نقد سریال دل – یک عاشقانه لاکچری: دنیای ما، دنیای آنها
باز هم بابک کایدان، باز هم منوچهر هادی و باز هم لشگری از کلیشهها. این را پیش از من، تیتراژ خودِ سریال میگوید. نگویید که برای قضاوت زود است. قسمت اول یک سریال باید بهترین ...
باز هم بابک کایدان، باز هم منوچهر هادی و باز هم لشگری از کلیشهها. این را پیش از من، تیتراژ خودِ سریال میگوید. نگویید که برای قضاوت زود است. قسمت اول یک سریال باید بهترین مقدمه برای پیشواز به حساب بیاید(همانطور که به کتابهایی با مقدمههای سطحی و بیبار و برگ رحم نمیکنیم و آنها را میبندیم) وگرنه به غیر از امثال من که بخاطر نقد، سریالها را میبینیم، باقی مخاطبان چنین اجباری ندارند و برای دانلود قسمت دوم چارهای جز «ترغیب آنها با میل خویش» نیست. گرچه حرف آخر را همین ابتدا میگویم: این مطلب در عین ناامیدی از تار و پودِ «شبکه پخش خانگی» نوشته شده است که این سریال در همین ابتدا، در این احساس نویسنده شریک است. ویجیاتو را در نقد سریال دل همراهی کنید.
- کارگردان: منوچهر هادی
- نویسندگان: بابک کایدان، میثم کایدان
- تهیه کننده: جواد فرحانی
این سریال با عنوان «دل» توانست جای عنوان «عاشقانه» (سریال دیگری از منوچهر هادی) را بگیرد و به رتبهی اول «عناوین نخنما در اوج بیسلیقگی» دست پیدا کند. در این باره نمیدانم باید از چه کسانی تشکر کنم. بگذریم. کلیشههای زیادی هستند که بخشی از فرهنگ عمومی یک جامعه را شکل میدهند؛ بخشی از آنها خوب و باارزشند و بخشی از آنها هم پوچ و بیارزش. بخش قابل توجهی از نویسندگان ما، هیچ سعی قابل توجهی برای تغییر دادن عرفهای غلط نمیکنند و حتی اغلب چه بدانند و چه نه، مروجِ آنها میشوند.
این موضوع نیازی به نیتخوانی ندارد. میتوان از سطحیترین کلیشههایی که غالبِ نویسندهها از آنها به عنوان مواد خام نوشتهشان استفاده میکنند به راحتی متوجه شد؛ مادر شوهرِ عقدهای و عصبانی(نسرین مقانلو در نقش توران – مادر آرش)، عروس طفلکی و بیچاره (رستا – ساره بیات)، عاشقِ سینهچاک (آرش- حامد بهداد)، مرد زن ذلیل (بیژن امکانیان- اتابک- پدرِ آرش)، عشق مثلثی و... این موضوع در دلِ «تیپسازی» جای میگیرد. عمده سریالهای ما که به مرحله شخصیت پردازی نمیرسند حداقلش این است که در تیپ ساختنهایشان دنبال جنس بنجُل نروند.
یک عاشقانهی لاکچری
به مثلث عشقی فیلم توجه کنید. دو ضلعش را که آرش و رستا تشکیل دادهاند و میماند ضلع سوم که مهران (مهدی کوشکی) آن را برعهده دارد. این کاراکتر در بخش انتهایی قسمت اول وارد میشود و با بدترین دیالوگِ ممکن، حرفش را با رستا آغاز میکند
- تو اینجا چیکار میکنی؟
- اومدم شینیون کنم، خب اومدم ببینمت دیگه
باقی دیالوگها نیز نزدیک به فاجعه هستند. تنها ثمره این دیالوگها این است که متوجه میشویم مهران تحصیلات دانشگاهی دارد، مبتلا به اختلال وابستگی است و بسیار شبیه به انگلهای اجتماعی رفتار میکند و از ازدواج امروز رستا نیز بیخبر نبوده است. جمجمه روی لباسش، سر تراشیده شده، التماسهای بچگانه، خودتحقیریها(منو له نکن، من اصلا اشتباه به دنیا اومدم) و تهدیدهای ابلهانهاش سر جمع به ما میگوید که این آدم مغزِ خر خورده به هیچ عنوان در حدِ آرش نیست؛ پسری خوشلباس و باکلاس که تربیتیافتهی سبک زندگی لاکچری است.
درست است که کسی در عقدهای بودن مهران شکی ندارد اما نوشتنِ این همه ویژگی خوب برای آرش (باادب، باحال، باشعور، خوشتیپ، خانوادهدوست) در کنار پولهای بسیار زیادی که برای معشوقش خرج میکند، یکجور زیادهروی به نظر میرسد. گمانم این است که این نحوه نوشتن، از یک ناخودآگاه لاکچری پسند نشات میگیرد.
نویسندگان نگاه انتقادی به این مقوله مخرب و منفور ندارند طوریکه حتی در فرم سریال نیز این موضوع کاملا مشهود است. خرج کردنهای آرش برای رستا از فرش قرمزی از گلبرگها گرفته تا خانهای لوکس و جشنی هشتصد و چند میلیونی برای عروسی با جزییات بسیار زیاد به نمایش درمیآیند.
تاکید دوربین در نشان دادن لباسِ مجلسیِ مادر داماد در چند ثانیه ابتدای ورودش و جزیات مرحله به مرحله درست شدنِ غذای پدر توران توسط خدمتکار، خواسته یا ناخواسته بخش جزییتری از همین فرم شده است. در این باره منوچهر هادی نیز به یاری سلیقه کایدانها آمده و این ظاهرفروشیها را در اوج مشکلات اقتصادی مردم، به تصویر میکشد. اصلا اگر سریال دل با تشکیل یک مراسم عروسی (درست مثل سریال مانکن) شروع نمیشد باید بخاطر چنین «آفتاب از کدوم طرف دراومدهای» تعجب میکردیم.
بابک کایدان بعد از نویسندگی سریال مانکن، اینبار نیز به نوشتن یک دلدادگی دیگر پرداخته است. درحالیکه هنوز مانکن به سرانجام خوب و قابل توجهی نرسیده و اِشکالات بسیار جدی در کارش دارد، باز عشقی دیگر به قلم او سپرده میشود. این پرکاری ناشی از هرچه باشد فکر نمیکنم به استعداد و توانایی نویسنده در عاشقانهنویسی ارتباطی داشته باشد.
حاضرم با اطمینان بگویم که نویسنده از راهکار عقب جلو کردنهای روایت، به طور مداوم بهره میگیرد تا سطحی بودن کارش به چشم نیاید. امیدوارم نویسندگان از این تکنیک راحتطلبانه تنها برای راحتی کارشان در مقدمه و بیان پیشداستانها استفاده کرده باشد و منش اصلی روایتگریشان نباشد.
اگر این قسمت از فیلم خطی جلو میرفت چیزی برای گفتن نداشت. با عقبگَردهای زمانی، مخاطب عام ممکن است کمی جلب شود اما در نهایت درمییابد که اصل ماجرا یعنی چیدمان شخصیتهای قابل توجه در یک بستر اجتماعی فرهنگی دقیق و عمیق تا چه اندازه کار سختی است که این مدل سریالها حتی در صدقدمی چنین انتظارهایی قرار نمیگیرند.
