ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم نیوکاسل
فیلم و سریال

نقد فیلم نیوکاسل – ساده‌انگاریِ کمدی

«مخاطب ایرانی به هر چیز دم‌دستی‌ و هر چیز پیش‌پاافتاده‌ای می‌خندد». این جمله، تصور بسیاری از فیلمسازان ایرانی است که در ژانر کمدی مشغول به کار هستند. کمتر پیش آمده که یک فیلم کمدی در ...

منا سهیلی
نوشته شده توسط منا سهیلی | ۱۱ آبان ۱۳۹۸ | ۱۴:۳۰

«مخاطب ایرانی به هر چیز دم‌دستی‌ و هر چیز پیش‌پاافتاده‌ای می‌خندد». این جمله، تصور بسیاری از فیلمسازان ایرانی است که در ژانر کمدی مشغول به کار هستند. کمتر پیش آمده که یک فیلم کمدی در سینمای ایران ساخته شود و چنین ذهنیتی نسبت به مخاطبان نداشته باشد. به همین دلیل است که این ژانر به خصوص در سال‌های اخیر به معنای واقعیِ کلمه «بدنام» شده است. ویجیاتو را با نقد فیلم نیوکاسل همراهی کنید تا ببینیم این‌بار با چه نوع کمدی طرف هستیم.

  • کارگردان: محسن قصابیان
  • نویسنده: علیرضا قاسمی، مهیار رضاخانی
  • بازیگران: حمید گودرزی، نسرین مقانلو، بهرام افشاری، رضا ناجی، سحر قریشی

یک ایده کافی نیست

از همین ابتدا باید گفت که فیلم نیوکاسل (نام نوعی بیماری که در پرندگان و به خصوص کبوترها ایجاد می‎‌شود) هیچ ارتباطی با نام‌اش ندارد چرا که حتی در تم و مضمونِ فیلم هم نقشی ایفا نمی‌کند.

نکته بعدی، به طرحِ فیلم برمی‌گردد. نیوکاسل ایده و دو خطی نسبتا خوبی دارد که برای یک فیلم کمدی مناسب است اما در بسط و پرورش ایده ناموفق عمل می‌کند. فیلم درباره چند همسایه است که به شیوه‌ای سنتی، در یک حیاط بزرگ مجاور یکدیگر زندگی می‌کنند. فرید (حمید گودرزی) که بدون اجازه صاحب‌خانه، اتاق‌ها را به چند نفر اجاره داده، ناغافل مطلع می‌شود که تا ساعت ده شب صاحب‌خانه برخواهد گشت. در نتیجه آن‌ها فرصت بسیار کمی دارند که خودشان و اثاث‌هایشان را پنهان کنند.

نقد فیلم نیوکاسل

همین محدودیت زمان و وجودِ اضطرار می‌تواند به خودی خود فضای فیلم را آماده کند تا با اتفاقات کمدی و خنده‌داری طرف شویم. از سوی دیگر اینگونه موضوعات بستر خوبی برای نشان دادن زندگیِ تقریبا اشتراکی و با حریم خصوصی اندک است که هم تا حدی معذب‌کننده است و هم صمیمیت جالبی را بین همسایه‌ها ایجاد می‌کند. صمیمیتی که در آپارتمان‌های مدرن امروزی شاهدش نیستیم.

اینگونه موضوعات در سینمای ایران عموما بیش از همه، فیلم مهمان مامان(1382) را در ذهن تداعی می‌کند. مهمان مامان درباره یک خانواده با اوضاع مالیِ وخیم است که باید از دو مهمان سرزده هم پذیرایی کنند. همسایه‌ها در این میان به کمک می‌آیند تا آبروی آن‌ها حفظ شود.

این فیلمِ مهرجویی در کنار فیلم اجاره‌نشین‌ها(1365)، بهترین مثال‌ها در سینمای ایران است که توانسته‌اند با تکیه بر موضوعِ همسایگی، عادات و رفتار خانواده‌های ایرانی با همه حسن‌ها و معایب‌شان را نشان دهند. اما آنچه اهمیت دارد این است که چطور می‌توان یک ایده و دو خطی خوب را به یک فیلمنامه مستحکم تبدیل کرد. در مهمان مامان و اجاره‌نشین‌ها بسط قصه به وسیله کاراکترهای اصلی و فرعی و ریتم اتفاق می‌افتد و در اواسط فیلم نیز به یک بحران نزدیک می‌شود. در نتیجه در ذهن مخاطب باقی می‌ماند.

