با هوش مصنوعی مردگان زنده میشوند؟ پاسخ را در فیلم Archive بیابید
آرشیو؛ فیلمی علمی تخیلی به کارگردانی گاوین روتری و با بازی تئو جیمز است. آرشیو داستان مردی به نام جورج آلمور را برای ما تعریف میکند که در تلاش است تا هوش مصنوعی بسازد تا ...
آرشیو؛ فیلمی علمی تخیلی به کارگردانی گاوین روتری و با بازی تئو جیمز است. آرشیو داستان مردی به نام جورج آلمور را برای ما تعریف میکند که در تلاش است تا هوش مصنوعی بسازد تا بتواند با همسر مرده خود دوباره پیوند برقرار کند.
او به تنهایی با سه ربات درون یک کوه پوشیده از برف در نزدیکی کیوتو در یک مرکز مخفی با نام “The Garden” زندگی میکند. یکی از ربات ها ذهنش در حدود 5 سالگی متوقف شده، یکی در 15 سالگی و دیگری بالغ است اما به طور کامل ساخته نشده. همه آنها شخصیتی مانند همسرش دارند، اما به نظر می رسد جورج رابطه برادرانهای با آنها برقرار کرده است.
برای اینکه بهتر فضای فیلم آرشیو را درک کنید، باید بگویم برخی از مواد اولیه و بنیادی از "Ex Machina" را در نظر بگیرید، به عنوان چاشنی کمی "Blade Runner" را به آن اضافه کنید، و سپس کمی توئیست و گره داستانی را به سبک سریال "آینه سیاه" درون آن بریزید و در نهایت با چیزی مانند "آرشیو" روبرو خواهید شد.
مسلماً، امثال این فیلمها در جنگلهای براق و پوشیده از برف ژاپن فیلمبرداری نشدهاند، و همین موضوع تنها دلیل برای دیدن این فیلم است. آرشیو توسط گاوین روتری ساخته شده، فردی که کار اصلی اش نظارت و ساخت جلوه های بصری بوده است. همین دلیلی برای اثبات زیبایی فضای بصری آرشیو است. البته آهنگساز برنده اسکار یعنی استیون پرایس ("جاذبه") نیز با برخی از تِم های نرم و صاف خود، این اثر را خوش آوا کرده است.
اما سوال مهم پیش روی چنین آثاری این است که آیا میتوان تنها با چند ارجاع و الهام گیری، به نتیجه ای دلخواه رسید یا خیر؟! خُب بدون شک ارجاع به انواع آثار شاخص علمی تخیلی، سازنده یک درام مستقل نیست. اما متأسفانه سازندگان آرشیو دچار این اشتباه ناجور شدهاند. آنها هر اثر شاخصی که در این ژانر دوست داشتند را به گونهای به این فیلم وصل کردهاند، اما بر روی هیچ کدام تمرکز واحدی انجام ندادهاند.
یک پیچش دُرست پرداخت شده گاهی بهتر از چند توئیست و گره پرداخت نشده تأثیر گذار است. اما وقتی مثل فیلم آرشیو بی دلیل و بدون زمینه چینی دُرست، دست به اجرای توئیست یا پیچشی ناگهانی بزنید، به جای یک نتیجه شوکه کننده، یک افتضاح کامل به بار میآید.
ما در فیلم شاهد شخصیت جورج هستیم، فردی توانا در مکانیک روباتها که در مکانی دور دست در جنگلهای ژاپن مشغول کار بر روی پروژه خود است. این مکان یک قلعه واقعی است، فضایی کامل با دیوارهای بتونی جامد، و موانع بلند که هرکدام نشانه ای از تمدن ترسناک بشر را به نمایش میگذارد.
جورج در این مکان تنها نیست، او دو ربات j1 و j2 را به عنوان نتیجه دو مرحله تحقیقاتی آزمایشات خودش در اختیار دارد، و در حال کار بر روی نسخه نهایی آزمایشات خود تحت تأثیر یاد و خاطره همسر مردهاش جولی (استیسی مارتین) است.
شخصیت جولی بدون تردید یک مک گافین (مفهومی در سینما است -«مک گافین» شیئی مفهومی و بهطور کلی اُبژهای است که همه به دنبال آن میگردند و ماجرا بر اساس آن پیش میرود) غول پیکر در دل فیلم آرشیو است که بیننده تا پایان با آن سرو کار خواهد داشت.
یک خورده پیرنگ در دل دو ربات اولیه شخصیت جورج وجود دارد که میتوانست تبدیل به عامل اصلی آرشیو شود. اما فیلمساز با ساخت ایده سوءظن یک ربات به کارفرمایش، تنها یک ایده خوب خالی ساخته و بهره کافی را از آن نبرده است. گاوین روتری با فرو رفتن در مسائل فنی و ساخت یک جهان بصری زیبا، به کلی از قصه و روایت قافل شده است.
این کارگردان میتوانست با تولید یک تریلر علمی تخیلی کوچک، اما زیرک اعتباری درخور را به دست آورد. اما هنگامی که باید هرگونه درگیری را در هستههای داستانی این اثر ببینیم، روتری و تیم تولیدش دچار تزلزل میشوند و فیلم در فضایی خسته کننده مدفون میشود.
در تمام زمان فیلم، فیلمساز میخواهد به ما بگوید: جورج دانشمندی دیوانه است که سعی دارد با استفاده از انواع شبیه سازیهای مختلف برای ایجاد یک هوش مصنوعی انسان نمای عالی، مردهها را از طریق علم و فناوری زنده کند. اما یک سوم پایانی فیلم با یک پیچش مسخره، تمامیت اثر را زیر سوال میبرد.
با این وجود، روتری در ایجاد فضای خاص و انزوا گونه برای جورج و روبات هایش در دامنه کوه برفی مهارت هایی را نمایش میدهد، حتی اگر سطح نبوغ و اصالت به نمایش درآمده در آن کمیاب باشد بازهم قابل تامل است. برای مثال یکی از این لحظات صحنهای است که ربات دوم سعی می کند کل عملیات را خراب کند، که این لحظه به شدت تحت تأثیر فیلم اودیسه فضایی کوبریک شکل گرفته است.
خطر اسپویل: به طور کلی سکانس پایانی فیلم آرشیو نشان میدهد روتری قصد داشتِ چیزی بزرگتر را دنبال کند و من مجبور شدم که بنشینم و پس از نتیجه گیری افکار خود را برای یک پاسخ جمع کنم. اما نتیجه آن چیزی نیست که امثال من را راضی کند. پایان خطر اسپویل
متأسفانه، روتری ظاهراً مشتاق بوده به همه بفهماند که او یک طرفدار سختِ سریال آینه سیاه است، چرا که او به طور همزمان هر ایده و مضمونی را که بیش از دو ساعت وقت صرف توسعه کامل آن کرده بود، از طریق یک چرخش کاملاً غیرضروری، در اواخر فیلم از بین میبرد.
در نتیجه فیلم آرشیو تنها توانسته ایدهها و مضامین علمی-تخیلی توسعه نیافته ای را بی هدف جمع آوری کند، همینُ بَس. بنابراین اگر یک اثر عجیب و غریب با چاشنی بعضی کلیشه های رایج ژانر علمی تخیلی میخواهید، آرشیو بهترین گزینه برای شما خواهد بود.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
پاسخ دقیق تر را در سریال آپلود میابید