نقد فیلم The Devil All The Time – یک درام جنایی با قصهای عمیقاً دردناک
استفاده درست از دین یا مذهب میتواند گستره عظیمی از جوانب بشری را پوشش دهد. از نظر برخی، دین و مذهب میتواند ناجی باشد. از دیدگاه دیگری دین میتواند ایجاد احساس تعلق به یک جامعه ...
استفاده درست از دین یا مذهب میتواند گستره عظیمی از جوانب بشری را پوشش دهد. از نظر برخی، دین و مذهب میتواند ناجی باشد. از دیدگاه دیگری دین میتواند ایجاد احساس تعلق به یک جامعه را افزایش دهد و هدفی بزرگتر را خلق کند. همچنین دین میتواند به عنوان لنگرگاهی برای زندگی اخروی ما باشد و همچنین به زندگی دنیوی ما جهت و معنی بخشد.
البته از نظر برخی خُرافه پرستی و زیاده روی جنونآور در مذهب نیز میتواند یک عامل تخریب باشد. گاهی استفاده ابزاری از مذهب سلاحی بیصدا برای گسترش نفرت و تفرقه میشود. در واقع میتوان گفت گاهی همین مذهب میشود ابزاری که برای شکار افراد ضعیف و آسیب پذیر مورد استفاده قرار میگیرد.
حالا مذهب گرایی افراطی و خُرافه گونه در فیلم "شیطان تماموقت" آنتونیو کامپوس، یک بیماری بیرحمانه است که زندگی هر کسی را که با آن تماس میگیرد مسموم میکند. این مذهب مانند یک بیماری ژنتیکی که از درون موجودی را خراب میکند، انسانهای این قصه را از بین میبرد، و همچون ویروسی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
این فیلم اورجینال نتفلیکسی به کارگردانی آنتونیو کامپوس بر اساس رمانی جنایی و گوتیکوار تحت عنوان "شیطان تماموقت" تولید شده است. جالب این است که این فیلم توسط دونالد ری پولاک، نویسنده کتاب روایت میشود! باید گفت خود فیلم یک اثر فنی جالب به همراه بازیهای چشمگیر است. در واقع دیدن این اثر مثل این است که در یک کلاس بازیگری شرکت کنید.
همانطور که از ظاهر فیلم معلوم است، این یک اثر تلخ و وحشتناک است که ویژگیهای زشت افرادِ مجنون را به نمایش گذاشته، در واقع این یک فیلم خانواده پسند نیست، یا فیلمی نیست که بخواهید با والدین خود تماشا کنید. اتفاقات فیلم شیطان تماموقت در محلی به نام ناکم استیف در ایالت اوهایو، که یک جنگل دور افتاده و فراموش شده است و طوفانی از ایمان، خشونت و رستگاری در آن به راه خواهد افتاد، جریان دارد.
ویلارد راسل (بیل اسکارسگارد) که از نجاتِ زندگی همسرِ در حال مرگش ناامید شده، شروع به مناجات، فداکاری و قربانی کردن میکند. پسر او که آروین (تام هالند) نام دارد و شخصیت اصلی داستان نیز خواهد بود، از یک پسر بچه مدرسهای که همواره قلدرها در حال زور گفتن به او هستند، در حال تبدیل شدن به مردی است که میداند درست در چه زمانی باید دست به کار شود. و این خانواده پایه حوادث فیلم را شکل میدهند.
به طور واضح داستان فیلم بسیار طولانی و شلوغ است، و بدون شک این حجم زیاد از روایت و شخصیت بیننده را گاهی گیج خواهد کرد. همچنین لازم به ذکر است که فیلم "شیطان تماموقت" از نظر ریتم نیز بسیار کند و آرام پیش میرود. البته این کُندی هیچ کمکی به شخصیت پردازی اثر نکرده است و توسعه داستانِ عمیقاً دردناک و طولانی فیلم زمانی برای پرداخت شخصیت باقی نگذاشته است.
بدون تردید این ضعفها ناشی از فیلمنامه اثر است. چرا که کامپوس به عنوان یک کارگردان سعی کرده رُمانی سنگین را به شکلی کامل در یک فیلم روایت کند. اما دقت به یک نکته همیشه بسیار مهم است، نکتهای که میگوید: آنچه روی کاغذ کار میکند همیشه روی صفحه نمایش جواب نمیدهد.
با این اوصاف فیلم "شیطان تماموقت" هنوز هم ارزش تماشا شدن را دارد. برای مثال فیلمبرداری کار واقعاً دیدنی است. در واقع این زیبایی تصویر گاهی کاملاً با موضوع تاریک و سنگین فیلم تضاد دارد. تصویربردار فیلم لول کراولی توانسته یکی از بهترین نماهای امسال را خلق کند. کراولی از زیبایی طبیعی محیط اوهایو، در کنار زشتی قریب به اتفاق داستان، نهایت استفاده را میبرد و تصویری زنده از یک شهر کوچک را که با فساد و شر همراه است، خلق میکند.
تصاویر فیلم همانند کارگردانی کامپوس، هرگز بیش از حد ماجراجویانه نیستند، بلکه بیشتر بر صمیمیت روایت انسانی این فیلم تأکید میکنند. البته این فیلم کاملاً یک جهش شغلی برای آنتونیو کامپوسی است که قبل از این فقط با چند بازیگر معمولی در تریلرها و درامهای مقیاس کوچکتر کار کرده بود. در این فیلم کامپوس خود را به عنوان کارگردانی کاملاً مطمئن و توانمند برای کاری بسیار بزرگتر به اثبات میرساند، در حالی که هرگز سبک و سیاق کاری خود را نیز رها نمیکند.
از بسیاری جهات ستون فقرات فیلم یک موسیقی متن جذاب و البته به ظاهر کم اهمیت از دنی بنسی و ساندر جوریانس است. جالب اینجاست که موسیقی متن کاملاً در اختیار لحن اثر است. این موسیقی مینیمالیستی گاهی صحنههای دردناک فیلم را برجستهتر جلوه میدهد.
در حالی که این فیلم كاملاً آهسته سوز است و برای همسو شدن با آن نیاز به صبوری دارید، اما تعلیق در بعضی از صحنهها به خصوص در صحنههایی كه شخصیت آروین با بازی هالند به دنبال عدالت است، به طرز قابل توجهی ساخته میشود؛ البته طرح در این لحظات کمی تکراری هم میشود، اما نه به حدی که سکانسها همه با هم تار شوند.
اما با تمام این پستی بلندیها، هسته واقعی فیلم بازیگران آن هستند. شیطان تمام وقت تا لبه لیوانش از ستارههای درخشان و امیدوار کننده این صنعت پُر شده، و به هر یک از آنها لحظهای را برای درخشیدن داده است. کانون توجه فیلم دو ستاره آثار ابرقهرمانی، یعنی تام هالند و رابرت پتینسون (که اخیرا بتمن سینما شده) هستند.
تام هالند، مشهور به بازی در نقش مرد عنکبوتی در جهان سینمایی مارول، وجهی از خود را به نمایش میگذارد که قبلاً هرگز ندیده بودیم، او در نقش آروین بازی کم حرف و درون گرایی را انجام میدهد، یعنی نزدیکترین چیز به یک شخصیت اصلی بزرگ. هالند یک جوان آسیب دیده و در عین حال پولادین است که تصمیم گرفته به جای رویارویی با رنج خود آن را درونی کند.
شاید نمای کلی شخصیت آروین کمی آشنا به نظر برسد، اما هالند موفق میشود ماهیت شخصیت خود را کاملاً به تصویر بکشد. هالند توانسته غم و اندوه و تنهایی را از طریق چشمان و تناسب اندامش تبدیل به یک احساس قابل لمس کند. این بازی او یکی از بهترین نمایشهای سال تا به اینجاست.
درباره سبک بازی رابرت پتینسون در این فیلم کارهای زیادی انجام شده و او نیز ناامید کننده نیست. پتینسون به عنوان یک شخصیت شوم و با انگیزههای پنهانی یک بازی مسحورکننده و چشمگیر را ارائه میدهد. او کاملاً در نقش پرستون تیگاردین فرو میرود و هرگز لحظهای پیش نمیآید که او را باور نکنیم.
اما باید گفت گُل اجراهای جذاب فیلم به بیل اسکار سگارد تعلق دارد. با وجود اینکه این بازیگر خوب در اکثر تبلیغات فیلم حضور چشمگیر نداشت، اما بازی او بر کل نیمه اول فیلم سلطه دارد. در واقع شروع طوفانی این بازیگر سایه سنگینی بر بقیه فیلم میگذارد.
این بازیگر جوان در طی چند سال گذشته (در کنار اجرای نمادین خود به عنوان Pennywise در فیلمهای "It") با آرامش بازیهای مطلوبی را ارائه داده، و برای خود به عنوان یکی از هیجان انگیزترین بازیگران نسل خود نامی جذاب تثبیت کرده است. اگر در "The Devil All the Time" عملکردی وجود داشته باشد که شایسته حضور در مسابقه جوایز امسال باشد، بی شک آن بازی متعلق به اوست.
در نتیجه باید گفت فیلم شیطان تماموقت ترکیبی سنگین از مضمون ایمان، مذهب و مرگ است که با تمام مشکلات داستانی و شخصیت پردازیهای ناچیزش و البته اجراهای خوب تیم بازیگریاش ارزش تماشا را دارد. از نظر فنی این فیلم بسیار بی عیب است و در مجموع میتوان شیطان تمام وقت را یک کنجکاوی جذاب اما ناقص خطاب کرد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فیلم جالبی بود با اینکه ترسناک نبود ولی یه جاهایی قلب ادم تند میزد...فیلمش نشون میداد ادما تا چه حد درعین خوب بودن بدمیتونن باشن خخخ
مهم ترین مشکل فیلم ریتم کندش بود. البته وجود راوی هم خیلی رو مخ بود به نظرم صحبت نمی کرد خیلی بهتر با فیلم همراه می شدیم یهو عین خر مگس می پرید وسط مونولوگ می گفت. در کنار اون بازی های فوق العاده و داستان جذاب و البته موفقیتای بخش فنی کارو قابل احترام کرده بود. به شخصه برای من جزو بهترین فیلمای امسال بود