نقد فیلم Gemini Man – تکرار در تکرار
سالها پیش بود که تصمیم ساخت فیلم Gemini Man گرفته شد و حتی طبق اخبار رسمی و شایعات، بازیگرانی از عناوین اکشن دهه ۹۰ میلادی برای نقش اول آن در نظر گرفته شده بودند، اما ...
ناآشنا با عصر جدید
ایده کلی فیلم Gemini Man بسیار جذاب و نو است. «هنری بروگان»، بهترین مأمور آژانس اطلاعات دفاعی است که تصمیم میگیرد بازنشسته شود. سپس آژانس بهخاطر اطلاعات هنری، سعی میکند او را از بین ببرد و کلون نسخه جوانتر او، یعنی «جونیور» برای انجام این کار در نظر گرفته میشود. در نتیجه، شاهد تقابل هنری و جونیور با یکدیگر و احساساتشان هستیم. فیلم Gemini Man شباهت زیادی به Logan دارد. در این دو فیلم، شخصیت اصلی دیگر همانند سابق نیست و دچار مشکلاتی شده، اما برای بقای خود و اطرافیانش مجبور به مبارزه با کلون کارآمدتر خود است.
اگر بخواهم برای این کانسپت کلی یک عنوان انتخاب کنم، آن «نو در برابر کهنه» خواهد بود. این فیلم از همان ابتدا سعی میکند پیری و افول هِنری را به مخاطب نشان دهد اما برای این کار شیوه نامناسبی را برمیگزیند. مأموریت اولیه که برای معرفی شخصیت اصلی در نظر گرفته شده، در اکثر رسیدن به اهدافش موفق عمل میکند، اما یک موضوع را روشن نمیکند: پیری و ناکارآمدی او. هنری از فاصله بسیار زیاد و با اسنایپر، به گردن فرد هدفش شلیک میکند و او را میکشد، اما برای سرش هدف گرفته بود. این ماجرا در حالی رخ میدهد که دختر بچهای هم در نزدیکی فرد هدف ایستاده و میتوانست کشته شود. به همین دلیل، شخصیت اصلی خود را ملامت میکند.
نویسندگان با بیان این داستان سعی دارند مخاطب، ماجرایی را بپذیرد که میتوانست اتفاق بیفتد. خط داستانی خاصی که احتمال وقوع آن وجود دارد، در نگاه مخاطب ارزشی مساوی با نبودش را داراست و به همین دلیل بیننده نمیتواند این احساسات را بپذیرد. بگذارید باز به لوگان سر بزنم. فیلم لوگان بهخوبی این مسئله را نشان میدهد که شخصیت اصلی ناپایدار شده. در دقایق ابتدایی آن، لوگان یا همان ولورین معروف، فرد دائمالخمری است که چند دزد ساده هم میتوانند او را زمین بزنند.
در عوض طی Gemini Man، هنری همچنان از قدرت و مهارت زیادی بهره میبرد و حتی به راحتی از پس مأموران زیادی که قصد کشتن او را دارند نیز برمیآید. نویسندگان حتی تلاش نکردهاند که او را شکست خورده نشان دهند و او همچنان هم بهترین در نظر گرفته میشود. به همین دلیل، مبارزه او با جونیور نیز بهجای درگیری بین فردی مسن و جوان، به دعوای بین بهترین در جهان با نسخه کمی بهتر از او تبدیل شده.
مسئله دیگر این است که هنری و جونیور از دو نسل متفاوت میآیند و با یک کارگردانی مناسب، میشد به خوبی تقابل گذشته و زمان حال و حتی آینده را نشان داد. این موضوع در برخی سکانسها نمایان میشود. برای مثال، جونیور از گجتهای مختلف جنگی با تکنولوژی بالا استفاده میکند و در مبارزات از آنها بهره میبرد. اما در بیشتر درگیریها، خبری از این برتری نیست و هر دو طرف در وضعیت یکسانی قرار دارند و گاهی، هنری نیز برتری پیدا میکند. اگر جونیور از یک دوربین دید در شب بهره میبرد و سلاح پیشرفتهای دارد، هنری هم میکروفونی پیشرفته برای شنود دارد و از سلاح مشابهی استفاده میکند. اگر هنری از موتور سیکلت برای فرار استفاده میکند، جونیور نیز موتورسیکلتی مشابه را برای تعقیب او انتخاب میکند. حتی شخصیتهای جانبی نیز کمکی به این موضوع نمیکنند و بهطور بیهدف در داستان رها شدهاند. بهگونهای که مرگ احتمالی آنها هم تأثیری بر بیننده نخواهد گذاشت.
در نتیجه این مسائل، تضاد که یکی از مهمترین پایههای فلسفی فیلم Gemini Man است، به خوبی به تصویر کشیده نشده و به همین دلیل مخاطب هرگز نمیتوان بخشهای زیادی از ابعاد احساسی و منطقی داستان را درک کند. انتخاب ویل اسمیت نیز جای بحث دارد. ویل اسمیت از جمله بازیگرانی است که نسبت جوانیشان تغییر ظاهری چندانی نکردهاند و باور کردن اختلاف سنی او با جونیور سخت میشود. به بیان دیگر، اختلاف سنی و در نتیجه نسل دو شخصیت هنری و جونیور از نظر بصری چندان قابل دریافت نیست و به علت استفاده بیش از حد از CGI است که مخاطب کمی آن را درک میکند. از این موضوع به قدری استفاده شده که بلور شدن صورت، حرکات ماهیچهها را پوشش داده و احساسات ظاهری به درستی القا نمیشوند.
