با بهترین فیلمهای فلسفی تاریخ سینما آشنا شوید [قسمت اول]
آن دسته از افرادی که با دنیای فلسفه گره خوردهاند نباید صرفا با مطالعه کتابها و مقالههای مربوطه وقت خود را بگذرانند. رمانها و فیلمهای فلسفی نیز میتوانند اکثرا اوقات به طور ملموستر و با ...
آن دسته از افرادی که با دنیای فلسفه گره خوردهاند نباید صرفا با مطالعه کتابها و مقالههای مربوطه وقت خود را بگذرانند. رمانها و فیلمهای فلسفی نیز میتوانند اکثرا اوقات به طور ملموستر و با شکلی سادهتر این گونه مفاهیم را به مخاطب خود عرضه کنند.
چه به بحث هنری دخیل در فیلمسازی معتقد باشید یا خیر؛ در هر صورت باید بدانید که کارگردانها و نویسندهها اغلب برای بیان یک داستان از این واسطه بصری کمک می گیرند. ایدئولوژی، نظریه یا هر نوع پیام از طریق جلوه های بصری منتقل می شود تا تماشاگر آن را بهتر درک کند. راز ساختن یک فیلم موفق، مخصوصا بیان یک داستان، این است که از موعظه دست برداریم.
از مل گیبسون گرفته تا ست مک فارلن، از فدریکو فلینی تا ریدلی اسکات و البته هیچکاک، آثار هر یک پیامهایی دارد؛ پیامهای نمادین تا دیالوگ هایی هوشمندانه. در ادامه مقاله قصد داریم نگاهی به بهترین فیلمهای فلسفی (بر اساس زمانبندی تاریخی) تمام دوران داشته باشیم؛ پس با ویجیاتو همراه باشید.
- 1 ۱. طناب (اثر آلفرد هیچکاک - ۱۹۴۸) Rope
- 2 ۲. سرچشمه (اثر کینگ ویدور ـ ۱۹۴۹) The Fountainhead
- 3 ۳. مهر هفتم (اثر اینگمار برگمان ـ ۱۹۵۷) The Seventh Seal
- 4 ۴. زندگی شیرین (اثر فدریکو فلینی ـ ۱۹۶۰) La Dolce Vita
- 5 ۵. شب من نزد مود (اثر اریک رومر ـ ۱۹۶۹) My Night at Maud’s
- 6 ۶. عشق و مرگ (اثر وودی آلن ـ ۱۹۷۵) Love and Death
- 7 ۷. حضور (اثر هال اشبی ـ ۱۹۷۹) Being There
- 8 ۸. شام با آندری (اثر لویی مال ـ ۱۹۸۱) My Dinner with Andre
- 9 ۹. بلید رانر (اثر ریدلی اسکات ـ ۱۹۸۲) Blade Runner
۱. طناب (اثر آلفرد هیچکاک - ۱۹۴۸) Rope
هیچکاک پدر ژانر معمایی و رازآلود، تماشاگر را عمیقا درگیر فیلم کرده و او را به دنیایی شوکهکننده وارد میکند. طناب (Rope) یکی از جاهطلبانهترین فیلمهای هیچکاک به شمار میرود که در یک شات خلق شده است.
جیمز استوارت، فارلی گرنجر و جان دال از جمله بازیگران این اثر هیچکاک هستند. خاصترین نوع فیلمسازی و نمایش انسانهای والامقام و فرومایه از عناصر اصلی این فیلم است. داستانی براساس پرونده لیئوپولد و لئو در سال ۱۹۲۴، دو دانشجوی حقوق همجنسگرا در شیکاگو که یک پسر ۱۴ ساله را به قتل می رسانند تا ثابت کنند باهوش بوده و میتوانند از آن بگریزند.
این فیلم ضد اگزیستانسیالیسم بوده و جیمز استوارت با وحشت پی میبرد که دو دانشجوی او براساس مفهوم اگزیستانسیالیسم همکلاسی خود را به قتل رساندهاند. جیمز استوارت در پایان متوجه می شود که بر اساس این فلسفه دنبال کننده آن و اطرافیانش رنج می بینند. این فیلم همچنین به فلسفه "ابر انسان" نیچه و باورهای فروید اشاره دارد.
۲. سرچشمه (اثر کینگ ویدور ـ ۱۹۴۹) The Fountainhead
سرچشمه (The Fountainhead) فیلمی در ژانر ملودرام و اقتباسی از رمان رمان آین رند است. این عنوان که به فرد گرایی اشاره دارد، در سبک اکسپرسیونیست آلمانی ضبط شده. گری کوپر در این فیلم نقش معمار مستقلی را ایفا میکند که میخواهد استقلال خود را حفظ کند.
سرچشمه یک بیانیه متافیزیکال، شرحی زیبایی شناسانه، و نقدی برای معماری، اخلاقیات و قواعد سیاسی جامعه آمریکا ارائه می دهد. بازیگران این فیلم با توجه به دیالوگهای تکراری و کلیشهای توانستند به بهترین نحو ممکن از پس نقشهای خود برآیند.
گیل وینارد (با بازی ریموند مسی)، با وجود تغییراتی که طی فیلم در شخصیتش رخ داد، کاراکتر گیرا و جذابی را خلق کرده است. در همین حال، گری کوپر(در نقش روارک) مانند یک ابزار عمل میکند؛ مردی خودپسند که نمیتواند خودش را با استانداردهای عادی جامعه وفق دهد.
۳. مهر هفتم (اثر اینگمار برگمان ـ ۱۹۵۷) The Seventh Seal
اینگمار برگمن کارگردان که آثاری مانند پرسونا (Persona)، توت فرنگیهای وحشی (Wild Strawberries) و فنی و الکساندر (Fanny & Alexander)خلق کرده، فیلم مهر هفتم را ساخت تا ماجراجویی مردی برای یافتن معنا در زندگی را نشان داده و طرحی سینمایی از اگزیستانسیالیسم را به تصویر بکشد. این داستان خارقالعاده درباره شوالیه ای است که مرگ را به یک بازی شطرنج دعوت میکند.
اگرچه مهر هفتم به مخاطب کمک میکند تا از طریق سوالات متافیزیک و فلسفی به ماهیت خود پی ببرد، اما این کارگردان سوئدی قصد دارد تا تماشاگر را با مسئله وجود شر، فلسفه مذهب و اگزیستانسیالیسم درگیر کند. برگمن مسئله بلوخ با باورهایش، وجود یک قادر مطلق در جهان را به خوبی نشان میدهد تا بیننده آن را دیده و خودش قضاوت کند.
برگمن مسئله بلوخ با باورهایش، وجود یک قادر متعال در جهان را به خوبی نشان میدهد تا بیننده آن را دیده و خودش درباره آن قضاوت کند. البته که در این فیلم شاهد سوالات بسیاری هستیم، اما کارگردان هیچگاه خودش را در مقام موعظه قرار نمیدهد. به جای آن نظرات مختلف را بیان کرده و به مخاطب اجازه میدهد تا خودش تصمیم بگیرد.
۴. زندگی شیرین (اثر فدریکو فلینی ـ ۱۹۶۰) La Dolce Vita
فدریکو فلینی که به دلیل ساخت فیلمهایی چون هشت و نیم (۸ ½)، آمارکورد (Amarcord)، رم (Roma) ساتیریکون (Satyricon)، شهرت دارد، کارگردانی عنوان زندگی شیرین را برعهده داشته.
در این فیلم با فضایی تاریک و البته طنزگونه، شاهد سبک زندگی مرفهانه مردم رم هستیم. مارچلو ماسترویانی نقش روزنامهنگاری را ایفا میکند که نمیتواند برای خود تصمیم بگیرد و حس میکند در یک جعبه گیر افتاده است. گویا فلینی میخواهد از طریق این فیلم درباره گناهان هفتگانه صحبت کند که در هفت شب و هفت روز رخ دادهاند.
تمام فیلم در هفت تپه رم، در خیابان هایکلوپهای شبانه و پیادهروهای کنار کافهها رخ میدهد. اگر نمیتوانید این فضا را تصور کنید چشمانتان را بسته و تابلوی تراس کافه در شب ون گوگ را مجسم کنید.
معدود فیلم هایی هستند که با هربار تماشای آن مفاهیمی از فلسفه، زندگی و مرگ را نشان دهند و زندگی شیرین یکی از آنهاست. شاید تصور کنید اتفاقات خوب هرگز وجود ندارد اما انتخابهای شما این را مشخص میکند.
۵. شب من نزد مود (اثر اریک رومر ـ ۱۹۶۹) My Night at Maud’s
عنوان My Night at Maud’s (شب من نزد مود) فیلمی درام فرانسوی به کارگردانی اریک رومر محصول سال ۱۹۶۹ است که چهارمین فیلم از سری شش حکایت اخلاقی به شمار میرود.
این فیلم درباره مهندسی جوان (ژان) است که درباره یک زن بلوند و کاتولیک جاسوسی میکند، اما زمانی که دوستش (پاسکال) کل عصر را در آنجا گذرانده و درباره مذهب و فلسفه صحبت میکند، مأموریت او به هم میریزد.
هردوی آنها توافق میکنند که روز بعد در خانه مود به بحثشان ادامه دهند. در طول مباحثه، پاسکال با اظهار نظرهای ۱ تا ۱۰۰ خود موجودیت خدا را زیر سوال میبرد و شرطی با ژان میبندد. به این صورت که شاید ۱ درصد خدا وجود داشته باشد. اگر خدا وجود نداشته باشد، در این صورت تنها ۱ درصد را از دست می دهند و این ۱ درصد اهمیت ندارد. اما اگر وجود داشته باشد، در آن صورت زندگیشان معنا داشته و پاداش آن زندگی ابدی است.
کاراکترهای این فیلم باهوش هستند و با توانایی عجیبی که در ارتباط برقرار کردن دارند، خود و دیگران را فریب میدهند.
۶. عشق و مرگ (اثر وودی آلن ـ ۱۹۷۵) Love and Death
این فیلم نگاه کنایهآمیزی به همه چیز درباره روسیه دارد. از داستایوسکی گرفته تا فیلمهای سرجی آیزناستاین؛ وودی آلن نیز قصد داشته نگرانی کافکایی خود را با ترس کییرکگوری بیامیزد و یک کمدی توقفناپذیر از جنگ و صلح، جنایات و مکافات و پدران و پسران خلق کند.
آلن نقش بوریس را ایفا می کند، کسی که تا سن سی سالگی نمیتوانسته بدون وجود نور بخوابد؛ او قرار است برای جرمی که مرتکب نشده مجازات شود. در سراسر فیلم، آلن صحنه های خاصی از فیلم های دیگر، مانند پارودی (پرسونا)، یک خطی های (آتیلا رهبر هون) و غیره را به نمایش می گذارد.
اگرچه آلن در پایان درباره عشق و مرگ موعظه میکند، او معتقد است آنچه که انسان درباره زندگی فهمیده، این است که ذهن قوی بوده و جسم معنایی ندارد، تصور میکنیم خدا دست نیافتنی است، درحالی که مرگ ما را به نیستی فرو می برد. این باور تا حدی شبیه این آیه از متیو ۲۰:۱۶ است، پس آخرین اولین بوده، و اولین آخرین.
۷. حضور (اثر هال اشبی ـ ۱۹۷۹) Being There
حضور، فیلمی به کارگردانی هال اشبی است که بر اساس رمانی به همین نام، اثر جرزی کوزینسکی نویسنده لهستانی آمریکایی ساخته شدهاست.
داستان فیلم درباره چانسی (با بازی پیتر سلرز)، باغبانی فاقد هویت و شناسایی است که هرگز پایش را از خانهای که در آن باغبانی میکردهاست بیرون نگذاشته و دنیای خارج برای او تنها از دریچه تلویزیون معنا دارد. بعد از مرگ صاحبخانه (بن) ، چانسی به اجبار از خانه بیرون میرود و طی دورانی تا حوادث ریاست جمهوری آمریکا پیش میرود.
در خاکسپاری بن اتفاق جالبی رخ میدهد. رئیس جمهور و مردان سیاسیاش درباره انتخاب بعدی رئیس جمهور صحبت کرده و به نام چنس (پتر سلرز) علاقهمند میشوند. این فیلم تأثیرات اخلاقی و فکری ظهور تلویزیون را گوشزد کرده و درعین حال به مخاطبی که از تلویزیون فاصله گرفته توهین نمیکند.
بنابراین در عین اینکه شاهد نمایشی جذاب هستیم، جدیت فیلم هرگز زیر سوال نرفته که این هم جزو یکی از استعدادهای کارگردان فیلم، یعنی هال اشبی به شمار میرود. او فیلم های بزرگی چون هارولد و مود (Harold & Maude) و آخرین ماموریت (The Last Detail) را ساخته، اما این یک کمدی هجوی است شما را غرق ایدهها و الهامات گوناگون فلسفه هایدگر میکند.
۸. شام با آندری (اثر لویی مال ـ ۱۹۸۱) My Dinner with Andre
نکته جالب این فیلم آن است که آندره گریگوری و والاس شان هم فیلمنامه این اثر را نوشتهاند و هم در آن به نقش آفرینی پرداختهاند.
داستان نیز درباره دو مرد است که در یک رستوران مجلل شام صرف کرده و درباره زندگی بحث می کنند. بله کل داستان همین است. با وجود این طرح داستان مینیمال، مکالمه بین آنها سرشار از نکته است و انسان را به تفکر وا میدارد.
این گفتگو درباره دیدگاه احساسی و کمالگرای آندره و جهانبینی انسان گرایی عملی و رئال والاس است. آندره و والاس دو مرد متفاوت هستند که یکی مرکز گریز و دیگری باثبات است.
معنای فلسفی و سبک مینیمال فیلم در کنار گفتگوهایی درباره زندگی، شرایط انسان، مذهب و ارتباط، باعث شده جامعه منتقدین و فیلمسازان آن را یک اثر کلاسیک بدانند. زیبایی این داستان در این است که هردو دیدگاه هم درست است و هم غلط.
گفتگوهایی بعدی والاس و آندری هردو را از نظر شخصی و احساسی درگیر کرده تا به گفتگویی فراتر از اجتماعی شدن بیانجامد. این فیلم حقیقیترین نمایش ارتباط انسانی است.
۹. بلید رانر (اثر ریدلی اسکات ـ ۱۹۸۲) Blade Runner
بلید رانر (Blade Runner) به کارگردانی ریدلی اسکات یکی از آن عناوین علمی ـ تخیلی شناخته شدهای است که به عقیده بسیاری توانست انقلاب برزرگی در این ژانر به وجود آورد. این فیلم که بر اساس رمان علمی ـ تخیلی با عنوان «آیا آدم مصنوعیها خواب گوسفند برقی می بینند؟»نوشته فیلیپ کی دیک ساخته شده در سال ۱۹۸۲ اکران شد.
دکارد (هریسون فورد) از طرف نیروهای پلیس کلان-شهر لس آنجلس در سال ۲۰۱۹ مأموریت دارد که آدم مصنوعیها (موسوم به رپلیکانت) را که حضورشان بر روی کره زمین ممنوع است، شناسایی و تعقیب و خطرشان را از جامعه زمینی رفع کند. تا اینکه چند رپلیکانت متواری، مخفیانه وارد لس آنجلس گردیده و سعی در نفوذ به داخل شرکت تایرل کورپوریشن میکنند.
این فیلم معنای انسانیت در دوره تکنولوژی را بررسی کرده و این سوالات را به وجود میآورد: اگر هوش مصنوعی در یک بدن انسانی قرار گیرد میتوان آن را انسان نامید؟ آیا این آدمهای مصنوعی از افراد حقیقی سازنده آنها متفاوت خواهد بود؟ اگزیستانسیالیسم!
تا به اینجا ۹ مورد از عناوین فلسفی تاریخ سینما را اشاره کرده و تا حدی با آنها آشنا شدیم؛ در قسمت بعدی مقاله به مابقی این آثار خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
ممنون وقت کردم میبینمشون
ست مک فارلن نداشت که
درخت زندگی و اسب تورین هم پیشنهاد میشه
همشون فیلم های زیبایی بودند
عالی ?