وجود حامد بهداد که جاهایی به دیالوگهای بیمزه کایدان مزه میدهد و حضورش به هرحال برای تعداد زیادی کشش و انگیزه برای دیدن سریال ایجاد میکند، دلیل اصلی شکستن رکورد در اولین قسمت است. این نظر تجربی ناشی از مشاهده تاثیر بازیگران روی رغبتها و انتخابهای بخشی از مردم است؛ چه انتخاب دیدن یک فیلم یا سریال برای وقتهای تعطیل و چه انتخاب نمایندگان مجلس و ریاست جمهوری.
حضور سعید راد (خسرو- پدر رستا و آوا) و افسانهی بایگان (ناهید- همسرِ خسرو و مادر واقعی آوا و مادرخوانده رستا) به عنوان سن و سالدارهای عرصه بازیگری که تصویر کلیِ خوبی از آنها در ذهن داریم، مزید بر علت این رکوردشکنی هستند. اما یادمان نرود که سریال مانکن با وجود داشتن محمدرضا فروتن و مریلا زارع (که البته بازیگریِ آنها از جایی به بعد تحتالشعاعِ شخصیتپردازی ضعیف قرار گرفت و به کلیشه و کسالت پیوست)، باز هم یک شکستخورده به حساب میآید.
این سریال در داستانگویی، شخصیتها و حتی پیام اصلی خودش ابتر است و هیچ حرف جدی و مهمی برای ما ندارد. بعید نیست که این سریال دل نیز، طبق مشهودات و تجربیات ما از دیدن چنین کپیهایی، چیزی متفاوت از مانکن یا دیگر سریالهای مد شده شبکه تخدیریِ خانگی باشد. جامعه را آب هم ببرد شبکه خانگی ما را خواب خواهد برد.
نکات بد سریال
ضعف در تکنیک و اجرا به شکل مشخصی به چشم میخورد. موزیکهای سریال به شدت تکراری و نه چندان گوشنواز بوده و مهمتر از آن در اکثر اوقات ناهماهنگ با حسِ صحنه است؛ بابک زرین با سابقه آهنگسازی برای سریال تبریز در مه و معمای شاه، گویا اینبار تا به اینجای کار خلاق ظاهر نشده است. این موزیکهای همشکل، زیر متنِ بیشتر صحنهها آمده (تقریبا صحنهای بدون موزیک را یادم نمیآید) و حتی در صحنه ابتدایی بر صدای بازیگر (ساره بیات) غالب میشود، طوریکه به سختی صدای او را میشنویم. اگرچه حضور ناگهانی سعید راد برای چند لحظه کوتاه با موزیکی در خور او ظاهر میشود و از طریق دیدن یک چهارپایه (یک نشانه منطقی) بازگشتی قابل توجیه به گذشته پیدا میکند اما باقی ماجرا برای باقی کاراکترها چیز دندانگیری ندارد.
ساره زنی آرام است که تقریبا تا اینجای کار نه از لحاظ چهره و نه شخصیت به آرش نمیآید( برخلاف نظر مادرخوانده رستا). وقتی یک پیام ناگهانی به گوشیاش میشود به شکل تصنعی گوشیِ موبایلش را چند ثانیه روبه دوربین میگیرد و پیام را نشانمان میدهد. واکنشهایش نسبت به غافلگیریهای آرش عجیب و غیرمنطقی و بیش از اندازه سرد به نظر میرسد که امیدوارم بخشی از کاراکترسازی باشد و نه سلیقه مجزای بازیگر از داستان.
با همه اینها سردی رستا واقعا زیاد است و تضادش با گرمیمزاجی آرش، کنتراست زیادی را در این زوج بوجود آورده است. این کنتراست میتواند بستری برای پیچیدگی در رابطهشان شود یا طبق آنچه در مانکن دیدیم به «هیچ» برسد؛ هیچ در روانشناسی شخصیتها چه در امر ازدواج و چه از نظر ارتباطات میانفردی.
خواهر رستا حضور کوتاه اما مفرحی در سریال دارد و اینطور که پیداست قرار است یک داستان عشقی را نیز برای او در ادامه کار شاهد باشیم. یکی از فرعیهای معروف کوروش تهامی است که در صحنهی قلدری یک طلبکار در مقابل خسرو (فعلا نسبت خسرو با او را نمیدانیم) فعال نبوده و هیچ جزییاتی حتی یک حرکت، نداشته است.
نکات خوب سریال
یکی از این اجزاء خوب، عکسهای توران با پدرش است که برخلاف عکسهای بسیار تصنعی که معمولا در سریالها میبینیم، حس درشان وجود دارد و واقعی به نظر میرسند. دکوپاژ این صحنه نیز خوب است. ابتدا نماهایی بازتر داریم چون هنوز با درد دلهای توران و پدرش احساس صمیمیت و نزدیک نمیکنیم اما کمی بعد قابها نزدیکتر میشود و میتوانیم هر دو را در قابهایی منفرد در مدیوم کلوزآپ تماشا کنیم. جالبی این صحنه در آنجاست که با ورود اتابک، این قابها دوبار به حالت اول برگشته و از کاراکترها دور میشوند.
توران تمایلی ندارد با شوهر مثل آدم حسابی رفتار کند. گویای یک پیشداستان از رابطهای نامتوازن در گذشته. از این رو حتی جای دوربین که در اتاق توران کاشته شده و (با فاصله) گفت و گوی پدر و پسر را مجددا نگاه میکنیم (این بار از دیدِ توران) جزو معدود جاهای خوب دوربین است. این نکته را وقتی کنارِ نحوه ورود خوب توران به فیلم (نمایشهایش در جمع با ارائه پرسوناژی از یک زن شاد و راضی) میگذاریم به این نتیجه میرسیم که تا به اینجای، تیپ کلیشهای مادر شوهر غرغرو و کینهتوز حداقل در اجرا و بازیگری خوب بوده است.
هرچند که هنگام بازگشت به گذشته با زاویه دیدِ توران (نسرین مقانلو) حتی یک نشانهگذاری ساده تصویری از روی صورت او در جشن نداریم. یک قاب لانگ شاتِ پر سر وصدا که توران جء کوچکی از آن سات ناگهان جایش را به قابی ساکت و تیره رنگ میدهد که توران در بخش چپ کادر مغموم نشسته است.
این پرش ناشیانه در لحظاتی مخاطب را از سریال جدا میکند .بعد از یک دقیقه این خودمان هستیم که میفهمیم وارد گذشته از نگاه او شدیم. اگر نویسنده مدام از این تکنیک استفاده کند و از داستانگویی خطی فرار کرده و به ماجراجوییهای زمانی ادامه دهد، قطعا به جایی نخواهد رسید. کایدان از رفت و برگشتهای بیرویهی زمانی در مانکن نیز استفاده میکرد که از پنجتای این فلشبکها، فقط یکشان لازم و ضروری به نظر میآمد.
جمعبندی
ناامیدیام از شبکه پخش خانگی بدلیل دور بودن فضای سریالها از فرهنگی است که باید تبلیغ شود اما نمیشود و ناراحتیام از فرهنگی است که نباید تبلیغ شود اما میشود. تنها باید دست به دعا برداریم تا مخاطبان با دیدی عمیقتر و انتظاراتی بجا و منطقی باعث شوند که سریالها رویهی دیگری را طی کنند؛ رویهای که در آن بستر سیاسی-اجتماعی تا این حد نادیده گفته نشود.
