بررسی قسمت هفتم فصل چهارم Rick and Morty – تکنولوژی یا بیولوژی
قسمت جدید ریک و مورتی با اسم «Promortyus» هم منتشر شد (این اسم ارجاعی دارد به اسم فیلم Prometheus، یکی از فیلمهای سری بیگانه و ساخت سال ۲۰۱۲). برای خیلی ها این قسمت بازگشت به ...
قسمت جدید ریک و مورتی با اسم «Promortyus» هم منتشر شد (این اسم ارجاعی دارد به اسم فیلم Prometheus، یکی از فیلمهای سری بیگانه و ساخت سال ۲۰۱۲). برای خیلی ها این قسمت بازگشت به استایل قدیمی و کلاسیک ریک و مورتی بود. و دیگر از جوکهای بیش از حد متا (که برای قسمت قبل توضیح دادم) یا شوخیهایی درباره انتظارات بیش از حد مخاطبان اثر دیده نمیشد بلکه صرفا شاهد یک ماجراجویی سرگرم کننده بودیم.
این قسمت ریک اند مورتی همانطور که از اسمش مشخص است ارجاعات زیادی به سری فیلمهای علمی تخیلی «بیگانه» و موجود فیس هاگر (صورت بغل کن) معروفش دارد. اما تقلیدی صرف از این ژانر نیست بلکه کلیشههای موجود در آن را به چالش میکشد و سوال مهمتری هم میپرسد: طبیعت تا چه حد ما را تعریف میکند و اگر چیزی طبیعی است پس درست هم هست؟
در بررسی قسمت هفتم فصل چهارم Rick and Morty به این مطلب خواهیم پرداخت.
خرابکاری قهرمانانه
در این قسمت یک گونه انگلی هوشمند وجود دارد که پس از سی دقیقه زندگی بر بدن میزبان تخم میگذارند و میمیرند. ما در دقایق اول ریک و مورتی را میبینیم که تلاش دارند از دست این گونه انگلی به ظاهر شرور فرار کنند. در ادامه طی عملیاتی که به «خرابکاری قهرمانانه» مشهور است (چیزی که در فیلمهای ابرقهرمانی مثل مارول میبینیم) نصف شهر را نابود میکنند.
ریک خوشحال است که توانسته بدون عذاب وجدان، لذت تخریب و کشتار را بچشد چرا که طبق پیش فرض او، این گونه انگلیْ موجوداتی بی احساس و شرورند. به علاوه، هر دو آنها به این دلیل که قدرت نابود کردن انگلها را دارند انجام آن را درست میدانند، چیزی که میشود به اعتقاد به انتخاب طبیعی تعبیر کرد (انتخاب طبیعی به فرایندی میگویند که در آن گونههای ضعیفتر در طبیعت حذف میشوند و گونههای قویتر زنده میمانند.) استفاده از این نظریه را در بخشهای دیگر این قسمت هم میشود دید.
کمی بعدتر ریک و مورتی را سر میز صبحانه میبینیم که متوجه میشوند سامر را جا گذاشتهاند و بر میگردند تا او را نجات دهند. در این جا سامر تعریف میکند که وقتی همراه ریک و مورتی بوده به چند تخم عجیب بر میخورند. ریک و مورتی علیرغم مشکوک بودن تخمها بیتوجه و ترس به سمتشان میروند، کاری که معمولا در فیلمهای علمی تخیلی این چنینی مثل بیگانه هم انجام میدهند! و البته همانند فیلم بیگانه تنها کسی که در آن موقعیت احساس خطر میکند تنها زن جمع یعنی سامر است. تنها موجودی که از بین آن سه نفر خودش قدرت تولید و زایش دارد و با تهدیدات آن آشناتر است (اگر کنجکاوید در این زمینه بیشتر بخوانید میتوانید به بررسی فیلم بیگانه مراجعه کنید.)
فیس هاگرها (صورت بغل کن) بر بدن ریک و مورتی احاطه پیدا میکنند و فقط سامر است که به خاطر خلال دندانی که در دهان دارد نجات مییابد. آنها به سامر توضیح میدهند که سی دقیقه زندگی میکنند و بعد در بدن میزبانشان تخم میگذارند و میمیرند. اما سامر به آنها پیشنهاد میدهد ورای تولید مثل بروند و زندگی طولانیتر و پر دستاوردتری داشته باشند. این انگلها که خود را گلورزو مینامند تصمیم میگیرند همین کار را انجام دهند و سریعا تمدنی پیشرفته بنا میکنند که تمام امکانات تکنولوژیک از جمله فضاپیما و شبکههای اجتماعی را دارد.
