ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

سریال دارک یوناس کلودیا
سریال

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک

فصل سوم دارک ماه جون امسال منتشر شد و به این سریال پیچیده پایان داد. علی‌رغم این که سریال به اکثر سوالات ما جواب داد چند معما بدون پاسخ باقی ماندند. در ادامه به سوال‌هایی ...

پرنیان عنبری
نوشته شده توسط پرنیان عنبری | ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۰

فصل سوم دارک ماه جون امسال منتشر شد و به این سریال پیچیده پایان داد. علی‌رغم این که سریال به اکثر سوالات ما جواب داد چند معما بدون پاسخ باقی ماندند. در ادامه به سوال‌هایی که در Dark جواب داده نشدند خواهیم پرداخت.

چرا نوآ و هلگه پسران جوان را برای آزمایش ماشین‌زمان در زیرزمین انتخاب می‌کردند؟ و چرا با وجود این که آدام دستگاه‌های سفر در زمان دیگری داشت در حال ساخت این یکی بودند؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک نوا هلگه

در فصل اول دارک، ما دیدیم که نوآ و هلگه پسران کودک و نوجوان را می‌دزدیدند و بر آن‌ها آزمایش‌هایی مرگ‌بار انجام می‌دادند. اما چرا فقط پسران جوان را هدف قرار می‌دادند؟ شاید قربانیان آن‌ها به طور اتفاقی پسر بودند؟ اصلا چرا همگی آن‌ها کودک بودند؟

به علاوه سریال هیچ‌وقت واقعا توضیح نمی‌دهد چرا وقتی زیک موندوس به پرتال بزرگ زیر کلیسا دسترسی داشت، نوآ و هلگه در حال کار بر آن دستگاه به خصوص دیگر بودند.

چرا مارتای دنیای ایوا نسخه‌ای از خودش را در جنگل می‎بیند و ماده‌ی سیاهی که بر صورت و لباسش ریخته چیست؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک مارتا

در قسمت اول فصل سوم، هنگامی که مارتای ۲ (همانی که در دنیای ایوا وجود دارد) در حال فرار در جنگل بود سکندری می‌خورد و می‌افتد و بعد یک تصویر می‎بیند.

آن تصویر دقیقا شبیه مارتای دنیای یوناس بود که ما در فصل دوم دیدیم. همان پیراهن سفیدی را بر تن داشت که وقتی برای اولین بار به یوناس ابراز علاقه کرد پوشیده بود.

اما چرا سر و کله‌ی این مارتا به شکل یک توهم پیدا شده؟

همچنین سریال هرگز توضیح نمی‌دهد مایعی که لباس و صورت او را پوشانده چیست. خیلی شبیه سزیم، همان ماده‌ی رادیواکتیوی است که باعث ایجاد پرتال شده. به هر حال هیچ‌وقت واقعا نفهمیدیم ماجرا چیست.

چرا یوناس پدرش را در جنگل می‌بیند؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک یوناس میکل

توهم مارتا تنها اتفاق توضیح داده نشده‌ سریال نبود. در قسمت‌های اول فصل یکم یوناس هم توهم مشابهی دارد. اما توهم او نسخه دیگر خودش نبود، بلکه تصویر پدرش، میکل/میکائل بود.

در این مورد هم توضیحی در رابطه با این که چرا یوناس پدرش را غرق در ماده‌ی سزیم مانند می‌بیند به ما داده نمی‌شود.

کلودیا چگونه دنیای مبدا را کشف می‌کند؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک کلودیا

در قسمت آخر سریال دارک، کلودیا برای آدام افشا می‌کند که دنیای سوم، یا دنیای مبدا را یافته. او فهمیده است که اچ.جی تانهاوس یک دستگاه ماشین زمان در آن دنیا اختراع کرده و به صورت اتفاقی باعث به وجود آمدن دو دنیای فاسد آدام و ایوا شده.

اما کلودیا هیچ‌وقت دقیق توضیح نمی‌دهد چگونه به وجود یک دنیای سوم پی برده. حتی اگر فرض کنیم او از ماشین زمان استفاده می‌کرده و با دسترسی داشتن به اطلاعات سازمان‌های آدام و ایوا موفق شده حقیقت را کشف کند، هیچ‌وقت دقیقا نمی‌فهمیم اون از کجا به این حقیقت دست یافته.

