پایان فصل چهارم Rick and Morty – ریک بازنده

به پایان فصل چهارم Rick and Morty رسیدیم و امیدواریم که زمان انتظارمان برای پخش فصل بعدی از شبکه Adult Swim چندان طولانی نشود. در این دو قسمت آخر، بر خلاف اکثر قسمت‌های دیگر فصل، کل اعضای خانواده حضور و مشارکت پررنگ داشتند. اپیزودهای آخر مخصوص کسانی است که دلشان برای سامر، بث و جری تنگ شده بود.

قسمت نهم: Children Of Man

نام این قسمت «Childrick Of Mort» است، که اشاره‌ای به فیلم Children Of Man دارد. البته از لحاظ داستانی اشتراک چندانی نمی‌توان یافت. بار دیگر اعضای خانواده دور هم جمع شده‌اند و سه خط داستانی مجزا داریم که به زیبایی در هم پیچیده شده‌ و در آخر به هم می‌رسند: ۱. ریک و بث ۲. جری و ۳. سامر و مورتی

خانواده اسمیت مجبور می‌شوند به سیاره‌ای به نام گایا بروند، سیاره‌ای که ظاهرا پارتنر قبلی ریک بوده و از او بچه دارد. گایا در اساطیر یونانی الهه زمین و زایندگی است. بث به همراه ریک برای فرزندان گایا، شهر و تمدن خلق می‌کند و گلی بودن این فرزندان به باور دینی ساخته شدن انسان‌ها از گل اشاره دارد.

علاوه بر این، سریال در این قسمت بدون سوگیری خاصی زندگی پوچ و بی روح انسان‌های مدرن را با سبک زندگی معنوی‌تر پیشامدرن مقایسه می‌کند: ملتی که ریک و بث بر اساس دانش و تکنولوژی بنا کرده‌اند در برابر ملتی قرار می‌گیرد که جری بر اساس سنت بنا کرده و زئوس، خدای خدایان، آن را پشتیبانی می‌کند.

بث در طول همکاری با ریک به وضوح دنبال تایید گرفتن از پدرش است، چیزی که در کل زندگی‌اش دنبالش بوده، چرا که پدرش در کودکی او را طرد کرده و باعث به وجود آمدن چنین مشکلاتی در او شده (به قول جوانان فضای مجازی ددی ایشو دارد) قسمت بعدی و آخر فصل چهارم سریال نیز عموما بر همین مسئله می‌چرخد.

قسمت دهم: Star Mort Rickturn of the Jerri

در قسمت نهم فصل سوم بث درباره این که چه کسی است و در زندگی چه می‌خواهد دچار بحران می‌شود. ریک به او می‌گوید می‌تواند یک کلون از او بسازد اما تا قسمت آخر فصل چهارم واقعا متوجه نمی‌شویم ریک این کار را انجام داده یا خیر!

در این قسمت نسخه دیگر بث یعنی بث فضایی به زمین باز می‌گردد و با ریک و همتای زمینی‌اش ملاقات می‌کند. این دیدار آرک اصلی این قسمت است. آرک شخصیت (Character Arc) در واقع  تغییر و تحولی است که  یک شخص در طول داستان دچارش می‌شود. مثلا آرک مورتی و سامر در این قسمت رسیدن به توافق و همکاری، از رقابت و جدل بود.

طبق گفته خود شخصیت‌های سریال و به خصوص بث‌ها، بهترین آرک شخصیت این قسمت متعلق به جری است. شاید مثل من با یک‌بار دیدن قسمت دقت نکرده باشید اما جری در آخر داستان همه را با خیمه‌شب‌بازی یا عروسک گردانی نجات ‌می‌دهد، همان کاری که در ابتدای اپیزود روانشناس خانواده می‌گفت نباید انجام دهد.

اما نهایتا کدام بث کلون و کدام واقعی است؟ جواب این است که اهمیتی ندارد! اگر توجه کنیم می‌بینیم در دنیای این سریال بی‌نهایت جهان موازی و بی‌نهایت نسخه از هر کس وجود دارد و حتی خود ریک دختر واقعی‌اش را در دنیای کراننبرگی (فصل یک) جا گذاشت و به یک جهان دیگر مهاجرت کرد، پس واقعا فرقی ندارد کدام بث واقعی است. هر کدام از بث‌ها مسیر خودشان را رفته‌اند و از انتخابشان پشیمان نیستند.

اهمیت این قسمت در این است که موضوعاتی که سریال در کل فصل در حال پرورششان بود را جمع بندی کرد و مهم‌ترینش تغییرات ریک بود. سریال در فصل‌های پیشین ریک را که آدم مسمومی بود به شکل قهرمان نشان می‌داد، او از ساده لوحی مورتی، نیاز سامر به توجه و کمبود عاطفی بث برای کنترلشان استفاده می‌کرد. اما سریال در این فصل دیدگاهش را تغییر داد. وجهه‌ای تازه از شخصیت تنهای ریک برایمان ترسیم کرد و دیگر او را به شکل قهرمانی که در فصل‌های پیشین بود به تصویر نکشید.

ریک دیگر کنترل سابق را بر خانواده‌اش ندارد. جایگاه قدرتش را از دست داده و دیگه خطرناک‌ترین موجود کل جهان‌های موازی نیست و در این فصل هم که مدام کتک می‌خورد. ریک حتی به خودش هم اعتراف می‌کند که پدر بدی است و این شاید یکی از مهم‌ترین تحولات شخصیتی او در طول سریال باشد. ما کنجکاویم بدانیم این تحولات در فصل آینده به چه شکلی پیش می‌رود و به نظر می‌رسد قرار است باز هم بث فضایی و برد پرسن را ببینیم.