فیلم چندان خوبی از منوچهر هادی به خاطر ندارم. «آینه بغل» نمایشی از یک فاصله طبقاتی بود اما بدون هیچ گونه نگاه جدی و عمیق. زبان کمدیاش جاهایی نیش میزد و انتقادهای خوبی داشت اما با نیش زنبورِ سرخوش و یک پایانبندی که همان نقدهای کوچک را بیاثر میکند، باعث شد فیلم نه تنها در ذهن باقی نماند که شبیه همه فیلمهای بفروشِ یکبار مصرف شود که فقط بخاطر چند صحنه خندهدارش نگاهش میکنند؛ آدمهای شخصیتنیافته و کلیشههای تیپشناسانه را هم به آن اضافه کنید؛ تنها راستگوی فیلم دختری فرنگ رفته است و تربیتیافتههای داخلی همه احمق، سطحی و دروغگو هستند.
در فیلم دیگری از هادی، «زندگی جای دیگری است» باز هم شاهد نگاهی سطحی به جامعه و زندگی هستیم با اجراهایی که گاهی باعث تعجبمان میشد. پس با چنین پیشینهای از کارگردان(نمیخواهم بیانصاف باشم شاید کارگردان کاری هم ساخته باشد که در خورِ توجه است و من آن را ندیدهام) باید کلاهمان را به عنوان مخاطبان سریالهای این کارگردان، قاضی کنیم و بدانیم با دکوپاژهایی مناسب برنامههای ویدئویی روبرو هستیم که در بینشان گاهی قابهای خوب نیز پیدا میشود.
از بابک کایدان نیز در طول مطلب زیاد گفتهام و به عنوان منتقدی دلسوز واقعا پیشنهاد میکنم حداقل در دیالوگنویساش تجدید نظر کند. سریال در قسمت اولش نه خوب است نه متوسط بلکه یک کار ضعیف و کلیشهای محسوب میشود که همچنان بارِ اصلی بر دوش بازیگران مشهورش قرار گرفته است. پس عوامل سریال از دانلود بالای سریال به وجد نیایند چون این مصیبی ست که میگذرد. با همه اینها امیدوارم سریال دل در حد متوسطی هرچند ضعیف(مانند سریال مانکن) باقی بماند اما به یک فاجعه سانتیمانتال تبدیل نشود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
اینکه انقد راحت خودکشی می کردن افتضاح بود اونم واسه ی سریال ایرانی ناسلامتی ما مسلمونیم ،خدا شاهده این همه فیلم کره ای عاشقانه دیدم که تازه بی دینم هستن حتی ی بار ندیدم دست به خودکشی بزنن حالا تو این فیلم دم به دقیقه رگ دستو میزدن یا می خواست خودشو تو دریا غرق کنه یا از پل هوایی بندازه پایین یا اونای دیگه تا فک می کردن به عشقشون نمیرسن سریع دستشونو تیغ میزدن واقعا مایه تاسفه،نویسندگان محترم لطفا موقع نوشتن فیلمنامه بیشتر فکرتونو به کار بندازین به جای اجرای نکات مثبت و خوب تو فیلما همش شاهد دروغ و خیانت و بدآموزی های دیگه هستیم متاسفم نمیدونم به کجا قراره برسیم!
من سریال دل را دوست داشتم سریال 100% عاشقانه بود
نوع فیلمنامه و ریتم و نحوه بازیگران باید به همین شکل باشه
البته قبول دارم بعضی قسمت ها تخیلی بود مثل همه سریال ها تخیل وجود داره اگر تخیل نباشه اسمش سریال نیست
بازیگرانی که انتخاب شدند به نظر من خوب بود
اگر بخام نمره بدم از 20 نمره 17 میدم
واقعا ضعیف کمه واسه این سریال
فیلم و سریال باید برای بالا بردن سطح فرهنگ و شعور اجتماعی مردم کار کنن.نه اینکه خودکشی و کینه و توهم عشق رو به مردم غالب کنه
شاید گفته بشه واسه سرگرمی مردم میبینند ولی در ناخودآگاه خیلی از نوجوانان و جوانان تاثیر میگذاره این فیلم و سریال ها شخصیت ها الکن هستند از گفت و گو و عشق رو تا این حد پایین میارن که به اسم عاشقی هرکاری میکنن شاید الگوی بشوند برای بچه های که این سریال هارو میبینن
جدا از زندگی لاکچری که باور پذیر بیشتر مردم ما نیست فیلمنامه افتضاح و کارگردانی افتضاح تر از همه
کاش کمی دغدغه مردم داشتن کاش براشون اهمیت داشت چی به خورد مردم میدن و چه به روز مردم میارن با کار به ظاهر بی اهمیت شون که فقط وسیله درامدشونه اما فرهنگ جامعه ای رو شکل میدن
کاش شعور نقد رو داشتن و اشتباهات شونو میپذیرفتن نه اینکه با پافشاری بگن عالی هستیم و بقیه حسودن
کاش کسی جلوی اینها رو بگیره و مجوز ندن به هر فیلم و سریال آشغالی
واقعا مسخره ترین سریال ایران رو آقای منوچهر هادی به نمایش کشید اگه نمیتونین ادای سریال های ترکیه ای را در بیاورید خوب نکنید ترویج خودکشی بدترین پیام این سریال بود که چند بار بازیگران قصد زدن رگ با تیغ را داشتند و کلیشه ای ترین پیام سریال پیروزی حق بود اما با شک و شبهه ها ای کاش آقای منوچهر هادی با این سریال به سابقه کاری درخشان خود لطمه وارد نمیکرد
سلام وقت بخیر.راستش آدم با دیدن سریال احساس بدی بهش دست نمیده.در کلیت خوبه.هم پلان ها.هم کاراکتر ها.فقط خاهشا روی قسمت های که طرف رو باید گریم کنید که برمیگرده ب چن سال قبل بیشتر کار کنید چون اصلا جذاب و درشان این سریال نیست.ممنون.دکتر امیر محمدزاده از مشهد
واقعا متاسفم برای این کارگردان و فیلم نامه نویس که هیچ ارزشی برای بیننده قائل نیستن و سریالی رو که در حد یک فیلم سینمایی بوده تا حالا 35 قسمت کشش داده، کل یک قسمت رو ک نیگا کنی شاید 5 دقیقه اش حرفی برا گفتن داشته باشه، منکه سریال رو رو دور تند میزارم و کل قسمت رو درحد 10 دقیقه میبینم و اکثر جاهاش رو هم ک کلا باید بزنی جلو، چون علاوه بر اینکه بازیگرا اسلوموشن بازی میکنن از زمانیکه از تو اتاق از روتخت بلند میشن فیلم میگیرن، در اتاق باز میکنه کل پله ها رو یکی یکی میاد پایین، تازه وسط پله ها هم ی مکث 10 ثانیه ای میکنن، دوباره ادامه پله ها، کم کم میرسن به در ورودی ساختمون میرن تو حیاط سوار ماشین میشن و از خونه میزنن بیرون که این پروسه 3 الی 4 دقیقه وقت شیرین مخاطب رو به گند میکشه!
واقعا حیف این بازیگرا معروف ک با این سریال آبکی خودشونو خراب کردن
داداش سینا حرف دل منو زدی ?
