نقد فیلم Palmer – داستانی درباره پذیرش و شانس دوم
فیلم Palmer یک درام قابل تأمل و از نظر احساسی قدرتمند درباره پذیرش و شانسهای دوم در زندگی است. ادی پالمر (جاستین تیمبرلیک) ستاره سابق فوتبال دبیرستان است که از قهرمان محبوب و نمونه شهر ...
فیلم Palmer یک درام قابل تأمل و از نظر احساسی قدرتمند درباره پذیرش و شانسهای دوم در زندگی است. ادی پالمر (جاستین تیمبرلیک) ستاره سابق فوتبال دبیرستان است که از قهرمان محبوب و نمونه شهر خود حالا به یک مجرم تبدیل شده، در پایان محکومیت 12 ساله خود به زادگاهاش بازگشته اما شرایط مثل سابق نیست. جاستین تیمبرلیک در نقش ادی پالمر، وظیفه اجرای شخصیتی را دارد که تصمیمات بدش در جوانی او را به یک مجرم محکوم به زندان تبدیل کرده که اعتماد مردم را نسبت به او تیره و تار کرده است.
داستان فیلم Palmer از این قرار است: هنگامی که ادی پالمر سعی میکند زندگی خود را به مسیر درست بازگرداند، او با یک سری موانع سر راهش روبرو میشود، یکی از آن موانع همسایهاش شلی (جونو تمپل) است، که اغلب پسرش سم (رایدر آلن) را برای چند روز یا حتی هفتهها رها میکند. اما از طریق یکسری اتفاقات غیرمنتظره، ادی و سام شروع به ایجاد ارتباط عمیق تری میکنند که هسته اصلی این درام را شکل میدهد.
به شکل ساده میتوان گفت فیلم Palmer به نویسندگی چریل گوئیریرو و کارگردانی فیشر استیونز، نگاهی سالم و احساسی به خانواده و پیوندهایی میدهد که انتظار آن را ندارید. شخصیت ادی پالمر به عنوان یک الگو، زندگی بسیاری را که در شهرهای کوچک سراسر آمریکا با چنین مشکلاتی رشد میکنند شرح میدهد. ادی آدم بدی نیست بلکه کسی است که در این راه گم شده است. او از شخصیتی که با وعدههای زیاد جوانیاش را شروع کرده به کسی که برای گذران زندگی در میانسالی سخت تلاش میکند، تبدیل شده است.
شاید ما دائماً داستانهایی از این دست را میشنویم و میخوانیم. اما این فیلم داستانی آمریکایی را با مضامین جهانی درباره اشتباه، تقاضای بخشش و فرصتی برای درست کردن خطاهای گذشته روایت میکند. برخلاف اکثر فیلمهای دیگر که به موضوعات مشابه میپردازند، پالمر راهی پیدا میکند که خوب و بد را باهم نشان دهد. این جنبه از فیلم باعث میشود تا پالمر در دریایی از آثار کلیشهای دیگر که در اطراف چنین افرادی قرار دارند که تصمیمات بدی گرفتهاند و تلاش میکنند زندگی خود را به حالت عادی برگردانند، از دست نرود.
بعلاوه، رابطهای که بین شخصیت ادی و سم ایجاد میشود در نهایت اصل این داستان است. ادی و سم هر یک به عنوان اشخاصی اخراجی در جامعه دیده میشوند اما به دلایل بسیار متفاوت. آنچه این موضوع را بیشتر جالب میکند این است که زمانی ادی به عنوان یک قهرمان در شهر خود دیده میشد. او یک ستاره فوتبال بود که آینده درخشانی در پیش داشت. با این حال، پس از دستگیری، اکنون همه افراد در شهر او را متفاوت میبینند. از طرف دیگر، سم به عنوان یک پسر هفت ساله مورد قبول اکثر افراد جامعه نیست زیرا دوست دارد با عروسکهای دخترانه بازی کند، لباسهای فانتزی دخترانه را بپوشد و کارتونهایی درباره شاهزاده خانمها تماشا کند. این به او برچسب «متفاوت» میزند.
