ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم All We Imagine as Light
فیلم سینمایی

نقد فیلم All We Imagine as Light – آن‌چه که ما نور می‌پنداریم

سرنوشتت رو بپذیر و با توهم شادی زندگی کن

مهسا فرهادي
نوشته شده توسط مهسا فرهادي | ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ | ۱۳:۰۰

فیلم All We Imagine as Light در سال ۲۰۲۴ به کارگردانی و نویسندگی پایال کاپادیا (Payal Kapadia) ساخته شده است. این فیلم محصول مشترک کشورهای فرانسه، هند، هلند، لوکزامبورگ و ایتالیا است و به زبان‌های مالایالام، هندی و مراتی ارائه می‌شود. مدت زمان فیلم ۱۱۵ دقیقه است. بازیگران اصلی فیلم عبارت‌اند از، کانی کوسروتی (Kani Kusruti) در نقش پرابها، دیویا پرابها (Divya Prabha) در نقش آنو، چایا کادام (Chhaya Kadam) در نقش پارواتی، هریدو هارون (Hridhu Haroon) در نقش شیاز.

این فیلم در بخش مسابقه اصلی هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم کن در ۲۳ می ۲۰۲۴ به نمایش درآمد و برنده جایزه بزرگ هیئت داوران (Grand Prix) شد. همچنین، این اثر اولین فیلم هندی در ۳۰ سال گذشته است که در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن حضور داشته است. فیلم All We Imagine as Light با استقبال مثبت منتقدان روبه‌رو شده و در جشنواره‌ها و مراسم‌های مختلف جوایزی را کسب کرده است. این اثر به‌عنوان یکی از برترین فیلم‌های بین‌المللی سال ۲۰۲۴ شناخته شده است.

داستان فیلم درباره پرابها و آنو، دو پرستار مالایالی است که در بمبئی زندگی می‌کنند. پرابها زنی متعهد است که دلتنگ همسرش می‌باشد؛ همسری که در آلمان زندگی می‌کند و پس از ازدواج ترتیب‌ داده‌ شده‌شان، بیش از یک سال است که با او تماس نگرفته است. آنو شخصیتی برون‌گرا دارد و به‌ صورت مخفیانه با مردی مسلمان به نام شیاز در ارتباط است. در ادامه، پرابها سعی می‌کند به آشپز بیمارستانشان، پارواتی، کمک کند تا با یک سازنده حریص که قصد تخریب محل سکونتش را دارد، مقابله کند. این ماجراها آن‌ها را به سفری به روستای پارواتی در راتناگیری می‌برد و در این مسیر، روابط و احساسات آن‌ها به چالش کشیده می‌شود.

شروع روایت در جهان سوم

نقد فیلم All We Imagine as Light

فیلم با تصاویری از مترو و صداهایی که درهم‌ تنیده‌اند آغاز می‌شود؛ این انتخاب آگاهانه کارگردان به‌سرعت فضا و لحن اثر را مشخص می‌کند. بمبئی شهری است که در آن هزاران صدا هم‌زمان طنین‌انداز می‌شوند؛ گفت‌وگوهای روزمره، صدای اعلان‌های مترو، همهمه جمعیت و حتی گاه سکوت‌های پرمعنا. این صداها نه‌تنها پیش‌زمینه‌ای برای روایت فیلم ایجاد می‌کنند، بلکه نمادی از شلوغی، بی‌رحمی و درعین‌حال زنده‌ بودن این شهر هستند.

قاب‌بندی تصاویر در این سکانس نیز به همین اندازه معنا دارد. مترو، با فضای فشرده و حرکت مداومش، نشانه‌ای از زندگی شخصیت‌ها است؛ آن‌ها در مسیری ناگزیر حرکت می‌کنند، اما مقصدشان مشخص نیست. استفاده از نورهای سرد و رنگ‌های کم‌رنگ، حس خفگی و بیگانگی را تقویت می‌کند. این نماها ما را برای مواجهه با زندگی پرابها و آنو آماده می‌کنند؛ زنانی که در این شهر بزرگ، میان جمعیت، همچنان تنها هستند.

کارگردان از طریق این مقدمه، بدون نیاز به دیالوگ‌های توضیحی، تم‌های اصلی فیلم را بنا می‌نهد. فقر، غم و سرگشتگی از همان ابتدا در بافت فیلم تنیده می‌شود. از سوی دیگر، این سکانس اولیه به ما نشان می‌دهد که فیلم قرار نیست تصویری آرمانی از بمبئی ارائه دهد؛ بلکه با رویکردی واقع‌گرایانه، روزمرگی‌های سخت و گاه ناامید کننده زندگی در این شهر را به تصویر می‌کشد.

