ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نگاهی به پایان سریال قورباغه – مثل خون در چشم‌های من

در شرایطی که به نظر می‌رسید قسمت چهاردهم سریال قورباغه پاسخ روشن و واضحی برای همه سوالاتی که در اپیزودهای قبلی سریال مطرح شده بود، ارائه می‌دهد اما سریال هومن سیدی و دوستانش چنان پاسخ‌های ...

امیرمحمد سلیمانی
نوشته شده توسط امیرمحمد سلیمانی | ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۴:۵۹

در شرایطی که به نظر می‌رسید قسمت چهاردهم سریال قورباغه پاسخ روشن و واضحی برای همه سوالاتی که در اپیزودهای قبلی سریال مطرح شده بود، ارائه می‌دهد اما سریال هومن سیدی و دوستانش چنان پاسخ‌های کوبنده‌ای به ابهام‌های تماشاگر تقدیم می‌کند که بیشتر شبیه پاک‌کردن صورت مسئله به نظر می‌رسد؛ پاک‌کردنی که اگرچه ایرادی بر آن وارد نیست اما غیرقابل انتظار، باورنکردنی و شوک‌آور است و در قسمت پانزدهم و نهایی سریال به اوج می‌رسد. با ویجیاتو برای بررسی پایان سریال قورباغه همراه باشید.

دانلود قسمت چهاردهم سریال قورباغه

کیفیت 480

کیفیت 720

کیفیت 1080

کیفیت HQ_1080

کیفیت BLURAY

همه کیفیت ها(پیشنهادی)

دانلود قسمت پانزدهم سریال قورباغه

کیفیت 480

کیفیت 720

کیفیت 1080

کیفیت HQ_1080

کیفیت BLURAY

همه کیفیت ها(پیشنهادی)

نگاهی به قسمت چهاردهم سریال قورباغه - مثل خون در چشم‌های من

یک قاعده کلی در مسیر روایت مجموعه‌های داستانی وجود دارد که نویسندگان فیلم‌نامه را مجبور می‌کند تا پیش از به پایان‌رساندن هر فصل، سطح جذابیت ماجرا را به بالاترین سطح ممکن نزدیک کنند. اگرچه این قاعده کلی در بسیاری از موارد نقض می‌شود اما این حقیقت غیرقابل انکار که اپیزودهای پایانی یک فصل سریال می‌توانند مهم‌ترین، تاثیرگذارترین و کلیدی‌ترین اپیزودهای داستان باشند، باعث شده که تماشاگران سریال‌های تلویزیونی هم انتظار بالاتری از اپیزودهای پایانی طلب کنند.

بنابراین کاملا قابل پیش‌بینی بود که قسمت چهاردهم سریال قورباغه به‌عنوان یکی از سه پرده پایانی سریال [حداقل پایان فصل اول] اهمیت بیشتری از همه اپیزودهای پیشین دارد. اما تماشاگرانی که دوست داشتند عاقبت بی‌اعتمادی‌های نوری [با درخشش نوید محمدزاده] را تماشا کنند با مجموعه حیرت‌انگیزی از وحشتناک‌ترین وقایع ممکن مواجه شدند که اصلا انتظار مواجه‌شدن با آن‌ها را نداشتند. از سوی دیگر و در شرایطی که به نظر می‌رسید سریال با ۱۶ اپیزود به پایان می‌رسد، این اپیزود پانزدهم بود که پایان فصل اول سریال هومن سیدی و دوستانش را رقم زد.

خانواده کجاست؟

لیلا [با هنرنمایی فرشته حسینی] در نیم‌فصل اول سریال قورباغه اهمیت خاصی در مسیر روایت داستان نداشت. اما با آغاز نیم‌فصل دوم و افزایش تاثیرگذاری او در مسیر کلی داستانی که به نظر می‌رسید به سمت نقطه اوج حرکت می‌کند، این لیلا بود که آهسته آهسته به مهم‌ترین شخصیت سریال تبدیل می‌شد.

لیلا به‌عنوان برادر ناتنی نوری در تلاش بود تا دلیل مرگ مادرش را درک کند. او که تصور می‌کرد نوری از قصد مادرش را کشته نه‌تنها به دنبال گرفتن یک انتقام خونین از برادر ناتنی‌اش بود بلکه دوست داشت آن حجم احساساتی که در جمع خانواده‌اش پیدا نکرده بود را هم توسط امیرعلی شمس‌آبادی [با هنرنمایی هومن سیدی] هدیه بگیرد.

سریال مسئله نفرت لیلا از نوری به دلیل کشتن مادرش را به خوبی پردازش نکرده بود [حجم اطلاعاتی که تماشاگر از این حادثه در قسمت چهاردهم سریال قورباغه به دست می‌آورد از مجموع داده‌های مرتبط در همه اپیزودهای قبلی بیشتر به نظر می‌رسد] اما از آن برای بسط و توسعه سرنوشت نهایی دو شخصیت‌ لیلا و نوری به بهترین شکل ممکن استفاده کرد. حذف‌شدن باورنکردنی فرشته حسینی و نوید محمدزاده از مسیر اصلی داستان سریال قورباغه یکی از غیرقابل پیش‌بینی‌ترین، شوک‌آورترین، غیرقابل انتظارترین و ترسناک‌ترین سرنوشت‌هایی بود که تا به امروز در یک سریال تلویزیونی ایرانی به تصویر کشیده شده است.

خوب: نوری

اما این حذف خیره‌کننده که می‌تواند با بسیاری از نمونه‌های خارجی هم قابل مقایسه باشد تنها یکی از برگ‌های برنده قسمت چهاردهم سریال قورباغه است. سریال قورباغه در آخرین فرصت‌هایی که به شخصیت نوری داد، او را عاقل‌تر، نگران‌تر و دقیق‌تر از همیشه به تصویر کشید. در یکی از سکانس‌های قسمت چهاردهم سریال قورباغه و پس از آن‌که رامین [با هنرنمایی صابر ابر] به دلیل تردیدهایی که نسبت به برنامه پیشنهادی‌اش مطرح شده بود به درون یک قفس هدایت شد، نوری صحبت‌های جذابی درباره در اختیارداشتن ماده مخدری که امپراطوری‌اش را ساخته، مطرح می‌کند.

نگاهی به قسمت چهاردهم سریال قورباغه - مثل خون در چشم‌های من

او به رامین یادآوری می‌شود که این ماده جادویی بیشتر از آن‌که زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد، شرایطی شبیه به یک بن‌بست بی‌پایان را ایجاد می‌کند. حرف‌های نوری از جایگاه مردی که سرنوشت قدرت بی‌بدیل را تجربه کرده، جذاب‌تر از همیشه به نظر می‌رسد. ثانیه‌هایی پیش از آن‌که اشک‌های قرمز از چشم‌های نوری سرازیر شوند و حکم مرگش را امضا کنند، او در صادقانه‌ترین جایگاه ممکن قرار می‌گیرد و از حقیقتی صحبت می‌کند که لیلا از آن آگاه نبوده است؛ مادر لیلا خودش از نوری درخواست کرده بود که او را به سمت پایان زندگی نزدیک کند.

درباره ماده مخدری که نام آن در سریال قورباغه مطرح می‌شود: این ادویه جادویی از گیاهی به اسم نفس شیطان و ترکیب آن با پوست قورباغه آمریکایی به دست آمده و مصرف زیاد یا طولانی‌مدت آن می‌تواند خطرناک باشد.
ماده مخدر نفس شیطان هیچ بو و مزه‌ای ندارد اما مغز فرد استعمال‌کننده را از حالت عادی خارج می‌کند. این پودر از دانه‌های خردشده گیاه بوراچرو به دست می‌آید و با دو نام بوروندانگا و اسکوپولامین هم شناخته می‌شود. فردی که نفس شیطان را مصرف می‌کند چنان تحت تاثیر قرار می‌گیرد که کاملا فرمانبردار می‌شود و هر کاری انجام می‌دهد.
مصرف نفس شیطان شکل‌گیری خاطرات در ذهن را مسدود می‌کند و به همین دلیل وقتی اثر ماده مخدر از بین می‌رود، مصرف‌کننده هیچ خاطره‌ای از دقایقی که تحت تاثیر ماده بوده به یاد نمی‌آورد. نوعی از قورباغه‌ها که در رودخانه کلرادو در آمریکا زندگی می‌کنند، مایعی سمی از پوست خودشان ترشح می‌کنند که برخورد آن با زبان افراد می‌تواند توهم‌زا باشد.

بد: لیلا

تماشاگری که انتظار داشت عاقبت بی‌اعتمادی نوری به خواهرش را درک کند به عشق بی‌سرانجام لیلا به امیرعلی شمس‌آبادی هم پی برد. شمس‌آبادی که به واسطه اطلاعات اختصاصی وکیلش به نقش لیلا در کشتن همسر و فرزندش پی برده بود، تصمیم گرفت دختر جوانی که عاشقش شده بود را بی‌رحم‌تر از همیشه به قتل برساند.

در شرایطی که لیلا امیدوار به نظر می‌رسید با مرگ برادر ناتنی‌اش همه مواد مخدری که زندگی او را عوض کرده بود در اختیار معشوقش قرار می‌دهد و زندگی جدیدی را در کنار او آغاز می‌کند، شمس‌آبادی از تاثیر تلخ لیلا روی مرگ همسر و فرزندش مطلع شد و نه‌تنها فرصت تاریخی ربودن مخدر محبوب نوری را پیدا کرد بلکه انتقام جانانه‌ای هم از دخترکی گرفت که امیدوار بود بالاخره مرد محبوبش را تصاحب می‌کند.

نگاهی به قسمت چهاردهم سریال قورباغه - مثل خون در چشم‌های من

مرگ لیلا پایان تلخ خانواده‌ای بود که هیچکدام از اعضایش به یکدیگر اعتماد نداشتند. او ژنتیک بی‌اعتماد، قاتل، تشنه قدرت و راهزن خاندان نوری را در میان آب‌های دریای خزر رها کرد.

زشت: رامین

رامین یکی از هوشمندانه‌ترین شخصیت‌های سریال قورباغه است. او نه‌تنها در جایگاه راوی و شخصیت اصلی مرد ظاهر می‌شود بلکه در نقش تماشاگر مهم‌ترین وقایع سریال هم قرار می‌گیرد. او در قسمت چهاردهم سریال قورباغه در کنار تماشاگران سریال عاقبت اختلافات نفرت‌انگیز خانواده نوری را تماشا می‌کند و در نهایت تنها مجرمی لقب می‌گیرد که زنده از مهلکه می‌گریزد.

همان‌گونه که رامین در پایان قسمت چهاردهم سریال قورباغه و در چارچوب مونولوگ اعتراف می‌کند، نوری بهترین و مهم‌ترین دوستی بود که او می‌توانست در اتمسفر خونین و وحشتناک پیرامونش پیدا کند؛ زندگی رامین به درون چنان چاه سیاهی سقوط کرده بود که قاتل بهترین دوستان رامین به بهترین دوست او تبدیل شده بود.

بنابراین او در ثانیه‌های منتهی به پایان سریال قورباغه تصمیم گرفت برای پیداکردن ماده‌ای که زندگی نوری را دگرگون کرده بود، راهی تایلند شود. سفر رامین به تایلند نقطه اوج درماندگی و تشنگی او برای رسیدن به قدرت بود؛ جایی که شخصیت اصلی داستان برای رسیدن به آرزویی که از ابتدای سریال آن را به دوش کشیده بود به سیم آخر می‌زند و رابطه‌اش با فرانک را سیاستمدارانه‌تر از همیشه مدیریت می‌کند.

اگرچه پایان سریال قورباغه اندکی ذوق تماشاگر را هدف قرار می‌دهد و ناامیدی عظیمی به او تقدیم می‌کند اما واقعیت آن است که نخستین تجربه کارگردانی یک سریال تلویزیونی برای هومن سیدی ایرادهای ریز و درشت بسیاری داشت که در مسیر رسیدن به نقطه پایان داستان هم بیشتر از قبل مورد توجه قرار می‌گرفت. به همین دلیل پایان سریال قورباغه نسبت به آن‌چه می‌توانست در بهترین حالت شکل بگیرد هم فاصله زیادی نداشت.