خاک تو ملاج منوچهر هادی
آفرین کاملادرسسسسته
سلام کسیکه گفت خاک توسر این کارگردان دزد(که امیدوارم کمی بهش بر بخوره ودیگه از اینجورسریالهانسازه،,ودر ادامه ناسلامتی تویک کارگردانی مثلا،یا لااقل اسم کارگردان را یدک می کشی،به اصطلاح اهل فرهنگی مثلا یاروشنفکر...، حالا توبگو روشنفکرما هم اینه تواین دوروزمونه قحطی روشنفکر) واقعاً حرف دل همه را زده . وقتی میگن دزدی ، همه فکر میکنند حتما باید سر گردنه باشد و جای خلوت، نه آقا سریالهای بسیار الکی که هفتگی می فروشند دقیقا عین دزدی است. آقاجان ،کارگردان محترم(یا بقیه ی کارگردان های محترم اینگونه سریال ساز)،فدات شم ، وقتی فیلمنامه درست نداری یاگیرت نمیادیا نمیگذارن داشته باشی و...هزارویک دلیل دیگر، مجبور نیستی باری بهرجهت فیلم بسازی .توکه مثلا اهل فرهنگی ماشاالله ،نساز آقا ،نساز.درضمن به اون همسر محترمه ی لاکچری پوشتون(خانم ناصر) بفرمایید،تو فضای مجازی نگندکسانیکه دوست ندارند نگاه نکنند.این حرف درستی برای توجیه فیلم الله بختکی تون نیست.سریال درست وطنی تواین روزهای کروناکش گیر نمیارند مجبورند.نگاه کنند.بخداکجاست هزاردستان یا زمانه یا مدارصفردرجه ویا جدیداشهرزاد.والله فیلمنامه و کارگردان خوب کم نداریم و....
فیلم دل جدای از لاکچری و... شباهت عجیب به فیلمهای ترکی برای ایران است که قصد ان عصبی وداغون کردن پله پله تماشاگر بدون هیچ برگشت و نگاه آرام کننده ای که این ناراحتی باعث تعقیب شود و دریک قسمت به صورتی گنگ و ضعیف نتیجه یکدفعه متبلور و ریخته میشود. بله متاسفانه حتی بی غرض باعث عصبانیت و ناراحتی مردم میشوند. به طوری که گمان نکنم ده درصد هم رغبت دوباره دیدن داشته باشند
به حدی سریال ضعیفیههههههههههه که نه میشه هر قسمت روکامل دید نه میشه نقد محترمانه و مفید داشت،، خیلی دوسدارم که نظرات مردم رو کارگردان مثلا محترم! بشنون و اهمیت قایل بشن و فکر نکنن مردم سلیقه ی تشخیص فیلم خوب ندارن.. البته مشخصه داستان و کلا تهیه فیلم خوب مد نظرشون نبوده.. شبیه ی کالای تبلیغاتیه.. در کل خیلیییییییییی بد وافتضاحهههههههههههههه
آرررررره واقعععععا
این سریال اصلا جایه نقد و بررسی نداشته به معنایه واقعی افتضاح و مسخره ست آقای هادی کاش روی فیلم نامه یه کم زمان می زاشتی خودتون و می خواندید میشه گفت تمام فیلم برداری که برای این سریال انجام شده یک هفته هم نیست بعد تدوین گر پشت سر هم تیکه ها رو تو هر قسمت برده و به هم وصل کرده افسوس که به چرنبیل یا فرار از زندان یا مختار نامه و غیره هم باید بگیم سریال به کارایه چیپ و مسخره آقای هادی هم باید گفت سریال شما به جایی که کارگردان باشید و رو فیلم نامه کار کنید بهتر یه شرکت تبلیغاتی باز کنید که عشق جاهای لاکچری و ماشین های لوکس هستید و به جای این که همسرتون همیشه نقش اول کارتون باشن بهتره مدل باشن که عشق آرایش های غلیظ و لباسایه رنگ و وارنگ هستید تاسف برای کسی که به کارایه شما مجوز میده
من فقط چنتا تیکه کوتاه از چند قسمت فیلم دیدم با اینکه از کلیات فیلم باخبر بودم ولی تو همون چنتا صحنه انقدر به نظرم همه چی کلیشه ای و به دور از واقعیت اومد که واقعا برای هزینه و وقتی که صرف این سریال شده تاسف خوردم شاید به موضوع جالب توجهی پرداخته باشه دختری که بهش تجاوز میشه و رنجی که از این اتفاق میبینه اما ایراداتی که به این سریال وارده هیچگونه نمیتونه از موضوع حمایت کنه زندگی هایی تجمل گرا و به دور از واقعیت زندگی عموم. دیالوگ های کلیشه ای. وضع ظاهری که به هیچ وجه چیزی مانع به هم ریختگی اون نمیشه به طوری که انگار فرد اومده مهمونی شاهانه. ضعف های بازیگری به طوری که بعضی وقتا دیالوگ ها رو متوجه نمیشید و زندگی که انگار تمام غم و بدبختی اون عاشق شدن اونم در یک جامعه سراسر مشکل اقتصادی و همینطور طولانی و کشدار شدن بیخود سریال که باعث خستگی بیننده میشه جوری که میشد تو نصف این قسمت ها سر و تهش رو هم آورد متاسف برای این سریال
تحلیل کامل و جامعی بود. البته من از قسمت دوازده به بعد سریال دیگه ندیدم، چون ازاینکه بیش از این وقت و پولم ر هدر بدم، شاکی میشدم. هر قسمت سریال در همون قسمت هایی که دیدم، عملا میتونست در ده دقیقه جمع بشه. یعنی دوازده قسمت به اندازه ی فقط دو قسمت محتوا داشت و خط سریال ر پیش میبرد و الباقی تماما سکانس های اضافی و یه جاهایی انگار کلا داری نماهنگ نگاه میکنی نه سریال. بازی واقعا ضعیف ساره بیات که باید بگم مثل اکثر بازیگران ما تیپ هست، نه بازیگر. یعنی به هیچ وجه توانایی اینو که نقش های متفاوت ر اصطلاحا در بیاره نداره. ضمن اینکه همانطور که شما در تحلیل اشاره فرمودید کلا به لحاظ ظاهری هم اشتباه انتخاب شده. چ کنیم که ایشون از عوامل ثابت باند اقای هادی هستند و در تمام کارهای اخیر ایشون هر طور شده باید برای ایشون نقش تعریف میشد. به نظرم اگر منوچهر هادی بخواد کار کودک بسازه هم از ساره بیات در نقش یه کودک هفت ساله استفاده میکنه. به جز ساره بیات و محمد رضا گلزاری کع البته در این سریال نیست، بهرام افشاری هم به پای ثابت اثار منوچهر هادی تبدیل شده و دیگه طبیعتا همسرش یعنی یکتا ناصر هم که...
منوچهر هادی کلا اثبات کرده که صرفا برای پول و گیشه کار میکنه و اصلا دنبال ساختن اثر فاخر نیست. اصطلاحا سوراخ دعا ر پیدا کرده و با توجه به شرایط جامعه و با نمایش انچه برای غالب مردم ما حسرت و محدودیت هست، و با توجه به این اصل روانشناسی که انچه دور از دسترس انسان باشه، براش جذاب هست، مخاطب عام ر جذب میکنه. تمام کارهاش دو تم داره. عاشقانه های بسیار سطحی و کلیشه ای و یا کمدی سخیف و نزدیک به لودگی.
