وقتی چیزی را خلق میکنی، مهمترین نکته این است که از همه چیزهایی که برای یک نقش خاص ارائه میدهی استفاده نکنی. این در مورد به پایان رساندن در اوج نیست، بلکه در مورد این است که مطمئن شوید هنوز چیز جدیدی برای ارائه دارید، شاید برای کاری که بعدا انجام خواهید داد بسیار مهم باشد!!!
اما با وجود تمام این تفاسیر، پیش از این در دسامبر 2016، رایان رینولدز در یکی از مصاحبهها اعتراف کرده بود که جکمن را تشویق میکند در فیلمی ظاهر شود که در آن شخصیتهای اصلی ددپول و ولورین باهم هستند، و در عین حال از طرفداران درخواست کرد تا کمپین آنلاین ترتیب دهند تا این استرالیایی را متقاعد کنند در این فیلم ظاهر شود.
جالب اینجا بود که هیچ کس حتی به تغییر بازیگر و وارد کردن یک شخص جدید به فیلم فکر نمیکرد، در نتیجه هیو جکمن کماکان گزینه اول و آخر سازندگان برای این نقش بود. البته بر اساس گفتهها اولین ملاقات هر دو بازیگر پیشرفتی در این زمینه به همراه نداشت، زیرا جکمن اگرچه معتقد بود که ترکیب این دو نفر عالی خواهد بود، اما مطمئن نبود که چنین تولیدی در این لحظه درست باشد یا خیر.
با این حال، جکمن قبلاً اعلام کرده بود که مایل به بازگشت به نقش خود تا زمانی است که در MCU گنجانده شود و در سالهای اخیر بالاخره این موضوع از سوی سازندگان تضمین شده است.
به نظر من و اکثر مخاطبان آثار ابرقهرمانی به نظر میرسد دنیای مارول برای مدت طولانی در حال حرکت به سمت عقب بوده و در شکل دهی درست دنیایی که پس از شکست تانوس ارائه شده است، مشکل دارد. شکست نهایی داستانی که مدتها آماده شده بود، که قرار بود در نبرد با کانگ فاتح به اوج برسد، به این معنی است که مطمئنترین سرمایهگذاری برای کل مجموعه اکنون بازگشت به شخصیتهای شناخته شده قدیمی از سمت و سوی دیگر مارول است.
این امر با این واقعیت تسهیل میشود که تماشاگران به وضوح دلتنگ شخصیت ولورین هیو جمکن شدهاند که در دنیای خود به صورت ویژه یک پایان ماندگار دریافت کرد. اما اکنون به نظر میرسد ترکیب ولورین او با ددپول برای نوعی فیلم دوستانه کاملاً آماده است، آنهم با دو ابرقهرمان که کشتن آنها فوقالعاده سخت است. بنابراین، اگر فیلم شان لوی در باکس آفیس از فیلم موفق امسال «Inside Out 2» پیشی بگیرد، جای تعجب نیست و مورد هیو جکمن تأیید دیگری بر حقیقت ابدی این جمله خواهد بود که: «هرگز نگو هرگز».
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.