زندگی کوچک و ساده در شهری آشفته

نقد فیلم All We Imagine as Light

فیلم All We Imagine as Light با تمرکز بر زندگی روزمره شخصیت‌هایش، موفق می‌شود فضایی واقعی و ملموس خلق کند. این نمایش روزمرگی، که در عین سادگی با غمی عمیق آمیخته است، باعث می‌شود تماشاگر نه‌ تنها با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کند، بلکه خود را درون این فضا احساس کند. کارگردان با پرهیز از اغراق در روایت، باورپذیری فیلم را چند برابر می‌کند و این مسئله از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی است.

مثلا شیوه کارگردانی پایال کاپادیا از فرم‌های سینمایی مستندگونه بهره می‌برد تا تماشاگر احساس کند در حال مشاهده یک زندگی واقعی است، نه یک داستان پرداخته‌شده. استفاده از دوربین روی دست، قاب‌بندی‌های ثابت و نماهای طولانی، به مخاطب فرصت می‌دهد که در لحظات روزمره شخصیت‌ها غرق شود. همچنین، فیلم به جای استفاده از دیالوگ‌های توضیحی، موقعیت‌ها را از طریق تصویر و میزانسن به نمایش می‌گذارد. این روش، باعث می‌شود که همه چیز طبیعی و بی‌واسطه به نظر برسد، گویی مخاطب بدون دخالت فیلمساز، در حال دیدن واقعیت است.

بازی‌های بازیگران نیز بسیار اهمیت دارد. انتخاب بازیگران و نحوه هدایت آن‌ها در راستای ایجاد فضایی مستندگونه قرار دارد. کانی کسروتی (پرابها) و دیویا پرابها (آنو) بدون نمایش اغراق‌آمیز احساسات، درونی‌ترین رنج‌ها و دل‌مشغولی‌های شخصیت‌هایشان را منتقل می‌کنند. پرابها زنی است که در سکوت‌هایش، غم و انتظار را حمل می‌کند. آنو نیز، با انرژی و امید ظاهری، در حقیقت درگیر تردیدها و محدودیت‌های اجتماعی است. این بازی‌های کنترل‌شده، به جای ایجاد لحظات دراماتیکِ تصنعی، لایه‌های عمیق‌تری از احساسات انسانی را نمایان می‌کنند.

طراحی صحنه و نورپردازی هم نقش مهمی ایفا می‌کنند. محیط زندگی شخصیت‌ها به‌دقت بازنمایی شده است؛ از آپارتمان‌های کوچک گرفته تا بیمارستانی که در آن کار می‌کنند. همه چیز، از دیوارهای رنگ‌ و رو رفته تا وسایل ساده، فضایی واقعی و ملموس را ایجاد می‌کند که گویی خودمان نیز در این مکان‌ها حضور داریم. نورپردازی طبیعی و استفاده از سایه‌ها نیز به این حس واقع‌گرایی کمک می‌کند. نورهای زرد و گرم در لحظات شخصی و خلوت شخصیت‌ها، در تضاد با نورهای سرد و صنعتی در محیط بیمارستان یا مترو قرار می‌گیرد و بر احساس بیگانگی آن‌ها در شهر تاکید می‌کند.

امضای کارگردان نیز در دل این روایت ساده نهفته! پایال کاپادیا در این فیلم امضای خاص خود را به جا گذاشته است؛ سبک بصری مینیمالیستی، ریتم کند و تاکید بر لحظات کوچک زندگی، عناصری هستند که او را از سینمای رایج تجاری هند جدا می‌کنند. بااین‌حال، فیلم هرگز پیچیدگی غیرضروری ندارد. همه چیز در ذهن مخاطب به‌ آرامی می‌نشیند، بدون آنکه نیاز به نشانه‌گذاری‌های آشکار یا لحظات نمایشی پررنگ باشد. این توانایی، نشان از درک عمیق کارگردان از سینمای مشاهده‌گر دارد؛ سبکی که در آن داستان به‌جای آنکه بیان شود، به‌آرامی جریان می‌یابد و تماشاگر را با خود همراه می‌کند.

در نتیجه باید گفت که، نمایش روزمرگی عجین‌شده با غم، نه‌تنها هسته احساسی فیلم را شکل می‌دهد، بلکه به آن عمق و باورپذیری می‌بخشد. کاپادیا با استفاده از کارگردانی واقع‌گرایانه، بازی‌های کنترل‌شده، طراحی صحنه دقیق و نورپردازی هدفمند، دنیایی خلق می‌کند که در عین سادگی، تأثیرگذار و عمیق است. این فیلم نشان می‌دهد که زندگی روزمره، حتی در ساکت‌ترین لحظاتش، می‌تواند سرشار از درام و معنا باشد.