شاید بهترین کارش سینمایی به یک کارگر ساده نیازمندیم باشه و سریال عاشقانه هم با همه ی نقاط ضعفش باز لاقل نکات مثبتی داشت.
حربه ی دیگر منوچهر هادی برای جذب مخاطب دقیقا همون مطلبی هست که شما اشاره فرمودید. استفاده از بازیگران نام اشنا و پر طرفداری که توده ی مردم فارغ از کیفیت کار، صرفا به جهت علاقه به اون بازیگران(که اینم خودش جای بحث داره) یا با این تصور غلط که این بایگران در کار ضعیف حاضر نمیشن از کار استقبال میکنن.
در اولین سینمایی خودش که همون زندگی جای دیگریست از حامد بهداد و نیکی کریمی و پارسا پیروزفر و یکتا ناصر که اون زمان هنوز همسرش نبود استفاده کرد.اون زمان حامد بهداد سوپر استار اول سینمای ایران بود.
در سریال عاشقانه از گلزار و هومن سیدی و مهناز افشار و ساره بیات و پانته ا بهرام و حسین یاری و مسعود رایگان و..
در فیلم واقعا سطحی رحمان هزار و چهارصد از مهران مدیری و سعید اقاخانی و ساره بیات و گلزار و بهرام افشاری و همسر خودش و...
درکمدی سطحی دیگرش به نام اینه بغل باز هم از گلزار و جواد عزتی و یکتا ناصر و نازنین بیاتی و....
این یعنی فروش در گیشه با استفاده از نام بازیگران. ضمن اینکه به هر حال این بازیگران با آزمون و خطاهایی که در طول سالها جلوی دوربین داشتن، حتی اگه محمد رضا گلزار بی استعداد هم باشن، بالاخره قواعد اولیه ر یاد گرفتن و کار کارگردان رراحت میکنن. اونایی هم که مستعدن که با بازی خوبشون ضعف فیلنامه ر میپوشونن.
نکته ی بعد اینکه کارگردانی که هر سال دو اثر که یکیش سریال حداقل 30 قسمتی و دیگری یه سینمایی هست میسازه، معلومه که فقط دنبال پول. کارگردانهای بزرگ دنیا برای خلق یک اثر سینمایی گاهی بیش از سه چهار سال وقت میزارن.
به هر حال انچه مسلم هست، جریان فکری حاکم بر سینمای ایران فعلا پشت منوجهر هادی هست و داره از ارتباطاتش با صاحبان قدرت بهره میبره. درست مثل بهرنگ توفیقی که الان سریال سفارشی اقازاده ر در نمایش خانگی عرضه کرده.
در مورد نویسنده هم که گفتنی ها ر گفتید و اصلا در اون سطح نیست که بخواد تحیلل بشه.مانکن بدون هیچ شکی یکی از ضعیف اثار نمایش خانگی بود.
ضمنا من از قسمت دوازده به بعد فقط سکانس هایی از سریال ر که روای داستان بودن از طریق اپارات دیدم و میدونم بر سریال چی گذشت. تقریبا نود درصد اتفاقات سریال به شدت قابل پیش بینی هست و اون ده درصد هم جوری که خودشون هم خودشون ر غافلگیر کردن و نشان از بی استعدادی محض نویسنده داره و نه هوش و خلاقیتش
خییییلی سریال بدیه .دایم توهرقسما میزنم جلو بس که صحنه های اضافی وطولانی داره .ادم فقط وقت ارزشمندشو پاش میزاره هرقسمتش کلا یک ربع باشه خوبه بقیه یا قسمت قبله یا آهنگ یا طولانی کردن یه سکانس
دقیقا همینطوره ومتاسفانه کارگردان با توجه به این همه اعتراض بینندگان،ولی این رویه نادرست سریال رو تغییر نداده و تمام لحظات فیلم به صورت آهسته وخسته کننده است که باعث بی ارزش شدن سریال شده است.
واقعا سریال ضعیف و داستان خیلی بد که الکی دارن کشش میدن وقت فیلمو الکی میبرن چون داستان ندارن، تو هر ده قسمت شاید ی اتفاق مهم بیفته، نبینیدش چون اگه ببینیدش فقط فحش میدید، اگه همگناه ۸۰ از صد باشه این ۲ هم نیست، حیف این همه بازیگر خوب.
واقعا سریال مزخرفی است من به شما ترجیح میدم که سریال های آمریکایی مثل چرنوبیل یا هر سریال دیگری نگاه کنید. سریال دل واقعا کسل کننده است.
واقعا متاسفم برای کارگردان این سریال ازکش دادن بی اندازه این قسمتها دنبال چی مگرده نمیدونم قسمت 29و30ونگاه کنین همش تکرار قسمتای قبله مردم پول اضافه دارن مگه با این کارتون دارین به شعور مخاطب توهین میکنین کسی مجبورتون کرده فیلم بسازین
فقط ۵ قسمت اول خوب و جذاب بود دیکه بقیش حال بهم زن شده مخصوصا لوووس بازیا ساره بیات اصلا مناسب این نقش نبود منو انتخاب میکردن سریال جذاب تر میشد چون هم خوشگلم هم جوون ادا هم در نمیارم اینم بکشین کش میاااااااد شک نکن آقای هادی
با اینکه فیلم خسته کننده اس و بازیگراش انگار خوابشون میاد اصلا کاری ندارم از اینکه به رستا در عرض 3 دقیقه ام تجاوز شده کاری ندارم با شخصیت های پیچیده و خیانت پدر ارش با زن یکی دیگ کاری ندارم
پند اخلاقی سریال این بود ک : تو زندگیتون به یه دختر هیچوقت نگین به تو ربطی نداره و تو ب من حسودی میکنی پشیمون میشین?
با تشکر از نقد شما اما شما نباید تو همین قسمت اول این سریال و فیلنامه اش رو ضعیف اعلام می کردید
این تی وی شو از فیلمنامه خوبی برخورداره و داره به معضل بزرگ اجتماعی اشاره می کنه و به نظرم سریال قابل قبولیه که خیلی بهتر از مانکن و ... است
فیلم نامش بد نیست ولی افتضاح ساخته شده و با کش دادن الکی فیلم به شعور مخاطب توهین میکنن، دو قسمت کامل خاطرات که چندین بار بهشون اشاره شده و وقت فیلم و مخاطبو میگیره ۲۹، ۳۰، چه دلیلی داره سریالو الکی کش بدن،بیننده پول و وقتشو از سر راه که نیاورده، مانکن به مراتب بهتر از این سریال اشغاله
نکنه منوچهر هادی توی کره مریخ زندگی میفرمایند که اینقدر از روابط انسانی واقعی مخصوصا در جامعه ایران بیخبرن ؟؟؟!!! بعنوان یک کارگردان احساس مسئولیت نسبت به جامعه و اثرش اصلا مشاهده نمیشه . صرفا به رخ کشیدن بزک دوک و رخت و لباس هنرپیشگان و مدل زندگی فوق لاکچری آنها (آنهم به طرز عجیبی غیرواقعی!) که موضوع اساسی و قابل لمس در جامعه ما نیست .
قسمت آخر سریال مثلا نویسنده وکارگردانمی خواستند بگن ماهم بلدیم پیچیده ش کنیم
آخه این که یک خواهر حتی ناتنی بتونه سبب تجاوز کسی به خواهرش بشه یعنی یکناهنجاری خیلی بزرگ لااقل در رفتار این خواهره یه چیزایی نشون میدادند همینجور هر واقعه ایی رو هر جایی از داستان که نمیشه گنجوند از اون ورموفقیت زندگی و دانشگاه رفتن اون پسره رو باور کنیم این که سالها خودشو با همت و اراده با الا کشیده ؟ یا تجاوز به رستا رو؟؟؟
کسی که راضی به تجاوز میشه اون وقت انقدر انگیزه و زندگی مرتب داره؟ و صرفا برای دوست داشتن راضی به دست درازی اونم شب عروسی اون دختر میشه؟؟
جانی های دنیا که سلسله ایی قتل می کنند و خلاف هم این طوری نیستن!!!
بدتر ازهمه اسم تمام این احساسات به بیراهه رفته ی آدم ها ی این سریال به هم رو جناب نویسنده و کار گردان عشق گذاشتن که خیلی خجالت آوره
بسیییییییییییارافتضاح. فیلم نامه خیلی غیرواقعی و غیرمنطقیه.و بیخودی داره کش میده
واقعا مزخرفه اصلا به اين كارگردان نميخورد همچين پيچ و تاب مسخره اي تو فيلم بده همه چي داشت درست پيش ميرفت اين ديگه خيلي مسخره بود قسمت٢٨ متاسفم اگر كه قرارباشه اين بازي ادامه پيدا كنه و اوني كه بايد بشه نشه.!
مشخص نیست این همه سر در گمی در سریال دل از کجا آمده:
١. یک ازدواج لاکچری میخواهد صورت بگیرد عروس که بعد معلوم میشود دو خاطر خواه دارد یکی خودش را مرتب کوچک میکند و دم از عشق میزند دیگری که به اصطلاح در خانواده انها بوده و عروس هیچ احساسی به او ندارد. در موقع جشن عروسی، عروس ناپدید میشود و بعد معلوم میشود توسط شخصی که در تعمیرگاه پدرش کار میکرده ربوده و مورد تجاوز قرار میگرد مگر این ادم متجاوز نمبتوانست خواسته خود را عاقلانه بگوید
خوب حال داماد سر در گم و بدون اطلاع از این موضوع با واکنش سرد و جواب مبهم با عروس مواجه میشود. در عین حال خواهر عروس و پدر داماد اسرار بر این دارند که این ازدواج صورت گیرد در صورتیکه داماد حامد بهداد هنوز از ماجرای گشم شدن عروس هیچ اطلاعی ندارد و فقط از طرف خواهر عروس مرتبا تحت فشار است که عروس عاشق اوست. آخر این دیگر چه عشق مسخره ایست.
نمبدانم کارگرادن و نویسنده از این ازدواج مسخره با این حوادثی که اتفاق افتاده چه چیزی را مبخواهند ثابت کند. بابا مگر ما کجا زندگی میکنیم.
١.داماد هالو
٢.عاشق بی مخ
٣.خاطرخواه متجاوز به عنف
بابا اینقدر با شعور مردم بازی نکنید.
یکی از ضعیفترین سریالهای شبکه خانگی بود که به عمرم دیدم یعنی همون قسمتای اول مشخص میشه که با یک سریال بیرمق با فیلمنامهی متشتت، کارگردانی ضعیف، بازیهای ضعیفتر روبرو هستید. به شدت به شعور بیننده توهین میکنه.
به قول فراستی این سریال ها اشغال هستند
نمیفهمم چرا مردم تا این حد با دیدن زندگی های نسبتا لاکچری تو فیلما و سریالا مشکل دارن!
ظاهرا همش باید فقر و بدبختی رو نشون بدن تا مردمون بگن از ما بدبخت تر هم هست و خوشحال باشن...
اینکه مردم و آدمای این کشور اینقدر به دیدن بدبختی و بیچارگی عادت کردن که تا این حد با یه سریال که یه زندگی نسبتا مرفه رو نشون میده مشکل دارن موضوع بسیار ترسناکیه که خیلی چیز هارو درباره مردم این کشور توضیح میده و خیلی پیاما داره...
دوست عزیز اولا که چند بار گفتید فقر و بدبختی. آیا به همین میزان مطمئنید که لاکچری بودن یعنی خوشبختی؟ بنده که از گداگرافی و بدبخت نمایی بیزارم و به همون اندازه از زندگی اشرافی، مصرفگرایی و خالی بودن زندگی از معنای حقیقی عشق و کار و علم و...
ببخشید این در کل فیلمه اگه بخاد فقر و...... داشته باشه خب آدم اعصابش خورد میشه ... در ضمن همه ی کارهای آقای منوچهر هادی نقش های پولدار داره
عزیز دل نشون دادن زندگی مرفه ایا در شکل زندگی مردمی که دارن در یه ساختار اقتصادی بیمار روزگار میگذرونن، کمکی به مردم نمیکنه. حرفات شبیه جوهای دروغین نتورکهای کلاه بردار ایرانیست
جناب مردم با زندگی از قول شما لاکچری مشکل ندارن بلکه با حسرت هایی که جامعه داره با این وضع اقتصادی ضعیف براشون میسازه و فیلم هایی که دارن با این حسرت ها بازی می کنن مشکل دارن سریال باید به وضع زندگی عوام بیاد تا درک بشه تو این فیلم جوری زندگی براشون ساختن که انگار تمام رنج و بدبختی که ادما دارن عاشق شدنه
یکی از مهمترین عیبهای فیلم بد وشل وعین معتاد خحرف زدن ساره بیات هست بطوربکه نصف کامات رو ادا نمیکنه واقعا افتضاحه
مزخرف بود بیشتر ار همه انتخاب اشتباه ساره بیات برای نقش رستاک و کش دادن بیهوده سریال
من موندم شما چرا انقدر وقت میزارین که این جور فیلم و سریال ها رو نقد کنین؟!
از فرهنگی که دچار از خود راندگی شده چه انتظاری جز تماشای این سبک سریال ها می توان داشت.
واقعا باید برای یکسری از آدمهای مریض که طرفدار این جور داستان ها هستند تاسف خورد.
نکته بعدی اینه که این داستان های کلیشه ای و تکراری به بیست سالی هست که سینما و تلویزیون ایران و یا حتی جهان رو در بر گرفته و معلوم نیست چرا هیچ وقت خم کهنه نمی شه.
تنها انگیزه ای که میشه اینجور فیلم ها رو دنبال کرد؛ می تونه پیدا کردن یک بازی یا صحنه خوب و یا حتی یک دیالوگ تاثیر گذار باشه.
انقدر هم که شما فکر کردید وقت نیاز نداشت :)
این چه طرز حرف زدنه
فرهنگ تو و امثال تو از نحوه حرف زدنتون مشخصه
چه قدرم مردم اعتماد به نفس دارن ،دیگران رو نقد میکنن.
واقعا شما ها چه عقده ای هایی هستید
چه طور به خودتون اجازه میدید در مورد طرفداران یه سبکی از فیلمها این طوری حرف بزنید.مردک
جالبه که اکثرا تو نظرات میگن سریال ها ضعیف هست که همینطور هم هست اما همه رو هم نگاه میکنند !!