برند داپلر و کلودیا چگونه وارد رابطه‌ای عاشقانه شدند؟ آیا برند از همسرش، گرتا، طلاق گرفت؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک کلودیا داپلر

در طول هر سه فصل دارک هویت پدر رجینا برای ما سوال بود. کلودیا با ترونته نیلسن رابطه داشت و خیلی‌ها فکر می‌کردند او پدر کلودیاست.

اما در صحنه آخر سریال در دنیای مبدا، عکسی از رجینا، برند و کلودیا میبینیم که چون خانواده‌ای خوشبخت در کنار هم ایستاده‌اند. وبسایت رسمی دارک نیز تایید می‌کند که برند پدر رجینا در دنیای یوناس است.

اما برند و رجینا چگونه وارد رابطه شدند؟ در تمام صحنه‌های دهه پنجاه، ما کلودیایی بسیار جوان (حدود سیزده سال) دیدیم که هر از گاهی با برند که یک مرد بالغ بود برخورد و یا دیداری داشتند. کمی آزار دهنده است که بخواهیم فکر کنیم چنین ارتباطی بعدا تبدیل به یک رابطه عاشقانه شده. به علاوه ارتباط آن‌ها در دهه هشتاد، یعنی زمانی که کلودیا جایگزین برند در نیروگاه شد، اصلا رمانتیک به نظر نمی‌رسید.

سریال هیچ‌وقت به ما نمی‌گوید برای گرتا، همسر برند در دهه پنجاه، چه اتفاقی می‌افتد.

نامه کلازن درباره برادرش را چه کسی برای او فرستاده؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک کلازن بوریس الکساندر

در فصل دوم دارک کاراگاهی به اسم کلازن به شهر ویندن آمد و گفت در پی دریافت یک نامه از شخصی نامعلوم محل سکونت الکساندر را پیدا کرده.

سریال هیچ‌وقت مستقیما افشا نمی‌کند چه کسی آن نامه را فرستاده. البته در فصل سوم یک سر نخ اساسی به ما می‌دهد تا با استفاده از آن حدس بزنیم. در این فصل فرزند بی‌اسم مارتا و یوناس نقل قولی از فروید، مشابه آنچه در نامه وجود داشت را بازگو می‌کند که باعث می‌شود به این باور برسیم نویسنده نامه همین شخص بوده.

دلیل بوریس برای عوض کردن اسمش در هر دو دنیا یک حادثه بود؟ اگر جواب این سوال مثبت است، چرا برخوردش با رجینا و کلودیا انقدر برنامه‌ریزی شده به نظر می‌رسد؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک بوریس الکساندر

فصل سوم برای گذشته بوریس در دنیای دوم یک توضیح ارائه می‌دهد. بوریس نزد بارتوش اعتراف می‌کند که در یک دزدی، به صورت اتفاقی مردی را به قتل رسانده و به ویندن فرار کرده.

اما در دنیای یوناس نیز همین اتفاق اقتاده بود؟ از آن‌جا که اتفاقات دو دنیا صد در صد همانند هم نیست، نمی‌توان مطمئن شد.

حتی اگر دلیل أمدن بوریس به ویندن در دنیای یوناس اتفاقی مشابه بوده، برای اعتماد به نفس بوریس در برخورد با رجینا و کلودیا توضیحی به دست نمی‌دهد. در آن زمان به نظر می‌رسید که بوریس هم یک مسافر زمان در حال انجام ماموریت است. داستان دزدی برخورد عجیب او با رجینا و کلودیا را توجیح نمی‌کند.

چرا در دنیای دوم، ایگون هنگامی که هانا دچار سقط جنین شد نزد او رفت؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک ایگون هانا

در فصل سوم قسمت ششم با نام «نور و سایه»، دیدیم که ایوا اعضای انجمن اریت لوکس (انجمن معادل زیک موندوس در دنیای ایوا) را به سمت انجام ماموریتشان هدایت کرد. در آن جهان هانا فرزند اولریک را باردار بود و درست پیش از وقوع انفجار دچار سقط شد.