فضای کدر بمبئی

نقد فیلم All We Imagine as Light

پایال کاپادیا در All We Imagine as Light با شیوه‌ای منحصر‌به‌فرد، فضایی کدر و خام را خلق می‌کند که کاملا همسو با بمبئی، شهری پرهیاهو اما بی‌رحم، است. او با انتخاب‌های آگاهانه در میزانسن، حرکت دوربین، نورپردازی، صداگذاری و تدوین، جهانی را ترسیم می‌کند که در آن شخصیت‌ها نه فقط با مشکلات فردی، بلکه با فضای خفقان‌آور و نابرابر شهر نیز درگیر هستند. مثلا در مورد میزانسن و طراحی بصری باید گفت که، فضای فیلم به‌شدت واقع‌گرایانه و پر از جزئیات شهری طراحی شده است. کاپادیا از لوکیشن‌های واقعی در بمبئی استفاده می‌کند و به‌جای بازسازی صحنه‌ها در استودیو، از بافت شهری به‌عنوان بخشی از روایت بهره می‌برد.

خیابان‌های شلوغ، متروهای پر ازدحام، بیمارستان‌های فرسوده و آپارتمان‌های کوچک با دیوارهای کمرنگ و بی‌روح، همه در خدمت القای حس زندگی روزمره و استیصال شخصیت‌ها هستند. او از قاب‌بندی‌هایی استفاده می‌کند که در آن شخصیت‌ها اغلب در گوشه تصویر قرار می‌گیرند، یا با المان‌هایی در صحنه احاطه شده‌اند که حس گرفتاری و محدودیت را القا می‌کند. مثلا، در نماهای داخلی، پرابها را اغلب در چهارچوب در یا پشت میز و تخت بیمارستان می‌بینیم، گویی در قفس گرفتار شده است. این رویکرد میزانسن، شخصیت‌ها را در دل محیط قرار می‌دهد، نه جدا از آن، و همین باعث می‌شود حس فشار زندگی شهری به‌خوبی منتقل شود.

در حرکت دوربین و قاب‌بندی، کاپادیا به‌جای استفاده از حرکات پر زرق‌ و برق دوربین، از سبک سینمای مشاهده‌گر بهره می‌برد. دوربین اغلب ثابت یا با حرکات ملایم دنبال‌ کننده شخصیت‌ها است، بدون اینکه بر آن‌ها تحمیل شود. در برخی صحنه‌ها، دوربین روی دست استفاده شده است که حس مستندگونه و واقع‌گرایانه‌ای به فیلم می‌دهد. این سبک به تماشاگر اجازه می‌دهد که بدون واسطه وارد زندگی شخصیت‌ها شود و با آن‌ها همراه باشد. قاب‌بندی‌ها نیز اغلب بسته و خفقان‌آور هستند. در فضاهای داخلی، نماها به‌ گونه‌ای طراحی شده‌اند که محدودیت‌های فیزیکی محیط (مانند دیوارها و درها) در تصویر برجسته باشند.

در فضاهای خارجی نیز، شخصیت‌ها معمولا در میان جمعیت یا احاطه‌ شده با عناصر شهری دیده می‌شوند، به‌گونه‌ای که احساس گم‌گشتگی آن‌ها در شهر را تقویت می‌کند. نورپردازی و رنگ‌پردازی هم نقش موثری دارند؛ نورپردازی فیلم در راستای خلق فضایی کدر و خفه تنظیم شده است. کاپادیا از نورهای طبیعی و اغلب سرد استفاده می‌کند تا فضای بیمارستان و آپارتمان‌ها را بی‌روح و سرد جلوه دهد. در تضاد با این، نورهای مصنوعی زرد و نارنجی در شب، مانند چراغ‌های خیابان و نئون‌های شهر، حس خستگی و ملال را برجسته می‌کند. این ترکیب رنگی به‌خوبی با مضمون فیلم هماهنگ است، یعنی زندگی شخصیت‌ها در طول روز سخت و بی‌روح است و شب‌ها، در روشنایی مصنوعی، امیدی کوچک اما شکننده در دل آن‌ها دیده می‌شود.

فیلم از موسیقی متن مینیمالیستی و تک نوا استفاده می‌کند و بیشتر به صدای محیط تکیه دارد. صدای شهر، همهمه خیابان‌ها، صدای مترو و مکالمات پراکنده در پس‌زمینه حضوری دائمی دارد و به تماشاگر یادآوری می‌کند که این شخصیت‌ها، حتی در خلوت خود، از شهر جدا نیستند. این تکنیک به غنای حس واقع‌گرایی فیلم می‌افزاید و تجربه تماشای آن را عمیق‌تر می‌کند. همچنین، سکوت‌ها در فیلم به‌اندازه صداهای محیطی اهمیت دارند. لحظاتی که شخصیت‌ها در تنهایی فرو می‌روند، با سکوت‌هایی سنگین همراه است که نه‌ تنها به درون‌مایه احساسی فیلم عمق می‌بخشد، بلکه فرصتی برای تامل تماشاگر نیز فراهم می‌کند.