با این حال آن‌چه پایان سریال قورباغه را کم‌ارزش، مبهم و نه‌چندان کافی جلوه می‌دهد، اتفاقاتی که در اپیزودهای نهایی رقم می‌خورد، نیست. پایان سریال قورباغه ضعیف‌تر از سطح انتظارات ظاهر می‌شود چون مسیری که برای رسیدن به نقطه پایانی طی کرده، سرشار از ایراداتی بوده که محصول نهایی داستان را ضعیف‌تر از همیشه ارائه می‌کند.

شخصیت‌پردازی ضعیف

پایان سریال قورباغه مانند سایر ساخته‌های هومن سیدی ثابت می‌کند که این کارگردان توانمند ایرانی با همه دستاوردهایی که در سال‌های اخیر داشته هنوز هم در پردازش بی‌نقص شخصیت‌هایی که در آثارش معرفی می‌کند، ضعف دارد. شخصیت‌های سریال قورباغه با همه فرصتی که برای معرفی‌شدن به تماشاگر دارند در نهایت از سطح مشخصی فراتر نمی‌روند و به همین دلیل حتی تا پایان سریال قورباغه هم زوایای بسیاری از زندگی، رفتارها و باورهای آن‌ها مخفی باقی می‌ماند.

رامین در شرایطی به‌عنوان کلیدی‌ترین شخصیت سریال معرفی می‌شود و در مرکز داستان قرار می‌گیرد که تماشاگر با وجود تعامل‌های طولانی با او هنوز هم نمی‌تواند بخش بیشتری از شخصیت او را بشناسد. سایر شخصیت‌های سریال قورباغه هم وضعیت مشابهی دارند. در این میان اما لیلا [با هنرنمایی فرشته حسینی] بدترین شخصیت‌پردازی ممکن را به خودش اختصاص داده است.

شخصیت لیلا حتی با وجود فرصت‌هایی که دارد [قسمت سیزدهم سریال کاملا به او می‌پردازد] باز هم در غباری از ابهام و ناشناسی باقی می‌ماند. شخصیت‌های نخستین تجربه سریال‌سازی هومن سیدی آن‌قدر درگیر داستان‌های کلی و جزیی‌شان شده‌اند که فراموش کرده‌اند باید زمانی را به معرفی بیشتر خودشان به تماشاگر بپردازند. دقیقا به همین دلیل است که شخصیت‌پردازی سریال قورباغه در پایین‌ترین سطح ممکن دنبال می‌شود.

ترجیح‌دادن فرم به محتوا در شخصیت‌پردازی سریال هومن سیدی هم قابل احساس به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر، سریال قورباغه آن‌قدر در جذاب‌ نشان‌دادن شخصیت‌هایش جدی می‌شود که فراموش می‌کند باید زمانی را به شکل‌دادن ویژگی‌های رفتاری، گذشته و عادت‌های اخلاقی شخصیت‌ها بپردازد. بنابراین حتی تلاش‌های سریال برای معرفی بیشتر شخصیت‌هایش هم به مشکل می‌خورد.

برای مثال، وقتی سریال با یک گذشته‌نمایی تصمیم می‌گیرد داستان روزی را روایت کند که نوری به دلیل تحقیرشدن در برابر همکلاسی‌هایش مدرسه را به آتش می‌کشد هم نتیجه کار بیشتر از آن‌که زوایای آشکار و پنهانی از شخصیت او را نمایش دهد، توانایی‌های تیم تولید سریال در نمایش به آتش‌کشیدن مجازی یک مدرسه را نشان می‌دهد.

ایراد دیگری که به شخصیت‌پردازی سریال قورباغه وارد است به تک‌بعدی‌بودن آن بازمی‌گردد. بخش عظیمی از آشنایی تماشاگر با شخصیت‌ها از طریق گذشته‌نمایی‌ها شکل می‌گیرد و به همین دلیل داستان سریال در زمان حال از همه پتانسیلی که دارد هم به خوبی استفاده نمی‌کند.

مسیر هدررفته داستانی

نوری [با درخشش نوید محمدزاده] مهم‌ترین، قدرتمندترین و تاثیرگذارترین شخصیت سریال قورباغه است اما از همه ظرفیت‌هایی که در شخصیت او شکل گرفته هم به خوبی استفاده نمی‌شود. در شرایطی که هومن سیدی می‌توانست نوری را در مرکز داستانش قرار دهد و اطرافیان او را در حال تلاش برای نابودی امپراطوری‌اش به تصویر بکشد، تصمیم گرفت رامین را قهرمان اصلی داستانش معرفی کند.

