ده مینی سریال که باید آنها را در ایام تعطیلات عید ببینید
در کنار حجم ایدهها، موسیقیها و گزینههایی که برای تماشا و لذت بردن داریم، با پدیده مینی سریال روبرو هستیم: یکی از هیجانانگیزترین گرایشات در ساخت سریال رهایی از زمان مشخص برای هر اپیزود، یعنی ...
در کنار حجم ایدهها، موسیقیها و گزینههایی که برای تماشا و لذت بردن داریم، با پدیده مینی سریال روبرو هستیم: یکی از هیجانانگیزترین گرایشات در ساخت سریال رهایی از زمان مشخص برای هر اپیزود، یعنی یک ساعت برای سریالهای درام و نیم ساعت هم برای سیتکام است. نیروی محرکه این گرایش سرویسهای پخش آنلاین بودند و این پیشرفت باعث شده که مینی سریالها با قدرت به عرصه بازگردند. این شگفتیآفرینهای یک فصلی برای خودشان هنر جداگانهای هستند.
مینی سریالها در مقایسه با سریالهای بلند، نیاز به داستانگویی و همچنین شخصیتپردازی بهینهتر و فشردهتری دارند. به علاوه چون پخش سریال آنقدری طول نمیکشد که عناصر جذابش تکراری و خسته کننده شود، مخاطبان در پایان داستان حس رضایتبخشتری دارند. برای گرامی داشت چیزی که تبدیل به یکی از محبوبترین انواع برنامههای تلویزیونی شده، لیستی از محبوبترین مینی سریالهایم در دهه 2010 به ترتیب زمان پخش، نوشتم.
نکته: حالا که شبکه ها دارند از اصطلاح «سریال محدود» (Limited series) برای سریالهایی اندکی طولانیتر استفاده میکنند (سریالهایی مثل Downton Abbey و Big Little Lies که بعدها چند فصل بهشان اضافه شد)، تشخیص این که دقیقا چه چیزی مینی سریال محسوب میشود سخت است. برای نوشتن لیست هم ابتدا باید تعیین کنیم کدام گزینهها میتوان مینی سریال باشند. میتواند مثل پاپ جوان (The Young Pope) یا فراز دریاچه (Top Of the Lake) دنباله داشته باشد اما نمیتواند داستان واحدی باشد که چند فصل ادامه پیدا میکند یا سریالی بلند که پس از فصل اول کنسل شده.
پیش از این بهترین سریالها را برای دیدن در این ایام معرفی کرده بودیم و حالا اگر حوصله سریال طولانی دیدن هم ندارید، حتما باید به این مینیسریالها باید سر بزنید.
Mildred Pierce (HBO, 2011)
ساخت اقتباسی جدید از رمان میلدرد پیرس نوشته جیمز ام. کی جسارت زیادی میطلبد. فیلمی که مایکل کورتیز سال 1945 از روی این رمان ساخته یک نوآر کلاسیک است که نقش اصلی آن را بازیگری بسیار خاص، باشکوه و مشهور یعنی جوآن کرافورد (Joan Crawford) بازی کرده. اما تاد هاینس (Todd Haynes) کارگردان، با این مینی سریال که بیشتر نوعی مطالعه شخصیت است تا تریلر، خودش را به چالش کشید. کیت وینسلت (Kate Winslet) برای بازیاش در نقشِ نسخهای همزاد پندارانهتر از میلدرد، برنده جایزه امی شد. امی زن خانهداری زیرک، پولادین و باهوش در دهه 1930 است که شوهر بیمصرفش را بیرون میاندازد و تلاش میکند رستورانداری موفق شود و با استعداد قابل توجهش در آشپزی، فرزندانش را تامین کند. (ایوان ریچل وود نقش دختر لوس و افادهای میلدرد، ودا، را بازی میکند.)
رویکرد کارگردان در قدرت فیلمسازیاش موثر بود، او اعماق روان شخصیتهای مونث متفاوتش را کاوش کرد و حتی در تاریکترین صحنههای خانوادگی هم توانست افسون آن دوران را بیرون بکشد. برداشت انسانی و باشفقت از میلدرد ثابت کرد تا وقتی بتوان زاویه دید تازهای یافت، هیچ داستانی برای بازسازی و بازگویی بیش از حد مقدس نیست.
