ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم 7500
فیلم و سریال

معرفی ۶ فیلم برتری که تنها در یک لوکیشن اتفاق می‌افتند

فیلم 7500 چندی پیش از طریق سرویس آمازون پرایم منتشر شد؛ فیلمی که تمام اتفاقات آن در یک فضای خاص یا همان هواپیما به وقوع می‌پیوندد. این اثر به کارگردانی پاتریک ولراث و هنرپیشگی جوزف ...

محمدجواد مبین‌زاده
نوشته شده توسط محمدجواد مبین‌زاده | ۹ تیر ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۰

فیلم 7500 چندی پیش از طریق سرویس آمازون پرایم منتشر شد؛ فیلمی که تمام اتفاقات آن در یک فضای خاص یا همان هواپیما به وقوع می‌پیوندد. این اثر به کارگردانی پاتریک ولراث و هنرپیشگی جوزف گوردون (Looper، Inception، The Dark Knight Rises، Knives Out، Snowden)، آیلین تازل، امید معمار، و کارلو کیتزلینگر ساخته شده است.

شاید ساخت این نوع فیلم‌ها در ظاهر ساده‌تر از آثار گسترده با چندین لوکیشن بزرگ و مختلف باشد اما حقیقت ماجرا این نیست. در واقع زمانی که شما تنوع محیطی را از فیلم خود می‌گیرید، تنها یک گزینه مقابل شما قرار می‌گیرد: اینکه داستان و فیلم‌نامه بسیار قدرتمندی به‌کار ببندید. زیرا اگر یک سری واقعه نه چندان هیجان انگیز و حوصله‌ سربر در یک محیط بسته و تکراری اتفاق بیوفتد، عملا هیچ‌کس حاضر نیست یک دقیقه از وقت خود را صرف دیدن فیلم شما بکند.

پس می‌توان گفت رفتن سراغ فیلم‌های تک لوکیشنی (یا با لوکشین‌های بسیار محدود) دل و جرات بسیاری می‌خواهد. با این حال مجموعا دو دلیل برای ساخت‌ چنین فیلم‌هایی وجود دارد؛ ۱) مقاصد هنری یا انتخاب نویسنده و کارگردان ۲) بودجه کم. برخی سازندگان چالش‌های ساخت فیلم در مکان‌های کوچک و بسته را هیجان‌انگیز می‌پندارند و برخی هم صرفا آن را یک انتخاب بهتر برای روایت داستان خود می‌دانند.

زمانی که فیلم‌ها در یک فضای محصور یا کوچک ساخته می‌شوند، تمرکز سازندگان روی دیالوگ‌ها و روند داستان بیشتر می‌شود. و خب فیلم‌های ترسناک هم معمولا برای افزایش حس وحشت، سعی می‌کنند مکان‌هایی را برگزینند که شخصیت‌ها فضای زیادی برای جولان یا فرار ندارند. این مسئله حتی راجع به بازی‌های ویدیویی ترسناک هم صدق می‌کند؛ هیچکس Resident Evil 6 را - باوجود آن همه زامبی خون‌خوار - یک عنوان ترسناک قلمداد نمی‌کند چراکه پر از محیط‌های باز و آزاد است.

در مقابل، همه Resident Evil 2 را تحسین می‌کنند زیرا توانسته بازیکن را در محیط‌های تنگ و تاریک گیر بیندازد و حسابی حس ترس را به او منتقل نماید. در هر حال بهتر است از مبحث اصلی‌مان که «فیلم» است، دور نشویم. وب‌سایت نیویورک تایمز اخیرا به مناسبت انتشار 7500 یک لیست ۶ تایی از فیلم‌های تک‌لوکیشنی آماده کرده که در ادامه باهم نگاهی به آن خواهیم داشت؛ با ویجیاتو همراه باشید.

فیلم 7500

زمانی که تروریست‌ها یک هواپیمای برلین به پاریس را می‌ربایند، دیگر همه چیز به توبایس (جوزف گوردون)، دستیار خلبان جوان، بستگی دارد تا هواپیما را به جایی امن هدایت کرده و در این میان تصمیمات بسیار دشواری اتخاذ نماید.

پاتریک ولراث که 7500 نخستین تجربه کارگردانی‌اش محسوب می‌شود، در این فیلم استرس و اضطراب فوق‌العاده‌ای به مخاطبان خود منتقل می‌کند و ما را همان ‌جایی می‌برد که می‌خواهد؛ قسمت کابین هواپیما. در نتیجه ما تقریبا تمام فیلم را از چشمان توبایس تجربه می‌کنیم. در کنار این، ولراث همچنین خیلی هوشمندانه از یک دوربین مداربسته در هواپیما بهره برده تا وقایع خارج از کابین را به تصویر بکشد.

