نگاهی به قسمت دهم سریال قورباغه – شاید که آینده از آنِ ما
قسمت دهم سریال قورباغه با بازگشتی شکوهمند و هیجانانگیز به گذشتهای نهچندان دور، پیریزیهای روایت اصلیاش را وارد سطح جدید میکند. جدیدترین قسمت سریال هومن سیدی که فهمیده زمان زیادی برای بیش از حد طولانیکردن ...
قسمت دهم سریال قورباغه با بازگشتی شکوهمند و هیجانانگیز به گذشتهای نهچندان دور، پیریزیهای روایت اصلیاش را وارد سطح جدید میکند. جدیدترین قسمت سریال هومن سیدی که فهمیده زمان زیادی برای بیش از حد طولانیکردن داستانش ندارد به مدار اصلیترین رابطهای که در سریال روایت شده، بازمیگردد تا شکلگیری شخصیتهایی که مدتها پیش معرفی کرده را نهایی کند. با نقد قسمت دهم سریال قورباغه با ویجیاتو همراه باشید.
بازیدادن مخاطب به درستترین شکل
سریالهای شبکه نمایش خانگی [از آنهایی که در دوران سیدیهای سوپرمارکتی منتشر میشدند تا اینهایی که روی سرویسهای استریم در دسترس قرار میگیرند] علاقه خاصی به بازیکردن با مخاطبشان دارند. بازیکردن با مخاطب تفاوتهای عمدهای با سرگرمکردن او دارد و متاسفانه اندکی توهینآمیز به نظر میرسد. بازیکردن با مخاطب نه برای فریبدادن او بلکه برای طولانیکردن داستانی است که طولانیشدن روایت آن به نفع تیم تولیدکننده تمام میشود.
یکی از مصادیق عینی طولانیکردن سریالهای بیداستان شبکه نمایش خانگی، سریال دِل لقب میگیرد؛ سریالی سی و چند قسمتی از استاد بیبدیل طولانیکردن و بازیدادن مخاطب در سینما و تلویزیون ایران. منوچهر هادی با سریال دِل داستانی یک خطی را در سه فصل روایت کرد و در نهایت از داستانی که مثل پیتزاهای ایتالیایی از نقطه مبدا به سمت آسمان بیپایان برواز کرده بود، دفاع کرد.
اگرچه سریال قورباغه در مقایسه با همه سریالهای شبکه نمایش خانگی سطحی بالاتر را نشانه گرفته اما در اپیزودهای ابتدایی ثابت کرد که دوست دارد مخاطب را بازی دهد. با طولانیشدن روایتی که میتوانست در اپیزودهای کمتری روایت شود، این ذهنیت پیرامون سریال قورباغه شکل گرفته بود که ساخته متمایز هومن سیدی در نهایت روی فرم متفاوتش پافشاری میکند و در محتوا به سایر سریالهای سرگرمکننده و در عین حال خستهکننده شبکه نمایش خانگی بازمیگردد.
اما سریال قورباغه مخاطب صبورش را به بهترین شکل ممکن بازی داد. همه آنچه سریال در بیفایدهترین اپیزودهایش و به خستهکنندهترین حالت روایت میکرد در نیمه دوم روایت بازگشتند تا تکههای بیش از حد نامنظم داستان را در کنار یکدیگر قرار دهند. این همان مرز باریکی لقب میگیرد که سریالهای شبکه نمایش خانگی بهصورت کاملا عمدی از آن عبور میکنند؛ مرز باریک میان توهین محترمانه به مخاطب یا سرگرمکردن او به شرط صبوربودن.
سریال قورباغه در چند اپیزود اخیر ثابت کرد آنچه در ساعات ابتدایی داستانش روایت کرده اگرچه اندکی بیفایده و حاشیهمحور بوده اما چندان هم بیهدف نبوده و حالا از همه روایتهای ابتداییاش برای کاملکردن پازل داستانی یاری میگیرد. برنامه منظم هومن سیدی برای مرتبکردن جزییات داستان در نیمه دوم سریال آغاز شد و در قسمت دهم سریال قورباغه با سرعت بیشتری پیشروی میکند.
