سریال مرد عنکبوتی چیزی است که MCU به آن نیاز دارد
سریال انیمیشنی مرد عنکبوتی حرفهای زیادی برای گفتن دارد!
شخصیت اسپایدرمن در دنیای سینمایی مارول یک چهرهی پیچیده را به نمایش میگذارد. با این فرانچایز شاهد یک سهگانهی موفق از مرد عنکبوتی بودیم که قهرمان داستان را تبدیل به شخصیتی قابل ارتباط میکرد. اسپایدرمنی که تام هالند به نمایش گذاشت توان رقابت با بزرگان مارول چون آیرون من و کاپیتان آمریکا را دارد و جایگاه مستحکمی برای خودش در این یونیورس ساخت. با این حال مارول برای اینکه روایت داستان را پیوسته و بهتر کند، نیاز داشت که چندین مورد را قربانی کند: داستانی که در ابتدا یک آپدیت جالب برای این شخصیت کلاسیک بهنظر میرسید، نهایتاً انقدر متفاوت شد که طرفداران قدیمی کمیکها به سختی آن را میشناسند.
اسپایدی که در دنیای سینمایی مارول دیدیم، به ندرت توان این را پیدا میکند که خودش را نشان بدهد؛ در هر کدام از فیلمهای جداگانهی مربوط به او، مجبور هستیم صحنهای را تماشا کنیم که در آن قهرمان داستان با قهرمانهای دیگر یا ویلنها، شریک میشود! نقشهای فرعی هم وقتی که به تعدد و تنوع دشمنانش نگاه میکنیم، باعث ناخرسندیست: اسپایدرمن در برابر بزرگترین و ماندگارترین ویلنهای یونیورس مارول قرار میگیرد. ولی از آنجایی که استودیوها باید به سونی پیکچرز وفادار بمانند، این شخصیتها به کناره رانده میشوند (علت این امر در دست داشتن فرانچایز اسپایدرمن توسط سونی میباشد). بدون وجود این شخصیتها و میراثی که از مرد عنکبوتی به یاد میآوریم، او در دنیای سینمایی مارول شباهت کمی به خود واقعیاش دارد.
آخرین فیلم لایو-اکشنی که ساخته شد، یعنی No Way Home شاید نهایتاً این شخصیت را به ریشههای خودش بازگردانده باشد، ولی برای اینکه مسیر تماماً هموار بشود بدون اینکه نیاز باشد کل فرانچایز از نو ریبوت بشود آیا راهی وجود دارد؟ شاید برای این کار دیر باشد تا بتوان اسپایدی را به مسیر درست آورد ولی انیمهی سریالی این روز های مارول یعنی Your Friendly Neighborhood Spider-Man یک راه حل جایگزین مناسب و غافلگیر کننده بهنظر میرسد.
این سریال را نمیتوان یک بازآفرینی سنتی به حساب آورد. در اینجا شاهد داستانی هستیم که یکی از یونیورسهای متعدد پیتر پارکر (با صداگذاری هادسون تیمز) را نمایش میدهد که او توسط یک عنکبوت رادیواکتیو نیش میخورد و تبدیل به جدیدترین عنصر مبارزه با جرم در نیویورک میشود؛ این شخصیت به خوبی از آگاهی خود با مولتیورس مارول هم آگاه است. همانند فیلمهای انیمیشنی سونی مربوط به اسپایدر-ورس، این سریال ده قسمتی رابطهی مستقیمی با داستانهای قبلی دارد که دربارهی اسپایدی روایت شدهاند. این سریال به خوبی از میراثی که این قهرمان در این یونیورس به جا گذاشته است آگاه میباشد و دیالوگها و موتیفهای او مربوط به لوری هستند که طرفداران با آن اشنایی دارند. با این سریال همهچیز با هم ترکیب میشود تا داستانی سنتی روایت بشود که کمیکهای اسپایدر-من را با ماجراجوییهای او در دنیای سینمایی مارول، مرتبط کند.
رفرنسها به دنیای کلاسیک اسپایدی از ظاهر کار پیداست. انیمیشنهای سریال ترکیبی از دو-بُعدی و سه-بُعدی هستند تا ظاهری شبیه به کمیک متحرک پیدا کند. این کار مشخصاً به خوبی Into the Spider-Verse نیست و صرفاً جنبهی ظاهری دارد. اما وقتی که ماجرا آغاز میشود، این تکنیک به پسزمینه رانده میشود، انگار که پیامش منتقل شده و ارجاع به کارهای کلاسیک را میفهمیم.
داستان به قدری گویاست که هر مورد دیگری به مرور رنگ خواهند باخت و پس از درگیر شدن با ماجرا استایل هنری کار کمتر بهنظر میرسد. انیمهی مرد عنکبوتی بهترین موارد را از پروژههای مربوط به دنیای سینمایی مارول مثل Captain America: Civil War و Spider-Man: No Way Home انتخاب میکند و ترکیبی از این اسپایدرمن در حال اجرای مارول و آن مرد عنکبوتی کلاسیک را نمایش میدهد. حضور دیگر ابرقهرمانها مثل دکتر استرنج و آیرون من در طول داستان نادیده گرفته نمیشود و میبینیم که آن بیرون حاضر هستند و در حال نجات دنیا میباشند. یا روبرو شدن کاپیتان آمریکا با آیرون من و تصویب شدن Sokovia Accords بر یونیورسهای موازی اثر میگذارد. البته که این جزئیات همیشه در حاشیه هستند و لطمهای به قصهی پیتر نمیزنند؛ به او اجازه داده میشود که در روایت خود با بدنامترین رقبایش روبرو شود.