این ترکیب شخصیتی نامتعارف باعث میشود ما در این فیلم شاهد یک مطالعه شخصیت منحصر به فرد باشیم، زیرا قبلاً بندرت چنین مورد جالبی زیر رادار توجه و بررسی قرار گرفته است. از نظر ظاهری، ممکن است این دو شخصیت با یکدیگر هیچ گونه اشتراکاتی نداشته باشند، اما این ظاهر داستان است و واقعیت ماجرا نیست. با پیشرفت داستان، به وضوح میتوانید ببینید که چرا این دو با هم ارتباط برقرار میکنند و چگونه این اتصال انگیزه کلیدی برای شخصیت ادی میشود تا بخواهد با داشتن هدف جدیدی که ناشی از رابطه او با سم است، زندگی بهتری داشته باشد.
شیمی بین جاستین تیمبرلیک و رایدر آلن کاملاً عالی است و صادقانه فیلم را از نظر احساسی تأثیرگذار میکند. حِرفه و کارنامه جاستین تیمبرلیک به عنوان یک بازیگر بسیار جالب بوده است. او در فیلمهایی مانند شبکه اجتماعی ظاهر شده در حالی که در انیمیشنی مانند ترولها نیز صداپیشگی انجام داده است. او بازیگری است که همیشه نوید زیادی برای درخشش داده است. اما پس از مدتها او با پالمر سرانجام اجازه یافته که در یک نقش واقعی و جالب خود را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد.
بدون تردید، این بهترین بازی تیمبرلیک تا به امروز است، همانطور که در طول فیلم میبینید، کاملاً واضح است که او چقدر به این شخصیت متعهد است و سطح اصالت خاصی را برای عملکردش به ارمغان میآورد. نمایش تیمبرلیک از ادی شخصیتی نیست که شما بلافاصله آن را دوست داشته باشید. در واقع، بیننده در نیم ساعت ابتدایی از او و رفتارش دور میشود. با این حال، مانند هر روایت و اجرای خوب، شخصیت ادی به آرامی روی روان شما رشد مثبت میکند و با پیشرفت داستان همه چیز تغییر میکند. به عنوان یک بیننده، شما میفهمید که چرا او همان گونه است که باید باشد.
از طرف دیگر رایدر آلن تازه وارد به این صنعت نیز با اجرای جذابش قصد دارد یک حرفه طولانی مدت در پیش داشته باشد. آلن با یک سهولت خاصی معصومیت و سادگی شخصیت سم را مجسم میکند. عملکرد او به هیچ وجه خام نیست و در عوض سم را به گونهای نشان میدهد که او فقط یک بچه عادی است و چیزهایی را دوست دارد که جامعه آن را طبیعی نمیداند. در طول فیلم صحنههای بسیاری وجود دارد که شخصیت سم حتی نمیفهمد چرا مردم به او متفاوت مینگرند.
برای مثال سم هنگام خرید برای هالووین، لباس شاهزاده خانم را برمیدارد. اما ادی برای او توضیح میدهد که چگونه از نظر اجتماعی پذیرفتنی نیست که پسری برای هالووین لباس شاهزاده خانم را بپوشد. با این حال، سم نمیفهمد مشکل چیست، و علی رغم اینکه حتی مورد آزار و اذیت قرار میگیرد، اما همچنان پشت آنچه دوست دارد ایستاده است. آلن این معصومیت طبیعی را برای شخصیت خود به ارمغان میآورد، بنابراین بسیار آسان است که بیننده ریشه وجودی او را بگیرد و دنیا را از چشم او ببیند.