اما در نیوکاسل فیلمنامه‌نویس به ایده دو خطی فیلم اکتفا می‌کند و نمی‌تواند از پسِ گفتنِ قصه بربیاید. تصور فیلمنامه‌نویس این بوده که با چند کاراکتر و ایجاد چند بدبیاری می‌تواند فیلمی کمدی بسازد و ایده را از کار دربیاورد. اما فیلم کمدی به این راحتی نیست که عده‌ای تصور کرده‌اند.

نقد فیلم نیوکاسل

وجودِ قصه‌ای با موقعیت‌های جالب و خنده‌دار، از مهم‌ترین پیش‌درآمدهای یک فیلم کمدی است. قصه معمولا با ایجاد شبکه‌ای از روابط علت و معلولی شکل می‌گیرد و در نهایت به یک داستان یکپارچه ختم می‌شود.

بهترین مثال آن فیلم قاعده بازی (1939) از ژان رنوار است که شبکه‌ای از روابط بین تعدادی افراد مرفه را نشان می‌دهد و مخاطب به مرور در طول فیلم از چند و چون این روابط آگاه می‌شود. تضاد این افراد مرفه با افراد زیردستشان نیز به خوبی در یک زنجیره قرار می‌گیرد به طوری که همه این روابط روی یکدیگر اثر می‌گذارد و در انتها به یک بحران تبدیل می‌شود.

اما نیوکاسل بیش از آنکه به دنبال قصه گفتن باشد، تعدادی تیپ را وارد ایده دو خطی‌اش می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد که فیلم را جلو ببرند. تیپِ زن آرایشگر و مرد سن‌بالای عاشق‌پیشه، تیپِ پسر دانشجو و دختر همسایه، تیپ مرد منفعت‌طلب و زن ساده‌دلش، تیپ جوانِ بی‌کله و سابقه‌دار، تیپ جوان‌های موسیقی‌دانِ بی‌پول و....

به طور کلی تیپ‌سازی در بسیاری از فیلم‌ها، یکی از موانعی است که اجازه نمی‌دهد قصه به درستی شکل بگیرد. در فیلم نیوکاسل نیز با آنکه تعدادی از تیپ‌ها نسبت به تیپ‌های دیگر در فیلم بهتر از آب درآمده‌اند و لحظاتی ما را می‌خندانند اما نمی‌توانند جزیی از یک شبکه مرتبط و یکپارچه باشند.

در فیلم مهمان مامان شخصیت مرکزی مادر است که گلاب آدینه به خوبی آن را برای ما ملموس و باور پذیر کرده است. در همه فیلم‌ها به خصوص در ژانر کمدی، شخصیت اصلی از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که کل قصه حول او شکل می‌گیرد.

نقد فیلم نیوکاسل

در واقع نبود یک شخصیت اصلیِ قابل همذات‌پنداری باعث شده که نیوکاسل نتواند به وسیله کاراکترهای فرعی نیز کمک زیادی به ایجاد موقعیت‌های جالب کمدی در فیلم کند. در ابتدا به نظر می‌رسد که فرید کاراکتر اصلی است اما در اواسط فیلم همین تیپ نصفه و نیمه نیز غیب‌اش می‌زند و به راحتی از یک سوم پایانیِ فیلم حذف می‌شود.

اولین پاشنه آشیل فیلم از کاراکترهایش شروع می‌شود. وقتی شخصیت‌پردازی توسط فیلمنامه‌نویس کنار گذاشته می‌شود، ایده هم نمی‌تواند بیش از سی دقیقه فیلم را جلو ببرد. فیلم توسط شخصیت‌ها است که می‌تواند قصه را بسازد و بسط دهد.

فرید می‌توانست به کاراکتر جذابی تبدیل شود که سر همه کلاه می‌گذارد حتی سر همسر ساده‌دلش را. می‌توانست به یک شخصیت کمدی و جالب تبدیل شود اما این کاراکتر به کلی رها شده و تنها در عربده کشیدن خلاصه شده است. در نتیجه فیلم از فقدان یک شخصیت مرکزی رنج می‌برد.