باید قبل از تماشای All We Imagine as Light بدانید که ریتم فیلم کند و تامل‌برانگیز است، که البته با سبک روایی آن همخوانی دارد. کاپادیا با پرهیز از تدوین سریع و برش‌های زیاد، به تماشاگر اجازه می‌دهد تا در لحظات زندگی شخصیت‌ها غرق شود. بسیاری از صحنه‌ها بدون قطع‌های مکرر اجرا می‌شوند، تا حس استمرار و روزمرگی را منتقل کنند. این شیوه، صبر و توجه مخاطب را می‌طلبد، اما در عوض، تجربه‌ای غنی و احساسی عمیق‌تر ارائه می‌دهد.

در نهایت باید گفت که، پایال کاپادیا با شیوه‌ای منحصر‌به‌فرد، تصویری صادقانه و بدون اغراق از بمبئی ارائه می‌دهد. میزانسن واقع‌گرایانه، قاب‌بندی‌های خفقان‌آور، نورپردازی سرد، صدای محیطی زنده و تدوین آرام، همه در خدمت ساخت جهانی هستند که زندگی شخصیت‌ها را نه به‌عنوان داستانی نمایشی، بلکه به‌عنوان برشی از واقعیت به نمایش می‌گذارد. این سبک کارگردانی، علاوه بر اینکه امضای شخصی کاپادیا را در فیلم برجسته می‌کند، باعث می‌شود فیلم در ذهن مخاطب ماندگار شود و احساس واقعی زندگی در این شهر را منتقل کند.

گفت‌و‌گو‌ها عمیق هستند

نقد فیلم All We Imagine as Light

دیالوگ‌ها در All We Imagine as Light به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که کاملا با فضای سرد و بی‌رحم فیلم هماهنگ باشند. پایال کاپادیا به‌ جای استفاده از دیالوگ‌های سنگین و نمایشی، گفتگوهایی را به کار می‌برد که در عین سادگی، عمق احساسات و وضعیت شخصیت‌ها را آشکار می‌کنند. این روش باعث می‌شود اندوه و ناامیدی آن‌ها به‌شکلی طبیعی و بدون نیاز به اغراق منتقل شود. در واقع دیالوگ‌ها به عنوان بازتابی از موقعیت اجتماعی و روانی شخصیت‌ها هستند. شخصیت‌های فیلم در شرایطی قرار دارند که بسیاری از احساسات و دغدغه‌هایشان را نمی‌توانند به‌راحتی بیان کنند. بنابراین، دیالوگ‌های آن‌ها اغلب کوتاه، تلخ و حاوی سکوت‌هایی پر معنا است.

برای مثال، پرابها وقتی درباره همسرش صحبت می‌کند، جملاتش خالی از هرگونه احساس شدید است؛ او فقط اشاره می‌کند که مدت‌ها است که همسرش با او تماس نگرفته است. این نحوه بیان، حس بیچارگی و پذیرش اجباری وضعیت را نشان می‌دهد. شخصیت او به جای آنکه با کلمات از درد خود بگوید، با نحوه بیان سرد و بی‌احساسش نشان می‌دهد که چقدر به‌مرور زمان به این درد عادت کرده است. در مقابل، آنو که فردی جوان‌تر و سرزنده‌تر است، کمی راحت‌تر درباره احساساتش حرف می‌زند. اما حتی دیالوگ‌های او نیز با نوعی محافظه‌کاری و تردید همراه هستند. او با شیاز در رابطه‌ای پنهانی است و نمی‌تواند به‌طور آزادانه درباره احساساتش صحبت کند. این محدودیت در زبان، بازتابی از فشارهای اجتماعی است که روی او قرار دارد.

در این فیلم سکوت نیز به عنوان بخش مهمی از دیالوگ به کار می‌رود. در واقع یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دیالوگ‌های فیلم، ترکیب آن‌ها با لحظات سکوت است. کارگردان به‌ جای اینکه شخصیت‌ها را مجبور کند احساساتشان را از طریق جملات بلند و پرشور بیان کنند، اجازه می‌دهد که سکوت‌ها بخش بزرگی از گفت‌وگوها را شکل دهند. وقتی پرابها از طریق تلفن منتظر پاسخ همسرش می‌ماند، یا وقتی آنو به پیام‌های شیاز فکر می‌کند، این لحظات سکوت نه‌تنها احساسات آن‌ها را آشکار می‌کند، بلکه فرصتی برای مخاطب فراهم می‌کند تا خودش عمق رنج شخصیت‌ها را درک کند.

در بسیاری از فیلم‌ها، دیالوگ‌ها به‌گونه‌ای نوشته می‌شوند که شخصیت‌ها را از حالت عادی خارج کرده و آن‌ها را بیش‌ از حد فلسفی یا شاعرانه نشان می‌دهند. اما در این فیلم، گفتگوها کاملا طبیعی و همان چیزی است که در زندگی واقعی می‌توان شنید. این سبک دیالوگ‌ نویسی، نه‌ تنها باعث می‌شود فیلم از کلیشه‌های دراماتیک فاصله بگیرد، بلکه باورپذیری آن را چند برابر می‌کند. برای مثال، در صحنه‌ای که پرابها و آنو در مورد زندگی‌شان صحبت می‌کنند، مکالمه آن‌ها مانند صحبت‌های دو دوست معمولی است، اما در زیر این کلمات ساده، اندوهی عمیق پنهان است. این همان چیزی است که دیالوگ‌های فیلم را تاثیرگذار می‌کند؛ آن‌ها در عین سادگی، دارای لایه‌های عاطفی و اجتماعی هستند.