برای درک بیشتر ظرفیتی که سریال قورباغه هدر داده باید آن را در چارچوب سریال Breaking Bad‌ قرار دهید. والتر وایت در شرایطی مشابه با نوری می‌تواند همان مردی باشد که به مرور زمان و با تجربه‌های گوناگون [و البته ماده‌ مخدری که تاثیرگذار به نظر می‌رسد] به هیولایی قدرتمند و ترسناک تبدیل شده است. سریال قورباغه به جای آن‌که داستان والتر وایتی که پردازش کرده را بررسی کند، فرد دیگری را وارد ماجرا کرده تا داستان والتر وایت را از زاویه نگاه او به تماشاگر نشان دهد.

پایان سریال قورباغه می‌توانست با زندگی نوری درآمیخته شود اگر هومن سیدی و همکارانش تصمیم نمی‌گرفتند که رامین را به شخصیت اصلی سریال‌شان تبدیل کنند. پایانی که احتمالا به مراتب جدی‌تر، قابل قبول‌تر، خیره‌کننده‌تر، قابل احترام‌تر و بی‌نقص‌تر بود. اگر نوری به قهرمان اصلی سریال تبدیل می‌شد و داستان کاملا پیرامون زندگی او حرکت می‌کرد، نخستین تجربه کارگردانی یک مجموعه داستانی برای هومن سیدی قطعا عنوان جذاب‌تری به نظر می‌رسید.

نقد نیم‌فصل دوم سریال قورباغه را در ویجیاتو بخوانید:

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (8 مورد)
  • fariborz
    fariborz | ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰

    سریال خوش ساختی بود.خوش حالم که بالاخره یک سریال خوش ساخت توی بخش اجتماعی پیدا شد که حرفی برای گفتن داشته باشه ومیدونی مشکلش این بود که خب این سینمایی اعتراضی است و سینمای خوبی است واقعا سینمای اعتراضی برای اصلاح جامعه لازمه ولی خب در گوشه این اعتراض راه حلی هم ارائه میداد.جزو طرفدار های سریال هستم ولی این راه حل ارائه ندادن باعث شده متاسفانه در چشم بعضی سیاه نمایی تلقین بشه.اعتراض خوب ولازمه ولی وقتی میاد رو پرده سینما طبق اصول فیلمسازی باید راه حل هم ارائه بدی اگر میخواهی بگویی وگرنه از لحاظ تکنیک سریال خوبی است و یکسری ضعف هایی هم فیلمانه داره که قابل بخشش است

  • Mohsen2288
    Mohsen2288 | ۳۰ فروردین ۱۴۰۰

    عالی بود واقعا.
    ب نظرم غورباقه یکی از بهترین سریال های ایرانی بود

  • kkmhkk
    kkmhkk | ۱۸ فروردین ۱۴۰۰

    واقعا چرا به جای اینکه روی شخصیت نوری تمرکز کنه روی شخصیت ضعیفی مثل رامین تمرکز کرد.میتونست داستان زندگی نوری رو به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشه.اصلا پایانش خوب نبود.

  • Vtac
    Vtac | ۱۴ فروردین ۱۴۰۰

    نوید پورفرج هم تو سریال نبود!
    صد در صد یه حذفیاتی اتفاق افتاده
    قسمت آخر رو دوست داشتم.خوب تموم شد

  • MAHDI008
    MAHDI008 | ۱۴ فروردین ۱۴۰۰

    خدایی خورد تو دهنم رامین مرد
    خییییلی غیرعادی تموم شد

  • MMe
    MMe | ۱۴ فروردین ۱۴۰۰

    گفتن که ۱۶ قسمته ، توی تیتراژ قسمت پونزدهم هم تیکه هایی نشون دادن ازش .
    پس چرا همه جا میگن تموم شد ؟

    • MAHDI008
      MAHDI008 | ۱۴ فروردین ۱۴۰۰

      فصل دوش تو راهه

    • Rastin
      Rastin | ۲۱ فروردین ۱۴۰۰

      قسمت 16 حذف شد و قسمت 15 70 دقیقه ای شد تیتراژ قسمت 15 هم جمع بندی داستان بود

مطالب پیشنهادی