- 1 Top of the Lake (Sundance Channel, 2013)
- 2 Wolf Hall (PBS, 2015)
- 3 American Crime Story: The People vs. O.J. Simpson (FX, 2016)
- 4 The Night Of (HBO, 2016)
- 5 The Young Pope (HBO, 2017)
- 6 Alias Grace (Netflix, 2017)
- 7 Patrick Melrose (Showtime, 2018)
- 8 Sharp Objects (HBO, 2018)
- 9 When They See Us (Netflix, 2019)
Top of the Lake (Sundance Channel, 2013)
در دهه 2010 هنگامی که استودیوها بر سر مالکیت معنوی جنگ داشتند و انفجاری هم در ساختن برنامههای تلویزیونی رخ داد، فیلمسازان بزرگی چون دیوید لینچ (David Lynch)، کری جوجی فوکوناگا (Cary Joji Fukunaga)، جینا پرینس بایدوود (Gina Prince-Bythewood)، خواهران واچوسفکی (the Wachowskis)، اسپایک لی (Spike Lee) و لیسا چولوندکو (Lisa Cholodenko، کسی که سریالش با اختلاف کمی در لیستم قرار نگرفت) به ساخت سریال رو آوردند و تلویزیون افراد با ارزشی را که سینما از دست داد، به دست آورد.
از اولین کسانی که به ساخت سریال آتور محور روی آورد نویسنده و کارگردان فیلم The Piano ، جین کمپیون ( Jane Campion) بود که این سریال کاراگاهی نفسگیر را در سرزمین پدریاش، نیوزلند، ساخت. نقشی که الیزابت ماث درسریال جین کمپین بازی کرد گواهی دهنده نقش اصلی شدن او در فیلمهایی چون Queen of Earth، The Handmaid’s Tale و Her Smell در سالهای بعدی کارش بود. او در این مینی سریال نقش کاراگاه شهر بزرگی را داشت که نهایتا برای تحقیق درباره جرمی مجبور به بازگشت به شهر پدریاش میشود. اما روند اداری ازین پیشتر نمیرود.
کمپیون همانند فیلمهای فریبندهاش، در سریال نیز داستان را چندان برای مخاطب روشن نمیکند. ماجرا درباره ناپدید شدن یک دختر 12 سالهی حامله است و جزئیات پرونده به شکلی آرام و رمزآلود برملا میشود و گذشته رابین را هم به اندازه خود پرونده مرموز میکند. Top of the Lake با زیبایی بصری و ظرافتی که در رویارویی با فرهنگ مردسالارانه دارد، سطح سریالهای تلویزیونی را به هنر ارتقا داد.
Wolf Hall (PBS, 2015)
سریال Masterpiece اولین سریال سطح بالای تلویزیون بود و باعث شد دههها قبل از این که مینی سریالها و کتابها بر تلویزیون سیطره پیدا کنند، پای درامهای تاریخی به خانههای خانوادههای آمریکایی باز شود. این دنباله هنوز هم چیزهای زیادی برای ارائه دارد، از جنگویان دلگیر قرن هجدهم Poldark گرفته تا حکمرانی پایان ناپذیر Downton Abbey. اما مهمترین واردات بریتانیایی دهه گذشتهاش، سریال Wolf Hall متعلق به بیبیسی 2 بوده، اقتباسی شش قسمتی از رمانهای توماس کرامول، نوشتهِ هیلاری منتل (Hilary Mantel).
توماس کرامول شخصیتی شگفتانگیز در دیوان هنری هشتم بود، کرامول از اصل و نصبی فرودست برخاست و تبدیل به معتمدترین مشاور پادشاه شد، البته تا زمانی که نظر پادشاه برگشت و او را اعدام کردند. کتابهای هیلاری منتل شرحی فشرده و پرجزئیات از دسیسههای سیاسی هستند که در رویکردشان نسبت به قدرت، بسیار مدرن به نظر میرسند. پیتر استراگن (Peter Straughan) فیلمنامه نویس، توانسته بدون این که سردرگم شود به این پیچیدگی دست یابد.