چاشنی‌های فیلم

کاراکترهای فرعی نیز چندان نتوانسته‌اند قصه‌های کوچک و جالبی برای مخاطب داشته باشند و عموما در وضعیت‌هایی کلیشه‌ای قرار داده شده‌اند. باربد( نیما شاهرخ‌شاهی) به عنوان جوانی ناکام در عرصه موسیقی، بیش از آنکه دارای موقعیتی کمدی باشد، دل‌مرده و عبوس است. تنها موقعیت طنزی که درباره این چند جوان موزیسین وجود دارد، جلبِ نظر سرمایه‌گذار است آن هم در اوضاع اسفناک جابه‌جاییِ وسایل که البته نسبتا خوب از آب درآمده و مخاطب را می‌خنداند.

کتایون نیز از جمله ‌تیپ‌های عبوس و غمگین فیلم است که با چسب دوقلو هم به یک فیلم کمدی نمی‌چسبد. معلوم نیست به چه دلیل در فیلم حضور دارد. آزیتا بیش از دیگر تیپ‌های فیلم به دل می‌نشیند که به بازی گرم نسرین مقانلو برمی‌گردد.

البته اینکه او ناچار است پول زندگی‌اش را خودش دربیاورد و از بچه بیش فعال‌اش هم مراقبت کند، در ایجاد همذات‌پنداری مخاطب موثر است. ارتباطی هم که بین او و مرد مسن‌سال (با بازی رضا ناجی) وجود دارد، در دام ابتذال نیفتاده و سعی شده علاقه‌ای صاف و ساده به نمایش گذاشته شود.

نقد فیلم نیوکاسل

ابی(با بازی بهرام افشاری) با آنکه بانمک است و می‌تواند در لحظاتی مخاطب را به خود جلب کند، اما او هم کارکردی به جز چاشنی برای خوشمزه کردن فیلم ندارد.

قضیه ساعت نیز به عنوان یک مهاجر افغان، بیش از اندازه کلیشه‌ای و ترحم‌برانگیز تصویر شده و دقیقا همان ذهنیت تک‌بعدی عده‌ای از ایرانی‌ها درباره افغان‌ها را تقویت می‌کند. انتخاب نام ساعت نیز بی‌سلیقگی کامل است. افغان‌ها نیز مثل ایرانی‌ها عموما اسم‌های خوبی دارند و عجیب است که چرا فیلمسازان ایرانی مسخره‌ترین اسامی را برای آن‌ها انتخاب می‌کنند.

در این میان تنها کاراکتری که کارکرد درستی در فیلمنامه دارد و تنها به قصد پر کردن فضا و اضافه کردن نمک وارد فیلم نمی‌شود، برادرِ دانیال است. برادر تقریبا لاتِ دانیال (با بازی پژمان بازغی) دقیقا نزدیکای آمدن صاحب‌خانه وارد می‌شود و موضوع را تا حدی بغرنج می‌کند.

البته این موقعیت و همینطور موضوع حاملگی زنِ ساعت و بدبیاری‌های دیگر نمی‌توانند در کنار یکدیگر یک بحران جدی در فیلم ایجاد کنند و تنها باعث ایجاد خنده‌های در لحظاتی از فیلم می‌شوند.

ورود صاحب خانه( با بازی داریوش اسدزاده) نیز به کلی حال و هوای فیلم را تغییر می‌دهد و با آن موسیقی سنتی ما را به فضایی می‌برد که فیلم به کلی با آن بیگانه است. کاش این فضای سنتیِ دلنشین، می‌توانست در دل فیلم تضادی با فضای این آدم‌های پر سر و صدا ایجاد کند اما این کار شدنی نیست. چرا که کل زمان فیلم به کاراکترهای در حال نزاع اختصاص داده شده است.

اگر فیلمساز در نظر داشت که موسیقیِ سنتی پایانی را با موضوع فراموشی سنت‌ها پیوند دهد باید در فیلمنامه و کل فیلم آثاری از آن مشاهده می‌کردیم. در کل چنین پایان‌بندی بیش از آنکه معنای تضاد بین سنت و مدرنیته را تداعی کند، یک پایان معمولی و نسبتا شاد محسوب می‌شود.

نقد فیلم نیوکاسل

جمع بندی

فیلم نیوکاسل بیشتر به تله فیلمی تلویزیونی شبیه است که در آن عنصرِ «ترکیب‌بندی» چندان محلی از اعراب ندارد. شاید اگر فیلم برای تلویزیون ساخته می‌شد، می‌توانست موفق عمل کند. چرا که قاب کوچک‌ترِ تلویزیون خالی بودن صحنه‌ها را بهتر می‌پوشاند و برای نشان دادن یک موضوع ساده و جمع و جور مناسب‌تر است.

