انیمیشن Soul: نمایش دقیق زندگی سیاهپوستان یا یک ادعای بزرگ؟
انیمیشن Soul جدیدترین اثر پیکسار بسیار پر سر و صدا بوده و عمدتاً بازخوردهای مثبتی را از سوی مخاطبین و منتقدین دریافت کرده. ویجیاتو به سراغ یکی از متفاوتترین نقدها درباره این انیمیشن رفته. این ...
انیمیشن Soul جدیدترین اثر پیکسار بسیار پر سر و صدا بوده و عمدتاً بازخوردهای مثبتی را از سوی مخاطبین و منتقدین دریافت کرده. ویجیاتو به سراغ یکی از متفاوتترین نقدها درباره این انیمیشن رفته. این مقاله ترجمهای از نوشته Namwali Serpell بر این انیمیشن است و طبیعتاً بخشی از داستان در ادامه اسپویل خواهد شد.
واژه psyche به معنای روح است که از ریشه یونانی psykhein به معنای «نفس کشیدن» یا «دمیدن» میآید. ریشه اروپایی- هندیِ روح، کلمه bhes به معنای «دم» است. همه این موارد به باور الهی اشاره دارد که بر اساس آن روح در جسم بیجان انسان دمیده و حیات آغاز میشود پس واژه جان و روح به دمیدن زندگی، هیجان، لذت و هنر در انسان اشاره دارد.
Soul انیمیشن جدید پیکسار بر اساس همین تعریف شکل گرفته است. داستان در دو جهان متفاوت اتفاق میافتد؛ اولی دنیایی که ما میشناسیم و در آن زندگی میکنیم و دومی دنیای ناشناختهای که شامل جهان پس از مرگ (Great Beyond) و جهان پیش از تولد (Great Before) است.در این دنیای ناشناخته روح موجودات حبابهایی شبتاب هستند. ارواح مردگان روی یک پیادهرو متحرک به سمت توده شبتابی از جنس خودشان میروند که نمادی از جهان پس از مرگ یا Great Beyond است.
در جهان پیش از تولد یا Great Before ارواح متولد نشده در حال گشتوگذار و شیطنت هستند و هرکدام از آنها با صفاتی مثل تحریکپذیر یا گوشهگیر شناخته میشود که این صفات به صورت برچسب کوچکی بر سینه آنها سنجاق شده است. ارواح کوچک داستان ما به کمک یک مربی اختصاصی به دنبال spark یا جرقهای هستند که آخرین جای خالی برچسب را پر میکند تا بتوانند به جسم زمینیشان بپیوندند.
در این دنیای عجیب و غریب ، موجوداتی به عنوان مشاوران ارواح به امور جاری رسیدگی میکنند. نام همه آنها «جری» است و با بدن دو بعدی و نیمه شفافشان فرمی افلاطونی دارند. در این میان با یک روح حسابدار به نام تری هم آشنا میشویم که با چرتکه مخصوصش وظیفه شمارش ارواح را بر عهده دارد و اتفاقاً این کار را به دقت هرچه تمامتر انجام میدهد. با این اوصاف پیکسار این عالم معنوی را دقیقاً شبیه به یک شرکت بزرگ به تصویر کشیده؛ گاهی سمینار و جشن برگزار میشود و همه امور با نظم خاصی در جریان است. در این انیمیشن آشفتگی دنیای مادی در شهر نیویورک به تصویر کشیده شده و این جا نقطهای ست که معنای دیگر نام فیلم خودش را نشان میدهد؛ روح بهمثابه خواهر، برادر، موسیقی و ...
شخصیت اصلی انیمیشن Soul پیانیست سیاهپوستی به نام «جو گاردنر» است که در یک مدرسه راهنمایی تدریس میکند. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه سقوط ناگهانی در یکی از چالههای شهر او را به دنیای ناشناخته پس از مرگ میبرد اما جو اصلاً دلش نمیخواهد به این تقدیر مضحک تن دهد. پس از پیادهروی متحرک و میان همه ارواحی که آرام و مرتب به سمت جهان پس از مرگ (Great Beyond) میروند، فرار میکند و پس از یک نمایش لیزری سورئال به جهان پیش از تولد (Great Before) پناه میبرد.