صفحه‌ای که توبایس از طریق آن بخش بیرونی کابین را تماشا می‌کند شامل تصایر بعضا دردناک و وحشتناکی است که در آن اتفاقات بدی برای گروگان‌ها میوفتد. در نهایت باید گفت که فیلم 7500 با تمرکز ۱۰۰ درصدی بر تجربه شخصی و صدالبته دردناک توبایس (گوردون) و به تصویر کشیدن تمام اتفاقات از همین کابین خلبان، یک نمونه کم‌نظیر و فوق‌العاده از فیلم‌های تک لوکیشنی را برایمان به ارمغان آورده است.

Gravity (جاذبه)

Gravity (محصول ۲۰۱۳) یکی از فیلم‌هایی است که به عنوان نقطه قوت بازیگری ساندرا بولاک معرفی می‌شود. حال شاید با خود بگویید از نظر ظاهری وقایع «جاذبه» در چند نقطه متفاوت از فضا مثل ایستگاه فضایی روس‌ها و چینی‌ها و برخی لوکیشن‌های دیگر به وقوع می‌پیوندد اما خب باید بدانیم که بیش از ۹۵ درصد این فیلم تنها در یک استودیو فیلم‌برداری شده است.

مهم‌تر از آن اینکه خود لوکیشنی به نام فضا هم در نهایت یک مکان خاص محسوب می‌شود و تنوع آنچنانی در آن وجود ندارد. داستان Gravity راجع به یک مهندس فضانورد به نام رایان استون (ساندرا بولاک) است پس از آسیب دیدن شاتل فضایی و از دست دادن تمام همکاران خود، سعی می‌کند به تنهایی راهی خانه شود.

«جاذبه‌» اول از همه یک درام علمی تخیلی به‌شدت غرق‌کننده و دیوانه‌وار است. اگر نمی‌دانستید، این فیلم نسخه ۳ بعدی هم دارد اما خب نسخه معمولی آن هم چنان زیبا کارگردانی شده که تک تک مخاطبان خود را جای رایان استون قرار می‌دهند؛ آلفونسو کوارون، کارگردان و نویسنده Gravity حتی در برخی صحنه‌ها دوربین را درون کلاه فضانوردی استون جاسازی کرده تا این حس اتصال و غرق شدن به میزان حداکثری برسد.

کوارون و پسرش که باهم فیلم‌نامه جاذبه را نوشته‌اند، بیش از آنکه بخواهند با نشان دادن فلش‌بک و تعریف کردن داستان از زندگی گذشته استون بگویند، روی حال و هوای این کاراکتر در اعماق تاریک فضا تمرکز کرده‌اند. و خب در مرکز تمام این المان‌های هیجان‌انگیز یک بازی بی‌نظیر و فراموش‌نشدنی از ساندرا بولاک به چشم می‌خورد که عملا تمام فیلم روی آن سوار شده است.

Gravity علاوه بر اینکه یک فیلم تقریبا تک‌ لوکیشنی محسوب می‌شود، عملا در ۹۰ درصد فیلم بولاک را در مرکز تصویر قرار می‌دهد؛ با این حال نقش‌های کوتاه دیگر فیلم بر عهده بازیگران مطرحی چون جرج کلونی و اد هریس بوده است.

Locke (لاک)

یک روز پیش از بتن‌ریزیِ بزرگ در بیرمنگام، به ایوان لاک (تام هاردی) یکی از مدیران پروژه خبر می‌رسد یکی از همکاران سابقش به نام بتان در حال زایمان است؛ همکاری که ایوان هفت ماه پیش یک شب با او سر کرده بود. علی‌رغم مسئولیتِ شغلی‌اش و این‌که همسر و فرزندانش برای دیدن مسابقه فوتبال مهمی منتظرِ رفتن او به خانه هستند، ایوان تصمیم می‌گیرد برای زایمان بتان خودش را به لندن برساند.

ایوان در تمام طول مسیر با همسرش، خانمی که دارد فرزندش را به دنیا می‌آورد، مسئولین شرکت، معاونش که باید کار بتون‌ریزی را انجام دهد، و پدرش که به‌طور خیالی او را عقب ماشین می‌بیند، گفتگو می‌کند. تمام فیلم Locke در اتومبیل ایوان می‌گذرد و از تماس‌ها تنها صدا شنیده می‌شود.

فیلم‌های دیگری مثل Getaway (محصول ۲۰۱۳، با هنرپیشگی برنت مگنا و سلنا گومز) ساخته شده اما خب اینجا هم عملکرد عالی تام هاردی و مضمون داستانی درخشش بیشتری دارد.