حتی بازیگران سریال هم به شدت تحسن برانگیز بودند: دمین لوییز (Damian Lewis) که در نقش شاه هنری بیخاصیت مدام باد به غبغب میانداخت، کلیر فوی (Claire Foy) در نقش آن بولین متکبر و مارک ریلنس (Mark Rylance) در نقش توماس کرامول، یکی از کنترل شدهترین و زیرپوستیترین بازیهای تلویزیون را به اجرا در آوردند.
American Crime Story: The People vs. O.J. Simpson (FX, 2016)
پاپ کالچر در راستای چرخهِ بیست سالهِ نوستالژی، در دهه 2010 زمان زیادی را صرف بازنگری دهه نود میلادی کرد و هیچ داستانی آمادهتر از او.جی.سیمپسون برای این رویکرد وجود نداشت. اولین فصل American Crime Story همزمان با مستند بسیار خوب O.J. Simpson: Made in America پخش شد، داستان جنایی واقعی از جهان رایان مورفی (Ryan Murphy) که الکساندر و لری کارازوسکی آن را توسعه دادند. ماجرا درباره دادگاه عمومی فوتبالیست مشهوری است که زن سابقش، نیکل براون سیمپسون و دوستش، ران گلمدن را در سال 1994 به قتل رساند.
تیم نویسندگان با تکیه بر کتاب The Run Of His Life نوشته جفری توبین، مسائل مهمی چون مغرضانه بودن رسانه، مزایای شهرت و تاریخ بلند بالای نژاد پرستی که به احتمال زیاد بر تبرئه سیمپسون تاثیر گذاشت را برجسته کردند. نویسندگان برای پرداختن به شخصیتهایی مانند مارشیا کلارک و کریستوفر داردن که سوء تعبیر شدهاند نیز زمان کافی اختصاص دادند.
وجود بازیگرهایی چون کورتنی بی.ونس (Courtney B. Vance) در نقش جانی کاکرن، دیوید شویمر (David Schwimmer، همان راس در فرندز) در نقش رابرت کارداشیان و جان تراولتا (John Travolta) در نقش رابرت شاپیرویی دیوانه، تماشای سریال را به همان اندازه که تفکر دربارهاش مهم است، سرگرم کننده نیز کرده است. به علاوه زمینه را برای فصل دوم سریال یعنی The Assassination of Gianni Versace (قتل جیانی ورساچه) نیز آماده کرد.
The Night Of (HBO, 2016)
شبی در نیویورک، دانشجوی کالج مسلمان آمریکایی به اسم نصیر خان یواشکی ماشین پدرش را میدزدد. او در راه رفتن به میهمانیای که تصمیم شرکت در آن را گرفته بود، آندریا را میبیند، دختر پر شر و شور پولداری که او را برای مصرف مواد و کارهای خاک بر سری به خانهاش دعوت میکند. هیچکدام این ماجراجوییهای برای جوانان نامحتاط کار غیر معمولی نیست اما وقتی نصیر صبح روز بعد بیدار میشود جسد آندریا را در حالی که تا حد مرگ چاقو خورده بود پیدا میکند.
دستگیری نصیر غیرقابل اجتناب است و به خاطر مصرف مواد مخدر در آخرین باری که مقتول را زنده دیده بود، خودش هم کامل از بیگناه بودنش مطمئن نیست. پس وقتی که یک وکیل ارزان (با بازی جان ترتورو در نقش شخصیت همزادپنداری برانگیزانندهای که از اگزما و تنهایی رنج میبرد) از روی غریزهاش این پرونده را بر عهده میگیرد، اولین وظیفهاش کشف حقیقتی است که آن شب اتفاق افتاده.
سریال The Night Of در پس داستانی معمایی با ریتمی بی نقص و دو شخصیت اصلی که جنایی نویس کهنهکار، ریچارد پرایس (Richard Price) و استیون زالیان (Steven Zaillian) برنده اسکار آن را نوشتهاند، در واقع نمایاندن مسائلی چون اسلامهراسی، نابرابری اقتصادی و طبعات حبس یک مرد جوان قابل قبول در جریان است. در دهه 2010 سریالهای زیادی به ما تصویری از سیستم عدالت خراب ارائه کردند و این یکی آنقدری در ماجرا دقیق شد که تمام جزئیات تلخ را ضبط کند.
