نقد فیلم Jumanji Next Level – بازی هنوز ادامه دارد
وقتی دو سه سال پیش هالیوود تصمیم به ریبوت سری جومانجی گرفت، تمام طرفداران این فیلم کلاسیک و فانتزی با بازی بینظیر رابین ویلیامز، ترسیدند که مبادا هالیوود به خاطر طمع و سودجویی، جومانجی را ...
وقتی دو سه سال پیش هالیوود تصمیم به ریبوت سری جومانجی گرفت، تمام طرفداران این فیلم کلاسیک و فانتزی با بازی بینظیر رابین ویلیامز، ترسیدند که مبادا هالیوود به خاطر طمع و سودجویی، جومانجی را خراب کند. گروه بازیگری که برای فیلم در نظر گرفته شده بود مزین به دواین جانسون (راک معروف) بود و حضور این بزن بهادر در فیلم، کمی تا قسمتی عجیب بود اما از آنسو کوین هارت و جک بلک هم در این لیست حضور داشتند و به نظر میرسید فیلم حس و حال کمدی خود را حفظ کرده است. در هر حال جومانجی جدید اکران شد و توانست یک دنباله آبرومند باشد (و نه برخلاف تصورات اولیه یک ریبوت) . جومانجی جدید سینما حالا بر محور بازیهای ویدویی میچرخد چرا که تفریح بچهها حالا نه دیگر بورد گیم (چیزی که در نسخه اول و قدیمی جومانجی شاهدش بودیم) بلکه همین بازیها است.
جومانجی در فیلمهای جدید این سری یک بازی ویدویی از یک کنسول رترو و قدیمی است که اتفاقی به دست ۴ دوست دبیرستانی میرسد. قسمت اول فیلم داستان این ۴ دوست را در قالب ۴ آواتار (شخصیت) داخل بازی جومانجی نشانمان داد و آنها توانستند مرحله بازی جومانجی را تمام کنند. فروش بالا و اقبال تماشاگران به فیلم نخست، سونی را بر این داشت که قسمت دوم را نیز هرچه زودتر روانه اکران کند و حالا با اکران فیلم دوم به یک نکته مهم برای آینده این سری میتوان پیبرد: جومانجی یک بازی ویدویی است که تبدیل به فیلم شده و هر فیلم میتواند یک مرحله جدید با جزییات فراوان باشد. بله، فرمولی که سازندگان در ساخت قسمت دوم (یا به عبارتی، سوم) جومانجی به کار بردند چیزی از این موضوع خارج نیست.
دنیای جومانجی یک دنیای مجازی و در واقع یک بازی ویدویی است و حالا باید شاهد مرحله بعدی آن باشیم. این دنیا آنقدر پهناور و پر از رازهای نهفته است که سازندگان میتوانند برای ساخت چندین دنباله در آن به توافق برسند. جومانجی جدید مانند قسمت دوم یک بازی ویدیویی پرفروش است که البته نه مثل Devil May Cry 2 بلکه مانند Uncharted 2 رفتار میکند: پیشرفت محسوس و جالب توجه!
بچههای قسمت قبل حالا بزرگتر شدند و وارد دانشگاه شدهاند اما اسپنسر که رابطه عاشقانه شکست خوردهای را نیز تجربه کرده، کمی به افسردگی کشیده شده و برای رها شدن از این حس و حال، تصمیم میگیرد کنسولی که در قسمت قبل درب و داغان کردهاند را بازسازی کرده و بار دیگر وارد دنیای تخیلی جومانجی شود تا بلکه با حس و حال دکتر بریواستون (آواتار او در این بازی) بتوانند قدرت و جذابیت و... را حس کند. دوستان او اندکی دیر متوجه این ماجرا میشوند ولی تصمیم میگیرند که با وجود تمام مشکلات درون جهان جومانجی، بار دیگر ریسک این بازی را به جان خریده و وارد بازی شوند تا اسپنسر را نجات دهند و نگذارند در آنجا تنها بماند، ورود این بچهها اما به خاطر نقص فنی دستگاه با یک سری مشکلات همراه است و پدر بزرگ اسپنسر و دوست این پدربزرگ نیز همراه آنها وارد جومانجی میشوند...