در واقع بیشتر دیالوگ‌های فیلم در خدمت ساختن فضایی خفقان‌آور هستند. انتخاب واژگان و لحن صحبت شخصیت‌ها نیز در انتقال فضای فیلم نقش مهمی دارد. اکثر دیالوگ‌ها با لحن یکنواخت و خسته‌ای بیان می‌شوند که نشان از فرسودگی روانی شخصیت‌ها دارد. در لحظاتی که شخصیت‌ها باید خبرهای مهمی را منتقل کنند یا از مشکلاتشان بگویند، معمولا با لحنی آرام و کم‌هیجان صحبت می‌کنند. این موضوع باعث می‌شود احساس بیچارگی آن‌ها طبیعی‌تر به نظر برسد.

دیالوگ‌های فیلم All We Imagine as Light با دقت انتخاب شده‌اند تا اندوه و ناامیدی شخصیت‌ها را بدون نیاز به اغراق و بیان مستقیم احساسات، منتقل کنند. سادگی، واقع‌گرایی، ترکیب با سکوت‌ها و لحن یکنواخت، همگی در خدمت ساختن فضایی هستند که نشان‌ دهنده‌ی زندگی واقعی این زنان در بمبئی است. این سبک دیالوگ‌نویسی، علاوه بر افزایش باورپذیری فیلم، باعث می‌شود مخاطب به‌جای شنیدن توضیحات مستقیم، خود به کشف احساسات و وضعیت شخصیت‌ها بپردازد و همین، تاثیرگذاری فیلم را دوچندان می‌کند.

عاشقی، نوری است در تاریکی

نقد فیلم All We Imagine as Light

عشق در All We Imagine as Light به مثابه نجوا در هیاهو است و نه یک جریان آشکار و پرشور بلکه عشق حسی آرام متین و در خفا جاری است این عاشقانه خاص برخلاف کلیشه‌های رایج سینمایی با نجابت و سکوت شکل می‌گیرد و در میان شلوغی خفقان‌آور و جهان سومی بمبئی همچون نوری کم‌سو اما گرم در دل تاریکی می‌درخشد زیبایی این عشق نه در بیان صریح احساسات بلکه در لحظات نادیده و حرکات ظریف نهفته است.

در شهری که هر گوشه آن لبریز از ازدحام و بی‌رحمی است عشق در فیلم همچون نجوایی پنهان آرام و درونی رخ می‌دهد. نگاه‌های دزدکی، دست‌هایی که به‌سختی به هم می‌رسند و مکالماتی که بیشتر از آنکه بیانگر احساس باشند از سر احتیاط و ترس‌اند همگی نشان می‌دهند که این عشق‌ها در بستری ناامن شکوفا می‌شوند اما همین سکوت و پنهان‌کاری خود به عشق شکلی شاعرانه و اصیل می‌بخشد بنابراین رنگ و نور عشق را می‌توان در سکوت دید. کاپادیا به‌جای تکیه بر دیالوگ‌های پرشور یا لحظات دراماتیک آشکار از جزئیات استفاده می‌کند؛ یک نگاه طولانی در مترو، دست‌هایی که به‌آرامی کنار هم قرار می‌گیرند اما هرگز یکدیگر را لمس نمی‌کنند، مکثی کوتاه قبل از گفتن کلماتی ساده، همگی بیش از هزار جمله عاشقانه سخن می‌گویند.

زیبایی‌شناسی فیلم عشق را همچون جریانی ناپیدا اما موثر به تصویر می‌کشد. رنگ‌ها و نورپردازی در این روایت احساسی نقش مهمی دارند. فضای خفقان‌آور فیلم با نورهای سرد و سایه‌های سنگین احساس فشار و خستگی را منتقل می‌کند اما در لحظات عاشقانه نور گرم‌تر و رنگ‌ها کمی زنده‌تر می‌شوند، برای مثال در صحنه‌هایی که آنو با شیاز در تماس است یا وقتی پرابها در خلوت خود به همسرش فکر می‌کند، نورهای طلایی و نارنجی ملایمی در قاب دیده می‌شود که حس امید و تمنای فرو خفته را القا می‌کند. این تضاد بین نورهای مصنوعیِ شهر و نورهای گرم لحظات خلوت نشان‌ دهنده‌ی تفاوت میان واقعیت سرد و عشق آرام و پنهان در دل آن است.

