چرا به تماشای The Walking Dead ادامه میدهیم؟
[vc_row][vc_column][vc_message message_box_color="warning" icon_fontawesome="fa fa-exclamation-triangle"]این مطلب شامل اسپویلهایی از تمامی فصلهای The Walking Dead است. اگر دوست ندارید داستان برایتان لو برود، از خواندن مطلب صرف نظر کنید.[/vc_message][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]شاید باورش سخت باشد ولی ۱۰ سال از پخش ...
شاید باورش سخت باشد ولی ۱۰ سال از پخش اولین قسمت The Walking Dead (مردگان متحرک) میگذرد و از بین تمامی کاراکترهای فصل اول حالا تنها دو شخصیت باقی ماندهاند. قهرمانهای داستان از تلاش برای فرار از چنگ زامبیها و شب را به صبح رساندن، حالا رسیدهاند به جنگهای گروهی با یکدیگر و اقدام برای سلطنت بر دنیایی که باقی مانده.
اما این تنها شخصیتها و داستان نیست که در ۱۰ سال اخیر تغییر کرده، آمار بینندههای چند فصل اخیر به خصوص فصلهای ۷ و ۸ نشان میدهد که مردگان متحرک محبوبیت استثنایی گذشته را ندارد و البته که به نظرم مشخص است کیفیت کلی سریال هم افت بسیار قابل توجهی داشته.
به شخصه بعد از پایان ناامید کننده فصل ۸ و خبر جدا شدن کاراکتر اصلی از فصل بعد ترجیح دادم دیگر نظارهگر زمین خوردن یکی از سریالهای مورد علاقهام و خورده شدنش به دست زامبیها نباشم. اما با پایان فصل نهم، همه از آن میگفتند که چطور The Walking Dead به روزهای اوجش بازگشته و همین کافی بود تا همگی شانس دوبارهای به آن دهیم اما راستش را بخواهید به نظرم مردگان متحرک هنوز از مشکلات بزرگ و قدیمی خود رنج میبرد و فرسنگها با دوران اوجش فاصله دارد.
البته که طرفداران و عاشقانی که معتقدند این دو فصل اخیر فوقالعاده بودهاند، کم نیستند و احتمالا بعد یا حتی قبل از خواندن این متن در بخش نظرات انتظارم را میکشند. اما بحث و سلیقه به کنار، به نظرم داستان افول مردگان متحرک و اینکه چطور حتی کسانی که از آن ناراضیاند، به تماشای آن ادامه میدهند، سوژه مناسبی است تا به یک موضوع کلیتر به نام «خطای هزینه هدر رفته» یا Sunk Cost Fallacy بپردازیم.
بعضی از کاراکترهای مهم سریال بعد از گذشت این همه سال به وضوح در یک دو راهی سخت گیر افتادهاند؛ ترک کردن سریالی که معروفشان کرده و در عوض شرکت در پروژههای دیگر یا محدود کردن رزومه کاریشان. نتیجهاش آن شده که بعضی از آنها از سریال میروند اما با شرایطی که دوباره بتوانند برگردند و هیچ کدام از این رفت و برگشتها هم دیگر جایی برای غافلگیری ندارد. لورن کوهن به خاطر ایفای نقش در سریالی دیگر The Walking Dead را با امکان بازگشت ترک گفت و حالا قرار است قسمت پایانی فصل ۱۰ و فصل آتی بازگردد.
در مورد رفت و بازگشت کاراکترهای دیگر هم خودتان بهتر از من میدانید. داستان پیدا شدن یک گروه جدید با رهبری کاریزماتیک و جنگ بازماندههایمان با آنها هم بعد از ۸ فصل دیگر واقعا به معنای واقعی کلمه به کلیشه تبدیل شده.
در این بین هر اپیزود مملو از سکانسهایی غیرمنطقی است که دهها سوال را به ذهن میآورد. تیراندازهای ماهری که در ۱۰ سال اخیر در زدن یک هدشات هم خطا نکردهاند، در هدفگیری مهمترین دشمنشان آن هم از فاصله نزدیک و در شرایط غافلگیری اشتباه میکنند و آدم بدها هم آنقدر به بهانههای مسخره قسر در میروند تا بعد از کشتن تعداد زیادی از سیاهی لشگر قهرمانها که دیگر حتی اسم آنها را هم نمیدانیم و مطمئن نیستم اصلا پیش از این در سریال حضور داشتند، نوبت مرگ خودشان برسد. در این بین هم چند شخصیت اصلی کشته میشوند.
سریال پیشدرآمد مردگان متحرک یعنی Fear the Walking Dead نیز بیشتر از آنکه چون نمونههای موفق به بزرگ شدن دنیای سریال و کامل کردن داستانش کمک کند، بیشتر شبیه یک دستگاه پولسازی دیگر میماند. میپرسید با وجود این همه مشکل پس چرا بسیاری از ما به تماشای سریال ادامه میدهیم؟ راستش پاسخ به این سوال را بارها از زبان مادرها و دیگر اعضای خانواده موقع تماشای سریالهای ترکی شنیدهایم: «میخوام بدونم آخرش چی میشه فقط» یا «دیگه محبوریم».