ایوا ایگون پیرِ دنیای خودش را در همان لحظه نزد هانا فرستاد. اما چرا؟ سریال هیچ وقت صریحا به ما نمی‌گوید ایگون وظیفه‌ انجام چه کاری را داشته یا چرا نجات دادن هانا انقدر ضروری است.

زخم صورت سیلیا چگونه ایجاد شده؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک سیلیا

وقتی سیلیا، همان کسی در آخر با بارتوش ازدواج می‌کند، را در سنین کودکی می‌بینیم زخمی مورب بر چهره‌اش دارد اما مادر او، هانا، هرگز توضیح نمی‌دهد چرا چنین چیزی بر صورت فرزندش نقش بسته.

انگار زخم بریدگی است اما می‌تواند مادرزادی هم باشد، سریال به ما در این باره اطلاعاتی نمی‌دهد.

بر سر اگنس دنیای یوناس چه می‌آید؟ چرا او فرزندش ترونته را به کلی رها می‌کند؟

اگنس بزرگسالِ دنیای یوناس را آخرین بار در در فصل دوم دیدیم، در همان صحنه‌ای که به دستور آدام نوآ را به قتل رساند. تا آنجایی که اطلاع داریم پس از آن نقش قابل توجهی در چرخه زمان ایفا نکرد.

چه بر سر اگنس آمد؟ چرا او به سال ۱۹۵۴ برنگشت تا از پسرش ترونته مراقبت کند؟

چه حادثه‌ای باعث آسیب دیدن چشم ولر شده؟

سوال‌های بی‌پاسخ سریال دارک چشم ولر

راز چشم آسیب دیده ولر که از اولین قسمت سریال خودنمایی می‌کرد، آخرین شوخی بی‌پاسخ دارک با بینندگان بود.

در فصل دوم، ولرِ دنیای یوناس پیش از این که صحبتش مختل شودِ، شروع به توضیح دادن ماجرا کرده بود. اما توضیحات او با حادثه‌ای نزدیک به تصادف قطع شد و این راز را سر به مهر باقی گذاشت.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (21 مورد)
  • Saeed
    Saeed | ۲۳ آبان ۱۳۹۹

    حدودا 15 سال پیش شبکه 2 یک سریالی نشون میداد یک مایع سیاه رنگ روی زمین ظاهر شده بود و افراد رو میبلیعد هرکس داخلش میشد بعد مدتی پس زده میشد افرادی که بیردت میومدن حرف های از زندگی در دنیا دیگه میزدن کمی شباهت داشت.
    دوستی پرسید چرا بچه ها رو روشون ازامایش انجام میدادن. بچه ها تبدیل به نگهبان مسافرا میشدن. همون طور که وقتی پدر میکل به گذشته برمیگرده کودکی و میکشه و کودکو نوا میبره آزمایشگاه و دوباره زنده میشه و نقشش تو فیلم معلوم بود بعنوان زیر دست نوا

  • Saeed
    Saeed | ۲۳ آبان ۱۳۹۹

    این فیلم دست مایع یک ذهن گم شده هست. دقیقا استفاده از کلمات و حرکات که قدرتش بالاتر از فیلم هست. یک کلمه مثلا "اجتناب پذیر" قدرت کلمه بیشتر ازقدرت تصویره. اینجا از کلمات پرمعنی عمیق استفادهرکردن برای جذابیت وگرنه جذاب نبود فیلم. این سبک سبک تهوع هست کلمات موجب استفراغ مغز میشن و این تنها جذابیت فیلم بود که بخاطر این جذبش میشی.