به عبارت دیگر، قسمت دهم سریال قورباغه آغازگر روایتی میشود که تصمیم گرفته با جزییاتی دقیقتر به گذشته بازگردد. گذشتهنماییهای سریال در نیمفصل نخست اندکی نامنظم به نظر میرسیدند اما آنچه در قسمت دهم سریال قورباغه روایت شد، یک گذشتهنمایی بیبدیل و دقیق بود که اگرچه ایراداتی به پنهانکردن جزییات آن وارد است اما در نهایت پیشرفتی بزرگ نسبت به همه گدشتهنماییهای نیمفصل اول سریال به نظر میرسد.
حرکت به سوی کلیگویی
روند روایت سریال قورباغه در نیمفصل نخست سریال سرشار از جزییاتی بود که در بسیاری از موارد بیدلیل، بیفایده و خستهکننده به نظر میرسید. هومن سیدی در اپیزودهای ابتدایی نخستین مجموعه داستانیاش تلاش کرد تا جزییات بیپایانی از یک داستان موهوم را به تماشاگرش ارائه دهد اما هیچ نشان دقیقی از بازگشت به جزییات نمیداد. به همین دلیل مخاطب سریال تصور میکرد جزئیگوییهای داستان قرار نیست هدف خاصی را دنبال کند.
اما با آغاز نیمفصل دوم سریال قورباغه، شرایط کاملاً تغییر کرد. سریال قورباغه مثل پازلی با تکههای کوچک و بزرگ ابتدا تکههای کوچک داستان را مانند بخشهای حاشیهای تصویری که در نهایت تحویل میدهد، ارائه داد و در ادامه تصمیم گرفت به سمت تکههای بزرگتر و مرکزیتر پازل حرکت کند. قسمت دهم سریال قورباغه یکی از بزرگترین تکههای اصلی پازل داستان را کامل میکند؛ از نحوه پیداشدن مادهای که نوری [با هنرنمایی نوید محمدزاده] از آن برای تحت تاثیر قراردادن اطرافیانش استفاده میکند تا نام و روش کشت این مخدر مهلک.
به همین دلیل اگر قسمت دهم سریال قورباغه در لیست سه اپیزود مهم سریال تا این لحظه قرار نگیرد بدون هیچ شک و تردیدی یکی از مهمترین اپیزودهای مجموعه داستانی هومن سیدی بوده که بخش قابل توجهی از داستان را با گذشتهنمایی خالصانهاش به اشتراک میگذارد. سریال تاثیرگذار هومن سیدی همزمان با حرکت به سوی تکههای بزرگتر پازل تصمیم گرفته تا کلیگوییهای روشنکننده را جانشین روایتهای جزئی ناملموس کند و این دقیقا همان دستاوردی است که مدرنترین سریال شبکه نمایش خانگی ایران را به سمت سطوح جدیدی از هیجان و انفجار حرکت میدهد.
متفاوتترین هنرنمایی مهران غفوریان
مهران غفوریان مانند بسیاری از همکارانش به سندروم بازیگر کمدی مبتلا شده است. این سندروم را میتوان به بازیگرانی نسبت داد که پس از مدتها درخشش [و البته تندادن به بسیاری از نقشها] در آثار کمدی چنان در ظاهر مضحک و خندهدار سینما فرو رفتهاند که تصورکردن آنها در سینمای درام به یک رویای غیرممکن تبدیل میشود. بازیگران [و حتی کارگردانها] در بسیاری از موارد به صورت کاملا عمدی تصمیم میگیرند تا به این سندروم مبتلا شوند اما زمانی خودشان را پیدا میکنند که به تماشاگر ثابت کردهاند که دلیلی برای حضور در نقشهای غیرکمدی ندارند.
به همین دلیل گمان میرود مخاطبی که به تماشای بازیگر کمدی در نقشها و داستانهای خندهدار عادت کرده از تماشای او در نقشهای جدی استقبال نمیکند. اما این گمان به شکل احمقانهای نادرست به نظر میرسد و البته که همه ماجرا نیست. بازیگرانی که به سندروم بازیگر کمدی مبتلا میشوند در بیشتر موارد نمیتوانند با روایتها و شخصیتهای غیرکمدی ارتباط برقرار کنند و خود را در مدیریت این مسئولیتهای [به ظاهر] سنگین ناتوان میبینند. شاید به همین دلیل بسیاری از بازیگرانی که با آثار کمدی شناخته میشوند اصلا تلاشی برای نزدیکشدن به آثار درام نمیکنند چراکه شکست این تصمیم انقلابی را قطعی میدانند.