سلام.خدایی اخر نطرمو بخونین واگر اصل حرفمو زدم... دوستان واقعا سریال دل چرت و حوصله سربره و خیلی کند جلو میره و اهنگاش دیگه ول فیلم رو به گندکشیده وحتی واقعیت رو توش نمیببنی..مثلا دختره شب عروسیش عیب شده و موقع برگشت باروی گشاده ازش پذیرایی میشه و اصلا پدرومادر وخانواده هیچ سرزنش و سختگیری نسبت بهش ندارن..خدایی توایران دختره اینجوری شب عروسی برای باردوم بره عیب بشه بااین لطافت باهاش برخورد میشه..کاری به لاکچری بودن فیلم ندارم میتونست همین داستان رو عالی سریال کرد ولی کارگردانی افتضاحه یه حرف منطقیم و منصفیم بگم خدایی اولا کارگردان میدونه که جامعه سمت ابنجور سریالهای پرزرق و برق میدن که اینجور سریالهایی میسازن از میزان فدوش و پیگیری میشه فهمید دوما بزرگتزین عاملیم که کارگردانا جرات رفتن به سمت زندگی قشرضعیف جامعه نمیرن ابنه که باکوچکتربن نشون دادن واقعیت فیلم سریالشون توقیف میشه چون زندگی قشر ضعیف گره خورده باسیاست و نسایل فرهنگی و اجتماعی..یه عده ام میان مبگن طرف داره سباه نمایی میکنن...این دودلیل محکمه که کارگردان جرات وجود به داستان قشر فقیر با متوسط رو نداشته لاشع
عزیزم بابا رستا یه کوشد به دنیا نمیده مثلا تو فیلن
نقد خعلی خوبی بود ممنون
دقیقا همه حرفاتون درست بود
همه سریال ها تکراری و کلیشه ای و بی هدف
سلام.نقد خیلی خوبی بود واقعا لذت بردم زدین تو هدف...من فیلم خیلی میبینم اما تخصص نقد ندارم و کار من نیست اما از اونجایی که فیلم زیاد نگاه کردم تفاوت فیلم قوی و فیلم متوسط وضعیف رو قطعا متوجه میشم...من واقعا برای سریال هایی مثل عاشقانه،دل،مانکن و...که فقط کلیشه ایی و داستان تکراری داره و هیچ پیامی به مخاطب منتقل نمیکنه جز عشق و عاشقی های تکراری و مسخره متاسفم...واقعا وقتی میگن ایران جهان سومه دروغ نمیگن،آخه چرا انقدر سطحی و مبتذل فیلم میسازین??? چرا فیلمنامه ی قوی رو تبدیل به فیلم نمیکنید ،تا کی فیلم های سخفیفی مثل این فیلم قراره ساخته و پخش بشه تا وقت مخاطب گرفته بشه!!! چرا سریال های قوی ایی عین پدرسالار دیگه درست نمیشه،فیلم های قوی ایی که واقعا بهشون نیاز داریم،چرا سریال ها راجع به واقعیت های تلخ روز ساخته نمیشه!! چرا انقدر چرت و پرت و مبتذل!!!بازیگرا انگار عقده ی دیده شدن و پول دارن، تو همچین سریال های مزخرفی که صرفا نمایشی هست بازی میکنن،درکنارش چهارتا دیالوگ مسخره هم ردو بدل میشه! که چی???!واقعا متاسفم ،جناب به اصطلاح کارگران خجالت بکش با ساخت همچین سریال های مسخره ایی..
سلام. مرسی دوست من. یادش بخیر. پدرسالار، توی دوره خودش واقعا خوب بود... از چیزهایی که فیلمسازهای بنجلسازِ ایرانی هیچ وقت نمیکِشن خجالته
از اعتماد به نفستون خوشم میادخخخخ
یعنی هرچی شما فکر میکنید درسته و می تونید به زبون بیارید
مردم خودشون عقل دارن هرکس ام یه سلیقه ای داره
چرا دارید میسوزید که مردم به یه فیلمی حالا هر چی ،علاقه دارن ،مشخص نیس
سرتون به کار خودتون باشه،هیچ الزامی نیس در مورد همه چی نظر بدید.مخصوصا در مورد علائق دیگران که به شما هیچ ربطی نداره
خب اگر انقدر بدن شما چرا همشونو نگاه کردی دونه به دونه ؟
واقعا شما همرو نگاه کردید یکی هم دوست نداشتین.... به نظر من سریال دل خوبه اما کشش میدن آقای منوچهر هادی هم کارگردان بسیار خوبی هستند
ما مردم عادی که از نقد فیلم چیزی بلد نیستیم فیلمنامه ضعیف رو متوجه شدیم انقدر ضعف فیلم دل ومانکن زیاد هست به چشم من نوعی خیلی خیلی زیاده فیلم نامه دل ومانکن مثل رمان های پوچ میم مودب پور چرت وپرته واقعا خندم میگیره به فیلم دل ه خیلی ضعیفه باز مانکن قابل تحمل تره ?حیف وقت مون که به هدر دادیم
واقعا داره مثل سریالهای ترکیه ای میشه دیگه دارن با غیرت مردم بازی میکنن با زن شوهر دار اینو کدومتون قبول دارید
وداستان زندگیشان توام میشودبا هزار اما و اگر، داستان پیشرفتهایشان، داستان عروسی های ساده و بی ریا، همیاری های گرم فامیلی، همکاری های دوستانه و بی دریغ چند همدوره ای، یا دوستان قدیمی، نشان دادن ادب و احترامی که بین اعضای خانواده های ایرانی موج میزند و مختص ما ایرانی هاست از ساده تربنش که سلام در برخوردهاست که متاسفانه در فیلم ها هر روز کمرنگ تر میشود تا مصافحه و در آغوش گرفتن های دوستانه و پدرانه، محبت بین اعضای فامیل، تا عزت و احترام بزرگترا، استاد، پیشکسوت، و همه ی خصوصیات خوب و زیبا که گاهی مختص فرهنگ اصیل ما ایرانی هاست تا نوشیدن چای ایرانی، پهن کردن قالی دستبافت ایرانی، غذاهای اصیل ایرانی، نشان دادن رستورانهای سنتی ایرانی همه و همه میتواند دستمایه و جاذبه ی یک فیلم خوب باشد تا وطن پرستی سرباز ایرانی، بسیجی جان برکف،مرزدار از خود گذشته، مدافعین حرم، جانبازان مظلوم و گاهی فراموش شده، آیا در بین اینها عشق و عاشقی نمیتواند دست مایه ی یک زندگی باشد تا در فیلمی با بازی بزرگان و هنرپیشه های خوبمان به نمایش در آید، فرهنگ ایرانی از عشق تهی نیست، زندگی های ساده و بی آلایش، عشقهای اساطیر
حس شمارو درک میکنم. البته همون بهتر که نابلدها سراغ فیلمنامه نوشتن برای مدافعین حرم نرن چون جز شعار دادن چیزی عاید مخاطبان نمیشه
از کوزه همان برون تراود که در اوست از این کارگردان بیشتر از این انتظار نمیره
واقعا سریال وحشتناکیه. نمیدونستم نویسنده سریال با مانکن یکی هست. به نظرم کایدان دچار حس ضعف در مقابل زنان هست که توی همه سریال هاش یک زن یک مرد رو به بردگی گرفته!!! منوچهر هادی هم از مشکلات مردم نهایت بهره برداری رو کرده و با نشان دادن زندگی های لاکچری و ماشین و زنان جذاب سعی در به خلسه بردن مردم بینوا داره تا مشکلاتشون رو حداقل برای ساعتی فراموش کنن. ولی این راهش نیست. سریال عاشقانه را هم هومن سیدی با اون کاراکتر بی نظیری که اجرا کرد نجات داد وگرنه اونم حرفی برای گفتن نداشت.