  • Aylin
    Aylin | ۲۵ مهر ۱۳۹۹

    سلام،یه سوال؛تو دنیای حوا وقتی یونسی وجود نداشته که سیگ موندس رو تشکیل بده،پس چه کسی تونل ها رو ساخته و چه کسی دستور دزدیدن مدز رو داده؟

    • علی کوثری
      علی کوثری | ۱ آبان ۱۳۹۹

      ایوا دستورش رو داده

  • مروارید
    مروارید | ۳۰ شهریور ۱۳۹۹

    در دنیای فیلم‌های علمی‌تخیلی بود که با شارلاتانیزمی تا این حد پیشرفته در خالقان فیلم مواجه نشده بودم که با سریال دارک خوشبختانه به طور مبسوط تجربه‌اش کردم.
    این فیلم یه کلاژ اَلکَن و کج و معوج از چند جمله‌ی فلسفی مستعمل و البته چند کتاب و فیلم و سریال بود.
    هر مخاطبی اگر موارد زیر رو ببینه و مطالعه کنه مطمئنم حداقل تا حدی با من هم‌نظر می‌شه:

    ۱. کتابِ "و من تو را دوست دارم" نوشته‌ی فردریک بکمن

    ۲. قسمت اول سه‌گانه‌ی "اثر بال پروانه"

    ۳. سریال Fringe

    4. سریال Lost

    5. فیلم سینمایی Predestination

    6. فیلم سینمایی Winter Tale's

    7. سریال West World فصل اول

    8. فیلم سینمایی I'll Follow you down

    9. سه‌گانه ماتریکس

    10. فیلم ادیسه ۲۰۰۱

    ۱۱. جان مالکوویچ بودن و ...

    ۱۲. برخی آثار اریک امانوئل اشمیت مثل مهمان‌سرای دو دنیا، یکی از داستان‌های کتاب یک روز قشنگ بارانی و ...

    چیزی که من از سریال دارک فهمیدم تماشای اثر یه تعداد فیلمساز جاه‌طلب بود که دلشون می‌خواست یه بخشایی از این فیلما و کتابا رو به هم بچسبونن و یه داستان مثلا پیچیده بسازن که بخش بزرگی از دنیا به هوششون و ژرفای تفکر فلسفی‌شون آفرین بگن و اونا هم کیفور بشن که ببین ما چه خلایق هنرمند و نابغه‌ای هستیم.
    اما از نظر من در اصل سازندگان حسرت ساخت اون آثار رو داشتن بدون اینکه توانایی پرداخت و شیوه‌ی قابل قبول اجرای ایده‌هاشون در فرم درست رو داشته باشن. فیلم انقدر حرص ایجاد سوالات وجودی و دغدغه‌ی به رخ کشیدن اطلاعات ناقص فلسفی سازندگانش رو داره که به کلی از شخصیت‌‌پردازی‌ای که همدلی مخاطب رو برانگیخته کنه باز مونده. تو سریال کدوم شخصیته که شما فرصت می‌کنین از نظر ذهنی بهش نزدیک بشین و درکتون ازش فقط یه سری امور سطحی نباشه. حتی عشق بین یوناس و مارتا که می‌خواستن بی‌بدیل و ناب نشون داده بشه در عمل چیزی به جز آمیزش‌ نیست. ما باید با چندتا جمله‌ی تکراری مثل ما یه زوج بی‌نظیریم به زور یه رابطه‌ی سطحی رو عمیق ببینیم که البته اون جمله هم بسیار سطحی و مستعمله! چون فیلمسازان محترم و نابغه سطح فهمشون از عشق همین‌قدر کوته‌بینانه است و اگر از من با این نگاه ناراحت شدین سریال فرینج رو از فصل دو به بعد تا آخر مشاهده کنین اونوقت شکوه عشق و زیبایی به تصویر کشیدن تعلق خاطر به خانواده و دوستان رو می‌بینین. این فیلم انقدر شهوت پیچیده نشون دادن خودش رو داره که ذهن شما رو درگیر یه سری سوال می‌کنه بدون اینکه شخصیت و یا رابطه‌ای رو به خوبی بشناسین یا درک عاطفی انسانی‌ای ازش پیدا کنین. در واقع این سریال پیچیده نیست بلکه دچار یک جور پیچش مختله! این سریال ادعای نگاه علمی به جریانات زندگی رو داره در صورتی که نگاهی عوامانه به علم و پارادوکس‌های فیزیک جدید در خصوص فضا و زمان داره. معماهایی در طول سریال مطرح می‌شه که بی‌دلیل و بی‌هدف پاسخ داده نمیشه و تولیدکنندگان توان نمایش دادن پاسخ اون‌ها در فیلم رو نداشتن اما به ببیننده القا میشه تو باید چندبار با دقت سریال رو ببینی تا متوجه بشی چه اتفاقی افتاده و این نهایت سواستفاده از مخاطبانیه که دلشون می‌خواسته در نظرشون نابغه جلوه کنن. در صورتی که ضعفشون در کارگردانی و فیلمنامه و تدوین بوده که چنین سرگیجه‌ای پیش از قسمت آخر برای مخاطبان ایجاد می‌کنه. موسیقی وهم انگیز سریال هم دقیقا در خدمت تمام بیماری‌های این سریاله. انگار مجبورت کرده باشن وارد ذهن آشفته‌ی سازندگان بشی و همونقدر آشفته بشی و این به معنای واقع‌بینی و درک دردها و رنج‌های کاراکترها نیست، القای یه رنج آزارگرانه که از عدم تحمل ابهام در مورد دنیا میاد.
    من منکر خوبی‌های این سریال و تامل‌برانگیز بودنش نیستم اما این سریال حرف جدیدی نداشت و سازندگانش نه درک عمیق و درستی از علم داشتن، نه فلسفه و نه شخصیت‌پردازی و روایت! فقط کاری کردن که مردم زیادی که کمتر با ژانر علمی تخیلی آشنان براشون کف بزنن و ثروتمند هم بشن! این میشه کلاهبرداری فرهنگی هنری و به مراتب اثرش منفی‌تر از آثاریه که ضعیف ارزیابی می‌شن!