بیشتر بخوانید:
- ده نکته پنهان از اولین اپیزود سریال واکینگ دد که متوجه آنها نشدهاید
- هواداران سریال مردگان متحرک درباره آینده میشون چه نظراتی دارند؟
- 10 راه برای بازگشت سریال مردگان متحرک پس از فصل دهم
- فصل دهم مردگان متحرک: ده موردی که میخواهیم (و نمیخواهیم) در این فصل ببینیم
- تحلیل شخصیت ریک گرایمز - رهبری در دنیای مردگان
- چرا ریک گرایمز هرگز به سریال واکینگ دد برنمیگردد؟
- نقد فصل دهم سریال The Walking Dead - تکرار دوباره اشتباهات
- چرا به تماشای The Walking Dead ادامه میدهیم؟
Sunk Coast Fallacy بیشتر یک مفهوم اقتصادی و مهم در تصمیمگیریهای شغلی است اما آن را میتوان به زندگی روزمره، سریالهایی که میبینیم و کتابهایی که میخوانیم هم بسط دهیم. بگذارید با یک مثال ساده این مفهوم را روشنتر کنیم. فرض کنید برای خرید راهی فروشگاهی شدید که فاصله قابل توجهی هم با خانهتان دارد. نیمی از راه را را که طی کردید، تازه به یاد میآورید که امروز فروشگاه مورد نظر بسته است. اما از آنجایی تا به همین الان بیش از نیم راه را آمدهاید، با خودتان میگویید دیگر ضرری ندارد بهتر است تا آخر مسیر بروم شاید فروشگاه مورد نظر باز باشد.
در چنین سناریویی با بسته بودن فروشگاه هم چیز خاصی را از دست نمیدهید و احتمالا کمی هم پیادهروی و ورزش کردهاید اما همین طرز تفکر در باقی تصمیمگیریهایمان هم جریان دارد و گاهی میتواند بسیار مضر باشد. برای مثال شخصی را تصور کنید که از شغلش راضی نیست و شرایط خوبی ندارد اما حاضر به تغییر آن نیست چرا که دهها سال پای آن وقت گذاشته و به این فکر میکند که با تغییر مسیر کاریاش تمام این زحمات به باد میرود.
در واقع با استناد به این تئوری ما گاهی اوقات به ادامه چیزی که دوست نداریم ادامه میدهیم چون زمان زیادی برای آن گذاشتیم یا هزینه و تلاش زیادی کردیم. حالا این موضوع به سادگی در مورد سرگرمیهایمان چون سریالهای تلویزیونی هم صدق میکند.
ده فصل یا حتی اگر از روز اول سریال را دنبال کرده باشید، ۱۰ سال زمان کمی نیست و اینکه حالا بخواهیم ناگهان مردگان متحرک را کنار گذاشته و تا انتها آن را ادامه ندهیم، صدایی ذهنمان را قلقلک میدهد و میگوید یعنی میخواهی بیخیال ۱۰ فصلی بشوی که تا الان تماشا کردی؟
برای همین اگر تا به حال برایتان سوال شده که چرا خودتان یا بعضیها به تماشای The Walking Dead، سریالهای دیگر یا به ادامه هر فعالیت اشتباه (از نگاه آنها) ادامه میدهد، علتش به همین سادگی است و در واقع تقریبا همه ما در دیگر جنبههای زندگیمان هم ناخودآگاه این اشتباه را میکنیم.
اما در مورد مردگان متحرک، اگر به نظرتان کیفیت سریال تغییری نکرده و چه بسا بهتر شده که پس به لذت بردن از آن ادامه دهید و بخش نظرات این مطلب هم جای خوبی است تا در مورد فصل اخیر تبادل نظر کنیم. اما اگر شما هم معتقدید که The Walking Dead دیگر آن سریال چند فصل اول نیست، احتمالا حالا میدانید که چرا به تماشایش ادامه میدهید. هر چند روزنه امیدی وجود دارد که با ساخت فیلمهای سینمایی ریک و پرداختن به جامعه The Commonwealth با این خط داستانی تازه سریال به دوران اوجش بازگردد. در مورد پایان داستان در کمیکهای مردگان متحرک و این جامعه بزرگ و مجهز هم مطالب مختلفی نوشتیم که توصیه میکنم خواندنشان را از دست ندهید.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من سریال رو الان تازه یک ساله نگاه میکنم و تو این یکسال خیلی چیز های عجیبی تو این سریال دیدم.اما از نظر من زمان که نیگان دستگیر شد داستان سریال خیلی ساده و رون داره پیش میره و هیچ اتفاق خاصی تو سریال رخ نداده.اما از وقتی که کاراکتر محبوبم یعنی اندرو لینکلن در نقش ریک گرایمز سریالو ترک کرد دیگ میل جندانی به سریال ندارم ولی چون درگیر این سریال شده بودم مجبور بودم تا اخرشیش برم.اما الان که جنگ بین بازمانده ها و نجوا کنندگان بالا گرفته و همچنین بتا به دنبال اتقام گرفتن هستش دوباره اون حس دراماتیک قبلو داره زنده میکنه.بیصبرانه منتظرم تا این 3 ماه باقی مانده تا پخش قسمت آخر فصل دهم بگذره و نتیجشو ببینم.