قبل از هرچیز به مکالمه احتمالی که بین سازندگان فیلم دوم رد و بدل شده باید توجه کنیم:
سوژه قسمت دوم چه چیزی میتواند باشد؟ دوباره بچهها وارد جومانجی شوند. حالا این ورود دوباره که نمیتواند عینا مانند قبل باشد، پس خلاقیت چه؟ دو شخصیت دیگر را نیز همراه آنها وارد بازی کنیم. یعنی دو بچه دیگر؟ نه، میتوان دو پیرمرد و دوست دیرینه که با جهان بازیهای ویدویی به شدت غریبه هستند را وارد ماجرا کرد تا قضیه بسیار بانمک شود. پس نیاز داریم دو شخصیت دیگر را نیز به بازی اضافه کنیم؟ نه لزوما، ولی یه جورایی آره.
جومانجی جدید دقیقا بر همین مصداق جملات بالا ساخته شده؛ این بار دو پیرمرد در قصه حضور دارند که هیچ درکی از یک بازی ویدویی ندارند و بازیگرانی چون راک و کوین هارت قرار است در نقش این پیرمردان منگ و مدهوش ظاهر شوند. ادابازی، کار اصلی بازیگران جومانجی بوده و چهار بازیگر اصلی داستان ادای دیگران را در میآوردند. دیدن راک که شبیه به دنی دوویتو (بازیگر نقش پدر بزرگ اسپنسر) بازی میکند و ادای دنی گلاور (بازیگر دوست این پدربزرگ) توسط کوین هارت، از نکات بسیار بامزه فیلم است. دقیقا زمانی که از شوخیهای این دو پیرمرد در قالب دو قهرمان قصه خسته میشویم و حس میکنیم دیگر این سوژه بس است، سازندگان شخصیتهای دیگر را وارد بازی میکنند و با تغییرات دائمی و سوییچ بین هویت این قهرمانان، اسباب سرگرمی را در زمینه کاراکترهای فیلم فراهم میکنند.
اما در میان شخصیتها مشکلی که وجود دارد به شخصیت منفی داستان برمیگردد، یورگن بیرحم که هیچ ابهت و وحشتی در آن وجود ندارد و در واقع باید گفت جومانجی جدید از فقدان یک آنتاگونیست خوب به شدت رنج میبرد (این مهم در قسمتهای قبلی این سری نیز دیده میشد) اما پیش از ادامه دادن این نکته منفی باید به مساله دیگری توجه کرد و از خود پرسید: آیا اساسا جومانجی نیازی به شخصیت منفی دارد؟
جومانجی دنیایی است که در آن همه چیز امکان پذیر است و هر جور اقلیم و آب و هوایی در آن وجود دارد؛ درست مانند یک بازی ویدویی پر از لوکیشنهای متنوع و طراحی مرحله بینظیر و گیمپلی زیبا. یک بازی که گیمپلی درگیر کنندهای داشته باشد و داستان چندان جذابی در آن به کار نرفته باشد؛ همین موضوع در فیلم جومانجی نیز کاملا صدق میکند. جومانجی یک فیلم با طراحی مراحل (لوکیشن)های بینظیر است و تنوع این مراحل (لوکیشن) و عناصر به کار رفته در آن (از جمله حیوانات مختلف) کاری که باید را انجام میدهد. سازندگان از همین رو نیازی به ساخت و پرورش یک شخصیت منفی جذاب ندیدهاند و حتی قهرمانان قصه خود را کاراکترهایی تقریبا بیهویت انتخاب کردهاند که تنها دیتای تماشاگر از آنها به نوار معرفیشان پیرامون ویژگیهای قدرتی و ضعف آنها برمیگردد. در کل باید گفت اینجا یک بازی ویدویی است که در آن نیازی به داشتن یک داستان قوی حس نمیشود؛ اگرچه شاید حضور یک آنتاگونیست قوی بتواند مسیر این فیلمها را تغییر دهد و به جومانجی سر و شکل تازهتری بدهد و تصورم بر اینست که در ادامه راه آینده این فرنچایز (بیشک قسمت سوم و بلکه بیشتری در کار خواهد بود) سازندگان باید دست به دامن ساخت چنین شروری در فیلم بشوند.
جومانجی:مرحله بعد داستان قهرمانان خود را در مراحلی جدید از دنیای جومانجی روایت میکند و همانطور که گفته شد این بار سعی کرده فقط به جنگل بسنده نکند، مناطق یخبندان، بادیهها، کوهستان صحراها در کنار جنگلهای جومانجی قرار دارند و فیلم را از لحاظ بصری زیباتر و متنوعتر ساختند؛ به اقتضای هر یک از این مناطق نیز کاراکترها لباس جدیدی میپوشند و همین موضوعات ریز کاری میکند که فیلم از روند تکراری شدن نجات پیدا کند. برگ برنده اما همان پیرمردان داستان هستند که لحظات کمدی جذابی را در نیمه اول فیلم خلق میکنند و متاسفانه در نیمه دوم فیلم و با کمرنگ شدن نقش آنها، جومانجی صرفا تبدیل به یک اکشن زیبا میشود و اسانس کمدی از آن تا حد زیادی گرفته میشود.
جومانجی جدید دقیقا همان چیزی است که مخاطبانش از آن انتظار دارند و سازندگان با دانستن نبض تماشاگران فیلم را پیش بردهاند. آنها میتوانستند الزاما ماجرا را از دیدگاه ۴ قهرمان قبلی این سری روایت نکنند و بازیکنان تازهای را وارد میدان بسازند اما با پایان بندی فیلم میتوان متوجه شد که دلیل نگه داشتن قهرمانان اصلی فیلم نخست چه بوده است. در واقع باید گفت خوابی که سازندگان جومانجی برای قسمت بعدی این سری دیدهاند، به شدت جذاب به نظر میرسد و با نیم نگاهی به فیلم کلاسیک این مجموعه، میتواند با یک تیر دو نشان بزند و طرفداران قدیمی را بیش از پیش به سمت خود بکشد و طرفداران جدید را نیز از دیدن دوباره جومانجی خلاصی بخشد.
در نهایت باید گفت Jumanji: Next Level یک اثر اکشن-کمدی است که در مسیری که باید پیش میرود، دنبالهای است که نسبت به قسمت قبلی چیزهای بیشتری در چنته دارد و همان فرمولاسیون را با اضافه کردن اسانسهای تند و آتشین، داغتر کرده و برای اینکه این غذا را همچنان گرم نگهدارد، به کارهای مختلفی از جمله بازیگران جدید و لوکیشنهای جدید دست زده تا فیلم را جذاب سازد. سکانسهایی در فیلم وجود دارد که واقعا خندهدار است و اکشن بینظیر فیلم گاهی واقعا نفسگیر میشود و طراحی این صحنهها حقیقتا شگفت انگیز بوده است. باید دید جومانجی در مسیری که برای خود متصور شده به کجا میرود و قسمت بعدی با ترکیب فرمول فیلم قبلی و نسخههای جدید این فرنچایز میتواند بار دیگر به موفقیت دست پیدا کند یا خیر. در حقیقت اگرچه که رویکردهای مالی ساخت چندین جومانجی را هم تضمین میکنند (قبل از آنکه چیزی مثل VR صنعت گیمینگ را از آن خود کند) اما پیشزمینه داستانی این فیلمها همین الان هم ته کشیده و باید فکری به حال آن کرد و پایان بندی جذاب قسمت دوم، تنها سرآغاز این افکار جدید است و باید دید که در نهایت چه ایدههایی به ذهن سازندگان برای دنباله سازی جومانجی خطور میکند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
با تشکر از مدیر و مدیران زحمت کش سایت
سایت خوبی دارین و امیدوارم از اینی که هستین بهتر بشین :)
نظر تو چیه بی احترامی به خواننده هست.باید بنویسید نظر شما چیه.واقعا که!!!
ما با خوانندگان ویجیاتو دوست هستیم و از این تعارفها با هم نداریم.
??????
تو تو تو تو تو تو تو تو تو تو تو تو تو تو
مشترک شدن