(مترجم: نکته دیگری که ممکن است این سریال را برایتان جذابتر کند، وجود پیمان معادی در بین بازیگران این سریال آمریکایی است.)
The Young Pope (HBO, 2017)
پیش از این که The Young Pope حتی پخش شود، اسمش باعث تولید هزاران میم شد: خب تصور کنید یک پاپ هست که جوان است. آمریکایی است. و به خاطر این که جود لا (Jude Law ) نقشش را بازی میکند جذاب هم هست. اما این افراد که در شبکههای اجتماعی با سریال شوخی میکردند نمیدانستند این مینی سریالِ ساخته فیلم ساز ایتالیایی، پائولو سورنتینو (Paolo Sorrentino) عجیب غریبتر از هر جوکی خواهد بود که آنها بتوانند دربارهاش بسازند.
سریال درابتدا درباره تلاشهای تازه کاری است که سعی دارد کلیسای کاتولیک را به شکل ایگو و ضمیر پوچ، ارتجاعی، عاشق-دفتپانک و نوشابه رژیمی خورِ خودش دربیاورد. سریال هم از لحاظ طراحی و هم از لحاظ قهرمان در حال تکاملش، تبدیل به جست و جویی عمیق و صادقانه درباره نقش موسسه مذهبی قدیمیای در جهان مدرن شد.
قرار داشتن موضوعاتی بلندپروازانه و عمیق در کنار چیزهایی چون دایان کیتون عینکی در نقش یک راهبه سیگاری، جواهر امتحان کردن جودلا هنگامی که آهنگ Sexy and I Know It پخش میشود و ظاهر شدن کانگرو در فیلم، مسئله اذیت کنندهای نبود. امیدواریم که دنباله این سریال یعنی The New Pope هم به همین اندازه شگفت انگیز و دیوانهوار باشد.
Alias Grace (Netflix, 2017)
علیرغم تمام هیاهویی که سریال The Handmaid’s Tale برپا کرد، مشخص شد بهترین اقتباس از رمان مارگارت اتوود ( Margaret Atwood) این مینی سریال نوشته سارا پولی و به کارگردانی مری هارون (Mary Harron، که فیلم American Psycho را نیز کارگردانی کرده) است.
Alias Grace که بر اساس زندگی واقعی گریس مارکس بنا شده، داستان خدمتکاری ایرلندی در کانادا را بازگویی میکند که ماجرای محکومیت به قتل کارفرما و صاحبخانهاش، انفجاری خبری ایجاد کرد. سریال به این صورت شکل گرفته که ما جلسات گریس، که حالا 15 از حبسش میگذرد، با روانشناسی را میبینیم که برای سنجش سلامت عقل و روان او فرستادهاند.
گریس همیشه ادعا میکرده هیچ خاطرهای از روز قتل ندارد و حامیان او امیدوارند که مشاهدات و نظرات روانشناس بتواند بیگناهی او را ثابت کند. رابطه دکتر-بیمار بین آنها تنشی شگفت انگیز به وجود میآورد و همزمان هم فلش بکهای گریس به زندگی گذشتهاش به ما سرنخهایی از واقعیت خشن زندگی زنی مهاجر، فقط و تنها در دوره ویکتوریایی میدهد. بهترین نکته سریال این است که هیچکس جسارت نکرد داستان را پس از پایان عمیقا رضایت بخشی که اتوود برای کتاب نوشته بود ادامه دهد (اتفاقی که در Handmaid’s Tale نیفتاد).
Patrick Melrose (Showtime, 2018)
پاتریک ملروز یکی از متمایزترین شخصیتهای روزگار مدرن است: آریستوکراتی انگلیسی که از مواد مخدر، رابطه و پوچگرایی برای کنار آمدن با ضربه روحی حاصل از سواستفاده جنسی در کودکیاش استفاده میکند. ادوارد سنت اوبین نویسنده ( Edward St. Aubyn) در پنج رمان کوتاه و نیمه اتو-بیوگرافیک که پاتریک ملروز را از کودکی مرفه اما تنهایش تا بزرگسالی و تلاشش برای تشکیل خانواده دنبال میکند، مخاطبان را در ذهن سردرگم مردی باهوش، طعنهزن و زخم خورده و آمد و شدِ آدمهای زندگیاش غرق میکند.
بندیکت کامبربچ (Benedict Cumberbatch) که خودش طرفدار قدیمی سینت اوبین است، انتخابی بینقص برای چنین نقش دشواری بود، او توانست شوخ طبعی، افسردگی و سیر تکاملی کُند و طولانی بهبود یافتن پاتریک را به زیبایی به تصویر بکشد. هر کتاب لحن و مجموعه راویانی متمایز دارد و دوید نیکلز فیلمنامه نویس و ادوارد برگر (Edward Berger) کارگردان در پنج قسمتی که هر کدام اقتباس از یک رمانند، به شکلی زیرپوستی در سبک و سیاق تغییراتی ایجاد میکنند تا این تمایز با ظرافت ساخته شود. مثلا «اخبار بد» (Bad News) آخر هفتهای آشفته در نیویورک اس اما «برخی امیدوارند» (Some Hope) به شکلی روان و سیال میدان مین یک مهمانی را نشان میدهد.
پاتریک ملروز که پادزهری برای ضدقهرمانهای مبهم و پیشبینیپذیر سریالهاست، هالهی رمانتیکی که اغلب روایتها را در بر میگیرد کنار زد و آن را با روند بالغ شدنی که سخت به دست آمده جایگیزین کرد.
Sharp Objects (HBO, 2018)
شبکه HBO، سریال Sharp Objects را به عنوان Big Little Lies بعدی معرفی کرد: معمای قتلی که از کتاب همان نویسنده اقتباس شده بود به علاوه بازیگرانی درجه اول و شخصیتی چون جان مارک وله به عنوان کارگردان. اما اولین کارِ نویسنده کتاب Gone Girl، گیلیان فلین، داستانی بسیار سیاهتری را بازگو میکند، داستانی که به جای گیس کشی درامهای معمول خانوادگی، در گروتسکیِ گوتیک جنوبی فرورفته.
امی آدامز (Amy Adams) در یکی از بهترین بازیهایش، نقش کامیل پریکر را بازی میکند، خبرنگاری الکلی، که برای تهیه کردن گزارش از قتل دو دختر جوان، با اکراه به شهر پدریاش باز میگردد. او در این بازگشت، مادر پولدار و عوامفریب و همچنین خواهر نوجوانش را ملاقات میکند. تحقیقات کامیل از آسیب و ترومایی به قدمت چند نسل لایروبی میکند که در پی اختلاف طبقاتی، بردهداری و بدرفتاری مداوم با زنان، در شهر ریشه دوانده.
Sharp Objects سوای بازیگری، نویسندگی و کارگردانیای که توان رقابت با هر فیلم برنده اسکاری را دارد، بر عناصر حسی تکیه میکند تا تجربه بصری کمیاب همه جانبهای مهیا کند: موسیقی لد زپلین (بند موسیقی آمریکایی)، تار بودن دید کسی که مخدر مصرف کرده، و بافت کلماتی که کامیل بر بدنش میخراشد. نتیجه تریلری روانشناسی با طنینی درونی و واقعی است.
When They See Us (Netflix, 2019)
در نهم آوریل 1989، تریشا میلی، دوندهی سفید پوست 28 ساله، در سنترال پارک کتک خورد، مورد تجاوز قرار گرفت و به حال خود رها شد تا بمیرد. تا پایان آن سال، پنج نوجوان سیاهپوست و لاتین از محله هارلم، به اسم کوری وایز، ریموند سانتانا، کوین ریچاردسون، یوسف سلام و انترون مککری با وجود این که هیچ شواهد و مدارکی وجود نداشت، به زور مجبور به اعتراف به انجام آن حمله وحشیانه شدند.
در آخر از تمام آنها رفع اتهام شد و آزاد شدند اما به هر حال سالهای آخر کودکیشان پشت میلههای زندان هدر رفته بود. آوا دوورنی (Ava DuVernay) نویسنده و کاگردان، با این مینی سریال چهار قسمتی پیچیده درباره مصبیت این جوانان، داستان یکی از خشمگین کنندهترین نمونههای نژادپرستی در تاریخ پس از قوانین جیم کرو (قوانین نژادپرستانهای که تا سال 1965 در برخی نقاط آمریکا اجرا میشد) را بازگو میکند و نشان میدهد که اعتقادات غلط چطور خانوادهها و آینده کودکان بیگناه را به شکلی جبران ناپذیر تغییر میدهد.
سریال When They See Us در کنار بیپرده نشان دادن ناعدالتی سیستم، اطمینان حاصل میکند که مخاطبان هر کدام از شخصیتهای سریال را به عنوان فردی با هویت جدا بپذیرند. این نوع نمایش، در دنیای واقعی اثری فوری گذاشت. پس از پخش سریال بر نتفلیکس، دادستانهای این پرونده شغلشان را از دست دادند و مردانی که سابقا تحت عنوان پنج مرد سنترال پارک شناخته میشدند امروزه تحت عنوان پنج روسفید شناخته میشود.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
پس Chernobyl و band of Brothers کجا هستن؟
مینی سریال when they see us فوق العادس متاسفانه اینجا نمیشه از این سریالا ساخت
۱۱.۲۲.۶۳ مینی سریال فقط این با بازی شگفت انگیز جیمز فرانکو
سلام وقت بخير
سريال The handmaid's tale اينجا اسمش اومد و احساس كردم در موردش نظر مثبتي بيان نشده است. به نظرتون سريال ضعيفيه و ارزش ديدن نداره؟!
حتما سریال خوبی هست و ارزش دیدن رو مسلم بدون که داره؛ بحث در مورد اقتباس از آثار مارگارت آتوود بود.
مینی سریال فوق العاده Spy رو ندیدین ، یا همه دیدن یا طبق ملاحظاتی معرفی نکردین؟!!
بر چه اساسی این سریال ها رو پیشنهاد دادین؟ حتما بازم ترجمه سایتای خارجی بوده؟ یا فقط نمره IMDB?
به نظر من بهتره یه سایت مثل IMDB راه بیفته که مردم ایران به فیلم ها و سریال ها رتبه بدن تا معلوم بشه ذوق و سلیقه ایرانی چیه؟
مثالش همین سریال پایتخته. تو ایران طرفداراش بالاست حالا بیا بذار خارجی جماعت نظر بده ببین چی نظر میدن؟
بگذریم.. .به نظر بنده اگه خواستین از این سریال ها ببینین اینا بهتره:
Sharp Objects ، Top of the Lake ، Patrick Melrose که پلیسی جنایی هست.
Mildred Pierce به شدت وارد جزییات شده و حوصله سر بره و به درد خانم ها میخوره.
Alias Grace به درد روانکاوی میخوره و مخاطب خاص داره.
و اگه بهتر از همه میخواین سریال Dexter عالیه.
سریال دکستر واقعا عالی بود
الان دکستر مینی سریال هستش؟!!
یعنی چی چون Mildred pierce حوصله سر بره به درد خانم ها مبخوره! !!!!!!!!
اخه میای پایتخت رو با این سریال ها مقایسه می کنی ??
اخه dexter مینی سریاله ??
هیچ کدومشون ارزش دیدن ندارن جز Sharp Objects با بازی عالی امی ادامز
دقیقا امی عالی بازی کرد
پس چرنوبیل چی؟؟!!! مینی سریال نیست یا خوب نیست؟
من فکر کردم قرار چرنوبیل رو در صدر لیست ببینم....؟؟؟!!
وقتی همه دیدن مهدی جان، چرا باید معرفیش کنیم برای دیدن؟ اساسا اگر ویجیاتو رو دنبال کرده باشی عموم لیستهای ما حول محور آثاری میچرخه که با ارزش هستن ولی کمتر دیده شدن.
sharp objects فوقالعاده است. به همه پیشنهاد میکنم امتحانش کنن. خیلی هم وقتتونو نمی گیره.