    • احمدرضا
      احمدرضا | ۵ آذر ۱۳۹۹

      جالب بود.... ممنون میشم بیشتر توضیح بدین. مخصوصا در مورد کتابها و سریالهایی که معرفی کردید

    • سیامک راد
      سیامک راد | ۱۲ آذر ۱۳۹۹

      احسنت،،،منم تقریبا همین نظر رو دارم اصلا نویسنده از سوژه lostالگو گذفته و با مطالعات مختلف تونل زمان و....یه مخلوطی ساخته که هیچ،،،حداقل یه روند به سبک ساخته وقوانین هم پیش نبرده،،،درسته که همه ما از دانسته هامون و تخیل وعلم کمک میگیریم ،،ولیکن ،حتما یه الگوی مشخص ،وقاعده دار رو هم رعایت میکنیم حتی رمز آلود هم باشند،،،
      اما دوست عزیز درباره اشمیت و کتابهایی که گفتین ،،من متوجه نشدم

  • عرفان
    عرفان | ۱۲ شهریور ۱۳۹۹

    اینکه میکل خودشو بکشه چه ربطی به این داره که یوناس به وجود (به دنیا) بیاد یا نه؟ چرا میگه اگه خودکشی نکنه یوناس هم متولد نمیشه؟ بچه ها رفته بودن دم غار که مواد جاساز شده رو بردارن که خب یوناس یه بار اعدام شده میکل رو میبره تو غار و بر میگرده به 1981
    حالا این وسط اگه میکل 2020 خودشو نکشه چه ربطی به این داره که یوناس متولد بشه یا نشه؟

    • مهرداد نصیری
      مهرداد نصیری | ۱۸ شهریور ۱۳۹۹

      چون همه این اتفاقات؛با دار زدن میکل شروع میشه..با دار زدن خودش یوناس میره تیمارستان.بارتوش با مارتا دوست میشه بعد یوناس برمیگرده و میره تو کارگاه باباش و نقشه رو پیدا میکنه و همین طور هر اتفاق دلیلی بر اتفاق بعدی میشه.مثل یه دومینو..اگر میشل خودشو نکشه اون دومینو اول نمیوفته

