نقد فصل سوم سریال Westworld – و اینگونه جهان وارونه میشود
قسمتهای سوم و چهارم فصل سوم سریال Westworld بیش از هر چیزی، سعی دارند به سؤالاتی پاسخ دهند که از ندانستن جوابهایشان ترس داشتیم. سؤالهایی که در قسمت قبلی نقد هم به آنها اشاره کردم. ...
قسمتهای سوم و چهارم فصل سوم سریال Westworld بیش از هر چیزی، سعی دارند به سؤالاتی پاسخ دهند که از ندانستن جوابهایشان ترس داشتیم. سؤالهایی که در قسمت قبلی نقد هم به آنها اشاره کردم. این دو قسمت خیالمان را از برخی جهات راحت میکنند. در ادامه با نقد قسمتهای سوم و چهارم فصل سوم سریال Westworld با ویجیاتو همراه باشید.
قسمت سوم بهجای اینکه در پشت معماهای مختلف قرار بگیرد و اثرگذاری خودش را از دست بدهد، داستانی با ساختاری بسیار ساده و دلنشین را ارائه میدهد که در حقیقت پایهگذار بنیاد این فصل محسوب میشود. این قسمت به ارتباط «کیلب» و «دلورس» میپردازد و با تمرکز روی این مورد، سعی میکند داستانگویی روانی داشته باشد. چنین تغییر رویکردهایی در اپیزودهای مختلف سریالهای متفاوت عمدی صورت میگیرد و معمولا برای این است که مخاطب در فضای ذهنی قسمتهای بعدی و به ویژه اتفاقات کلیدی قسمت بعد قرار بگیرد.
این ارتباطات به صحنههای مکالمهای تبدیل میشوند که در نهایت، همه فیلمسازان و نویسندگان باید با آن دستوپنجه نرم کنند و قدرت سینمایی و داستانگویی خودشان را در چنین صحنههایی به نمایش بگذارند. برخلاف انتظاراتی که حین دیدم این قسمت پیدا کردم، خبری از مونولوگهایی نبود که انگار از صفحه ۳۰۰ بریتانیکا بیرون آمدهاند و با بیروحی تمام، فقط قصد دارند توهم اطلاعات زیاد را در مخاطب ایجاد کنند.
در این مکالمهها موارد مهمی را شنیدیم و با داستانگویی بصری سریال دیدیم، اما مهم اینجاست که خود آن اطلاعات بااهمیتترین بخش سناریو نبودند و در اصل، کیلب و بازخورد است که مهمتر جلوه میکنند. این قسمت، بیش از هر چیزی، مربوط به پیدا کردن اهمیت است. پیش از این نیز در نقد دو قسمت ابتدایی از شباهتهای ظاهری سریال Westworld در برهه کنونی به Blade Runner گفتم. حال، تم فلسفی آن نیز شباهت بسیار زیاد و غیرقابل نادیدهگرفتنی به این شاهکارهای «ریدلی اسکات» و «دنی ویلنوو» پیدا کرده.
پیدا کردن انسانیتی که در لایههای مخفی زندگیهایمان از ترس تکنولوژی و مدرنیته پنهان شده و رو به محو شدن میرود. همانطور که «دکارد» و «مأمور K» در دو نسخه بلید رانر در مسیری قرار گرفتند که آنها را با مفاهیمی عمیقتر در مورد زندگی آشنا کرد، دلورس نیز در این راه گام برمیدارد و سعی دارد انسانیترین وجهه خود و همراهانش را بیرون بکشد و از آنها به نفع خود استفاده کند. اما چنین عملکردی، نتیجه منفی نخواهد داشت؟ یا دلورس در این راه دچار گمراهی نمیشود؟ اینها پرسشهایی هستند که نویسندگان پاسخ آنها را برای ادامه ماجرا کنار گذاشتهاند.
از قسمت چهارم به بعد، نوبت با پاسخگویی نویسندگان به سؤالات مخاطبان میرسد. هر چند در جای جای داستان همچنان هم پرسشهای برای ما ایجاد میشود و طبیعی است که برای مدتی تعلیق آنها حس کنیم، اما کم کم شاهد این هستیم که قرار است با فصل سادهتری همراه باشیم. این سادگی بدین معنا نیست که تمام دو فصل قبلی کنار گذاشته شوند و سریال رسما تمامی المانهای بنیادینش را کنار بگذارد، بلکه یعنی قرار نیست صرفا پیچیده بودن هدف نهایی سریال باشد و احساسات انسانی نقش اصلی را ایفا میکنند.