جون اسکیب، جونو تمپل و آلیشا واینرایت نیز به عنوان شخصیتهای فرعی، هرچند کمرنگ اما کمک بزرگی به پرداخت بهتر روایت فیلم میکنند. اسکیب در نقش مادربزرگ ادی (مادر شخصیت هیوبی در هالووین هیوبی) کسی است که او را درگیر زندگی جدیدش میکند آن هم در حالی که او سعی دارد دوباره روی پاهای خود قرار گیرد. من عاشق جون اسکیب هستم و فکر میکنم محدودیت زمان بازی او در این فیلم بدون هیچ گونه سوال، یک نکته برجسته است. او موفق میشود همیشه لبخندی بر لب بیننده بنشاند و من رابطه او با ادی و سم را دوست داشتم.
در مورد شخصیت جونو تمپل نیز باید گفت: او واقعاً در بازی شخصیتهای زن پیچیده مهارت دارد. به عنوان مادر بیولوژیکی سم، او میتوانست به عنوان یک مادر خیلی بد آسان باشد، اما تمپل راهی پیدا میکند تا بیننده نسبت به او و آنچه که شخصیت او در فیلم تجربه کرده است نیز احساس ترحم کند. برای شخصیتی که فقط حدود 20 دقیقه وقت دارد تا دیده شود، به نظر من قوس شخصیتی او تا حدی قدرتمند و واقعی است. آلیشا وین رایت نیز نقش مگی را بازی میکند که معلم سم است. من نمیخواهم در مورد شخصیت وی یا نقشی که در داستان بازی میکند چیزهای زیادی ارائه دهم اما بگذارید بگوییم که او صدای تغییر درونی شخصیت ادی میشود و تماشای او هر زمان که روی صفحه است کاملاً خوشحال کننده است.
اما سرانجام باید پیرامون کارگردانی فیشر استیونز حرف بزنیم، چرا که در کنار هم قرار دادن فیلمی که موضوعات دشواری را درگیر داستانش میکند کار سختی است، اما استیونر به عنوان یک مدیر در پشت دوربین این کار را با لحنی نشاطآور به درستی انجام میدهد. همانطور که در بالا گفته شد، بسیاری از فیلمهایی که با شخصیتهایی با گذشته آشفته سروکار دارند، تمایل به نمایش کلیشهها دارند تا شخصیت پردازی میدانی، اما این اثر سعی کرده است از پرداخت درست کلیشهها و از دریچه قوسهای شخصیتی، لحظات احساسی و یک بارقه امید را به بیننده نمایش دهد.
لحظات بسیار کمی از احساسات وجود دارد که با موضوعات جدی مانند زورگویی و سومصرف مواد مخلوط شده باشد. اما بیننده فیلم Palmer باید چریل گوئیریرو را به خاطر نوشتن شخصیتهای چند بعدی تحسین کند. شخصیتهایی که در طول مدت زمان تقریباً دو ساعته فیلم رشد میکنند و تکامل مییابند. دیدن فیلمی از این دست تازه کننده روح و روان است، به خصوص امروزه که داستانهای زیادی فقط به نکات منفی توجه دارند. پالمر قطعاً به موضوعات مهمی میپردازد که جهان در حال حاضر به شدت به آنها نیاز دارد. همچنین طبیعت فرمولی پالمر چیزی است که قطعاً مورد استقبال بیننده قرار میگیرد.
در پایان باید گفت: فیلم Palmer نگاهی دوست داشتنی به پذیرش و عشق است که ما اغلب به آن دست پیدا نمیکنیم. فیلم چیزی انقلابی یا نفسگیر نیست، اما به شدت مفید است. این اثر داستانی درباره پدر بودن، عشق و پذیرش است. و سرانجام، این فیلم روایتی است که به جای درد، بهبودی را نشان میدهد. در حالی که پالمر کامل نیست، اما دقیقاً همان چیزی است که امثال من و شما در حال حاضر حتماً باید آن را حداقل یکبار تماشا کنیم.
بیشتر بخوانید:
معرفی ده فیلم عاشقانه برای یک شب رمانتیک
فیلم درمانی – معرفی فیلمهایی برای مواجهه با اندوه مرگ عزیزان
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.