باور این مسئله که یک فیلم به این محدودی و کوچکی بتواند به خوبی جنبه‌های مختلف شخصیتی ایوان را به تصویر کشیده و مخاطب را درگیر خود کند، واقعا دشوار است اما خب استیون نایت و تیمش به همراه تام هاردی و دیگر هنرپیشگان - که تنها صدایشان را می‌شنویم - مثل روث ویلسون، تام هالند، الیویا کلمن، اندرو اسکات و بن دنیلز توانسته‌اند اثر قابل ‌قبول و هنرمندانه‌ای ارائه دهند.

Fences (حصارها)

تروی (با هنرپیشگی دنزل واشنگتن که کارگردانی فیلم را نیز برعهده داشته) در زندگی زناشویی خود با زر (وایولا دیویس) مشکلات فراوانی دارد و از سوی دیگر در تلاش است تا کوچک‌ترین پسر خود را از شر یاس و ناامیدی زندگی به عنوان یک سیاه‌پوست محافظت کند. ظاهرا تروی خودش در جوانی رویاهای بزرگی داشته اما به‌خاطر رنگ پوستش مدام تحقیر شده و به او اجازه پیشرفت واقعی نداده‌اند.

فیلم Fences براساس نمایش‌نامه‌ای به همین نام اثر آگوست ویلسون ساخته شده؛ نمایش‌نامه‌ای که جوایز متعددی نصیب خود کرده و پتانسیل فوق‌العاده بالایی دارد. تمام اتفاقات Fences در خانه تروی و رز به وقوع می‌پیوندد و باتوجه به اینکه واشنگتن خودش کارگردانی آن را بر عهده داشت، بازیگران دینامیک و آزادی بسیاری در صحنه دارند.

ساخته دنزل واشنگتن به خوبی روی جنبه‌های عاطفی شخصیت‌ها تمرکز کرده و بازیگران هم به بهترین شکل ممکن تجربه زندگی یک خانواده سیاه‌پوست و قربانی تبعیض نژادی را به تصویر می‌کشند. تماشای این فیلم در دوران تظاهرات مردم علیه نژادپرستی در ایالات متحده هم جالب توجه به‌نظر می‌رسد.

در نهایت فیلم Fences موفق شد جوایز اسکار، بفتا و گلدن گلوب متعددی کسب کند و در میان آثار تحسین‌شده دهه اخیر قرار گیرد.

Rope (طناب)

در فیلم Rope دو دانش آموز پیش‌دانشگاهی هم‌کلاسی خود را به قتل می‌رسانند و جنازه وی را داخل یک گنجه بزرگ پنهان می‌کنند. بدتر از همه اینکه بلافاصله باید میزبان یک مهمانی در همان اتاقی باشند که جنازه قرار دارد. آیا آن‌ها می‌توانند تا پایان مهمانی قضیه قتل را از مهمانان مخفی نگاه داشته و نهایتا از مهلکه جان سالم بدر ببرند؟

عنوان Rope‌ هم مثل Fences اقتباسی از یک نمایش‌نامه است که در سال ۱۹۲۹ توسط پاتریک همیلتون نوشته شده. گرچه مهم‌ترین نکته راجع به Rope‌ این است که به دست یکی از برترین کارگردانان سینما یعنی آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۴۸ ساخته شده است. هیچکاک در این فیلم رویکرد مینیمالیست خود را به زیبایی به تصویر کشیده است.

در تمام طول فیلم شما شاهد یک آپارتمان با ویو پانورما از شهری زیبا هستید؛ و خب هیچکاک با همین لوکیشن کوچک و ساده چنان با ظرافت برخورد می‌کند که انگشت به دهان مخاطبان و منتقدان Rope‌ می‌ماند. اتمسفر فیلم از ابتدا تا انتها تحت تاثیر جنازه‌ای است که در گنجه مخفی شده و این ترفند حقیقتا با هنرمندی تمام روی داستان و دیالوگ‌ها اعمال شده است.

Buried (مدفون)

یک راننده آمریکایی غیرنظامی در عراق به نام پائول کانروی (رایان رینولدز) طی اتفاقاتی زنده دفن می‌شود. منابع اکسیژن او رو به پایان است و غیر از چند ابزار ابتدایی هیچ چیز برای فرار از مهلکه ندارد.

شاید ۹۵ دقیقه زمان زیادی برای گیر افتادن در یک تابوت چوبی باشد. اما کارگردان Buried آقای رودریگو کورتس با فیلمی تک لوکیشنی و تنها یک بازیگر فعال جلوی دوربین، جسارت و شجاعت خود را به رخ منتقدان کشیده است.

وجه اشتراک Buried با اکثر فیلم‌های لیست این است که بازیگر اصلی یعنی رایان رینولدز - که تمام بار فیلم روی دوشش است - به بهترین شکل ممکن از پس نقش‌آفرینی برآمده. گرچه نمی‌شود در اینجا کار فوق‌العاده کارگردان با دوربین را به راحتی نادیده گرفت چرا که یکی از نقاط قوت Buried همین تغییرات هوشمندانه در فاصله بازیگر و دوربین و همچنین زوایه‌های دید مختلف است.