در سینمای کاپادیا بدن‌ها بیشتر از کلمات سخن می‌گویند. عشق در فیلم نه از طریق اعتراف‌های عاشقانه بلکه در حرکات جزئی شکل می‌گیرد. آن لحظه که آنو گوشی را در دست می‌گیرد و قبل از پاسخ دادن چند ثانیه مکث می‌کند، این مکث بیش از هر جمله‌ای تردید امید و ترس را در دل او نشان می‌دهد. پرابها وقتی نام همسرش را می‌شنود چشمانش را برای لحظه‌ای می‌بندد، در این سکوت کوتاه تمام اشتیاق دلتنگی و درماندگی او فشرده شده است. همین لحظات ظریف سینمای کاپادیا را به شعری بصری تبدیل می‌کند؛ شعر او نه در واژه‌ها بلکه در فاصله‌ها، لمس‌های ناتمام و نگاه‌های خاموش جاری است، بنابراین می‌توان گفت که عشق در All We Imagine as Light مانند حرکات ریز و ارام و شاعرانه می‌باشد.

یکی از زیباترین لایه‌های این فیلم تضاد عشق با فضای اطراف است در جامعه‌ای که عشق در آن تحت فشار سنت طبقات اجتماعی و نابرابری‌های اقتصادی است رابطه‌ها به‌ جای آنکه آزادانه شکل بگیرند باید در سایه‌ها و خلوت‌ها پنهان شوند؛ این پنهان‌کاری عشق را از یک مفهوم عمومی به احساسی کاملا شخصی و درونی تبدیل می‌کند. این عشق‌ها اگر چه شکننده‌اند اما به‌همین دلیل خالص‌تر به نظر می‌رسند. چون هیچ نشانی از نمایش و خودنمایی در آن‌ها نیست. در میان شهر بمبئی که همه چیز در آن سریع، خشن و بی‌رحمانه جریان دارد این عشق‌ها تنها چیزهایی هستند که همچنان آرام و صبور باقی می‌مانند.

کاپادیا عشق را همچون نوری کم‌سو اما پایدار در دل تاریکی به تصویر می‌کشد این عشق‌ها برخلاف کلیشه‌های سینمایی در سکوت، در نیم‌ نگاه‌ها و در لمس‌های ناتمام رشد می‌کنند. در فضایی که انسان‌ها برای زنده‌ ماندن درگیر نبردی روزمره‌اند، عشق به امری شکننده و ارزشمند تبدیل می‌شود. بنابراین فیلم نشان می‌دهد که حتی در سخت‌ترین شرایط، عشق راه خود را پیدا می‌کند. آرام، پنهانی و بی‌نیاز از فریاد! این عاشقانه در نهایت شعری است که در میان ازدحام شهر در دل سکوت‌های عمیق زمزمه می‌شود.

باور شادی توهم‌گونه

نقد فیلم All We Imagine as Light

دلخوشی‌های کوچک در این فیلم، شبیه به توهمی گذرا هستند، که غم را کاملا می‌زدایند. در All We Imagine as Light، کارگردان از دلخوشی‌های کوچک و لحظات شادی کوتاه به‌عنوان ابزاری هنرمندانه برای بیان تضاد درونی شخصیت‌ها استفاده می‌کند. این خوشی‌های زودگذر، همچون توهمی که در کوتاه‌ترین زمان ممکن به واقعیتی ناپایدار تبدیل می‌شود، به‌طور موقت توانایی زدودن غم‌ها و دردهای شخصی را دارند، اما در همان لحظه‌های کوتاه، آن‌ها به‌طور ظریف و هنرمندانه به ذهن مخاطب القا می‌کنند که این لحظات شادی تنها ماسکی هستند بر دردهایی که هرگز به‌طور کامل فراموش نمی‌شوند. در واقع کارگردان این مسئله را به فرهنگ هندی نیز پیوند می‌دهد.

شخصیت‌ها در فیلم، به‌ ویژه در صحنه‌هایی که می‌خواهند از غم و فشار روزمره رهایی یابند، به دلخوشی‌های ساده و کوتاهی روی می‌آورند؛ همانطور که وقتی پرابها و آنو در کنار هم لحظاتی کوتاه از شادی‌های کوچک را تجربه می‌کنند، غم و رنج زندگی لحظه‌ای به دست فراموشی سپرده می‌شود. این لحظات که به‌صورت یک جشن کوچک، یک نگاه پرمعنا یا حتی یک حرف زدن با دوست است، به نظر می‌رسد که کاملا قادر به محو کردن غم‌ها از ذهن شخصیت‌ها می‌باشد. اما جذابیت این لحظات شادی در آن است که هیچ‌کدام از آن‌ها واقعی و پایدار نیستند.

