ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد سریال Dept. Q
سریال

نقد سریال Dept. Q | یک قصه جذاب از خالق «The Queen’s Gambit»

از «حرکت ملکه» تا «دپارتمان کیو»: اسکات فرانک باز هم در نتفلیکس درخشید!

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۲۴ خرداد ۱۴۰۴ | ۲۰:۰۰

در سریال «دپارتمان کیو» یا همان واحد پرونده‌های حل نشده، تیمی از پلیس‌های منزوی‌ به رهبری یک نابغه‌ی جامعه‌گریز، پرونده‌هایی را حل می‌کنند که محکوم به شکست بودند. در ادامه با نقد سریال Dept. Q همراه ویجیاتو باشید.

هیچ‌کس کارل مورک (متیو گود) را دوست ندارد. کارآگاهی گوشه‌گیر، بی‌ادب و فراری از کار تیمی که همیشه با تحقیر به اطرافیانش نگاه می‌کرد، به‌ویژه کسانی که برایشان احترامی قائل نبود. روزی این خصلت‌های مورک به فاجعه انجامید: وقتی به یک افسر پلیس جوان و بی‌تجربه اصرار کرد که صحنه جرم را بررسی کند، مجرمی مسلح از آشپزخانه بیرون پرید. دو گلوله شلیک شد و پلیس جوان جان باخت، درحالی‌که همکار و بهترین دوست مورک، جیمز هاردی (جیمی سیوز)، برای همیشه فلج شد. خود مورک با یک زخم سراسری و ضربه‌ی روحی مادام‌العمر جان سالم به در برد، ضربه‌ای که او را بیش از پیش تندخو و غیرقابل‌تحمل کرد.

با دستور مقامات بالادستی برای بهبود آمار، رئیس پلیس ادینبرو، مایرا (کیت دیکی)، از فرصت استفاده کرد تا مورکِ تازه‌مرخص‌شده از بیمارستان را از سر راه بردارد؛ بنابراین رئیس پلیس او را به ریاست واحدی منصوب کرد که هیچ‌کس جز خود مورک در آن نبود و کلید دفتری جدید را به او داد. در اعماق زمین، میان دستشویی‌های شکسته و دوش‌های زنگ‌زده، کارآگاه نابغه تنها با جعبه‌های خاک‌گرفته‌ای روبرو می‌شود که سال‌هاست پرونده‌های حل‌نشده در آنها پوسیده‌اند.

بازگشت تحسین‌شده‌ی اسکات فرانک به نتفلیکس

نقد سریال Dept. Q

پس از اقتباس کم‌‌تر دیده شده «موسیو اسپاد» با بازی کلایو اوون، اسکات فرانک (خالق سریال حرکت ملکه) با اقتباسی از مجموعه کتاب‌های پرفروش دانمارکی یوسی آدلر-اولسن به نتفلیکس بازگشته است. فرانک صحنه‌ها را از دانمارک مه‌آلود به اسکاتلندِ به‌همان‌اندازه ابری منتقل کرده و این تغییر به‌طرز غافلگیرانه‌ای طبیعی به نظر می‌رسد: ادینبرو با خیابان‌های عبوس، ساختمان‌های خاکستری و آب‌وهوای اندکی دلهره‌آور، صحنه‌ی مناسبی برای تحقیقی کند، روش‌مند و درعین‌حال به‌طرزی اجتناب‌ناپذیر جذاب است.

در مرکز داستان، کارل مورک قرار دارد که متیو گود با ظرافت ایفایش می‌کند. این جامعه‌گریز جذاب و کاریزماتیک با هر کسی که سر راهش قرار بگیرد درگیر می‌شود، اما درعین‌حال کارآگاهی نمونه است که با زخم‌های جسمی و روحی دست‌وپنجه نرم می‌کند (سوراخی در گردن دارد، همسر مهماندار پروازش با یک خلبان فرار کرده، پسرخوانده‌اش در بحران نوجوانی گیر کرده و احساس گناهش روزبه‌روز بیشتر می‌شود). مورک همزمان یادآور شخصیت‌هایی مانند شرلوک هولمز، پاتریک جین و دکتر هاوس است، اما با وجود تمام این شباهت‌ها، در سایه‌ی آن‌ها گم نمی‌شود و صدای منحصربه‌فرد خودش را پیدا می‌کند (و البته گروهی از طرفداران پر و پا قرص).

تیمی ناجور اما دوست‌داشتنی

نقد سریال Dept. Q

داستان سریال در چند لوکیشن مختلف جریان دارد. طبقات بالایی اداره پلیس با دیوارهای بتنی بلند، پنجره‌های کم و کارکنانی متمرکز طراحی شده‌اند. اما اتاق زیرزمینی مورک، میان دستشویی‌های قدیمی، کاملاً متفاوت است: واحد نیمه‌خیالی او در حمام یک کلانتری سابق قرار دارد، میان دیوارهایی با کاشی‌های کنده و کمدهای شکسته. اما همین جا است که قلب داستان شکل می‌گیرد: مورک برخلاف دستورات مایرا، دستیارانی برای خود پیدا می‌کند و تیمی ناهماهنگ اما به‌طرز عجیبی زنده می‌سازد، متشکل از رز دیکسون (لیا برن)، دختری باهوش و عاشق شیرینی‌جات، و اکرم سلیم (الکسی مانولو)، مردی مرموز که هشت سال پیش از سوریه به ادینبرو آمده (احتمالاً با پیشینه‌ای در سازمان‌های امنیتی).

علاوه بر اداره پلیس، لوکیشن ثابت دیگر سریال یک لوله بزرگ خاکستری است که با نام‌ها و تاریخ‌ها پر شده. اینجا، برای چهار سال است که مریت لینگارد (کلوئه پیری)، یکی از دادستان‌های ارشد سابق شهر، به‌زور نگه داشته شده است. چندین ناشناس از طریق دوربین‌ها او را زیر نظر دارند و گاهی با او گفت‌وگو می‌کنند. مریت باید هر ماه به یک سوال پاسخ دهد: «چرا اینجا هستی؟»

اما هر بار شکست می‌خورد، ولی چرا؟ چون به‌عنوان کسی که ده‌ها مجرم را به زندان فرستاده، دشمنان زیادی دارد. چه کسی ممکن است او را ربوده باشد؟ ما چهره‌ی شکنجه‌گران را نمی‌بینیم، فقط دهانی با رژلب صورتی و لب‌های نازک در صحنه ظاهر می‌شود، اما صدای نازکی می‌شنویم که مرگ قریب‌الوقوع مریت را پیش‌بینی می‌کند. آیا مورک به موقع ردپایی پیدا خواهد کرد؟ یا این معمای مرموز و کشنده حل‌نشده باقی‌ خواهد ماند؟

پیچ‌وتاب‌های داستانی هوشمندانه

نقد سریال Dept. Q

دو خط داستانی موازی در همان قسمت اول به زیبایی به هم می‌پیوندند، اما حتی تا نیمه‌ی فصل، گره‌های راز باز نمی‌شوند، بلکه برعکس، معمای اصلی با سوالات جدید پیچیده‌تر می‌شود. هر بار که مورک فکر می‌کند به پاسخ نزدیک شده، سوالات تازه‌ای ظاهر می‌شوند: با قطع کردن یک سر هیولا، سه سر دیگر جایگزین می‌شوند.

مایرا هم کار را سخت‌تر می‌کند و مدام گزارش کار می‌خواهد و مورک را به خاطر فرار از جلسات اجباری روان‌درمانی سرزنش می‌کند. زمان به سرعت می‌گذرد، مریت روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شود، فشار افزایش می‌یابد، اما کارل مورک، رز دیکسون و اکرم سلیم هنوز چند برگ برنده در آستین دارند.

سریال دپارتمان کیو یا همان واحد پرونده‌های حل‌نشده، یک سریال محکم، دراماتیک و غافلگیرکننده است که حتی طرفداران پر و پا قرص Slow Horses را هم راضی می‌کند، کسانی که از یافتن یک داستان کارآگاهی اصیل در میان انبوه پروژه‌های جدید ناامید شده‌اند. فصل اول به تحقیق اصلی پایان می‌دهد و راه را برای ماجراهای تازه باز می‌کند. امیدواریم نتفلیکس این فرصت را از دست ندهد، چون یوسی آدلر-اولسن کتاب‌های بیشتری در این مجموعه دارد و اسکات فرانک قطعاً می‌داند چگونه باید اقتباس‌های درست انجام دهد.

اسکات فرانک: جراح نامرئی فیلمنامه‌های هالیوود

نقد سریال Dept. Q

اسکات فرانک، آن نام آشنای محجوبی که پشت صحنه‌ی بسیاری از شاهکارهای سینمایی دو دهه اخیر ایستاده، امروز در ۶۵ سالگی همچنان همان معمار قصه‌گویی است که هالیوود را بی‌صدا شکل داده است. او نه‌تنها خالق آثاری چون فیلم ابرقهرمانی لوگان و سریال حرکت ملکه است، بلکه همان پزشکی است که بارها فیلم‌های در حال مرگ را نجات داده، بی‌آنکه نامی از او برده شود.

همه چیز از یک روز معمولی در کودکی آغاز شد، وقتی نسخه‌ی فیلمنامه‌ی «بوچ کسیدی و ساندنس کید» اثر ویلیام گلدمن توجهش را جلب کرد. این کشف تصادفی، مسیر زندگی پسری را تغییر داد که پدرش اصرار داشت خلبان شود، اما او از ارتفاع می‌ترسید. ترسی که بعدها به استعاره‌ای زیبا از حرفه‌اش تبدیل شد: «فیلمنامه‌نویسی هم مثل پرواز است؛ مهم‌ترین بخش‌هایش شروع و پایان هستند.»

فرانک در تبدیل ادبیات به سینما استاد مسلم است. دو اقتباس او از آثار المور لئونارد - «Get Shorty» و «Out of Sight» - نشان داد که چگونه می‌توان روح یک رمان را نه با وفاداری خشک، بلکه با احترام به ذات داستان حفظ کرد. وقتی لئونارد پس از دیدن Get Shorty شوخی کرد که «تو به من نشان دادی کتاب‌هایم درباره‌ی چه بودند»، در واقع مهم‌ترین تعریف ممکن را از یک فیلمنامه‌نویس کرد.

نقد سریال Dept. Q

بیش از ۶۰ بار دست نامرئی فرانک فیلمنامه‌های بزرگی را جراحی کرده است. از اضافه کردن آن صحنه‌های به‌یادماندنی در نجات سرباز رایان تا عمق بخشیدن به شخصیت ساندرا بولاک در فیلم جاذبه. او دکتری است که هالیوود در بحران‌ها به او متوسل می‌شود، مثل زمانی که فقط چند هفته به شروع فیلمبرداری بازی‌های گرسنگی: اشتعال مانده بود و فیلمنامه نیاز به عمل اورژانسی داشت.

اگرچه اولین تجربه‌ی کارگردانی‌اش با The Lookout چندان درخشان نبود، اما «قدم زدن میان قبرها» و به‌ویژه سریال «حرکت ملکه» یا همان گامبی وزیر نشان داد که او در کارگردانی هم می‌تواند همان نوآوری‌های فیلمنامه‌نویسی‌اش را پیاده کند. سریال حرکت ملکه نه درباره‌ی شطرنج، که درباره‌ی هزینه‌های نبوغ بود، همان درون‌مایه‌ای که در اولین فیلمنامه‌اش «کودک کوچک تیت» هم دیده می‌شد.

اما امروز فرانک با ساخت Department Q برای نتفلیکس، اثر اقتباسی دیگری خلق کرده که قرار است ژانر جنایی را بازتعریف کند. همان‌طور که لوگان به فیلم‌های ابرقهرمانی جان تازه‌ای داد، گویی مأموریت فرانک در سینما احیای ژانرهای به ظاهر فرسوده است. در نتیجه باید گفت اسکات فرانک یکی از آخرین بازماندگان نسل فیلمنامه‌نویسانی است که سینما را نه با جلوه‌های ویژه، بلکه با کلمات متحول می‌کنند. او ثابت کرده که حتی در عصر فرنچایزهای بی‌پایان، هنوز جایگاه قصه‌گویان اصیل خالی نیست.

چرا Dept. Q یکی از بهترین سریال‌های جنایی ۲۰۲۵ است؟

نقد سریال Dept. Q

سریال «Dept Q» اثری است که با ظرافت تمام، سنت‌های ژانر نُوار را با نوآوری‌های عصر حاضر درمی‌آمیزد. اسکات فرانک، این استاد قصه‌گویی، با خلق کارل مورک (با بازی به‌یادماندنی متیو گود) ضدقهرمانی ساخته که هم آزاردهنده‌ست هم عمیقاً انسانی. این سریال با ترکیب استادانه‌ی تنشِ نفس‌گیر و طنز سیاه، تصویری خیره‌کننده از ادینبورگ ارائه می‌دهد و در عین حال، کندوکاوی تکان‌دهنده در روان‌شناسی گناه و رستگاری است.

اگر به دنبال تریلری هوشمندانه هستید که هم شما را می‌خنداند هم به فکر فرو می‌برد، «Dept Q» همانی است که باید امشب شروع به تماشایش کنید؛ اثری که ثابت می‌کند تریلرهای پلیسی هنوز هم می‌توانند تازه و اصیل باشند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی