نقد فیلم دوباره زندگی – مهمان ناخواسته، با خود شوق زندگی آورد
فیلم «دوباره زندگی» نخستین ساخته بلند رضا فهیمی است، کارگردانی که در کارنامه او ساخت چند فیلم کوتاه نیز دیده میشود و شاید مهمترین آنها فیلم کوتاه «کودکان ابری» باشد، فیلمی که به عنوان نماینده ...
فیلم «دوباره زندگی» نخستین ساخته بلند رضا فهیمی است، کارگردانی که در کارنامه او ساخت چند فیلم کوتاه نیز دیده میشود و شاید مهمترین آنها فیلم کوتاه «کودکان ابری» باشد، فیلمی که به عنوان نماینده ایران به آکادمی اسکار ارائه شد. برای نقد و بررسی فیلم «دوباره زندگی» این کارگردان در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.
فیلم «دوباره زندگی» با داشتن داستانی ساده و به دور از تجمل و پیچیدگی ساختاری در قصه، موفق در ارائه موضوع خود که همانا نشان دادن فصل پایانی زندگی انسانی یعنی کهولت و پیری و درماندگی است، میشود.
رضا فهیمی در نخستین فیلم بلند خود به عنوان کارگردان به خوبی سرگشتگی توأم با تنهایی زوج مسن و سالمند داستان را زیر ذرهبین شخصیت سازی درست به تصویر میکشد و با بیانی ساده و خودمانی سعی میکند بازتاب شرایط دشوار این گروه خاص باشد.
شخصیتهای فیلم او آنقدر در انعکاس نوع رفتار و عدم انگیزهها و دیالوگهای دقیق به واقعیت زندگی و سن چنین افرادی نزدیک است که مخاطب به راحتی میتواند در همان سکانس نخست، با تلاطم درونی آنها آشنا شده و به راحتی با شخصیت دوستداشتنی آنها همزاد پنداری کند.
شاید نخستین تاثیری که فیلم رضا فهیمی بر مخاطب خود میگذارد، اساساً اول از همه جنبه شرافت انسانی و بعد از آن جنبه احساسی و عاطفی است. در «دوباره زندگی» به تعبیری میتوان گفت ما شاهد سرنوشت تلخ تنهایی و هجران سالهای پایانی زندگی هستیم، همان چیزی که شاید در آینده به آن دچار شویم و با آن دست و پنجه نرم کنیم.
از همان ابتدای فیلم «دوباره زندگی» ما با زوج داستان در شرایطی آشنا میشویم که در دوران زندگی سالمندی خود به سر میبرند ولی با گذشت تمام این سالها در نهایت ادب و احترام با هم سخن میگویند. این دو هر کدامشان دغدغه و نگرانی خود را دارند، اصلان با بازی شمس لنگرودی (بازیگر، شاعر و نویسنده) با همان لحن احساسی و شاعرگونه خود سعی میکند همسرش ریحانه (که او را در سراسر فیلم عاشقانه ریحون صدا میزند) با بازی گلاب آدینه، متقاعد کند که به خانه سالمندان بروند. او برای این تصمیم دلایلی دارد که از نجابت اخلاقی خود آن را از همسرش مخفی کرده است، ریحانه به هیچ وجه راضی به این کار نمیشود تا اینکه داستان زندگی آنها سمت و سوی دیگری میگیرد.
ادب، احترام و شرافت انسانی در تک تک رفتار و حرکات این زن و شوهر بیش از همه خودنمایی میکند. هر دو آنها بیماری خود را از دیگری پنهان میکنند تا به نوعی مایه آزردگی خاطر دیگری نشوند، حتی در جایی از فیلم میبینیم که اصلان با آنکه متوجه حواسپرتی و آلزایمر ریحان شده است، این موضوع را به روی همسرش نمیآورد.
بیانصافی است که به نقد فیلم «دوباره زندگی» بپردازیم و به بازی درونگرای شمس لنگرودی و گلاب آدینه اشاره نکنیم، بازی این دو هنرمند به فراخور نقش، بیآنکه غلو و اکت بیش از حدی داشته باشد، یک هنرنمایی استادانه و آموزنده است. ظاهراً در فیلم «دوباره زندگی» گلاب آدینه به جز بازیگری به عنوان مشاور هنری در فرآیند ساخت فیلم نیز نقش بسزایی داشته است.
فیلمنامه فیلم «دوباره زندگی» که توسط مجید اسماعیلی و امیرمحمد عبدی نوشته شده است، فیلمنامه بسیار خوبی است که فراز و نشیب داستانی قابل قبولی دارد. فیلمنامه به دلیل اینکه در گستره مسائل اجتماعی و روابط عاطفی و انسانی گام برمی دارد، بدون آنکه اشارهای سر راست به گذشته شخصیتها داشته باشد توسط کارگردان با چند پلان از حضور همسایه برای گرفتن غذای نذری و یا همهمه کودکان خردسال در حیاط خانه برای چیدن خرمالو، بخوبی بازتاب روابط گرم و اجتماعی اهل خانه در گذشتهای نچندان دور است.
اگر شخصیتهای داستان را روح اصلی فیلم بدانیم، خانه گویی کالبد و اسکلت اصلی آنها است، خانهای که با حال و هوای ساکنانش رنگ و آب زندگی میگیرد، لحظهای همچون شوق و شور درونی این زوج به چراغهای رنگی آذین میشود و لحظهای دیگر رنگ ماتم به خود میگیرد و دوباره در چرخه زندگی رنگ و آبی همسو دارد. موسیقی و نور نیز کاملاً هم راستا با کشمکشهای روحی و نهان شخصیتها کارکرد درست و قابل قبولی دارند.
شیوه بیان ساده و بیآلایش فیلم «دوباره زندگی» و همچنین بازی عالی بازیگران و بعضاً حرکتهای زیبای دوربین و قابهای درخشان آن، با در نظر گرفتن اینکه نخستین تجربه بلند سینمایی رضا فهیمی بشمار میرود، همگی از عواملی است که در موفقیت فیلم سهم بسازی دارند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فیلم خوب و قابل قبولی بود.توی این اوضاع نه چندان مناسب سینما
چه خوب بود اگر پایان این فیلم انقد گنگ و نامفهوم یا به اصطلاح سینمایی باااااز نبود
و مخاطب از سرنوشت این نوزاد با خبر میشد
معلوم بود پایان فیلم بچه پیششان موند