در چنین شرایطی بازیگری که به حضور در نقشهای کمدی [بسیاری از بازیگرانی که به سندروم بازیگر کمدی مبتلا میشوند حتی در فیلمهای درام هم کمدیترین شخصیت ماجرا را هنرنمایی میکنند] عادت کرده آنقدر در باتلاق خندهداربودن فرو میرود که بیرونآمدن از این مهلکه مضحک را غیرممکن میداند. بارزترین مصداق جهانی برای سندروم بازیگر کمدی، آدام سندلر است که پس از درخشش در فیلم Uncut Gems باز هم نتوانست خودش را بهعنوان یک بازیگر غیرکمدی مطرح کند و البته واکنش جالبی به این شکست داشت.
در سینما و تلویزیون ایران هم بازیگران بسیاری وجود دارند که نتوانستهاند از سندروم بازیگر کمدی فاصله بگیرند. مهران مدیری با وجود سابقه درخشانی که در سینما و تلویزیون دارد اصلاً سمت نقشهای جدی نمیآید و رضا عطاران هم در جدیترین فیلمهایش بخشی از داستانی است که در نهایت در ژانر کمدی سیاه قرار میگیرد.
با این حال بازیگرانی هم در سینما و تلویزیون ایران وجود دارند که تصمیم گرفتهاند از سندروم بازیگر کمدی نجات پیدا کنند. مجید صالحی که سالها به هنرنمایی در فیلمها و سریالهای کمدی درجه چندمی عادت کرده بود اخیراً با سریال سیاوش به شبکه نمایش خانگی آمده و جدیترین نقش همه دوران بازیگریاش را برعهده گرفته تا یک چالش بزرگ را تجربه کند.
بیشتر بخوانید:
- درباره میثاقی و فوتبال برتر: مردم حتی نیمنگاهی هم به من و تو نمیاندازند
- معرفی بهترین کتابهایی که به دوستداشتنیترین فیلمها تبدیل شدند
- واکاوی رشد صنعت سینما در عربستان سعودی: فرصتهای میلیارد دلاری
اما هنرنمایی خیرهکننده مهران غفوریان در قسمت دهم سریال قورباغه با همه بیماران مبتلا به سندروم بازیگر کمدی متفاوت است. مهران غفوریان که روزگاری به پیشنهاد حضور در هیچ فیلم مبتذل و بیارزشی را رد نمیکرد تا در پیش و پاافتادهترین نقشهای در ظاهر کمدی اما در باطن مضحک هم هنرنمایی کند با سریال قورباغه به سیارهای سفر کرده که احتمالاً با قویترین تلسکوپ هم نمیتوانست آن را ببیند.
مهران غفوریان در نقش کیان یکی از شخصیتهای اصلی قسمت دهم سریال قورباغه بود که با حضور اندکی که داشت بهشدت تاثیرگذار ظاهر شد. با پایانی که هومن سیدی برای قسمت دهم سریال قورباغه رقم زد، مشخص نیست که شخصیت کیان با هنرنمایی مهران غفوری دوباره به سریال بازمیگردد؛ شاید همین اپیزود ۴۹دقیقهای پایان کار او در مجموعه داستانی هومن سیدی و دوستان بوده باشد.
آیا ماده مخدر نفس شیطان واقعاً وجود دارد؟
مادهای جادویی از همان اپیزود ابتدایی سریال قورباغه در داستان وجود داشت که تماشاگر آهسته آهسته با آن آشنا شد. ادویه، گَرد یا مخدر؛ این ماده سفیدرنگ میتوانست پس از برخورد با پوست افراد آنها را چنان تحت تاثیر قرار دهد که پس از شنیدن هر دستوری به آن عمل کنند و خیلی سریع همه آنچه در دوران تاثیرپذیری از ماده تجربه کرده بودند را هم فراموش کنند.