خوشی‌ها به‌عنوان یک توهم گذرا عمل می‌کنند که به‌سرعت از هم می‌پاشند و دوباره فضای غم و اندوه جایگزین می‌شود. کاپادیا به‌گونه‌ای ماهرانه این تغییرات ناگهانی را نشان می‌دهد، به طوری که غم‌ها در پس هر خوشی نهفته هستند و تنها در یک لحظه‌ی کوتاه به نمایش درمی‌آیند. این تقابل میان شادی گذرا و غم ماندگار، در فیلم به‌طور واضحی به تصویر کشیده می‌شود و باعث می‌شود که مخاطب، برخلاف کلیشه‌های سینمایی که در آن لحظات خوشی غالب و نهایی هستند، با این واقعیت مواجه شود که شادی تنها یک پناهگاه موقتی است و در نهایت، غم همچنان پابرجا می‌ماند.

با این شیوه، فیلم به‌طور غیر مستقیم نشان می‌دهد که زندگی در یک فضای شلوغ و پرهیاهو مانند بمبئی، جایی که افراد برای مقابله با مشکلات روزمره خود به لحظات کوتاه خوشی چنگ می‌زنند، همچنان با چالش‌های بی‌پایانی روبه‌رو است که نمی‌توان از آن‌ها فرار کرد. این زیبایی‌شناسی، علاوه بر اینکه فضای فیلم را به‌شدت واقع‌گرا می‌کند، از طریق تضاد بین لحظات خوشی و غم، نشان‌ دهنده‌ی پوچی و ناپایداری زندگی نیز هست.

بازیگران واقعا هنرنمایی می‌کنند

نقد فیلم All We Imagine as Light

در All We Imagine as Light، بازی بازیگران به‌ طور شگفت‌انگیزی طبیعی و اصیل است. شخصیت‌ها در این فیلم به‌قدری به زندگی خود و محیط اطرافشان مرتبط هستند که به نظر می‌رسد بازیگران از همان ابتدا وارد روح آن‌ها شده‌اند و به‌راحتی به‌جای شخصیت‌ها خودشان را به نمایش می‌گذارند. این ویژگی، که گویی آن‌ها از شخصیت‌های خود جدا نبوده‌اند، از جنبه‌های مختلف بازیگری و روایت داستان به‌طور عمیق، تاثیرگذار است و به باورپذیری فیلم کمک بسیاری می‌کند.

یکی از ویژگی‌های اصلی بازیگری در این فیلم این است که بازیگران نه تنها نقش‌های خود را ایفا می‌کنند، بلکه به‌طور ناخودآگاه از مرز میان بازیگری و واقعیت عبور می‌کنند. در این فیلم، هیچ‌کدام از بازیگران به نظر نمی‌رسد که صرفا در حال نمایش یک نقش باشند. شخصیت‌ها به‌قدری طبیعی و به‌طور غریزی در رفتارها، نگاه‌ها، واکنش‌ها و حتی سکوت‌هایشان زندگی می‌کنند که گویی آن‌ها خودشان هستند. این امر باعث می‌شود که مخاطب به‌راحتی بتواند خود را با شخصیت‌ها درگیر کند و حتی در برخی مواقع احساس کند که این افراد در دنیای واقعی در حال زندگی و مبارزه با مشکلاتشان هستند.

بازیگران این فیلم در انتخاب‌های خود برای انتقال احساسات به‌قدری دقیق عمل می‌کنند که هیچ‌گونه دراماتیزه‌سازی اغراق‌آمیز یا بازی‌های تصنعی در آن‌ها مشاهده نمی‌شود. در بسیاری از صحنه‌ها، سکوت‌ها و لحظات، نگاه‌های ساده، عاطفه و کشمکش‌های درونی شخصیت‌ها به وضوح نمایان می‌شود. این نوع بازی، که به‌جای اتکا به کلمات، بیشتر به زبان بدن و حالات صورت مربوط است، به شدت باعث باورپذیری فیلم می‌شود. برای مثال، در صحنه‌ای که پرابها با تلفن صحبت می‌کند و در انتظار پاسخ همسرش قرار می‌گیرد، نگاه‌های او بدون نیاز به دیالوگ‌های طولانی احساسات پیچیده‌ای مانند دلتنگی، ناامیدی و سردرگمی را به‌طور موثر منتقل می‌کنند.

این نوع بازی، برخلاف برخی فیلم‌ها که ممکن است بازیگران را در موقعیت‌های غیرواقعی و افراطی قرار دهند، در اینجا به‌قدری به واقعیت نزدیک است که مخاطب احساس می‌کند شخصیت‌ها از آنچه در فیلم می‌بینند، جدا نیستند. این مساله به طور غیر مستقیم به داستان و فضای کلی فیلم کمک می‌کند؛ زیرا باورپذیری بیشتر شخصیت‌ها به معنی این است که مخاطب بیشتر با زندگی آن‌ها همذات‌پنداری می‌کند و این امر باعث می‌شود که جنبه‌های احساسی و دراماتیک فیلم به‌طور طبیعی‌تر و عمیق‌تری منتقل شود.