      • عرفان
        عرفان | ۲۱ شهریور ۱۳۹۹

        برای به وجود اومدن یوناس، خودکشی میکل نیاز نیست. مثال میزنم، میکل میتونست زنده بمونه دست پسرش یوناس رو بگیره ببره تو غار بهش نشون بده که به گذشته سفر میکنه و میشه باباش اگه سفر نکنه یوناس به وجود نمیاد همونطور که یوناس بزرگتر یوناس جوون رو میبره تو غار و گذشته رو بهش نشون میده یا بارتوش به مارتا و بقیه نشون میده!!!
        به نظرم غیب شدن اریک اوبندورف تو به وجود اومدن یوناس بیشتر تاثیر داشت تا خودکشی میکل، چون بچه ها میرن سمت غار تا موادی که اوبندورف جاساز میکرد رو پیدا کنن و بکشن که این وسط میکل به گذشته سفر میکنه(یوناس میبردش به گذشته چون اگه نبره خودشم به وجود نمیاد) واسه همین اینجای فیلم مسخره بود
        کلا چندین و چندتا باگ داشته تا جايي که دیدم

    • علی کوثری
      علی کوثری | ۱ آبان ۱۳۹۹

      چون با هر بار خودکشی میکل چرخه دوباره تکرار میشه و اگر یک بار چرخه تکرار نشه دیگه یوناسی به وجود نمیاد

  • محمدی
    محمدی | ۲۰ مرداد ۱۳۹۹

    کلودیا چگونه دنیای مبدا را کشف می‌کند؟
    این خیلی سوتی بزرگی بود

  • فاطمه
    فاطمه | ۱۸ مرداد ۱۳۹۹

    اگنسِ ۱۹۵۴ می‌ره پیش آدام در آینده و مأموریتی رو که آدام بهش محول می‌کنه انجام می‌ده. مأموریتش هرچی بوده، پایان چرخۀ زندگی‌ش بوده. برای همین برنگشته.
    درمورد نجات هانای دنیای حوا هم، اگر شجره‌نامۀ خانوادۀ نیلسن در هر دو دنیا یکی باشه، (که هست، چون تنها تفاوت اون دو دنیا برنگشتن میکل به گذشته و به دنیا نیومدن یوناسه) هانا باید سیلیا را به دنیا می‌آورد تا با بارتوش ازدواج کنه و اگنس به دنیا بیاد و با گره (پسر مارتا و یوناس) ترونته رو به دنیا بیاره و خانوادۀ نیلسن شکل بگیره. اولریک دنیای ایوا هم در داستان نقش داشت و باید به این ترتیب به دنیا می‌اومد. مهم‌تر از اون خود مارتاست که باید از نسل نیلسن‌ها به دنیا می‌اومد و با یوناس رابطه برقرار می‌کرد و گره رو به دنیا می‌آورد.
    همون‌طور هم که در دنیای آدام دیدیم، پدر سیلیا ایگون تیده‌من بود و گمونم برای همین ایگون برای نجات هانا فرستاده شد.
    می‌دونید که وقایع دو دنیا تقریباً مشابه همه، ولی اختلاف‌های جزئی داره. مثلاً اولریک در دنیای آدام رفت به ۱۹۵۴؛ ولی در دنیای ایوا رفت به ۱۹۸۶.

    • مهرداد نصیری
      مهرداد نصیری | ۱۸ شهریور ۱۳۹۹

      نیکی از سوتی های سریال همین نکته است که شما فهمیدین...تو دنیای ایوا؛یوناسی وجود نداره ‌که بارتوش رو ببره به اویل قرن بیستم؛هانا هم به گذشته نمیره تا با ایگون جوان تو سال ۱۹۵۴ باشه و حامله بشه .پس سیلیا در دنیای هانا وجود نداره،بارتوش هم در اویل قرن بیستم نیست که یعنی سیلیا در دنیای ایوا وجود نداره...پس دخترش اگنس هم وجود نداره.پس ترونته چطور بدنیا میاد که بشه پدر اولریش و پدر بزرگ خود ایوا؟!؟!
      در واقع هر وقت سفر در زمان بوجود بیاد پارادوکس حلقه بدون شروع و پایان رو تولید میکنه که عملا غیر ممکنه.مثل داستان اون کتاب که تانهاوس گفت ؛که بدون اینکه کسی نوشته باشش بوجود امده ؛و این یعنی نقض علیت که غیر ممکنه...و تمام نویسنده و کارگردانها هم هرچند باهوش در چنین فیلم یا سریالهایی نمیتونن منطقی همچیز رو جمع کنن.مثلا تو بین ستاره ایی از نولان هم همین داستان اتفاق میوفته....که طرف یه کدی رو دریافت میکنه ...شن ها بعد از یک طوفان اون کد رو روی زمین براش با جاذبه مینویسن اون نمیدونه این کد رو کی براشش فرستاده ولی میفهمه که یه مختصاته وقتی میره به اون ادرس در نهایت باعث میشه که به سفری بره که در اخر میوفته تو یه سیاهچاله و اون جا خودش برای خودش در گذشته اون کد رو از سیاهچاله میفرسته....حالا همین حلقه بدون شروع و پایان باز بوجود میاد...دفعه اول کی براش کد رو فرستاده؟و این حلقه و اتفاق تا کجا قراره تکرار و تکرار بشه....اما اگر دید رو به زمان و اتفاقات عوض کنی و زمان رو در یک جهت جریان دار نبینی همچی درست میشه...یعنی اتفاقات اینده هم روی گذشته تاثیر بذارن..یعنی ‌کلا همچیز از قبل نوشته شده باشه..زمان چیز عجیبیه

  • Ramin-abysswalker
    Ramin-abysswalker | ۱۸ مرداد ۱۳۹۹

    تو مخ ترین سوال واسم این چشم ولر بود. هر وقتم خواست توضیح بده یه داستان درست می شد.

    • saman
      saman | ۱۸ مرداد ۱۳۹۹

      برای من بیشتر کلودیا بود که چجوری پیداکرد دنیای مبدا رو ، چون سریال از فصل اول داره به ما میگه زمان به هیچ عنوان تغییر نمیکنه شروع پایانه و پایان شروع که خود یوناس هم شروع کننده این همه حوادثه و هم کسی که میخواد جلوشو بگیره چطور شد کلودیا یه راه دیگه پیدا کرد چون خودش به یوناس گفت اینبار تنها باریه که من پیشتم یعنی تکرار های قبلی پیشت نبودم ، بار ها دیدیم شخصیتا نتونستن زمانو تغییر بدن چون هرکاری میکردن کارشون جزع زمان اصلی بود .
      سوال اصلیم اینه :
      چی باعث شد کلودیا از مسیر همیشگیش منحرف شه و برخلاف نسخه های قبلیش داستان حقیقی رو پیدا کنه ؟!

      • Ramin-abysswalker
        Ramin-abysswalker | ۱۸ مرداد ۱۳۹۹

        تو خود فصل 3 دیدیم که گفت دنبال یه راهی بود تا دخترش زنده بمونه و اینکه چون جاسوس 2 طرف بود فهمید که هیچ راهی نیست تو این دو دنیا بنابراین تصمیم گرفت که دنبال راهه حل بگرده. اینکه چطور پیدا کردو باید از نویسنده ها بپرسیم که به نظرم خود این قضیه می تونست یه فصل داشته باشه. به نظرم بهتر بود سریال 2 فصل دیگه ادامه داشته باشه تا سوالاتو جواب بده چون واقعا این موضوع از نقاط ضعف سریال بود

      • سعید
        سعید | ۸ شهریور ۱۳۹۹

        یوناس چطور تبدیل به آدام شد و آدام چی شد که سر و صورتش کاملا سوخت؟

        • سارا
          سارا | ۱۱ شهریور ۱۳۹۹

          مطمئنی فیلم رو دیدی :/

          • معین
            معین | ۱۴ شهریور ۱۳۹۹

            خب درسته ک همش میگن یوناس در مشکلات سفر زمانی اینجور شده ولی خوب چطور؟ اینهمه سفر کردن و مشکلی پیش نیومد چجوری یهو در یک سفر زمانی قیافش اینجوری میشه؟ اونجا هم که مشکل برق ایجاد میشه فقط دستش زخمی میشه اما برق به صورتش نمیگیره و این که طی زمان یوناس ب آدام تبدیل میشه و صورتش در طی سفر های زمانی اینجوری شده رو کلا 2 بار ما شنیدیم ولی هیچوقت درست معلوم نشد که چرا این اتفاق افتاده چرا فقط برای اون؟

        • علی کوثری
          علی کوثری | ۱ آبان ۱۳۹۹

          به دلیل سفر در زمان

مطالب پیشنهادی