درست در همین نقطه از خلقت با روح متولد نشده سرکشی به نام 22 آشنا میشود که هیچ مربی از پس رام کردنش برنیامده و هنوز موفق نشده جرقهاش را کشف کند. 22 به حدی سرکش است که مربیان معرفی مثل مادر ترزا و محمد علی کلی را هم ذله کرده! حالا این جو گاردنر است که به عنوان مربی جدید باید به او کمک و روزنه برای بازگشت به زمین پیدا کند.
22 که تقریباً هیچ امید و انگیزهای برای پیدا کردن جرقهاش ندارد، پس از شنیدن داستان عجیب و غریب جو، تصمیم میگیرد به او کمک کند. آنها با یک کشتی به منطقه میروند که مخصوص «ارواح گمشده» است. این ارواح شامل موسیقیدانها، عرفا یا همه کسانی هستند که به عالم خلسه وارد میشوند. ناخدای این کشتی یک هیپی است که به 22 و جو کمک میکند تا به زمین برگردند. اما همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود و 22 به بدن زمینی جو ملحق میشود و روح جو هم در یک گربه درمانگر حلول میکنند!
22 روح کوچک و شیطانی است که معنای تازهای به زندگی جو میدهد؛ نشانههای سادهای مثل خوردن آبنبات، یک برش پیتزا پپرونی، تماشای افتادن یک برگ پاییزی همه و همه برای 22 عجیب و لذتبخش است. جو و 22 دو روح در سفرهایی موازی هستند که به یک نتیجه واحد میرسند؛ یافتن جرقه به معنا کشف هدف، کار یا معنای زندگی نیست.
«پیتر داکتر» و «مایک جونز» به عنوان سازندگان انیمیشن Soul پیش از اینکه تصمیم بگیرند شخصیت اصلی داستان یک موزیسین باشد، مشاغل مختلف را بررسی و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که یک نوازنده جاز سیاهپوست بهتر از یک دانشمند عمل خواهد کرد. در چند سال اخیر پروژههای زیادی با شخصیتهای اصلی سیاهپوست ساختهشده که سازندگانی سفید پوست داشته مثل Watchmen و Lovecraft Country اما در همه این موارد مسئله حضور یک نماینده رنگینپوست در تیم نویسندگان مطرح است تا شیوه رفتاری و گفتاری، سبک زندگی و احساسات این قشر به خوبی توصیف شود.
«داکتر» میگوید او و «جونز» برای شکلگیری شخصیت جو گاردنر 2 سال زمان صرف کردند. همچنین یک نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس سیاهپوست به نام «کمپ پاورز» برای 12 هفته مشاوره استخدام شد که بعدها به عنوان اولین کارگردان سیاهپوست به پیکسار پیوست. کمپانی برای رسیدن به نتیجه مطلوب گروهی به نام Cultural Trust را از کارمندان سیاهپوست و مشاوران فرهنگی مثل«تری لاین كارینگتون»، «هربی هنكوک» و «بردفورد یانگ» تشکیل داد.
انیمیشن Soul به دلیل تلاش برای نمایش دقیق زندگی آفریقایی- آمریکایی آوازه جهانی دارد اما این مسئله تا چه اندازه درست است؟ در بعضی از سکانسهای Soul این موضوع کاملاً مشهود است که به نوعی اثر انگشت «پاورز» به حساب میآید. اجازه بدهید چند نمونه از این سکانسها را با هم بررسی کنیم:
آرایشگر سیاهپوست خطاب به جو میگوید: «تا وقتی روی این صندلی نشستی، رئیس تویی»، حضور زن میانسال گرم و پرحرفی که در خیاطی مادر جو کار میکند، سکانسی که 22 و جو (که در بدن یک گربه خانگی حلول کرده) میخواهند تاکسی بگیرند و جو میگوید: «حتی اگه گان بیمارستان هم تنم نبود بعید بود بتونم تاکسی گیر بیارم» یا وقتی 22 در حمام است و جو میگوید «حداقل بعد از اینکه کارت تموم شد بهم لوسیون بزن»، در همه این لحظات رگههایی از سبک زندگی سیاهپوستان مشاهده میشود.
با این وجود فقط در معدود لحظاتی شاهد این ظرافت در روایت هستیم در بقیه بخشهای فیلم زندگی سیاهپوستان را از طریق 22 میبینیم (در بخشی از فیلم به این موضوع که 22 برای اینکه روی اعصاب بقیه باشه صدای یک خانم میانسال سفید پوست را انتخاب کرده، اشاره میشود). در سکانسی از فیلم 22 بخشهایی از زندگی جو را میبیند مثلاً حضورش در یک گروه موسیقی رپ در نوجوانی و همین مسئله باعث میشود برای فرار از دست جری از این حقه که شاید بریک دنس جرقه گمشدهاش باشد استفاده کند. یا در سکانس آرایشگاه 22 از دستورالعمل جو برای گپ و گفت درباره موسیقی جاز پیروی نمیکند و به جای آن از داستانهایش در Great Before میگوید، داستانی که بر خلاف ماجراهای کسل کننده جو همه حاضرین در آرایشگاه را به وجد میآورد.
تلاشهای 22 برای سیاهپوست بودن در ابتدا ناامیدکننده است اما خیلی زود همه را مسحور خود میکند؛ از جمله خود جو که در ابتدا هیچ امیدی به این روح کوچولوی بازیگوش ندارد اما بعدها بیگناهی او را مسلم میداند. 22 حتی میداند چطور باید حال پال نفرتانگیز (مردی که در آرایشگاه جو را مسخره میکند) را بگیرد. پال میگوید: «تو هیچی نیستی، هر کس که بخواهد می تونه عضو یک گروه جاز بشه» و 22 به صورت رندانهای تکرار میکند: «اون از من انتقاد میکنه تا درد رویاهای شکست خورده اش رو بپوشونه» همه مشتریان به وجد میآیند و پال کنف و مغموم آرایشگاه را ترک میکند.
به نظر میرسد سازندگان فیلم متوجه نزدیکی عنوان انیمیشن با فیلم Soul Man محصول سال 1986 نشدند. در آن جا هم یک قهرمان سفید پوست به صورت موقتی مجبور بود خودش را به جای یک سیاهپوست جا بزند و زندگی را از نگاه سیاهها تماشا کند.
انیمیشن Soul جدیدترین اثر در داستانهای سنتی تغییر نژادی آمریکایی ست؛ داستانهایی بر پایه این ایده که یک شخصیت سفید پوست با طلسم، جادو، معجزه، دارو و ... جسم یک سیاهپوست را تصاحب میکند. از جمله مهمترین آثار این ژانر میتوان به Change of Mind، Watermelon Man، Soul Man و The Jazz Singer اشاره کرد. اما به نمونههای اخیر این ژانر نگاه دوبارهای بیندازید (فیلمهایی مثل Watchmen و Lovecraft Country) با وجود تمام تلاشها گویی باز هم نمیتوانند در برابر این ایده که یک سفیدپوست قهرمان اصلی باشد مقاومت کنند یا همیشه سفیدپوستان برای تمرین همدلی تمایل دارند وارد جسم یک سیاهپوست شوند و در این مواقع شخصیت سیاهپوست داستان دچار تحولات اخلاقی میشود؛ بنابراین در بیشتر داستانهای این ژانر تغییر نژادی ایده آل است که در آن یک روح سفیدپوست در یک بدن سیاهپوست قرار بگیرد.
یکی از مفاهیمی که در انیمیشن Soul به نقل از 22 مطرح میشود پدیده جازینگ (jazzing) است؛ به این معنی که 22 به طور فزایندهای به لذتهای حسی (نه شهوانی) وابسته میشود. با اینکه 22 با کنکاش در ذهن جو به زنی به نام لیزا برمیخورد اما انگار با حضور روح یک خانم میانسال سفید پوست (با استناد به فیلم) در بدن جو، لذتهای جنسی و شهوانی از زندگی او رخت بسته. او به حدی از این اکتشافات حسی کیفور شده که تصمیم میگیرد بدن جو را بدزدد و درحالیکه با لحنی که از حضور در آرایشگاه آموخته فریاد میزند «من روی صندلی نشستم و رئیسم» با نهایت سرعت فرار میکند.
در این فیلم در فواصل مشخص تاریخ نژادپرستی و بردهداری و پرتوهای تاریکی که نویسنده مشهور «تونی موریسون» آن را «شبحی در ماشین» یا «حضور فزاینده و نمایشی سیاهان» مینامد اشاره میشود. به نقل از موریسون در کتاب playing in the dark: «حضور سیاهان در اشکال مختلف فرهنگی آمریکا مدتهاست که راهی برای تأمل درباره هرج و مرج، آرزو، ترس و مکانیسمی برای آزمایش مشکلات و برخورداری از نعمت آزادی است»
به انیمیشن Soul برمیگردیم. جو و 22 دوباره به عالم بالا برگردانده شدند اما این بار 22 در شبحی سیاه به عنوان یک روح سرگردان گیر افتاده، دقیقاً شبیه اتفاقی که در زمین تجربه کرد؛ گیر افتادن یک روح سرگردان و بلاتکلیف در جسم یک مرد سیاهپوست. سفید همیشه نمادی روحانی و آگاه است و در نقطه مقابل سیاه نماد سنگینی و وسواس. سفیدی میداند که باید روی توریهای ایستگاه مترو دراز بکشد و از وزش باد لذت ببرد در عوض سیاهی مدام در حال غرغر و هشدارهای وسواس گونه است. حالا شاید با خودتان بگویید این تنها به این علت است که حوادث از نگاه دو روح کاملاً متفاوت روایت میشود اما سورپرایز؛ چون این بار هم این جو هست که باید زندگیاش را فدا کند، از جاز (jazz) بگذرد تا به قول فیلم 22 جاز زندگیاش را به دست آورد!
ظاهراً در مورد پایانبندی فیلم میان سازندگان اختلافنظرهایی وجود داشته اما نهایتاً به این پایان میرسیم که جریها تصمیم میگیرند به جو یک فرصت دوباره بدهند. جو در پاسخ به این سؤال که میخواهد زندگیاش را چگونه بگذارند میگوید: مطمئن نیستم اما میدانم هر دقیقه را زندگی خواهم کرد». منطق Soul عجیب است چون نه تنها 22 از بدن جو به عنوان یک وسیله نقلیه استفاده میکند بلکه این ادعا بزرگ مطرح میشود که جو به واسطه 22 یاد گرفته که چطور زندگی کند.
به ایده «حضور آفریقایی» موریسون بازمیگردیم که در این انیمیشن نیز مصداق دارد. پال پس از خروج از آرایشگاه به اشتباه توسط تری شکار میشود و بعد تری با خونسردی روح را به بدنش بازمیگرداند و درحالیکه مرد جوان از وحشت در خود مچاله شده و میلرزد او را رها میکند و میرود. در سکانسی دیگر به نظریه دوگانگی هویت در سیاهپوستان برمیخوریم جایی که جو بدن خودش که توسط 22 تسخیر شده را تماشا میکند. برای یک صدم ثانیه در فیلم رخنهای ایجاد میشود و آنچه به سختی برای پنهان کردنش تلاش کرده است در مقابل چشمان مخاطب خودنمایی میکند؛ تاریخ بردگی، برزخ وجودی سیاهان و وحشت مرگ اشتباهی به دست پلیس!
با توجه به ادعاهای فلسفی انیمیشن Soul، اجازه دهید یک آزمایش فکری داشته باشیم و همه چیز را در ذهنمان برعکس کنیم یعنی؛ ممکن است روح یک زن بد دهن سیاهپوست وارد جسم یک موزیسین کلاسیک سفید پوست شود؟ Great Beyond and و Great Before با تعاریف فرهنگ آفریقایی چگونه خواهند بود؟ آیا ارواح جدید باز هم سبز مایل به سفید بودند؟ آیا ارواح گمشده باز هم سیاه بودند؟ آیا Great Beyond وGreat Before باز هم دو مکان کاملاً جدا بودند؟ مشاوران روح باز هم اشکالی انتزاعی و دو بعدی داشتند؟ عرفا که در خلسه فرو میروند چه باز هم هیپی بودند یا یک زن جادوگر؟ اگر پاسخ به همه این سؤالات مثبت است آنوقت میشود ادعا کرد فیلم بر اساس فرهنگ سیاهان آفریقایی ساختهشده.
مفروضات فرهنگی که یک فیلم بر اساس آن ساخته میشود صرفنظر از تاروپود دقیق و نمایش جزئیات، روح زیباییشناسی را به آن فیلم تزریق میکند. Soul این فرض را در نظر میگیرد که ممکن است یک روح با یک شخصیت مشخص در جسمهای مختلف جابجا شود. حتی اگر این مسئله را نادیده بگیریم که به نظر میرسد روحهای متولد نشده از قبل نژاد و جنسیت دارند، باید این پیشفرض اساسی که روح منحصربهفرد است را نادیده بگیریم.
در زبان انگلیسیِ معیار برای عبارت «او روح دارد» از معادل He has a soul استفاده میشود درحالیکه سیاهان انگلیسی به جای این عبارت از He’s got soul استفاده میکنند. حال اینکه با وجود تمام ادعاهایی که فیلم در مورد نمایندگی نژادی مطرح میکند هیچوقت عبارتهایی از این قبیل را در فیلم نمیشنویم. کلمه «روح» در فرهنگ آفریقایی نه تنها برای نشان دادن یک واحد منحصربهفرد بلکه یک زیر لایه غیرقابل تقسیم، یک انرژی جمعی و یک پویش استفاده میشود. یکی دیگر از عجایب انیمیشن soul این است که جو با وجود داشتن مادر، یک عشق خاموش، دانش آموزان شیرین و تنبل و آشنایان آرایشگاه باز هم انگار کسی را ندارد و این 22 است که یک ارتباط منحصربهفرد و لذتبخش با طبیعت را در او ایجاد میکند.
راستی در فرهنگ آفریقایی به مراسم خاکسپاری homegoing میگویند. آنها اعتقادی به پیوستن روح به ملکوت اعلا ندارند بلکه معتقدند روح به دریا میرود و در پایان سفر دریایی هیچ پرتو شدید نوری وجود ندارد بلکه مردم در ساحل به شما خوش آمد خواهند گفت.
همچنین بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعن شاهکار بود.
حیف این پیکسار، فاکس، مارول و.. که دست این دیزنیه لاشخور افتادن. واقعن بدون اینا دیزنی ۱ دلار هم ارزش نداشت
قهوهای کردن و هرجا رو نگاه میکنیم سیاه پوست و... همه و همه حرفای نژاد پرستانهای هست علی جان.
تعجبم از این همه لایکی هست که گرفتید !
چون جمله اخرتون شدیدا بوی نژاد پرستی میده
"بسه دیگه سر همه جا میچرخونه همه جا سیاه پوست اه "
اینکه میان و کاراکتر ها رو تغییر نژادمیدن و یا جنسیت شاید ازار دهنده باشه ولی تا حالا شده مثلا کسی بیاد بگه سرت رو هر جا میچرخونی همش سفید پوست میبینی اه؟؟
شما دارید تبعیض قائل میشید واضحا
درصد سفید پوستان و سیاه پوستان جهان با یک مقدار کمی اختلاف با هم برابر هستند دوست عزیز اینچیزیه که من میدونم
البته من کاراییکه هالیوود و غیره انجام میدن رو ازشون منتفرم ( حمابت های توخالی که انجام میده ) ولی شمام از اونور بوم افتادید
قاعدتا نباید مشکل داشته باشیم !(این مواردی ک گفتی رو میگم)
مثلا یه اسپایدرمن جدید خلق کردن ک سیاهپوسته (ک اتفاقا کمیکاشم ترکوند)
در صورتی میتونی گلایه کنی ک برن پیتر پارکرو سیاه پوست کنن و درکل شخصیت هایی ک به عنوان سفید پوست میشناسیمو سیاه پوست کنن
مثلا میگن تو سریال ارباب حلقه ها الف سیاته پوست هست !این کاملا تحریفه داستانه و درمورد اینجور چیزا باید اعتراض کرد
حالم دیگ از این انیمیشن بهم میخوره از بس ک پست گذاشتید ازش :/
خدایی انیمیشن گادی بود این حرفو نزن
ول کنید ترو خدا این جنگای نژادی مسخره رو.!