یکی دیگر از ایدههایی که این فیلم پتانسیل آن را هدر داده، موضوع تقابل انسانیت و غیرانسانی بودن است. تقابلی که میتوانست بار فلسفی فیلم را بیشتر کند و ساختار معنایی بهتری به آن بدهد. «کلی وریس»، آنتاگونیست داستان، سربازی را بینقص میداند که عاری از هرگونه احساسات باشد و تمام عمر خود را صرف خلق چنین مأموری کرده. جونیور، نخستین دستپخت اوست و با بیان این ویژگیها در فیلمنامه، اینطور به نظر میرسد که او باید کاملا منطقی و غیراحساسی باشد، اما از پرده دوم به بعد، اعمال او احساسیتر از شخصیت اصلی میشوند و توازن مورد انتظار را برهم میزنند. در ابتدای پرده سوم نیز شاهد تصمیمی عجیب و کاملا غیرمنطقی از جونیور هستیم که باعث شده قوس شخصیتی نه تنها تأثیرگذار نباشد، بلکه از منطق درستی نیز پیروی نکند.
تصوری از هیجان
یکی از تصمیمات جالب «انگ لی» در فیلم Gemini Man، فیلمبرداری با سرعت ۱۲۰ فریم بر ثانیه بوده. لازم به ذکر است که بدانید نرخ فریم معمول، ۲۴ فریم بر ثانیه است. به همین دلیل، صحنههای اکشن این عنوان بسیار باطراوت و تند و تیز به نظر میرسند و تجربه کاملا متفاوتی را برای مخاطب رقم میزنند که عادت به آن، در ابتدا کمی سخت است. این موضوع حواشی زیادی هم داشته؛ به طوری که تقریبا تمام سینماهای ایالات متحده از فناوری پخش این عنوان با نرخ فریم ذکر شده بهره نمیبرند و انتقادات زیادی نیز به این تصمیم لی وارد است. این نرخ فریم میتواند در آینده فراگیرتر شود و با استقبال بیشتری روبهرو شود، اما در عصر کنونی، اینطور به نظر میرسد که جهان سینما (به خصوص سینمای ژانر اکشن) توانایی پذیرش آن را ندارد.
هر چه فیلم Gemini Man از نظر داستان و پیرنگ دارای مشکل است، در صحنههای مبارزه و درگیری به مرز بینقصی میرسد و با ایدههایی خارج از چارچوب مطرح کنونی، بینندهاش را میخکوب میکند. در اولین رویارویی جونیور و هنری، عوامل تولیدی به زیبایی هر چه تمامتر، صحنههایی از خلاقیت محض را ارائه میکنند. برای مثال، فیمبرداری در بخشهای ابتدایی آن به خوبی چهره جونیور را از مخاطب مخفی نگه میدارد تا از ان در زمان درست و با نمایی POV حین نشانهگیری، رونمایی شود. کاربرد آینههای مختلف، از آینده بغل خودروها گرفته تا آینههای سراسری روی دیوار، کاملا فکر شده هستند و قاببندیهایی را بهوجود آوردهاند که در کمتر فیلم اکشنی شاهد هستیم.
نماهای نقطه نظر یا همان POV نیز در بسیاری از صحنهها، حس بازی کردن یک ویدیوگیم را به مخاطب میدهند و او را در نقشهای مختلف قرار میدهند. کوریوگرافی صورت گرفته برای مبارزات نیز کمتر کپی شده و به کمک نرخ فریم بالای فیلمبرداری، جلوه چشمنوازی پیدا کرده. البته، نباید موسیقی متن زیبای «لورن بالفه» را فراموش کرد که با تمامی صحنهها هماهنگ است و جلوه صوتی گوشنوازی به فیلم بخشیده.
در یک جمعبندی، باید بگویم که فیلم Gemini Man در صحنههای اکشن میخکوبکننده و از نظر داستانی ناامیدکننده ظاهر میشود. این عنوان هرگز توازن درستی بین دو بخش ذکر شده مطرح نمیکند و سعی نمیکند که ضعف داستانی را با کمی تکیه بیشتر بر بخش مبارزهای پوشش دهد. کاری که این روزها، در بسیاری از عناوین اکشن بیمغز هالیوودی دیده میشود. اگر بهدنبال اکشنی داستانگو هستید که از نظر احساسی افتوخیزهای محسوسی داشته باشد و سالها به یادتان بماند، قطعا Gemini Man برای شما مناسب نیست. اما اگر میتواند ضعفهای داستانی را نادیده بگیرید و از همان زدوخوردهای محدود ولی خلاقانه لذت ببرید، این عنوان را سرگرمکننده خواهید دانست.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.