چیزی که بیش از هر چیزی به فیلمنامه صدمه زده، وجود کلیشه‌هایی است که هم در کاراکترسازی و هم در موقعیت‌های کمدی در فیلم به چشم ‌می‌خورد. از سوی دیگر، به دلیل نبودِ یک شخصیت مرکزی، فیلم فاقد جذابیت‌های لازم برای ژانر کمدی است. کاراکترهای فرعی نیز بیش از آنکه به بسط و پرورشِ ایده کمک کنند، هر کدام به صورت مجزا می‌خواهند قدری مخاطب را سرگرم کنند.

دو عنصرِ شلختگی و سر و صدای زیاد نیز در یکی دو صحنه به لحن کمدی اثر کمک کرده اما در بیشتر موارد باعث شده که مخاطب متوجه دیالوگ‌های بازیگران نشود. این موضوع به خصوص در اوایل فیلم کمی مخاطب را اذیت می‌کند اما در اواسط فیلم تا حد زیادی معتدل می‌شود. فیلمسازان باید بدانند که «شلوغ‌بازی» نه تنها خنده‌دار نیست بلکه اگر به مدت زیادی در فیلم استفاده شود اثرش را از دست می‌دهد.

در کل، فیلم نیوکاسل فیلم نسبتا سرگرم‌کننده‌ای است اما در نهایت نمی‌تواند مخاطب را راضی کند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (7 مورد)
  • H3dd
    H3dd | ۱۲ آبان ۱۳۹۸

    نقد درستی به فیلم داشتین. متاسفانه سطح فیلم سازی در ایران مخصوصا ژانر کمدی فقط به فکر گیشه هست. اکثر فیلم ها با سواستفاده از محدودیت های جامعه و خط قزمزها و شوخی های جنسی مبتذل به دنبال جذب مخاطبانی است که دنبال هر بهانه ای برای خندیدن میگرده . البته نیوکاسل حتی در این دسته هم قرار نمیگیره و همونطور که اشاره کردین در حد تله فیلم محدود شده
    در فیلم " رحمان 1400 " وقتی میبینیم موضوعی مانند تجاوز این طور دست مایه طنز میشه باید به حال این کارگردان و مخاطبان فیلم خون گریه کرد، موردی که بعید میدونم حتی در فیلم های کمدی هالیوودی به این شکل بهش پرداخته شده باشه. وضعیت فعلی سینمای ایران فقط یک دلیل داره و اون هم قرار گرفتن اخلاق جمعی مخاطبان در سراشیبی ست چون تا تقاضایی نباشه عرضه ای هم صورت نمیگیره.

    • منا سهیلی
      منا سهیلی | ۱۳ آبان ۱۳۹۸

      موافقم..مخاطبان نقش دارن در این موضوع..البته مخاطبانی که می خوان اخر هفته به سینما برن و یک فیلم شاد ببینن عملا تقصیری ندارن ولی به هر حال می تونن با انتخاب درست، مانع از پرفروش شدن فیلم های سطح پایین بشن.

  • Milad
    Milad | ۱۲ آبان ۱۳۹۸

    اول فکر کردم قانون مورفی مسخره ترین فیلمی بود که امسال دیدم ولی بعداز دیدن نیوکاسل رتبه اول رو به این فیلم دادم

  • مهراد
    مهراد | ۱۲ آبان ۱۳۹۸

    عابرو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟،؟؟؟؟؟؟!!!!@!@

  • محسن
    محسن | ۱۲ آبان ۱۳۹۸

    عابرو؟؟!!!
    لطفا قبل از نقد فیلم، 100 بار از روی کلمه "آبرو" بنویسید تا آبروی ما رو نبرید با بی سوادیتون.

  • Ali.D
    Ali.D | ۱۲ آبان ۱۳۹۸

    دو ساعت اتلاف وقت و توهین به شعور بیننده ، نیوکاسل یک مثال ساده از وضعیت سینمای فعلی کشور است !

    • منا سهیلی
      منا سهیلی | ۱۲ آبان ۱۳۹۸

      متاسفانه کمدی رو اغلب ژانری برای پول درآوردن می دونن. امیدوارم این فیلمسازان نقدهای دلسوزانه رو مطالعه کنن و رویه بهتری در پیش بگیرن

مطالب پیشنهادی