با تمرکز بر دلورس و مبارزهاش در راستای حفظ و دفاع از نوع خودش، استوریلاینهای مختلف به سمت یکدیگر کشیده میشوند و دیر یا زود به هم برخورد میکنند. با اینکه ممکن است شاهد ارتباط مستقیم کاراکترها با یکدیگر نباشیم، اما با توجه به اینکه همه آنها نهایتا با دلورس سروکار دارند باید منتظر این باشیم که راههایشان با یکدیگر برخورد کند.
همچنین شاهد این هستیم که تکنیک مناسبی برای لحن روایی این قسمت مورد استفاده قرار گرفته. به گونهای که هیجان و تعلیق بهطور فزایندهای ادامه مییابند و این خطوط داستانی به هم نزدیکتر میشوند و در نهایت با یک توییست بزرگ موقتا به پایان میرسندو اینگونه هم خاطب این افزایش تنش را حفظ میکند و هم با توجه به اینکه با یک سریال طرفیم، ادامه تعلیق در قسمتهای بعدی ممکن میشود. این چند شاخگی خطوط داستانی هم کمک کرده تا بتوان همزمان از چندین بخش تنش را افزایش داد و حالتی چندبعدی به تعلیق مد نظر بخشید. کاری که بهترین نمونه سینمایی آن را میتوان در Dunkirk با تعلیقهای سهگانه در سه خط داستانی همزمان دید.
دلورس هماکنون قویتر از هر زمانی است و با توجه به پیشرویهایش میتوان انتظار داشت که قسمتهای بعدی هم همان رویکرد گرهگشایی را ادامه دهند تا شاهد تقابل مخالفان دلورس با او باشیم. همچنین دیگر شخصیتهای مهم نیز به ظاهر سرنوشت شومتری دارند و همین موجب میشود به ادامه این فصل امیدوارتر باشم. هر چند هنوز هم با مشکل سرعت یا Pace طرف هستیم. به گونهای که برخی ترنزیشنهای کلیدی خارج از چارچوب به نظر میرسند و به درستی در نقش خود ظاهر نمیشوند.
در پایان باید بگویم این دو قسمت جدید فصل سوم سریال Westworld وعده فصل خوبی را میدهند و با تمرکز بر دلورس و جلو بردن دیگر شخصیتهای فرعی که در داستانگویی بسیار کمککننده محسوب میشوند، میتوان انتظار قسمتهای بهتر و غافلگیرکنندهای را کشید.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سریال رسما وارد فاز person of interest شده!!....
من واقعا نمیدونم مگه اجرای ی صحنه اکشن درست حسابی و تعلیق زا برای سریالی با این بودجه چه قدر سخته؟!
نقد رو نخوندم چون قسمت پنجم رو ندیدم
ولی حقیقتش من با این فصل خیلی حال کردم
یه جورایی حس فصل اول رو بهم داد
و یه چیزی که تو این فصل خیلی باهاش حال کردم تو همون قسمت کلک داستان رو میکنه و زیادی درهم نمیشه
یه چیز دیگه که تو این فصل نظر من جلب کرد شخصیت پردازی بسیار عالی کارکتر ها بود طوری که اصلا نبودن آنتونی هاپکینز (دکتر فورد ) حس نمیکنید برعکس فصل دوم که آخرش سورپرایز داشت
با برنارد خیلی حال میکنم و واقعا تو این فصل خیلی خوب بهش اهمیت دادن مخصوصا با اون صحنه جابه جایی کارکتریش که یهو خشن شد خیلی حال کردم
جفری رایت واقعا کارش درسته دمش گرم
ولی خیلی واضح تو قسمت اول میگه برنارد به آرنولد دروغ میگه اونجایی که میگه با دلوریس ارتباط داشتی (مکثش دقیقا شبیه دلوریس فصل اول بود که داشت دروغ میگفت)
من که حال کردم و وقتی قسمت پنجم رو دیدم می یام نقد رو میخونم ولی کاشکی قسمت به قسمت نقدش میکردید یا صبر میکردید فصل تموم بشه
ولی به هر حال دمتون گرم? امیدوارم قسمت های بعدی رو هم نقد کنید