رقبا و ویلنهای متعددی در برابر اسپایدی قرار میگیرند. دکتر اوتو اکتاویوس که نقشی مهم در بازار سیاه دارد یکی از آنهاست؛ او سلاحهای فول تکنولوژیک به خلافکاران میفروشد. این فناوری باعث ساخته شدن قصههای شخصیتهایی چون رینو و اسکورپین میشود که هر کدام احساس ترحم اسپایدرمن را به بوتهی آزمون میگذارند. البته هر شخصیت منفی در این داستان راه تاریک خود را آغاز نمیکنند؛ مثلاً این انیمه، داستان لیزارد را هم بیان میکند که به عنوان دکتر کارلا کانرز در Oscorp دورهی کارآموزی میگذراند و مثل چراغی روشنیبخش برای پیتر عمل میکند. داستان هری آزبورن هم با دیدگاهی تازه روایت میشود؛ البته که او تنها یک بچهی فامیل محسوب میشود که اگاهی اجتماعی چندانی ندارد ولی دوستیاش با پیتر و نیکو مینورو باعث رشد شخصیتاش تا حدی میشود که تا ابد محکوم بماند!
مهمترین شخصیت افزوده شده در این سریال، بازآفرینی Tombstone میباشد. لونی لینکولن به عنوان همکلاسی پیتر معرفی میشود؛ بازیکن فوتبال باحالی که آگاهی خوبی نسبت به ارتباطات قدرت و مفهوم مسئولیت دارد. او ترکیب بینقصی برای پیتر میآفریند و بهنظر میرسد که مشکلی با هماهنگی وظایف خود در خانه و مدرسه ندارد. اما وقتی که احساس مسئولیت سبب میشود که تصمیمی غیرممکن برای کمک به خانوادهاش بگیرد او تبدیل به تجسم مفهوم تعهدِ زیادی میشود.
نهایتاً باید به نورمن آزبورن اشاره کرد؛ کولمن دومینگو شخصیتی دارد که قابل ارتباط است و جذاب میباشد. زمانی که او را در قالب نورمن میبینیم هم یک راهنمای بینقص برای این اسپایدرمن جدید را میبینیم که برای مدتی هرچند کوتاه به او چیزهای مهمی میآموزد. او نقشی را ایفا میکند که تونی استارک با Spider-Man: Homecoming برعهده گرفته بود و همانند او از مفهوم «عشق سخت» برای هدفی شوم بهره میبرد.
رابطهی نورمن و پیتر همانند ابزاری عمل میکند که جنبههای متعددی از اخلاقیات اسپایدرمن را تغییر بدهد؛ بدین ترتیب او ترکیبی میشود از پیتری که در Civil War دیده بودیم با شخصیت ماندگارش که فلسفهی «قدرت زیاد» را بازتاب میکند. همین باعث میشود که او با قهرمانی که واقعاً قصد تبدیل شدن به آن را دارد روبرو بشود. سریال انیمیشنی Your Friendly Neighborhood Spider-Man خط مشی مرد عنکبوتی را بهتر از خیلی آثار مربوطهی دیگر متوجه شده است. چیستی اسپایدرمن را در اینجا متوجه میشویم؛ او شخصیتی چند کاره دارد که همیشه در تلاش برای برقراری تعادل بین زندگی واقعی و آلتر ایگوی خود است و میبایست هر چیز دیگری در این میان را تحت کنترل دربیاورد. طرفداران قدیمی میدانند که همیشه یکسری وظایف از دست او در میرود و در انجام آنها کوتاهی میشود ولی بطور کلی تماشای این دیدگاه جدید نسبت به اسپایدرمنی که دارد تلاش میکند دل عزیزان خود را به دست بیاورد، از شهرش محافظت کند یا قدرتش را تا حد زیادی به نمایش بگذارد تا حد زیادی روحیهبخش است.
انیمیشن جدید Spider-Man به نحوی ارائه میشود که از دنیای سینمای مارول فاصله نگیرد اما در عین حال ریشههای شخصیت اصلی را برای طرفداران قدیمی نگه میدارد. رابطهی شخصی پیتر با اطرافیان یک فنداسیون کمنقص بنا میکند تا ماجراجوهاییهای آینده ترتیب داده شوند و سریال یک شبکهی پیچیده از اتفاقات و دسیسهها را به نمایش میکشد که تمامی شخصیتها در آن سهیم هستند. نهایتاً میتوان گفت که این سریال انیمیشنی همان چیزی بود که داستان مرد عنکبوتی نیاز داشت؛ جای شرم دارد که این فرانچایز انقدر طولش داد تا این شخصیت کلاسیک را با دنیای جدیدی که ساخته آشتی بدهد. نظر شما چیست؟ آن را با ویجیاتو به اشتراک بگذارید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.