آیا هر چیزی طبیعی است، درست است؟
فیس هاگر ریک، در شبکهای مانند یوتوب، کانالی دارد که در آن نظراتش را ابراز میکند. او طرفدار شیوه پیشین و بیولوژیک زندگیشان یعنی سی دقیقه زندگی بر صورت و سپس تخم گذاری در میزبانش است و علیه سبک زندگی پیشرفتهای که گلورزو در پیش گرفته، ویدیو منتشر میکند. استدلال او در واقع بیان میکند که اگر چیزی بیولوژیک و طبیعی است پس درست است، و هر چیز خلاف طبیعت ذاتا بد است. به این استدلال مغالطه طبیعتگرایانه میگویند. فیس هاگر ریک میگوید: «این هم یه بیشتر بدانید علمی که من اجازه ندارم بگم، میزبانان ما از لحاظ بیولوژیکی طراحی شدن که تخمهای ما رو حمل کنند، اگه این مسئله اذیتت میکنه میتونی بری گم شی!»
البته این حرف واقعا علمی نیست، صرفا اشاره به علم در مغالطه طبیعتگرایانه است. فیس هاگر ریک یادآور یوتوبرهای دگم و رادیکال آمریکایی مانند الکس جونز است که مخالف حقهایی مثل سقط جنین، انتخاب زنان برای بچهدار نشدن یا ارتباط همجنسگرایان با این توجیهند که طبیعی نیست. افراد دیگری هم هستند که به دیده شدن علائم این نوع رابطه در گونههای جانوری نزدیک به ما استناد کرده و به این وسیله آن را توجیه میکنند. البته این توجیه هم همان مغالطه طبیعتگرایانه و استدلالی نادرست است.
این مغالطه را همچنین میشود در انتخاب طبیعی دید. انگلی که ریک را تسخیر کرده نیز دقیقا همین شیوه بحث را در پیش میگیرد. او همچنین پوستری بر دیوارش دارد که این نظرش را نشان میدهد، که گلورزو برتر است و میزبانان آنها حقیرترند. گلورزو میتواند بر میزبانش احاطه پیدا کند و از او برای بقای نسل خودش استفاده کند چون قویتر و برتر است. (این حرف او مشابه همان حرفی است که خود ریک هنگام تخریب شهر گلورزو زده بود).
از طرفی فیس هاگر مورتی طرفدار چیزی است که سامر پیشنهاد داده، یعنی رفتن ورای بیولوژی صرف و در عوض پیشرفت در زندگی.
مشکل عمده این مغالطه این است که مردم اغلب بین چیزی که خودشان قبول دارند با آن چیزی که قبول ندارند تمایز قائل میشوند. مثلا فیس هاگر ریک به خاطر غیر طبیعی بودن و نپرداختن به تولید مثل، با تمدن پیشرفته مشکل دارد، اما خودش از امکانات تکنولوژی مانند یوتوب استفاده میکند و علیرغم نداشتن نتایج تولید مثلی، مشکلی هم با ابراز علاقه به یک انگل دیگر (فیس هاگر مورتی) ندارد. البته ابراز علاقه بین فیس هاگر ریک و فیس هاگر مورتی را سامر تعریف کرد و با توجه به این که قسمت اول فصل چهارم هم چنین شوخیای با ریک و مورتی کرده بود، بعید نیست که عشق این دو فیس هاگر ساخته ذهن خودش باشد!
در نهایت ریک و مورتی و سامر برای فرار از آن سیاره و بازگشت به خانه مجبور میشوند این انگلها را به قتل برسانند. اما مورتی متوجه میشود که بر خلاف ابتدای قسمت که با خوشحالی گلورزوها را میکشت و تمدنشان را نابود میکرد، آنها موجودات شروری نیستند و از مرگشان عذاب وجدان میگیرد. این مسئله ما را به فکر فرو میبرد که آیا عادلانه است ما دستهای از موجودات را صرفا به خاطر این که برای بقا به زندگی انگلوار وابستهاند شرور بدانیم؟ اگر این گونه هوشمند باشند چه اتفاقی میافتد؟ دفعه بعد پیش از کشتن جانوران موزی مثل سوسک یا انگلها کمی به این قضیه فکر کنید (البته یادتان نرود که در هر حال آنها را بکشید).
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
شاید جزو بهترین قسمتای ریک و مورتی نباشه، اما اگه به مباحث زیستشناسی و تکامل علاقه داشته باشین، قطعا از این قسمت خوشتون میاد
سوسکو میگن نکشید که از بس آلودست یا میکشید طوری نکشیدش که همه چیزش همه جا بپاچه . ولی چندش ترین قسمت این سریال بود به نظرم .