فیلمسازهای ما غیر از ارتباط دختر و پسر انگار جور دیگه ای بلد نیستن فیلم بسازن. منوچهر هادی همونی نیست فیلم دلدادگان رو با اون فیلمنامه ضعیف ساخت؟
خودشه
دلدادگان که خوب بود و داستان نسبتا قوی هم داشت در قیاس با نهنگ ابی و مانکن و..
راستی دوستان جریان این با هنرمندی ها چیه توی تیتراژ؟؟الآن هرکی از راه میرسه مینويسن با هنرمندی. قبلا شاهرخ استخری. بعدش سحر قریشی. بعدش لیندا کیانی و شبنم قلی خانی در مانکن. بعدش الهام کردا و ستاره پسیانی و کاظم سیاحی در کرگدن. حالا هم مهراوه شریفی نیا و لیلا زارع و بهرام افشاری. حتما چند وقت دیگه هم مینويسن با هنرمندی علی شادمان. هه هه هه ???چیکار کنیم از دست این سریالهای به شعور مخاطب توهین کن... وقتی نظارت نباشه همین میشه... من که دیگه نگاه نمیکنم ادامه شو. قسمت دوم واقعا توهین به مخاطب بود. همش تو تالار گذشت و سالن آرایشگاه که جناب سیندرلا یا رستا گم شده....
موافقم
با هنرمندی یعنی نقش کم داره طرف تو سریال
متاسفانه همینطوره که میگید و ارتباطی با «حضور هنرمندانه» نداره
با سلام. کاملا با نقد خوب تون موافقم. سریالها واقعا شورش رو درآوردن. لاکچری بازی تا چه حد. به خدا سکته کردیم از بس وضع رویایی افراد خاص جامعه رو دیدیم. بابا یه کم هم به مشکلات مردم توجه کنن و قضایای بیکاری و معضلات و آسیب ها و گرونی های اقتصادی. همش قصه های تکراری عاشقانه. همه شون مث همه. بابا این امثال کایدان چی از جون ما مردم میخاد.؟ خسته شدیم از بس فیلمنامه های دره پیت شون رو که فیلم میکنن دیدیدم. کارگردان ها هم اصلا توجه نمیکنن. فقط یه متن آبکی یه عالمه اسپانسر و یه تعداد سلبریتی پیر پاتار... بازیگران هم چنگی به دل نمیزنن
ديگه واسه ساره بیات خیلی ضایع ست که بشه تازه عروس بیست ساله. حداقل یکتا ناصر رو میذاشتن بهتر بود یا لیلا زارع.
نسرین مقانلو کلا تکراری بازی میکنه. امکانیان و تهامی و راد هم کلا رو مخ هستن. آرایش ها خیلی زننده ست خصوصا افسانه بایگان که نود سال جوان تر شده با آرایش و لمینت و هزار بدبختی دیگه. اصلا مادر بهش نمیخوره. یا بهتر بگم به زن راد نمیخوره. روز و شب ان خداوکیلی.
ممنون از همراهی شما
خسته نباشی از سریالا ایرانی چیزی بیش از این انتظار نمیره...
سلامت باشین، بله متاسفانه
این حرف غلطه . امثال سریال های قوی مثل مختار نامه و یوسف پیامبر و احتمالا این جدیدا سلمان فارسی هم جز سریال های ایرانی هستند
همون عاشقانه با غون همه سوتی بس نبود
اینم یکی مثل همون
البته طرفدار سینه چاک زیاد داره
نقد و بررسی خوبی بود و نکات زیادی را در مورد این سریال تازهوارد روشن کرد.
بحرانی که سریالهای اینچنینی با آن مواجهند، بحران فیلمنامه است. با یکی دو بار بازنویسی، بسیاری از اشکالات گلدرشت آنها برطرف میشود، ولی ظاهرا کمبود بودجه باعث میشود در این زمینه کمکاری صورت بگیرد.
ممنون از توجهتون دوست عزیز، بله قطعا بازنویسی تا حدودی بهتر میکنه (گرچه بعضی چیزها در فیلمنامهها از اساس اِشکال دارن) اما نبود حس مسئولیتپذیری نسبت به مخاطبان، علت اصلی انجام ندادن این کاره
سلام، متاسفم برای کاردانان و فیلمنامه نویس هایی که چشم بر روی این همه داستان و روایت از زندگی جوانان بسته اند و تنها بر عشق و عاشقی های تو خالی و از سر شکم سیری تکیه کرده اند آقا زاده ها و بچه پولدارهایی که همه ی هویتشان پول پدرشان است همه ی ارزششان به ماشین لوکس میلیاردی و خانه های لاکچری و مجالس لاکچری با بریز و بپاشهای دور از شأن انسانیت
در روزهایی که جوانان پاک سرزمینمان برای رفتن به خانه ی بخت و آماده کردن خانه ای 50 متری با ساده ترین امکانات زندگی بدنبال جور کردن ضامن برای وام ازواجند، آن هم چه جوانانی، نخبه، اهل کار، چشم و دل پاک، به دور از هر حاشیه ای
اینهمه جوان که با تلاش و پشتکار دست به زانوی خود گرفته ویا علی گویان برای ساخت آینده قدم در راه می گذارند جوانانی که عزت و آبروی این آب و خاکند، مادرانی که عشق ومهر را با شیره ی جان به فرزندانشان خورانده اند، پدرانی که عرق جبینشان سرمایه ی همه عمرشان است، کارگران زحمتکش، معلمان دل آگاه، پزشکان متعهد، پرستاران دلسوز، و..... و حالا با ازدواج و شروع زندگی با مخاطره ها می جنگند تا رسیدن به آرزوهایشان آنچه آموخته اند را به کار گیرند
والا تنها فیلمی که خوب بود از منوچهر هادی رحمان 1400 و اینه بغل بود بقیه مزخرف اما قبول کنید که دل از عاشقانه بهتره یه کم این علی سخنگو هم شد بازیگری که از لحاظ چرتی دومی نداره.... درضمن ساره بیات هم با منوچهر هادی معروف شد اما واقعا برا فیلمنامه متاسفم یه فیلمنامه های قوی مثل استاد داوود میرباقری تو مختار نامه یه فیلمنامه های ضعیف مثل دل آقای منوچهر هادی توانایی ساختن فیلم های خوب رو دارن اما نمیسازند ?????
سلام و با تشکر از نقد شما اما شما نباید تو همین قسمت اول این فیلم و فیلمنامه اش رو ضعیف اعلام می کردین چون الان که فیلم جلو رفته و نقش هر بازیگری در اومده می بینیم که به یک معضل بزرگ این روز ها داره اشاره می کنه...
و به نظرم فیلم خوبیست و خیلی بهتر از مانکن و کرگدن و... است