پیبردن رامین [با هنرنمایی صابر ابر] به تاثیرگذاریهای این ماده عجیب بود که باعث شد او پس از زندهماندن در مهلکه خانه نوری [با نقشآفرینی نوید محمدزاده] ریسک بازگشت به محل قتل دوستانش را به جان بخرد. رامین جزییات بیشتری از این ماده مرموز به دست آورد و اطلاعاتش را با فرانک [با درخشش سحر دولتشاهی] به اشتراک گذاشت. اگرچه تماشاگر میدانست که نوری بهعنوان قدرتمندترین شخصیت داستان تنها فردی است که به این ماده جادویی دسترسی دارد اما هیچ اطلاعاتی از مسیر نوری برای تبدیلشدن به چنین هیولایی نداشت.
از سوی دیگر، گذشتهنماییهای سریال قورباغه نشان داده بود که نوری در گذشتهای نهچندان دور پسرکی خجالتی و با اعتماد به نفس اندک بوده و همین شخصیتپردازی ثابت میکرد که در برههای از زندگی شخصیت نوری اتفاقاتی رخ داده که آتش وجود او را روشن کرده است. قسمت دهم سریال قورباغه با مجموعهای از گذشتهنماییهای جذاب اما نهچندان بینقص از روزهای انقلابی زندگی نوری پرده برمیدارد، آشنایی او با مخدر جادویی را نشان میدهد، دسترسی پسرک یتیم به منابع عظیمی از این مخدر را روایت میکند و در نهایت با پایانی هیجانانگیز یک اپیزود تمامعیار را جشن میگیرد.
اما در قسمت دهم سریال قورباغه از جزییات و نحوه رشد و پرورش ماده مخدری که امپراطوری نوری را بنا نهاده هم سخن به میان میآید؛ این ادویه جادویی از گیاهی به اسم نفس شیطان و ترکیب آن با پوست قورباغه آمریکایی به دست آمده و مصرف زیاد یا طولانیمدت آن میتواند خطرناک باشد.
سریال قورباغه در اپیزودهای متعددی ثابت کرده که چندان به واقعگرایی پایبند نیست اما نفس شیطان مخدری است در دنیای واقعی هم وجود دارد. ماده مخدر نفس شیطان هیچ بو و مزهای ندارد اما مغز فرد استعمالکننده را از حالت عادی خارج میکند. این پودر از دانههای خردشده گیاه بوراچرو به دست میآید و با دو نام بوروندانگا و اسکوپولامین هم شناخته میشود.
فردی که نفس شیطان را مصرف میکند چنان تحت تاثیر قرار میگیرد که کاملا فرمانبردار میشود و هر کاری انجام میدهد. مصرف نفس شیطان شکلگیری خاطرات در ذهن را مسدود میکند و به همین دلیل وقتی اثر ماده مخدر از بین میرود، مصرفکننده هیچ خاطرهای از دقایقی که تحت تاثیر ماده بوده به یاد نمیآورد.
کیان [با درخشش مهران غفوریان] به اهمیت پوست قورباغه در ماده وحشتناکی که مجبور شده با نوری [نوید محمدزاده] تقسیم کند هم اشاره میکند که این مخدر هم کاملا وجود خارجی دارد. نوعی از قورباغهها که در رودخانه کلرادو در آمریکا زندگی میکنند، مایعی سمی از پوست خودشان ترشح میکنند که برخورد آن با زبان افراد میتواند توهمزا باشد.
افرادی که به مخدر ناشی از پوست قورباغه کلرادویی اعتیاد پیدا کردهاند با گرفتن این قورباغهها پوست آنها را میلیسند تا طعم توهم ناشی از آن را دوباره بچشند اما روش رایجتر آن است که پس از شکار این قورباغهها، پوست آنها خشک میکنند و مانند سیگار میکشند.
بنابراین مواد مخدری که در قسمت دهم سریال قورباغه واکاوی شد کاملاً وجود خارجی دارد.
دانلود سریال قورباغه:
نقد سریال قورباغه را در ویجیاتو بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
❤️❤️❤️