بیشتر کسایی که واکینگ دد رو دیدن میگن دیگه حس فصل های اول رو نداره نباید هم داشته باشه چون که چه طور ممکنه که بعد از گذشت ۱۷ سال از شروع این داستانا توی شهر بگردن دنبال کنسرو چرا باید به شهر برن وقتی پناهگاه دارن یا مثلا برن ماشین بدزدن؟ منم دوست دارم که مثل فصل های اول بشه ولی غیر ممکنه روند سریال خوبه من که از فصل هشت لذت بردم پر از اکشن بود و هیجان واکینگ دد به من حس خوبی میده باید با روند جدید سریال عادت کنیم
ب نظر من سریال سقوط نکرده بلکه درجا میزنه درواقع اگه همین فصلا رو اول میدیدیم برامون جذاب بود اما تکرار مکررات و نشون دادن همون چالشا دگ انچنان هیجانی رو در وجود بیننده ظاهر نمیکنه شاید اگر ب جای نجوا کنندگان مردگان واقعا پیشرفت میکردن و نشانه هایی از ظهور شعور و ادراک نشون میدادن سریال میتونست ضمن حفظ سرمایه های ارزشی دنیا مردگان جهانی شگفت انگیز تر خلق کنه اما این مورد با خواسته اصلی خالقان سریال( خلق ی دنیای جدید نامتناهی و دوشیدنش ) در تناقضه بنابراین تنها راه باقی ممونده اینه ک ظهور قدرت ها و جامعه های بزرگ تر ب مشابه دولت ها و استراتژی های اونها در قبال جامعه های رقیبو نشون بده ممکنه فکر کنین این مورد الانم تو سریال هست اما باید بدونین نیست فقط در حد چند قبیله ان
من به دیدن این سریال ادامه میدم چه خوب چه بد تمام
ادامه کامنت
اما اگه بخوان دنیای این مجموعه رو از بعد غیر ترسناک و جدای از زامبیها گسترش بدن و وارد بعدهای معضلات انسانی بشن امکان گسترش وجود داره ، دقیقا مثه چیزی که تو کامیک بوک اتفاق افتاد و داستان تمدن کامن ولث و وارد شدن داستان به یه تمدن بزرگ و درگیر شدن با مشکلات داخلی و انسانی ، حتی داستان کمیک بوک هم با همین داستان به پایان رسید
درکل بضاعت این مجموعه و این دنیا با توجه به کمیک بوک منبع در همین حد بود حتی سازندهها دنبال نوآوری و تغییرات نسبت به منبع اصلی هم بودن که بتونن داستان رو برای کسانی که کمیک بوکها رو خوندن هم جذاب کنن !
در کل من به کسی که بخواد دیدن این مجموعه رو شروع کنه توصیه میکنم وقتش رو صرف سریال های خوبی که اون بیرون وجود دارن بکنه و سمت این سریال نیاد چون نکات منفیش از نکات مثبتش خیلی بیشتره و همین ارزش دیدنش رو پایین میاره بخصوص از فصل ۴ تا ۹ !!!
پدرام جان مرسی بابت مطلب خوبت
منم دقبقا به همین دلیل که احساس میکنم ۱۰ سال از عمرم وقت کمی نبوده این سریال رو میبینم بهخصوص اینکه از فصل دومش به صورت هفتگی و اپیزود به اپیزود دیدمش که همین دردهای من رو بیشتر میکنه
اما یه نکتهای که هست اینه که این سریال بر اساس کمیک بوک Walking Dead رابرت کرکمن ساخته شده که اخیرا هم به پایان رسیده
و اگه به کمیک بوکش هم نگاه بندازین متوجه میشین که اونجا هم روند داستان تقریبا به همین شکل هستش پس نمیشه زیاد به سریال خرده گرفت چون بضاعتش با توجه به منبع الهامش همینه ، تازه سعی کردن به حذف و اضافه برخی شخصیتها و تغییر در داستان کمی روند رو متفاوت تر کنند
کلا دنیاهای آخرالزمانی جای مانور زیادی ندارن البته اگه بخوایم بچسبیم به جنبهی زامبی ها و ترسناک بودن داستان ،روند این مدل داستانا رفتن به لوکیشن جدیدتر و پیدا شدن دشمنان انسانی جدیدتر و قویتره ، حتی به دلیل کلیت و منطق داستانی امکان اضافه شدن دشمنان غیر انسانی جدید یا قویتر وجود نداره
فصل 4 در حال پخش بود که خالق سریال گفت مجموعه تا فصل هم ادامه داره! از اون موقع بیخیال سریال شدم. کلا ایده ی شروع داستان های آخرالزمانی سخت نیست اما تمام کردن اونها واقعا نیاز به نبوغ و خلاقیت بالایی داره تا به بیننده رو راضی نگه داره.