فضاسازی فیلم با وجود تمام الما‌ن‌هایی که نام بردیم فوق‌العاده طراحی شده و رینولدز به خوبی در نقش یک مرد که می‌خواهد از چنگال مرگ فرار کند فرو رفته است. از سوی دیگر تنوع محیطی هم در این فیلم عملا صفر بوده و هیچ تصویری غیر از کانروی و دیواره‌های چوبی تابوت مشاهده نمی‌شود؛ با این حال، تماشای Buried‌ واقعا هیجان‌انگیز و صدالبته نفس‌گیر است.

فیلم‌هایی چون All Is Lost  و Free Fire و Dog Day Afternoon و CUBE و Panic Room و Phonebooth و Rec و Exam و البته شاهکار دوازده مرد خشمگین هم در همین لیست جای می‌گیرند و از سینمای ایران نیز آثاری چون شیرین عباس کیارستمی و تاکسی تهران جعفر پناهی هم در همین سبک و سیاق هستند. فیلم مورد علاقه شما از این آثار کدام است؟ آیا فیلم‌های تک لوکیشنی دیگری که ارزش تماشا داشته باشند سراغ دارید؟

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (20 مورد)
  • amir
    amir | ۲۳ مرداد ۱۳۹۹

    چرا 12 مرد خشمگین نگفتید

  • علی
    علی | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

    نویسنده متوجه لوکیشن ثابت نبوده جاذبه و حصار ها لوکیشن ثابتن نه یکبار ببین فیلمو اخه لوکیشن ثابتن اینا

  • Dahsrhem
    Dahsrhem | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

    12 angry man که خداااست? الانم احتمالن برم rope رو ببینم چون باید حالب باشه??

    • Rastakhiz666
      Rastakhiz666 | ۶ شهریور ۱۳۹۹

      دوست عزیز،فیلم طناب فوق العاده است.و سعی کن حتمنی با دوبله ببینی.صدای استاد جلیلوند غوغا میکنه...مخصوا اونجا که با صدای تو گلو فریاد میزنه مگه تو خدایی

  • Sadegh
    Sadegh | ۱۵ تیر ۱۳۹۹

    عیلم ترمینال ۲۰۰۴ هم میتونست باشه با بازی تام هنکس و کارگردانی اسپیلبرگ

  • reza
    reza | ۱۴ تیر ۱۳۹۹

    فیلم mother دارن آرونوفوسکی هم میتونست تو لیست باشه!

  • اردشیر
    اردشیر | ۱۳ تیر ۱۳۹۹

    و جاستیس لیگ اسنایدر کات البته اگه دنباله نداشته باشه

  • Making
    Making | ۱۰ تیر ۱۳۹۹

    127 ساعت

  • Siji
    Siji | ۱۰ تیر ۱۳۹۹

    فقط باجه تلفن

  • بهروز
    بهروز | ۱۰ تیر ۱۳۹۹

    لطفا قابلیت ویرایش نظر رو فعال کنید
    به فیلم گناهکار هم اشاره‌ای نشده

  • بهروز
    بهروز | ۹ تیر ۱۳۹۹

    خیلی عجیبه که به پنجره پشتی اشاره نشده!

  • h.f
    h.f | ۹ تیر ۱۳۹۹

    باجه تلفن

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۹ تیر ۱۳۹۹

      ممنونم ازت. این مورد هم توی جملات پایان مطلب هست.

  • heh
    heh | ۹ تیر ۱۳۹۹

    به نظر من بهترین فیلمی که میتونست قرار بگیره فیلم 127 ساعت بود
    بیشتر فیلم بین دو تا تخته سنگ پرشده به علاوه موسیقی عالی و داستان میهج

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۹ تیر ۱۳۹۹

      گزینه زیبایی بود دوست گرامی.

  • Eli
    Eli | ۹ تیر ۱۳۹۹

    چرا فیلم 12 angry men رو نذاشتین
    اون که از بهترین های تاریخ محسوب میشه

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۹ تیر ۱۳۹۹

      توی بخش آخر نوشتیم دربارش علی جان

  • Asghar
    Asghar | ۹ تیر ۱۳۹۹

    خب توو ایران میشه به آژانس شیشه ای و ارتفاع پست حتی روبان قرمز اشاره کرد

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۹ تیر ۱۳۹۹

      به نظرم میتونیم چنین آثاری در سینمای ایران رو توی یک مطلب دیگه قرار بدیم. کم نیستن به هر حال.

      • بهروز
        بهروز | ۱۰ تیر ۱۳۹۹

        پس بی‌زحمت توی یک مطلب دیگه قرار بدید
        ممنون

مطالب پیشنهادی