بررسی فیلم The Professor And The Madman؛ نبوغ منتهی شده به جنون
فیلم «The professor and The Madman» عنوانی پرحاشیه به کارگردانی یک ایرانیتبار و حضور ستارگانی مشهور محبوب است. اما آیا این معجون، نهایتا مخاطبان خود را راضی میکند؟ در ادامه با بررسی فیلم The Professor ...
فیلم «The professor and The Madman» عنوانی پرحاشیه به کارگردانی یک ایرانیتبار و حضور ستارگانی مشهور محبوب است. اما آیا این معجون، نهایتا مخاطبان خود را راضی میکند؟ در ادامه با بررسی فیلم The Professor And The Madman همراه ویجیاتو باشید تا به این سؤال پاسخ دهیم.
- کارگردان: فرهاد صفینیا
- بازیگران: مل گیبسون، شان پن، ناتالی دورمر، ادی مارسان، جرمی ارواین، جنفر اهل، دیوید اوهارا
- بودجه: 25 میلیون دلار
نبوغ یا جنون؟
وقتی که برای اولین بار از وجود فیلمی با کارگردانی یک شخص ایرانی تبار و بازیگری ستارگانی همچون مل گیبسون و شان پن خبردار شدم، بیصبرانه منتظر بودم تا محصول نهایی را ببینم. فرهاد صفینیا تجربه همکاری با بزرگان را در عنوانی به نام «Apocalypto» داشته و اندوختههای خود را به فیلم جدید خود آورده است.
داستان فیلم حول شخصیتی به نام «جیمز موری» با بازی مل گیبسون جریان دارد. موری در سال 1857 تألیف کتاب فرهنگ انگلیسی آکسفورد را آغاز و کمیته نظارت بر کتاب را رهبری میکرد. شخصیت دیگر این عنوان، دکتری با نام «ویلیام ماینر» در یک بیمارستان روانی بستری است؛ اما با این حال حدود ده هزار فرد را معالجه کرده است.
شخصیت پردازی در این فیلم ساده پیش میرود. اما ساده بودن به معنی ضعیف بودن نیست، بلکه در دستپخت صفینیا به یک نقطه قوت تبدیل شده. مل گیبسون و شان پن در این فیلم، نقش افرادی را پذیرفتهاند که پیش از آنها زندگی کرده و برای بسیاری از افراد مشهور بودهاند. گیبسون، با لهجه اسکاتلندی و پن در پیکر یک قاتل، سکانسهایی به یاد ماندنی خلق میکنند. هر چه جلوتر میرویم، شخصیتهای دیگری هم به داستان اضافه میشوند اما به برخی از آنها به اندازه کافی، بها داده نشده و در ذهن مخاطب، ماندگاری چندانی پیدا نمیکنند. در کنار هنرنمایی مثالزدنی گیبسون و پن، ناتالی دورمر نیز به بهترین نحو به شخصیت «الیزا مرت» جان بخشیده و روند تأثیرگذاری فیلمنامه را دوچندان کرده.
در انتظار رستگاری
فضایی که این فیلم در آن جریان دارد، یعنی حدود 150 سال قبل انگلستان، پر از پتانسیلهایی است که هنوز هم میتواند جذابیت عناوین امروزه را بیشتر کند. «پروفسور و دیوانه» هم فرصت را غنیمت شمرده و از این امکانات در راه خلق درامی رازآلود که از همه مهمتر واقعی است، استفاده کرده. بیننده در تک تک لحظات، متوجه فکرها و ایدههایی که پشت هر قاب بوده میشود و در نتیجه، از آنها لذت میبرد. نکته مهم اینجاست که سازندگان بیشترین تلاش خود را کردهاند تا صحنههایی را به پرده سینما بیاورند که بیبهره نباشد و این مقدار کوشش، کافی بوده است.
منحنی شخصیتی که دکتر ویلیامز تجربه میکند، ازدیگر عناصر فیلم «The Professor and The Madman» درخشانتر است. این موضوع موجب ایجاد حس خاصی بین مخاطب و این شخصیت میشود. دکتری که از نظر روانی دچار مشکلات زیادی است و این مشکلات حتی در دنیای امروزی نیز فراگیر نیستند. درگیریهای ذهنی فردی که بیشتر از هر چیز به دنبال رستگاری است و موقعیتهای دردناکی را تجربه میکند. این لحظات شاید شبیه به آثار درن آرونوفسکی از آب درآمده باشند و شما را به یاد آنها بیندازند، اما هنوز جای کار دارند.