در نهایت، بازی بازیگران در All We Imagine as Light نشان می‌دهد که انتخاب بازیگران و هدایت آن‌ها به‌ گونه‌ای است که شخصیت‌ها در خود زندگی می‌کنند و نه تنها به‌عنوان نقش‌هایی از پیش نوشته شده در یک فیلم، بلکه به‌عنوان افرادی واقعی که در دنیای خود و در زیر فشارهای جامعه در حال تلاش هستند. این امر باعث می‌شود که فیلم نه‌ تنها از نظر بصری، بلکه از نظر عاطفی و دراماتیک نیز به شکلی باورپذیر و تاثیرگذار باشد.

موسیقی همراه با جریان فیلم

نقد فیلم All We Imagine as Light

در All We Imagine as Light، موسیقی به‌طور فوق‌العاده‌ای با جریان زندگی کاراکترها هم‌سو است و در عین حال شرایط محیطی و احوال درونی آن‌ها را به بهترین شکل روایت می‌کند. این هماهنگی بین موسیقی و داستان نه تنها به انسجام بیشتر فیلم کمک می‌کند بلکه به عمق احساسی و معنای آن نیز افزوده می‌شود. موسیقی در این فیلم مانند یک نواختن طبیعی در پس‌زمینه زندگی شخصیت‌ها عمل می‌کند که نه تنها به ایجاد جو و فضا کمک می‌کند بلکه در انتقال احساسات و شرایط درونی شخصیت‌ها نقشی حیاتی ایفا می‌کند.

موسیقی در این فیلم به‌جای آنکه نقشی جداگانه و برجسته ایفا کند، همچون یک صدای درونی از شخصیت‌ها و محیط به‌نظر می‌رسد که به طور طبیعی در جریان زندگی روزمره‌شان جای دارد. در واقع، موسیقی مانند یک نوار پس‌زمینه عمل می‌کند که به‌طور لطیف و غیرمستقیم در حال تقویت فضا و شرایط داستان است، بدون آنکه به خودی خود توجه جلب کند. این استفاده زیرکانه از موسیقی در برابر صحنه‌هایی که زندگی ساده و معمولی شخصیت‌ها را نشان می‌دهند، به‌طور مستقیم به جریان طبیعی زندگی آن‌ها متصل است.

موسیقی در برخی از صحنه‌ها، به ویژه زمانی که شخصیت‌ها در وضعیت‌های تنش‌زا و یا در لحظات آرامش و صلح قرار دارند، حس روان بودن و جاری بودن زندگی را به شدت تقویت می‌کند. این هم‌راستایی موسیقی با شرایط روانی شخصیت‌ها باعث می‌شود که تحولات درونی آن‌ها به صورت طبیعی و بی‌صدا از طریق موسیقی بیان شوند. برای مثال، در لحظات غم‌انگیز یا پرتنش، موسیقی با آوایی ملایم و غیرتهاجمی به تصویر کشیده می‌شود، گویی که هیچ چیزی نمی‌تواند حاکم بر احساسات درونی شخصیت‌ها شود، در حالی که در لحظات امید یا آرامش، موسیقی به شکلی سبک و خوشایند در فضا پر می‌شود و بیانگر نوعی رهایی یا امیدواری است.

این نوع هم‌سویی میان موسیقی و جریان زندگی کاراکترها از دید زیبایی‌شناسی هنری نیز به‌طور کامل با مفهوم فیلم همخوانی دارد. فیلم به‌گونه‌ای ساخته شده که در آن هیچ چیز از زندگی شخصیت‌ها بزرگ‌تر و برجسته‌تر از خود زندگی نیست. همانطور که زندگی خود به‌طور پیوسته و بی‌وقفه جریان دارد، موسیقی نیز به‌عنوان یک عنصر ظریف و طبیعی وارد این جریان می‌شود. به این ترتیب، موسیقی نه تنها به تقویت لحظات دراماتیک و احساسی کمک می‌کند، بلکه از نظر معنایی نیز به‌عنوان بازتابی از واقعیت‌های زندگی شخصیت‌ها در نظر گرفته می‌شود.

در مجموع، استفاده از موسیقی در این فیلم به‌عنوان یک عنصر جدایی‌ناپذیر از جریان زندگی، به داستان عمق می‌بخشد و مخاطب را به‌طور ناخودآگاه به دل شخصیت‌ها و شرایط آن‌ها می‌برد. این هم‌سو بودن موسیقی با روایت داستان نه تنها تجربه تماشای فیلم را غنی‌تر می‌کند بلکه به بیننده این امکان را می‌دهد که با شخصیت‌ها در سطح احساسی و عاطفی عمیق‌تر ارتباط برقرار کند. علاوه بر این موسیقی تک نوا و مینیمال گوش مخاطب را با فضای بصری زیست روزمره در جهان سوم همراه می‌کند.

80
امتیاز ویجیاتو

اولین فیلم هندی که در 30 سال گذشته در جشنواره کن به نمایش درآمد و یکی از قوی ترین فیلم‌های برآمده از سینمای هندوستان!

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی