ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

تحلیل شخصیت جوکر – هیتلر باش، ولی بامعنا باش!

شناخت ما از شخصیت جوکر، تا قبل از تاد فیلیپس، بسیار متفاوت‌تر از شناخت جدید ما از این شخصیت مشهور بود. در واقع باید گفت جوکر تاد فیلیپس بسیار متفاوت‌تر خودش را نشان داد (لااقل ...

ایمان اکرمی
نوشته شده توسط ایمان اکرمی | ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ | ۲۰:۳۰

شناخت ما از شخصیت جوکر، تا قبل از تاد فیلیپس، بسیار متفاوت‌تر از شناخت جدید ما از این شخصیت مشهور بود. در واقع باید گفت جوکر تاد فیلیپس بسیار متفاوت‌تر خودش را نشان داد (لااقل در مدیوم سینما.) این شخصیت دارای لایه‌های عمیق شخصیتی است که حرف‌های مهمی برای گفتن دارد. در ادامه با تحلیل شخصیت جوکر، همراه ویجیاتو باشید.

شخصیت آرتور فلک، لایه‌های بسیار زیادی دارد. در ویژگی‌های تیپ شخصیتی او آمده که این گونه اشخاص همواره به دنبال معنا در زندگی و هماهنگی درونی می‌گردند. نیروی محرک این شخصیت‌ها پول یا عناصر مادی نیست، بلکه عناصر معنوی است. چیزی که باعث می‌شود آرتور دست به کار‌های خلاقانه بزند، ارزش‌ها و باور‌های بنیادی‌اش است. آرتور همچنین بیش از حد همه چیز را شخصی می‌کند. او فردی احساسی است، اما این احساسات طرد شده اند. خطرناک‌ترین چیز، احساسات طرد شده‌ یک شخصیت احساسی است؛ با این احساسات طرد شده چه جنایتکارانی که به وجود نیامدند!

عقده حقارت

آلفرد آدلر یک نظریه پرداز در حوزه روان‌شناسی؛ اعتقاد دارد که ریشه اصلی کشمکش روان‌رنجورانه، احساس عمیق حقارت و نیاز به جبران این احساس است. این بحث در روان‌شناسی با عنوان عقده حقارت نیز شناخته می‌شود. همه اشخاص به نوعی احساس حقارت را تجربه می‌کنند؛ اما برخی افراد به خاطر ضعفی که دارند، از طرف جامعه تحقیر می‌شوند. حتی در بعضی افراد، این ضعف باعث می‌شود خودشان به خودشان برچسب حقیر بودن بزنند. در بیشتر این افراد، نوعی احساس غریزی برای مقابله با این احساس وجود دارد. راه مقابله با احساس حقارت جبران آن، با استفاده از پیشرفت در زمینه‌های دیگر است. اما برخی افراد راه مناسب جبران را پیدا نمی‌کنند و به جبران افراطی روی می‌آورند. مثل آدولف هیتلر که با روش‌های بی رحمانه، به دنبال کسب برتری و ماندگاری رفت. افرادی که از طریق جبران افراطی، با عقده حقارت مقابله می‌کنند، در نهایت با عقده برتری مواجه می‌شوند. باز هم مثل هیتلر که بعد از موفقیت در جبران افراطی، به خشونت، تحقیر دیگر نژاد‌ها و کار‌هایی پرداخت که عقده برتری اش را ارضا کند.

ارتور فلک یا همان جوکر تاد فیلیپس، عقده حقارت بزرگی دارد. او همانند بسیاری از شخصیت‌های تبهکار و شرور دیگر، به دنبال جبران افراطی عقده حقارتش می‌رود و در نهایت با عقده برتری روبه رو می‌شود. در ادامه مراحل تبدیل عقده حقارت جوکر به عقده برتری را آورده‌ایم:

یک اینکه برای آرتور، جنبه‌های اجتماعی بسیار اهمیت دارد. اما در همین جنبه‌های اجتماعی، یک شخص طرد شده و حقیر است. هامارتیا، به معنای ضعفی است که اشخاص را به سمت عقده حقارت خود‌ساخته هدایت می‌کند. خنده‌های عصبی آرتور، که هامارتیا او است؛ در واقع باعث می‌شود که به واسطه این ضعف خودش خودش را شخصی حقیر بخواند.علاوه بر اینکه او خودش به حقارت خودش آگاه است، مردم جامعه ای که او در آن زندگی می‌کند، به شدت او را تحقیر می‌کنند؛ از زن سیاه‌پوست داخل اتوبوس گرفته تا لات و لوت‌های شهر و کمدین معروف.

برای آرتور، جنبه‌های اجتماعی بسیار اهمیت دارد. اما در همین جنبه‌های اجتماعی، یک شخص طرد شده و حقیر است.

در یکی از صحنه‌های زیبای فیلم، بعد از اینکه آرتور با توماس وین صحبت می‌کند، وین حقایقی را برای او فاش می‌کند که باعث می‌شود عقده‌حقارت او طغیان کند. او برای تخلیه تنش و ارضای عقده حقارت خود، شب را در یخچال می‌خوابد. این صحنه عقده حقارت جوکر را به وضوح نشان می‌دهد.

دو اینکه آرتور در ابتدا سعی می‌کند از راه سالمی، کمبود و ضعف اجتماعی اش را جبران کند؛ او می‌خواهد با موفقیت در زمینه استند آپ کمدی، عقده حقارت خود را جبران کند. اما او در این زمینه هم مورد حقارت قرار گرفت و با استند آپ کمدی مزخرفش همه او را مسخره کردند.

سه اینکه او بعد از گذشتن از مراحل سخت و افشاگری‌های غم‌انگیز، در راه جبران افراطی قدم بر می‌دارد و از راه نادرست سعی می‌کند تا در جامعه فردی مشهور و محبوب باشد. او از فرصت ایجاد شده استفاده می‌کند و بعد از معرفی خود به عنوان رهبر جنبش ضد سرمایه داری، در میان مردم مطرود جامعه، عقده حقارتش را نابود می‌کند.

در نهایت، عقده حقارت آرتور به عقده برتری تبدیل می‌شود. آثار مربوط به جوکر مثل شوالیه تاریکی، بیشتر جنبه شرارت جوکر و علاقه به تحقیر و دیگر آزاری را نشان می‌داد. همه این‌ها عقده برتری است که توسط عقده حقارت پیدا شده است.

خنده‌های عصبی؛ اضطراب ناشی از بی معنایی

رولو می، یک روانکاو در حوزه فلسفه وجودی؛ نظریه‌ای را بیان کرده با عنوان کشمکش وجودی. او اعتقاد داشت که اضطراب اشخاص، ناشی از رنج بردن در بی‌هدفی و بی‌معنایی در زندگی است. درواقع این اضطراب نشان می‌دهد که فرد در جای خود قرار ندارد. کشمکش وجودی معمولا با اضطراب تماشاگر بازی فوتبال مقایسه می‌شود. تماشاگر در بعضی مواقع اضطرابش بیشتر از بازیکن می‌شود، چون کاری از دستش جز داد و فریاد بر نمی‌آید. اغلب همین احساس بی‌خاصیتی است که باعث می‌شود تماشاگران ضعیف، صبرشان لبریز شود و شروع به پرتاب سنگ به طرف زمین بازی کنند تا حداقل بتوانند اضطرابشان را به نحوی با تاثیر گذاری در بازی، تخلیه کنند. رولو می تاکید می‌کند که اضطراب شخصیت‌ها، مثل اضطراب تماشاگر بازی فوتبال است. اشخاص آمد و شد شب و روز را می‌بینند، شاهد اتفاقات و رویداد‌های اطرافشان هستند، اما چون نمی‌توانند آن‌ها را مدیریت کنند، دچار اضطراب می‌شوند.

از نوشته داخل دفتر او می‌فهمیم که آرتور به شدت از بی‌معنایی در زندگی رنج می‌برد.

اگر به شخصیت آرتور دقت کنید، متوجه می‌شوید که خنده‌های عصبی او بیشتر در مواقعی است که استرس‌زا است. او با خنده، تنش ناشی از اضطرابش را تخلیه می‌کند. ما از نوشته داخل دفتر او می‌فهمیم که آرتور به شدت از بی‌معنایی در زندگی رنج می‌برد. او در ابتدا شخصیتی منفعل است؛ او اوضاع جامعه را می‌بیند اما کاری از دستش بر نمی‌آید.

خودآگاهی

اگر به شخصیت آرتور دقت کنید، متوجه می‌شوید که خنده‌های عصبی او بیشتر در مواقعی است که استرس‌زا است. او با خنده، تنش ناشی از اضطرابش را تخلیه می‌کند. ما از نوشته داخل دفتر او می‌فهمیم که آرتور به شدت از بی‌معنایی در زندگی رنج می‌برد. او در ابتدا شخصیتی منفعل است. او اوضاع جامعه را می‌بیند اما کاری از دستش بر نمی‌آید.

اما مثل هر کشمکش درونی دیگر، کشمکش وجودی یا همان استرس ناشی از بی‌معنایی در زندگی، یک راه‌حل دارد. راه‌حل این کشمکش، فرایند خود‌آگاهی است. خود‌آگاهی فرایندی است که طی آن، شخص برای زندگی خود معنای جدید کشف می‌کند و دیدگاه و احساس او نسبت به زندگی خود تغییر اساسی می‌کند.
آرتور به واسطه خودکاوی و درون‌نگری، فرایند خودآگاهی را طی می‌‌کند. خودآگاهی چهار مرحله دارد. معصومیت،عصیان،خودآگاهی عادی و خودآگاهی خلاق. در ادامه به روند خودآگاهی در شخصیت جوکر نگاهی انداخته ایم.

معصومیت: در این مرحله، آرتور به شدت از بی‌معنایی وبی‌هدفی و منفعل بودن در زندگی رنج می‌برد. نوجوان‌های لات به راحتی او را کتک می‌زنند ، رئیسش او را سرزنش می‌کند و او نمی‌تواند به او ثابت کند که اشتباه می‌کند ، همکارش برای او پاپوش می‌دوزد و باز هم کاری از دستش بر نمی‌آید. اما مهمترین صحنه که پایانی برای معصومیت آرتور است، صحنه مترو است. او با مشاهده نگاه دختری که از مزاحمت چند پسر مایه‌دار بی‌زار است اضطرابش شدت می‌گیرد و چون نمی‌تواند کاری بکند، فقط می‌خندد. این خنده او خنده عصبی ناشی از استرس است؛ استرسی که خود ناشی از بی‌خاصیتی و بی‌معنایی است.

خنده او خنده عصبی ناشی از استرس است؛ استرسی که خود ناشی از بی‌خاصیتی و بی‌معنایی است.

عصیان: در این مرحله به گفته ویلیام ایندیک، یک مسئله بیرونی، باعث کشمکش درونی می‌شود. وقتی آرتور به ناچار طغیان می‌کند و سه جوان مایه‌دار را با اسلحه می‌کشد، درواقع سفری به درون خود می‌رود. او پیوسته با این سوال مواجه می‌شود که من برای چه معنایی زنده هستم؟ او کم کم متوجه می‌شود که علت اصلی اضطراب و خنده‌های عصبی اش، طرد شدن او در جامعه و رنج از بی معنایی است. صحنه رقص او در دستشویی عمومی، این پیام را می‌رساند که آرتور نوعی تنش را که پیش از این واپس می‌زد رها کرده و بابت این که در این صحنه منفعل نبوده احساس رضایت می‌کند. در یکی از صحنه‌ها آرتور می‌گوید که بابت این کارش منتظر عذاب وجدان بود اما عذابی او را نگرفت. زیرا او پرده منفعل بودن را کنار زده و قدمی بزرگ در راه فعال بودن برداشته.در یکی از صحنه‌های بعد از صحنه مترو، جوکر به مشاور خود می‌گوید:《تا چند وقت پیش، حتی فکر نمی‌کردم که وجود دارم یانه...اما وجود دارم》مرحله عصیان، کم کم او را به سمت خودآگاهی عادی می‌کشاند. او فعلا درون خود کشمکشی فعال کرده. کشمکش بین معنا و فقدان معنا.


خودآگاهی عادی: در این مرحله، شخصیت در ماجرا غرق می‌شود. در این مرحله برای شخصیت هیچ مانع درونی ای وجود ندارد؛ او کشمکش درونی اش را کنار می‌گذارد و هدفی بیرونی برای خود مشخص می‌کند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند. صحنه‌های بعد از مترو، درواقع وارد شدن آرتور به این مرحله را نشان می‌دهد. او منفعل بودن را کنار می‌گذارد و به شکل فعالانه ای برای زندگی اش عمل می‌کند. او در این مرحله دست به کشف حقیقت می‌زند. از مشاجره اش با توماس وین گرفته تا رفتن به تیمارستان برای فهمیدن حقیقت.البته هنوز کشمکش درونی را با خود حمل می‌کند و در تمام این صحنه‌ها استرس و اضطرابش را دارد. او زمانی به اوج این مرحله می‌رسد و خود‌آگاهی عادی ‌ش را کامل می‌کند که بتواند استرس و اضطرابش را کنار بگذارد. این اتفاق زمانی به اوج می‌رسد که آرتور حقیقت را درباره گذشته‌اش می‌فهمد. زمانی که متوجه می‌شود مادرش در گذشته چه بدی‌هایی‌ در حقش کرده. اکنون آرتور دیگر هیچ مانع درونی ندارد و حتی بر خنده‌های غیر ارادی خود مسلط شده و خنده‌های او از این به بعد ارادی می‌شود. اکنون وقت آن است که جوکر هدفی بیرونی را برای خود پیدا کند تا به مرحله خودآگاهی خلاق برسد.

آرتور دیگر هیچ مانع درونی‌ای ندارد و حتی بر خنده‌های غیر ارادی اش مسلط شده و خنده‌های او از این به بعد ارادی می‌شود.

این که جوکر دنبال چه هدفی می‌‌رود کمی مبهم است؛ اما ظاهرا هدفش انتقام از کسانی است که باعث شدند او در جامعه طرد شود و او را تحقیر کنند. از این رو ابتدا دست به کشتن مادرش که ریشه حقارت او است و سپس همکارش که برای او پاپوش دوخته می‌زند. بعد هم موری را که باعث تمسخر او شده بود می‌کشد.

خودآگاهی خلاق: این مرحله، مرحله‌ای است که شخصیت نه مانع درونی ای دارد و نه مانع بیرونی. او به هدفش می‌رسد و معنایی برای زندگی پیدا می‌کند.اگرچه این معنا،ممکن است معنایی نا به هنجار باشد. این مرحله برای جوکر دو صحنه است. اولین و مهمترین صحنه که رسیدن جوکر به این مرحله را نشان می‌دهد، صحنه ایستادن جوکر بر روی ماشین پلیس و خودنمایی اش جلوی مردم جنبش است. او برای خود معنایی پیدا کرده. در نهایت توانست تا بین عده خاصی از مردم، محبوب باشد. او دیگر آرتور منفعل و حقیر نیست. اکنون یک جوکر فعال و مهم است. صحنه بعدی هم که آخرین صحنه است در تیمارستان رخ می‌دهد. صحنه ای که جوکر به دور از هر گونه کشمکش و درگیری با خود، با خیال راحت و بدون اضطراب می‌خندد.

سیگار کشیدن؛ یک تثبیت دهانی

فعل سیگار کشیدن، در بسیاری از فیلم‌های داخلی و خارجی، یک فعل تثبیت شده است. بیشتر شخصیت‌ها سیگار می‌کشند، چون به آن‌ها نوعی جذابیت می‌دهد. خود سیگار و دود‌هایش روی پرده سینما به زیبایی‌های بصری فیلم اضافه می‌کند. اما همه شخصیت‌ها، فقط به دلیل زیبایی بصری سیگار نمی‌کشند.

به نحوه سیگار کشیدن آرتور دقت کنید. او سیگار را مثل یک نوع تغذیه می‌کشد؛ در بعضی از صحنه‌ها چنان با ولع می‌کشد که بیننده متوجه دخالت روح و روان می‌شود.‌

فروید، در بحث مراحل رشد روانی-جنسی، به این اشاره می‌کند که اگر کودک نوباوه، در دوره زمانی که از پستان مادر شیر می‌خورد، نتواند نیاز‌هایش را به راحتی ارضا کند، به اصطلاح فرد در این مرحله تثبیت شده باشد، در زندگی بزرگسالی اش دچار مشکلات روانی می‌شود. و جالب است، چون کودک از ناحیه دهانی دچار عدم ارضای نیاز شده، در بزرگسالی از ناحیه دهان کار‌هایی می‌کند که نیاز‌هایش را ارضا کند. مثل پرخوری، گاز زدن،اعتیاد به الکل و سیگار. در واقع سیگار کشیدن آرتور، معرف نیاز‌های روانی ارضا نشده او است.

سیگار کشیدن جوکر، به همه بیننده‌ها نوعی احساس کشمکش درونی را منتقل می‌کند؛ فکر‌ها و اندیشه‌هایی که در ذهن او در تضاد هستند.

سیگار کشیدن جوکر، به همه بیننده‌ها نوعی احساس کشمکش درونی را منتقل می‌کند. فکر‌ها و اندیشه‌هایی که در ذهن او در تضاد هستند و باعث عذاب او می‌شوند. این کار به شخصیت عمق بیشتری می‌بخشد. البته پیش‌زمینه‌هایی هم باید وجود داشته باشد. سیگار کشیدن آرتور، طبیعی است. او یک شخصیت ناکام، چه در جهان اجتماعی و چه در جهان شخصی و فردی است. او حتی در کودکی اش هم نیاز‌هایش بر آورده نشده. مثل مهر مادری، محبت پدر؛ و یا دوران کودکی زیبایی هم نداشته. سیگار کشیدن به این نوع شخصیت‌ها عمق می‌بخشد.‌

فشار انرژی اید

باید بداید که در بحث روانشناسی، اید نوعی انرژی درونی است که تمایل به خرابکاری و انجام کار‌های تابو دارد. در شخصیت جوکر، این فشار و تخلیه بعد از این فشار، مدام حس می‌شود و هم‌زمان که شخصیت این انرژی را تخلیه می‌کند، در بیننده هم نوعی حس حماسی آزاد می‌شود و باعث درگیری بیشتر بیننده با شخصیت می‌شود.

در صحنه‌ای که رئیس آرتور، او را سرزنش می‌کند و حرف‌های او را در مورد کتک خوردنش و شکستن تابلو باور نمی‌کند، دوربین روی چهره خندان آرتور تاکید می‌کند.این لبخند یک تنشی در درون شخصیت را نشان می‌دهد. همه بیننده‌ها با دیدن این صحنه و ارزش عدالت در برابر بی عدالتی، نوعی انرژی درونشان شکل می‌گیرد. به حدی که اگر می‌توانستند، بلند می‌شدند و تا لحظه مرگ رئیس آرتور را کتک می‌زدند. خود آرتور هم این انرژی را دارد. اما جایی که این انرژی تخلیه می‌شود درست صحنه بعدی است. با برشی از این صحنه به صحنه بعد می‌رویم، که آرتور دیوانه‌وار با پا به سطل آشغال می‌کوبد. این تخلیه سریع انرژی بیننده را هم ارضا می‌کند. درواقع حس بیننده در آن لحظه که رئیس آرتور حرف‌های آرتور را باور نمی‌کند همین است. دوست دارد با پا به جایی بکوبد. وقتی بدون فاصله جوکر این کار را انجام می‌دهد، بیننده احساس رضایت‌بخشی را تجربه می‌کند. یا صحنه مترو؛ زمانی که بیننده از سه جوان مایه‌دار به خاطر مزاحم شدنشان متنفر می‌شوند، منتظر نوعی تخلیه این تنش می‌شوند.

ناگهان با یک صدای گلوله و پاشیده شدن خون روی میله‌های مترو، انرژی اید به یک‌باره تخلیه می‌شود.

زمانی که جوکر از این سه نفر کتک می‌خورد، این انرژی بیشتر می‌شود که ناگهان با یک صدای گلوله و پاشیده شدن خون روی میله‌های مترو، این انرژی به یک‌باره تخلیه می‌شود. این صحنه‌ها، هم برای واضح‌تر شدن احساسات درونی شخصیت، و هم برای درگیر شدن بیننده با فیلم و شخصیت مفید است. این ریتم که بیننده هی پر از انرژی می‌شود و دوباره تخلیه می‌شود، باعث می‌شود بیننده در طول فیلم احساس خستگی نکند.

این لبخند، سرشار از انرژی است؛ به علاوه موسیقی که پشت این لبخند زده می‌شود و صدای کوبیده شدن پا به سطل آشغال، این انرژی را عمیق تر می‌کند.

پیش‌داستان

پیش‌داستان، به هر اطلاعاتی می‌گویند که در طول فیلم به صورت غیر مستقیم و در بعضی مواقع مستقیم از گذشته شخصیت به بیننده داده می‌شود. این اطلاعات به سوال‌های بیننده در مورد شخصیت پاسخ می‌دهد و چاله‌های مربوط به شخصیت را پر می‌کند. اطلاعات پیش‌داستان بسیار مهم است، و اگر به درستی و در جای مناسب فاش نشوند، کارآمدی‌شان را از دست می‌دهند و در نتیجه بیننده احساس رضایت نمی‌کند. به علاوه اطلاعات پیش‌داستان نقش مهمی در ژرفای شخصیت دارد.

یکی از صحنه‌هایی که پیش‌داستان را در فیلم جوکر فاش می‌کند، صحنه تیمارستان است؛ جایی که جوکر حقایقی را از گذشته تاریکش می‌فهمد. بیننده در طول فیلم با خود می‌گوید که چرا این شخصیت انقدر از لحاظ روانی ناپایدار است. این سوال تا صحنه تیمارستان همراه تماشاگر می‌ماند تا اینکه بالاخره می‌فهمیم آرتور در گذشته اتفاقات ناگواری را تجربه کرده. این صحنه با اضافه شدن خنده‌ عصبی و دردناک جوکر در آن لحظه بسیار عمیق‌تر می‌شود.

عقده حقارت جوکر، او را کور کرده بود. او به دنبال جبران این عقده حرکت کرد؛ از چه روشی برایش اهمیت نداشت. او به دنبال کشف معنا در زندگی خود رفت، اما این معنا حتی بد هم باشد، برایش مهم نبود. ما از زندگی او باید این درس را بگیریم، که هر نقصی برای ما یک فرصت است، فرصتی برای پیشرفت عالی در زمینه‌های دیگر. چه بسیار اند، مخلوقات ناقصی که به علت پیشرفت در زمینه‌های دیگر، نقص‌شان به چشم نمی‌آید. آن‌ها حتی در پیدا کردن معنا هم از روش درست وارد شدند. این‌ها هستند که در این دنیا هیچ وقت دچار اضطراب، ترس و ناامیدی نمی‌شوند.

نظر شما درباره این شخصیت چیست؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

بیشتر بخوانید:

تحلیل شخصیت جان ویک – یک بررسی چند جانبه

تحلیل شخصیت ولورین – زوزه گرگ زخمی عاشق

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (46 مورد)
  • Freddie
    Freddie | ۲ فروردین ۱۳۹۹

    این شخصیت پیچیدگی و لایه های روانی خاصی رو داره که هر کسی عمیق درکش نمی کنه، من در طول فیلم میفهمم چی تو ذهن جوکر می گذره و اینکه جوکر فقط بازتاب خود جامعه است؛ جوکر دست پرورده جامعه بی رحم و ریاکار هست.
    جوکر یعنی انرژی آب ذخیره شده پشت یه سد بزرگ که بالخره دیر یا زود می شکنه و همه چیز رو با خودش می بره، جوکر یعنی نقض قوانین یعنی بی نظمی؛ یعنی نهایت آنارشیسم؛ قوانینی که توسط افراد قوی و پولدار جامعه نوشته شده تا فرودستان جامعه رو بیشتر از قبل بدبخت کنند.
    ارتور به شکل تصادفی رهبر جنبش ضد سرمایه داری می شود و این نشان از عطش جامعه به یک منجی است که آن ها را از منجلابی که خود ساخته اند، نجات دهد.
    صحنه ای که میره خونه دختر همسایه و مشخص میشه همه دوستی هاشون تخیل ذهن ارتور بوده نشون میده چقدر جامعه اونو طرد کرده.
    به نظرم افرادی مثل ارتور باید عقده حقارتشون رو به عقده برتری تبدیل کنند و چیزی بشن که جامعه آلوده و بیمار امروزی بهش نیاز داره : یعنی شکستن تمام تابو ها ،یعنی جوکر!

    • Helya
      Helya | ۱۲ فروردین ۱۳۹۹

      واو خیلی خوب گفتیا!
      دمت گرم بابا???

  • محمد
    محمد | ۲۰ اسفند ۱۳۹۸

    خیلی جالب بود ولی کاشکی تم تیره هم داشتید :(

  • مجتبی
    مجتبی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

    یه بررسی و اصطلاحا نقد فوق‌العاده بود..طولانیه اما حتما حتما بخونیدش، معنای فیلم کاملا واس تغییر کرد و یک جور دیگه ای تونستم فیلم رو ببینم

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

      سپاس...ممنون که مطالعه کردید??

  • مصطفی
    مصطفی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

    تحلیل بسیار عالی و بجایی بود من که از خوندن مطالب مهم این تحلیل استفاده کردم. بر خلاف نظرات کینه‌ای برخی ذهن‌های پریشان و خودبزرگ بین، به این تحلیل دستمریزاد میگم.

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

      ممنون که مطالعه کردید...بالاخره هر کس نظر خودش رو داره.، ولی یکم باید منطقی نظر رو بیان کرد.
      تشکر که وقت گذاشتین??

  • Reza_Dark
    Reza_Dark | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

    جوکر عاشقشم من خیلی دلم براش میسوزه البته خودمون کم از جوکر نداریم?
    مقاله خیلی جذاب و خوندنی بود مرسی???

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

      دقیقا...جوکر تاد فیلیپس جیگر تماشاگر رو آتیش می‌زنه...اما بعد از گذشت مقداری از این فیلم، جوکر برای خودش دیگه زندگی جدیدی درست کرده و واسش هیچ چیز مهم نیست. اون از بی‌معنایی رنج می‌بُرد که طی یک مراحلی، برای زندگی‌اش یک معنا پیدا کرد(کاری به خوب و بدش نداریم)
      ممنون که مطالعه کردید.

  • Game Year
    Game Year | ۱۶ اسفند ۱۳۹۸

    تعجبی هم نداره که نتونستید بفهمید چون برای فهمیدن همون بخش دوم نظرم با توجه به شیوه ی زندگی که شماها پیش گرفتید باید هزاران سال توی همین دنیا زندگی کنید تا همون بخش دوم نظرمُ بفهمی
    شماها حتی نباید به خودتون اجازه بدید راجب شخصیت های بزرگی مثله جوکر واکین فینیکس و ادولف هیتلر نظر بدید چه برسه به اینکه راجبشون مقاله بنویسید
    از دنیا هیچی حالیتون نیست فقط یک محیط امن روانی کوچیکی برای خودتون از دوروبر خودتون شکل دادین ولی راجب اونور کهکشان اظهار نظر می کنین و کتاب هایی که امثال خودتون نوشتنشونُ می خونید و احساس آگاهی و بعدش غرورو تکبر بهتون دست میده
    همین دنیای کوچیکتون رو امثال خودتون که به ثروت و قدرت رسیدن براتو شکل میدن از طریق رسانه هاشون و هر اونچه که باعث بشه تخیلات فانتزیتون قوت بگیره از رسانه های همین اشخاص باور می کنید

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۱۶ اسفند ۱۳۹۸

      به تعداد اشخاص جهان، دیدگاه و نظر وجود داره. هنر اینه که بتونیم نظرمون رو بی پروا ارائه کنیم و اینکه یاد بگیریم ندانسته انتقاد نکنیم و انتقاد هم می‌کنیم توأم با احترام به نظر اشخاص باشه.این از این. چیزی که شخصیت‌های جوکر و هیتلر رو معروف کرده، تعدد نظرات و تفاوت در اون‌هاست. اگه همه به یه نتیجه می‌رسیدن که شخصیت انقدر بزرگ نمی‌شد. اصلا کل هستی و جهان و تاریخ و تمدن، اگر بدون نظرات متضاد و متناقض نباشه...وجود فلسفی و مفهمومی نخواهند داشت. با این حال تشکر که مقاله رو کامل مطالعه کردید و نظرتون رو بیان کردید. به قول بزرگی:

      به خدا قسم که این آب زلال است...گر تو گویی نیست، باز‌اندیشی حلال است

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۱۶ اسفند ۱۳۹۸

      به شخصه من خیلی خرسندم که خواننده‌ای داریم که از دنیا همه چی حالیشه و این موضوع رو میتونه به ما گوشزد کنه. امیدوارم بتونین بازوی رسانه‌ای خودتون رو داشته باشید و دنیا رو پر از همین آگاهی کنید.

    • maard
      maard | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

      منم با این دوستمون تا حدودی موافقم. البته هیتلر شخصیت بسیار پیچیده و به شدت جذابی داره. چیزی که هنوز بعد از گذشت یک قرن دربارش صحبت میشه

      • ایمان اکرمی
        ایمان اکرمی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

        شخصیت هیتلر کاری به جذابیت و محبوبیتش نداریم، در بحث روانشناسی، من نه...استادان برجسته روانشناسی دلیل این همه جنایت و نژادپرستی و علاقه به تسلط بر دیگران رو عقده برتری ای می‌دونن که از طریق عقده حقارت ایجاد شده. تو کتاب‌ها و مستند‌ها هم ببینید گذشته هیتلر سخت بوده...فقر و بیکاری و... کلا گذشته و دوران کودکی سختی داشته...اما بعد‌ها با روش‌هایی که در روانشناسی عقده حقارت میگن جبران افراطی، این عقده رو جبران کرده و در واقع به واسطه همین عقده جبران شده، به کار‌هایی روی آورد که در واقع بهش میگن عقده برتری...مثل تحقیر دیگر نژاد‌ها و سلطه روی اون‌ها و...
        با این حال به دوستمون هم گفتم که تفاوت در نظر‌هاست که این شخصیت‌ها رو جذاب کرده. تشکر بابت مطالعه??

        • maard
          maard | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

          نیگا بخشی حرف های شما درسته مثل جنایت و نژادپرستیش (که البته همین هارو هم بسیار بسیار بزرگتر از اون چیزی که هست دارن نشون می دن)، ولی قسمتی که از روی عقده حقارت دارید می گید اصلن درست نیست. این تنها بخشی بسیار کوچکی ازش هست. هیتلر قبل از هرچیزی ناسیونالیست بود، هر کاری که داشت می کرد برای مردم آلمان داشت انجام می داد (فارغ از انتخاب روش درست یا غلط). هیتلر با هدف پیدا کردن بازار کار و فروش و مواد اولیه برای صنایع آلمان دست به جنگ و کشورگشایی زد. برای مثال روسیه رو می خواست برای زمین های گسترده ش و ... . که در ادامه وقتی انگلیس و ... دیدن که داره بازارهاشون از دستشون میره شروع به جنگ با هم کردن (سفره کوچیک داشت می شد). اصل داستان اینه که گفتم. حالا اون وسط تسویه حساب هم با یهودی ها داشت انجام می داد.
          برای مقایسه شما امروز جهان رو ببینید. تمام جنگ های خاورمیانه یه پاش روسیه ست یک پاش امریکا یک پاش چند تا کشور برجسته اروپا. واقعن فکر می کنید ترامپ برای مردم ایران تره خورد می کنه یا پوتین برای بشار اسد تره خورد می کنه؟

          • maard
            maard | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            لطفا اسم کتاب هایی که مطالعه کردید درباره هیتلر که به این نتیجه رسیدید رو بیان کنید ما هم بریم مطالعه کنیم شاید من دارم اشتباه می کنم. من پیشنهاد می کنم ابتدا کتاب خود هیتلر (نبرد من) و بعدش کتاب توتالیتاریزم اثر هانا آرنت رو مطالعه بفرمایید. خواستگاه ظهور افرادی چون هیتلر رو متوجه می شید. امثال موسولینی و لنین و استالین و ...

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            اینا کتاب هایی رو مطالعه می کنن که توسط خوده یهودی ها و روانشناسان یهودی نوشته شده اسمشم می ذارن منبع معتبر
            درحالی که من 5 یا 6 تا از سخنرانی هاشو چند سال پیش کامل گوش کردم و کمی هم توی منابع اصلی همون موقع تحقیق کردم دیدم دلیل اصلی شروع جنگ خوده یهودی ها بودن نه هیتلر
            آلمان داشته تبدیل به قدرتی می شده و داشته به بمب اتم می رسیده که دیگه نمیشد جلوشو گرفت و یهودی ها با کشورهایی که زیر سلطشون بودن حمله کردن آزمایشگاهاشونو نابود کردن و مثله همین اوضاع ایران نفوذ کردن به داخل کشور و شروع به ایجاد تفرقه بین مردُ از اینجور چیزا کردن
            هیتلر یک فرد نظامی بوده و چنین اخلاقی هم داشت و اهل سیاست نبود واسه دستور داد تمام یهودی هان و هر کشوری که زیر سلطه یهودی هاس با خاک یکسان کنن
            تکتک چیزهایی که من سخنرانی هاش شنیدم همش بعد از شکستش توی دنیا تا الان اتفاق افتاد هر حرفی هم که میزد راجب همین یهودی ها بود
            هیتلر نه نژاد پرست بود نه جنگ طلب بلکه یک ملی گرا بود سعی داشت کشوری مستقل و خودکفا بسازه توی هر زمینه ای

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            بعد از کلی تلاش واسه همین کلا دیگه بیخیال شدم
            و این بیخیال شدنم از روی تنبلی این چیزا نیست
            واسه اینکه یک چیزیُ فهمیدم که باعث شد دیگه ول کنم این کارو سیستم چرخه ی دنیارو فهمیدم و به درونش پی بردم
            زندگیمم جوری نیست که بشینم ده سال یک کتاب بنویسم ده سال هم کمه براش باید 15 تا 20 سال بشینم مطلب جمع آوری کنم و بشینم از روشون بنویسم تا بتونم همین آگاهی که دارم منتقل کنم از طریق کتاب چون خیلی زیاده
            بخوام بصورت اصطلاح هرکدوم از چیزهاییرو که فهمیدم و کمکم به دیدگاه خدا نزدیک شدم یه دنیا اطلاعات پشتش هست یعنی بعد از جمع آوری یک دنیا اطلاعات برای هرکدوم تونستم یک آگاهیُ بدست بیارم و بعدش دیگه اون اطلاعات بدرد نمی خورن با وجود اینکه از حافظم پاک شدن اون فهم کلی که از جمع آوری اون همه اطلاعات بدست اومده میمونه که خوده این فهم به هیچ عنوان با زبان مادی یا بهتره بگم زبان قابل توضیح دادن نیست

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            و جالب هست همینایی که میگن هیتلر نژاد پرست که صد در صد منبعشون همون کتاب های فاتحان جنگ هست و همینطور بازی های ویدیوی ای توسط همین دشمنان هیتلر ساخته شده خوده همین دشمنان هیتلرُ اصلا نمیبینن که هنوز هم از روی نژاد پرستی دارن آدم می کشن درواقع هر اونچه که خودشون بودن توی کتاب هاشون که راجب هیتلر نوشتنُ بهش نسبت دادن اون هولوکاستی که به هیتلر نسبت دادن واقعی نبوده شخصی منبعی پیدا کرده بود سره کلاس های خودشون که ثابت می کرد این هولوکاست 6 میلیونی بود احتمالا حالا عددش درست یادم نمیاد کاره خوده یهودی ها بوده

            دارم میگم اینا از دنیا و سیاست هیچی حالیشون نمیشه اما راجب همه چیز نظر میدن
            فکر میکنن اگر سازمان سیا یا موساد اگر کاری انجام بدن و دنیارو بهم بریزن میان اعلام می کنن
            یهودی بیش از هزار ساله که واسه رسیدن به قدرت و سلطه بر کله دنیا برنامه ریزی می کنن و بعضی برنامه هاشون مدت زمان 100 ساله داره و می تونیم بگیم بیش از هزار ساله تجربه در تحریف در جاسوسی در فتنه اندازی و نفوذ دارن
            قومین که قدرت رسانه ایشون بیشتر از قدرت فیزیکشون هست

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            راجب جوکر واکینگ فینیکس بگم که
            جالب که مردم همه این شخصیت بد و آفت جامعه می دونن ولی از همون ابتدا بدی ازسمت این شخص نیست
            این شخص کسی که با همه خوب رفتار می کنه و با وجود اینکه از درون دوست داره یجوره دیگه رفتار کنه ولی منطقی رفتار می کنه و انسانیت جامعه پدرشو در میاره و به مرزی می رسونتش که دیگه تحملش میشکنه و میزنه می کشه اون جوونارو
            شما چشم گوشتون کوره کره سرتونو کردین زیر برف و واقعیت های دنیارو یا بهتره بگم سیاهی دنیارو نمیبینین و فقط به فکر لذت ها و عش نوش دنیایین

            همین که جوکر توی مغازه بود و اون شخصی که قد کوتاه بود وقتی میدید بخاطر وضعیتش مسخره میشه خنده ی عصبی می کنه که درواقع همون گریست و همینطور وقتی می ذاره همین شخص بره و سرشو می بوسه و بهش میگه دلم برات تنگ میشه زیبایی شخصیت این شخصُ می رسونه

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            دیوانه اون کسی هست که بی دلیل می کشه
            دیوانه اون کسی هست که واسه تفریح و اینکه احساس خوبی بهش دست بده یکی گیر میاره مسخرش می کنه و توی جمع کوچیکش می کنه
            دیوانه اون کسی هست که حق دیگرانُ می خوره
            دیوانه اون کسی هست که دبی دلیل توهین می کنه
            دیوانه کسایین که از همدیگه استفاده ابزاری می کنن و در صورت نیاز نداشت تفم بهمدیگه نمیندازن
            دیوانه کسایین که زندگی دیگرانُ بخاطر داشتن زندگی اشرافی خودشو به تباهی می کشونن
            دیوانه افرادی هستند که دروغ می گن و از سادگی و ندانستن بقیه سو استفاده می کنن
            دیوانه کسایین که تفرقه میندازن و بقیرو میندازن به جون همدیگه
            دیوانه شماهایین که با این شیوه ی زندگیتون دنیارو به گند کشیدین

            واقعیت و آگاهی من بارها سعی کردم آگاهی که دارم به بقیه انتقال بدم اما ناموفق بودم
            کسایی که کافر بودن بخاطر حرفایی که میزدم بهم لقب دیوانه و مریضُ دادن و اون کسایی هم که مثلا مسلمان و خدا شناس بودن بهم لقب کافر دادن و منُ نفرین کردن
            این چیزا چون با انسانیتتون جور در نمیاد پسش میزنین و ازش می ترسین
            از دونستن حقیقت فرار می کنین چون ازش می ترسین

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            البته تعجبی هم نداره که بترسین از فهم واقعیت دنیا و علمُ آگاهی جهان بینی بزرگ چون مسیر زندگیتونُ تغییر میده و لذت های دنیا براتون هیچ میشه
            دونستن این چیزارو باعث میشه اونقدر بزرگ بشین که حتی اگر بمیرین برین اون دنیا بهشتُ جهنمُ از نزدیک ببینین و موجودات ماورایی و غیره باعث میشه شگفت زده نشین و از دیدنش هیچی تعجب نکنین

            تازه علاوه بر لقب دیوانه و مریض توسط کافران و لقب کافر و شیطان توسط مسلنان و لقب هیولا و بی رحم توسط بعضی ها بهم داده شده اینُ یادم رفت بگم
            من دنیارو اونجوری که شماها میبینید نمیبینم
            من دید خدارو بدست اوردم
            هرجا هم میرم اگر از رائفی پور دفاع می کنم کاری به همه حرفایی که میزنه ندارم درواقع بخاطر اینه که داره کمکم با شیوه ای که پیش گرفته به من نزدیک میشه فقط یکمی دیگه مونده تا برسه به اون چیزی که من تونستم بفهمم اکثر چیزهایی که می دونم این شخص می دونه
            و تنها شخصی هست که من دیدم تونسته به این مرحله برسه اکثرا چیزهایی که می دونم این شخص بهش رسیده


            درضمن تکتک کلماتی که نوشتمُ می دونم چی نوشتم و معنی همه ی کلماتی که نوشتم می دونم و می فهمم
            اینُ برای این گفتم که جدا نکنید

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            و خواهشی ازتون دارم
            لطفا دیگه راجب شخصیت های بزرگی مثله جوکر واکینگ فینیکس و ادولف هیتلر چون سر در نمیارین چیزی ننویسید
            اینا بخاطر نظرات و نقدهای شما شخصیتشون بزرگ نیست
            و اگه دقت کنید فقط می نویسم جوکر واکینگ فینیسک این کار عمدی هست

            اگر راجب رائفی این حرفُ نمیزنم بخاطر اینه که درست داره نزدیک میشه به سطح آگاهی که من رسیدم ولی یکمی خنگ میزنه و متأسفانه جبه گیری می کنه
            نمی دونم این کارو واقعا انجام میده یا از روی سیاست هست
            اگر از روی سیاست هست که کارش درسته ولی اگر نه که کارش اشتباهِ

          • ایمان اکرمی
            ایمان اکرمی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            در رابطه با گذشته و کودکی سخت هیتلر نیازی به کتاب‌ نیست، تو ویکی پدیا سرچ کنید و یا حداقل دو تا مستند دیده باشید ازش، می‌فهمید گذشته سختی داشته. پدرش بی‌پول بوده، کتکش می‌زده، راهی که می‌خواسته نتونسته بره و...این عقده حقارت فقط برای هیتلر نیست دوست عزیز. اکثر مردم جامعه این عقده رو دارن. کسایی که گذشته حقیری داشتن و تو جامعه طرد شدند. اما هیتلر میاد این عقده حقارت رو جبران میکنه...چجوری ، با نگاه سلطه جویانه به بقیه و جنایت‌ها...من نمیگم هیتلر آدم بدیه...اون بر می‌گرده به نظر شخصی، ولی یک تئوری قابل استناد روانشناسی میگه که این هیتلر عقده حقارت داشته و طی فرایندی (که تو مطلب اشاره کردم)تبدیل شده به عقده برتری که همین نژاد پرستی هم اینو واضح میکنه...بازم تاکید میکنم من نمیگم هیتلر آدم بدیه...ولی این تئوری در مورد اون قابل استناده. نظریه عقده حقارت مال آلفرد آدلره...اگه به خوبی نظریه رو مطالعه کنید با زندگی هیتلر و جوکر هیچ فرقی نداره.ویلیام ایندیک هیتلر رو ربط داده به این مسئله درحالی که خودش هم طرفدار هیتلره...منظورم اینه که این نظریه هیچ ربطی به موضع‌گیری افراد به هیتلر نداره.

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            این تئوری درست بنظر درست میاد ولی ولی با این دید بهش نگاه کردن واقعا اشتباه هست
            گذشته ی من توی بچگی مشابه هیتلر و بدتر از هیتلر بوده و اگر زنده موندم خدا خواسته چون من نزدیک به مرگ هم رفتم
            ولی وسطای عمرم تصمیم گرفتم آگاه بشم تنها چیزی که از خدا در ازای این همه عذابی که بهم داد خواستم همین بوده و شروع کردم به جمع آوری اطلاعات از هر طریقی و همرو براساس آیات قرآن تحلیل می کردم
            همین آگاهی باعث شد من یکبارم دست به خودکشی نزنم برخلاف بقیه ...
            و الان به مرحله ای رسیدم که زاویه دیدم به همه چیز دید خدا هست
            اگر بقیه ی انسان ها انسانیتشونو کنار بذارن و فقط سعی کنن 30 درصد از این آگاهیُ بدست بیارن همین دنیا تبدیل میشه به بهشت
            دیگه نه کسی دروغ می گه نه کسی سختی میبینه نه کسی حقارت میبینه و هیچ کس گرسنگی و تشنگی نمی کشه و غیره
            تمام مشکلات دنیا برطرف میشه
            ولی این آگاهی ماله خیلی وقت پیش هست
            سطح آگاهیم که بالاتر رفت چیزیُ فهمیدم که باعث میشه بگم این کار نشدنیست
            نمیشه با برنامه ریخته شده خدا مقابله کرد
            من به راز همه ی این اتفاقات که تا الان افتاده پی بردم متأسفانه نمیشه تغییرش داد خدا نمی ذاره

          • ایمان اکرمی
            ایمان اکرمی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            دوست عزیز اصلا موضعی که شما میگی هیچ ربطی به بحث ما نداره...یه بحث جداست

          • ایمان اکرمی
            ایمان اکرمی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            دوست عزیز من نمیگم هیتلر واسه آلمان کاری نکرده یا فلان فلان...شما مطلب رو خوب بخونی می‌بینی که جایی به موضع‌گیری خودم نسبت به هیتلر نگفتم...فقط گفتم یه همچین چیزی هست...این یک نظریه روانشناسیه...در رابطه با شخصیت‌های دیگر تاریخی و سینمایی نظریه‌های روانشناسی زیادی هست که رفتار خاص اون‌ها رو توجیه میکنه...مثلا میگه که چرا هیتلر با این همه اهل فکر بودنش یکم نگاه سلطه جویانه داره. یا هانیبال برای چی گوشت قربانی‌هاشو می‌خوره...

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            روانشناسا چون این چیزارو نمی فهمن اینطور میگن
            البته هیتلر اشتباهاتی کرده و راه درستُ پیش نگرفت می خواست از طریق اینکه هر کسی که مخالف دیدگاهش هستُ بکشه و دنیایی بدون تنش بسازه ولی متأسفانه سیاست نداشت که بتونه از راه درستش وارد بشه
            ولی خوب اگر به سلطه گری بخوایم بگیم همین یهودی ها که آمریکا اسرائیل و کشورهای اروپایی زیر دستشون هست سلطه گرین اشخاص هستند ولی چون با یک سیستم و سیاست دارن پیش میرن نمی دونی با کدومشون بجنگی چون اشخاص خوب هم بینشون هست
            هیتلر سلطه گر نبوده بلکه هدفش ساخت دنیایی خالی از تنش بوده یعنی یجورایی همون چیزی که اسلام می خواد اما راه اسلامی پیش نگرفت و یهودی ها برعکسن دوست دارن دنیایی پر از تنش داشته باشن دنیای یزیدی دنیا فرعونی یا بهتره بگم یک دنیای رنگین کمانی و در آخر می تونم بگم یک دنیای شیطانی و همین رنگین کمان به شیطان هم نسبت داده شده دنبال تنوعن
            اینُ از شهرایی که میسازن راحت می تونی متوجه بشی

          • ایمان اکرمی
            ایمان اکرمی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            در اینکه هیتلر نگاه سلطه‌جویانه داشته هیچ شکی نیست...حالا هدفش متفاوت بود کاری نداریم...مثل شخصیت تانوس هدفش متفاوت بوده ولی نگاهش سلطه‌جویانه بوده...از یک لحاظی هم که ببینی بحث ما یکیه شما دقیقا گفتی که متاسفانه سیاست نداشت که بتونه از راه درست وارد بشه...روانشناسی آدلر هم میگه روش متفاوتی رو پیش گرفت که بهش میگن جبران افراطی...با نهایت احترام هم میگم حرفتون در مورد روانشناسی واقعا زشته...هیچ روانشناسی نگفته که هیتلر بده و فلان...فقط رفتار‌هاشو توجیه کردن...شما اگه مقاله‌های دیگه سایت رو درباره تحلیل شخصیت‌ها بخونی، اصلا هدف این دسته مقاله‌ها توجیه رفتار‌های متناقض شخصیت‌هایی مثل جوکره...

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            اکثر چیزهایی که بهش نسبت دادن اشتباه هست خودتون که می دنید تاریخُ فاتحان می نویسن
            بله اگر اینجور فکر می کنید این حرفتون درست هست یعنی طبق همین نظری که دادید
            باید از راه نرم پیش می رفته ولی چون سیاست نداشته بلد نبوده چکار کنه و از راه افراطی پیش رفته البته نباید تانوسو مثال میزدید این شخصیت طبق نظرات که راجبش خواندم بخاطر اینکه عشقشُ به یکی ثابت کنه زد میلیون ها نفرو کشت روانیِ این شخصیت البته نمی دونم این چیزی که راجبش خواندم درست هست یا نه زیاد این چیزارو دنبال نمی کنم تفریحی گاهی اوقات میشینم این چیزارو می خونم البته بجز این مقاله چون دیدم راجب جوکر واکین فینیکس هست
            وگرنه دنبال نمی کنم شخصیت های کمیکیُ
            اما شخصیت مورد علاقم اوزیمندیاس هست همینُ هم دنبال نمی کنم فقط از روی فیلم واچمن میگم اینُ براساس همین موضوعی که راجبش بحث شد میگم
            اما از روی دوست داشتن یک شخصیت بخوام بگم مثلا jinx توی تیتان های نوجوان
            اگر چیزی که راجب تانوس گفتم اشتباه هست بخاطر اینه که کمیک نمی خونم و کاراکتریُ بطور جدی دنبال نمی کنم

            بیشتر سرم تو بازی های ویدیوی و برنامه نویسی هست

          • Game Year
            Game Year | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            من تقریبا نزدیک به 2 ماه دیگه باید یک پروژه ی کوچیکیُ بعنوان نمونه کار آماده کنم واسه استخدامی فعلا دارم یادداشت نویسی می کنم
            برای نمونه کارم سایت ریپک گیمز رو در نظر گرفتم
            اگر شما چیزی می خواین می تونم انجامش بدم
            فقط طراح نیستم بلکه برنامه نویسم هرچیزیُ با جاوا اسکریپت پی اچ پی می نویسم
            تا اون موقع اگر چیزی مد نظرتون بود می تونید طرحشو با فوتوشاپ و قابلیت هایی که می خواین داشته باشه توی فایل تکس بدید رایگان واستون انجام میدم
            فریم ورکی که بلدم باهاش کار کنم لاراول هست که البته با پی اچ پی خام هم خواستین می تونم برنامه بنویسم مثله قابلیت های لاراول منظورم مثله روتر حرفه ای لاراول

          • maard
            maard | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            نیگا اولش فکر کردم درست فکر می کنی ولی نه. هیتلر هم یک سلطه گر بود.مثل همه سلطه گرای دیگه. اسلام هم همینه. وقتی به زور میگه باید مسلمان بشی یا مرگ رو انتخاب کنی که میشه همون. کتاب 2قرن سکوت رو بخون. یا هر کتاب دیگه ای از حمله مسلمانان به ایران متوجه داستان میشی.
            درباره هیتلر هم بگم که کارایی که هیتلر کرد رو یک روانشناس پشیزی درک نمیکنه، فقط یک سیاست مدار یا تاریخ نگار میتونه کاراشو توجیه کنه. بعدش هیتلر نژادپرست بود، آره حقیقت داره، خودشم هم تو کتابش گفته هم در عمل اجرا کرده بود. ولی فقط هیتلر تنها نبود، خود انگلیسی ها آخرای جنگ فقط برای کشتن مردم آلمان از روی کینه برلین رو بمباران کردن که کلی ببی گناه رو کشتن با این که می دونستن آلمان شکست خورده. یا لنین و استالین کمونیست هم یهودی ها رو کشتن. اروپایی ها هنوز هم نژادپرست هستن ولی الان رفته در لفافه و کمترن شون میدن. تو ببین با ایرانی ها و خارمیانه چه رفتاری دارن.
            در کل این اتحادیه اروپا برای جلوگیری از جنگ بین خود کشورای اروپایی تشکیل شده، ولی نسبت به بقیه همون رفتار 100 سال پیش رو دارن.

          • maard
            maard | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            خیلی برام پیش اومده همین فرانسوی ها یا اوکراینی یا لهستانی یا انگلیسی یا امریکایی تو بازی کال اف انلاین به من یا حتی یه عربستانی توهین کردن. دقیقن منظورشون اینه از ما بهتر هستن.
            خواستگاه نژادپرستی غرب بوده و هست. حالا گاهی دوزش بالا پایین میشه

          • Game Year
            Game Year | ۱۸ اسفند ۱۳۹۸

            سلام

            من که نگفتم معصوم بوده اگر ازروی نژاد پرستی به جایی حمله کرده قابل بخشش نیست
            ولی برتری نژادی هست مثلا دختر 4 ساله ای که به 7 زبان دنیا می تونه صحبت کنه
            مثلا یهودی ها توی زمینه های علمی ارضه ندارن ولی آریایی ها برعکس یهودی ها توی موردی که خودت می دونی خنگ هستند ولی توی زمینه های علمی بهترین هستند
            زمانی می تونیم به کسی بگیم نژاد پرست که مثلا همون دختر وقتی بزرگ بشه و توی زمینه های درسی همیشه بالاترین نمررو بگیره یک کسی که به سختی می تونه نمره متوسط بگیره بهش سلام می کنه اما جواب سلام نمیده این یک مثال در ابعاد کوچیک بود که زیاد هم از این اتفاقا می افته در ابعاد بزرگ که بحث قومیتی میشه خودت می دونی منظورم چیه

          • Game Year
            Game Year | ۱۸ اسفند ۱۳۹۸

            اسلام سلطه گر نیست
            اگر سلطه گر بود بر تمام کافران پیروز میشد شما اسلام به هیچ عنوان اجازه نمیده برای منابفع به کسی حمله کنیم ولی اعراب این کارو کردن اسلام اعراب نیستن یه سری حملاتی که اعراب به اسم اسلام انجام دادن درحالی که به رهبری هیچ یک از منجیان خدا نبوده کردن تو ذهنتون و فکر می کنین اسلام بده
            تو کافر باش هرچقدر دوست دارم به خدا فحش بده و به اهل بیت توهین کن یک مسلمان حق نداره بهت چیزی بگه فقط وظیفش اینه به آرومی یک یا دو یا سه بار امرُ نهیت کنه به هیچ عنوان نباید به زور متوسل بشه تا زمانی که اون شخص کافر سرش تو کار خودش هست و زندگیشو می کنه و کاری به کار کسی هم نداره ولی اگر سعی کنه بخاطر تمایلاتش و منفعت و طرز فکر فاسدشو گسترش بده یعنی قدرت بدست بگیره و یک سیستم بسازه که همه با طرز فکر خودش بدنیا بیان و بزرگ بشن اینجا یک مسلمان وظیفشه شخص کافرو بکشه نه فقط خودشو بلکه هرکسی که همراهش هست یعنی به سمتش کشیده شده

          • Game Year
            Game Year | ۱۸ اسفند ۱۳۹۸

            بخوام یک مثال بزنم همین صهیونیست ها که کافران ضد اسلام هستند دنیارو به شیوه ای که خودشون خواستن ساختن الان همه طبق همین سیستم غرب یا بهتره بگم همین یهودی ها داریم بزرگ میشیم
            راجب این مورد بهتره بری داستان حضرت نوح رو بخونی تا بفهمی منظورم چیه

            راجب هیتلر هم بگم ممکنه اشتباهاتی داشته باشه اما همونطور که گفتم چون سیاست بلد نبوده اینجوری پیش رفته بلد نبوده نرم انجامش بده همین هیتلر که بهش میگی نژاد پرست تو دورانی که هیچ کس به سیاه پوستا رحم نمی کرد این شخص احترام می ذاشت
            والا من جایی نخوندم بخاطر برتری نژادی اشخاصیُ به بردگی بگیره هدفش فقط از بین بردن یهودی ها بود چون ذاتشونو میشناخت چون نژاد پرستیشونو دیده بود
            الانم ببین دنیا به چه روزی افتاده همه شدن برده ی یهودی ها
            هیتلر فقط نژاد آلمان و آریایُ برتر می دونست اما اینطور نبود که مثله یهودی ها بقیرو آدم حساب نکنه البته همینطورم نباید میبود چون بازم اشتباهِ
            برتری نژادی هست اما نژاد پرستی چیزه دیگه ای هست
            برتری نژادی یک چیز علمی و طبیعی هست اما یک چیز بی ارزش
            گناهی که ابلیس مرتکبش شد همین بود اهمیت دادن به چیزهای بی ارزش

          • ایمان اکرمی
            ایمان اکرمی | ۱۷ اسفند ۱۳۹۸

            دوست عزیز اصلا شما متوجه جریان نشدید و مشخصه که مطلب رو کامل نخوندید...این مطلب هیچ موضع‌گیری نسبت به رفتار هیتلر نکرده و نمیگه که شخصیت هیتلر شخصیت بدی هست یا بدی نیست...ما داریم شخصیت جوکر رو تحلیل می‌کنیم و در این تحلیل در بحث عقده حقارت یک مصداق معروف زدیم...درسته که هزارجور دیگه هم هستن ولی آیا به معروفیه هیتلر وجود داره؟ درمورد روانشناسی هم در نهایت احترام میگم نباید گفتید. این می‌رسونه که شما احساسی با موضوع برخورد می‌کنید و اصلا قبل کامنت گذاری فکر نمی‌کنید. آلفرد آلدلر از روانشناسان برتر و بزرگ جهان است...باز هم میگم که هیچ موضع‌گیری نسبت به شخصیت هیتلر نکردیم و فقط به عنوان مصداق واضح داخل مطلب آوردیم.

  • Hossein_mjs
    Hossein_mjs | ۱۶ اسفند ۱۳۹۸

    با نهایت احترام باید بگم تحلیل به شدت سطحی بود.سکانس رفتن ارتور داخل یخچال و رقص اون توی دستشویی دو تا سکانس کاملا بداهه هستن که ایده خود واکین فینیکس بود و کاملا اتفاقی بوده و اینکه که شما بخشی از تحلیل رو بر اساس همین دو سکانس کاملا بداهه پیش بردید و جوری تحلیل می کنید که انگار با فیلمنامه چند لایه و شخصی پردازی به شدت حساب شده ای از تاد فلیپس طرف هستیم خیلی مضحکه.

    • ایمان اکرمی
      ایمان اکرمی | ۱۶ اسفند ۱۳۹۸

      تشکر بابت انتقادتون...ولی باید بگم که سکانس بداهه توی فیلمنامه معنی نداره. همه چی واقعا حساب شده بوده.شما به ترتیب صحنه‌ها دقت کنید هر صحنه معلول صحنه قبلی بوده .نویسنده بعد از هر تنش در فیلم یک صحنه‌ی تخلیه تنش اضافه کرده که بیننده رو خسته نکنه. صحنه رقص تخلیه هیجانی متفاوت نسبت به صحنه مترو است. صحنه یخچال هم که بعد از صحنه صحبت آرتور با توماس وین است، واکنشی به تنش ناشی از حرف‌های توماس وین است. به علاوه این یه جور رفتار مازوخیستی هم میتونه باشه. با این حال تشکر از مطالعه این نقد??

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۱۶ اسفند ۱۳۹۸

      این حرف‌ها توی هنر سینما معنایی نداره. اینجا تئاتر نیست که بداهه پردازی وجود داشته باشه حسین جان

      • Hossein_mjs
        Hossein_mjs | ۱۸ اسفند ۱۳۹۸

        من تعجب میکنم از این حرف یعنی شما حتی حرف خود عوامل فیلم رو هم قبول ندارید. من عین جمله تصویر بردار فیلم رو براتون نقل قول میکنم

        (While some scenes were very planned out, like when he’s in the phonebooth or walking up the stairs, others had no plan at all. When he climbed in the refrigerator, we had no idea he was going to do that. We set up two camera positions, and Joaquin just thought about what he would do if he was a massive insomniac. Again, we lit it so he could go anywhere, and the first and only time he did it, we were mesmerized. I remember thinking, ‘What is he doing? Did he just crawl in the fridge?’ It was as fun and weird for us to watch it too)

        این نشون میده که تاد فلیپس برای یکسری سکانس ها هیچ برنامه ای نداشته پس بینشون هیچ رابطه علت و معلولی نیست. شما میخواید به زور از سکانس های فیلم مفاهیم روانشناسی بیرون بکشید مفاهیمی که اصلا در بطن فیلم وجود نداره

        • ایمان اکرمی
          ایمان اکرمی | ۱۸ اسفند ۱۳۹۸

          ببینید...اگر فیلمنامه اون انسجام درونی رو نداشته باشه هیچ معنایی نداره...و این امکان نداره که فیلم جوکر که باید پر از معنای درونی و بیرونی باشه، این انسجام بین صحنه‌ها نباشه. شاید که سکانس به پشنهاد بازیگر به فیلم اضافه شده باشه اما بالاخره با یک هدفی این سکانس داخل فیلم جا شده. همیجوری نمیان یک سکانس اضافه کنن که نه سکانس معرفی باشه، نه سکانس حادثه باشه. در این که صحنه یخچال یک حرکت مازوخیسمی است شکی ندارم و در این که صحنه رقص در دستشویی عمومی هم یک واکنش و تخلیه انرژی نسبت به تنش داخل مترو است هم شکی ندارم. کاری هم نداریم سکانس بداهه است یا نه، مهم اینه که لحظه به لحظه فیلمنامه باید به هم ربط داشته باشه، هر اتفاقی یک دلیل داره و خودش یک دلیل برای اتفاق بعدیه. حوادث و صحنه‌ها در فیلمنامه مثل رشته‌های زنجیر می‌مونه. البته این استاندارد فیلمنامه است. این که یه شخصی میاد این استاندارد و رعایت نمیکنه و فیلمنامه می‌نویسه...بی شک اون فیلمنامه هیچ موفقیتی بدست نمیاره.

        • آرش پارساپور
          آرش پارساپور | ۲۰ اسفند ۱۳۹۸

          ما اهالی رسانه به این موارد میگیم هیاهوی تبلیغاتی و رسانه‌ای گرامی. تیم پی‌آر فیلمها کارشون رو خوب بلدن که این موارد رو چطور پخش کنن بین هواداران و مردم.

  • Game Year
    Game Year | ۱۶ اسفند ۱۳۹۸

    سلام

    چنین شخصیتیُ کسی باید نقد کنه که آگاهی لازم رو داشته باشه و بفهمتش نه شمایی که هیچی حالیتون نیست و ذهنتون هنوز درگیر مزخرفات و دنیا و دنبال لذت هاش هست اگر درگیر این دنیا هم نباشی درگیر لذت های اون دنیا هستی

    • آرش پارساپور
      آرش پارساپور | ۱۶ اسفند ۱۳۹۸

      سلام بر شما. حقیقتا خیلی سعی کردم بخش دوم نظرت و انتقادت رو دریابم گرامی ولی متاسفانه نتونستم.

    • Helya
      Helya | ۱۲ فروردین ۱۳۹۹

      دوست عزیز این چه طرز حرف زدنه

مطالب پیشنهادی