هر چند که به شخصیتهای اصلی توجه مناسبی شده، اما آنتاگونیستهایی که قهرمانان ماجرا را تهدید میکنند، مشکلات بزرگی دارند. یکی از بزرگترین مشکلات آنها عمق انگیزهای است که برای آن تصمیم به انجام این کارها گرفتهاند. این مشکل موجب شده که کاریزمایی که باید در وجود آنها حس شود، از بین برود و توجه بیننده بیشتر به سیبیل چرخاندن شخصیتها باشد! اما نکتهای که در مورد بار مثبت و منفی فیلم وجود دارد، تلقین این است که فیلم پروتاگونیست یا آنتاگونیست کاملی ندارد و شاید شخصیتی در ذهن بیننده با علامت «آدم بد» دیده شود، خوبیهایی نیز در وجود او دیده میشوند که مدیون وفاداری به حقیقت است. وجود این کاراکترهای خاکستری در فیلم نبوغ دیگری است که از بطن فیلمنامه سر بر آورده است.
خلاقیت در این اثر سینمایی، موردی است که دست کم گرفته نشده و ایدهها فقط روی کاغذ نماندهاند. در وقایع مهم فیلم شاهد ایدههای نو نیستیم؛ چرا که با یک فیلم بر اساس واقعیت طرفیم. اما در به تصویرکشیدن بخشهای هنری و انسانی فیلم به قدری ایده جدید وجود دارد که از حوصلهسربر شدن فیلم بعد از مدتی جلوگیری میکند. انتقال چنین مورد مهمی فقط توسط یک فیلنامه گیرا ممکن نیست، بلکه نیازمند هارمونی کوک شده متن، تصویر و صداست و به جلو رفتن تصور ذهنی مخاطب تا مقصود نهایی معنایی فیلم منتهی میشود.
فیلمبرداری در عنوان پروفسور و دیوانه به خوبی با اتمسفر حاکم بر فضای کلی فیلم همخوانی دارد. قاببندیهای صورت گرفته همراهی کننده ذهن مخاطب هستند و تصورات فکری او را گسترش میدهند. البته باید اقرار کرد که همه زوایای دید قابل درک نیستند و در میان روندی که فیلم طی میکند، لحظات نیز هستند که به کام بیننده نیستند.
همانطور که پیشتر اشاره شد،نکتهای که در مورد موسیقی این فیلم وجود دارد، این است که در اکثر مواقع با تصویر در حال پخش هماهنگی کامل دارد. همین باعث میشود که بیننده در جو فیلم غرق شود و تجربهای داشته باشد که امروزه در کمتر فیلمی شاهد هستیم. صداگذاری نیز رضایتبخش است، اما عالی نیست و به درستی، حسی که از اتمسفر آن سالها باید داشته باشیم را روایت نمیکند.
در آخر حقیقت است که باقی میماند
عنوان «The Professor and The Madman» را شاید نتوان بهترین درامی دانست که بر اساس واقعیت ساخته شده و در رده بیوگرافیها قرار دارد؛ اما میتوان آن را در میان برترینها قرار داد. بیننده در طول تماشای فیلم، شخصیتهای اصلی را به طور کامل حس میکند و هرگز به عنوان شخصیتهایی سطحی از آنها یاد نمیکند. مشکلات این فیلم کم هستند و همان تعداد کم، تأثیر زیادی روی روند کلی نمیگذارند و اگر از آن دسته تماشاگران خوشبین باشید، آنها را نادیده میگیرید. البته، این بدان معنا نیست که تماشاگران سختگیر از این فیلم لذت نخواهند برد، بلکه این دسته افراد هم از این فیلم به عنوان یک اثر هنری یاد خواهند کرد. در انتها نیز، پاسخ ابهامات داده شده و سوالات انگشتشماری بدون پاسخ گذاشته میشوند. بازیگران در نقطه اوج فیلم قرار دارند و شان پن، بار دیگر قدرت بازیگری خود را به رخ میکشد.
نظر شما در این باره چیست؟
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.