نگاهی به قسمت یازدهم سریال قورباغه – انفجارِ ابدیِ یک ذهنِ فاسد
قسمت یازدهم سریال قورباغه با مجموعهای درست از گذشتهنماییهای تاثیرگذار همه تمرکزش را روی روایت داستان اصلی قرار میدهد و با پیشبردن تحسینبرانگیز و هیجانآور ماجرا به کلیدیترین، مهمترین و خیرهکنندهترین اپیزود سریال تبدیل میشود. ...
قسمت یازدهم سریال قورباغه با مجموعهای درست از گذشتهنماییهای تاثیرگذار همه تمرکزش را روی روایت داستان اصلی قرار میدهد و با پیشبردن تحسینبرانگیز و هیجانآور ماجرا به کلیدیترین، مهمترین و خیرهکنندهترین اپیزود سریال تبدیل میشود. با دانلود قسمت یازدهم سریال قورباغه به همراه نقد و بررسی تخصصی سریال با ویجیاتو همراه باشید.
بیراه نیست اگر گفته شود قسمت یازدهم سریال قورباغه بهتنهایی به اندازه ۱۰ اپیزود قبلی پیشرو و دیوانهکننده است. این اپیزود دقیقاً همان داستانی را روایت میکند که تماشاگر برای خیرهشدن به آن ده هفته صبر کرده و به همین دلیل قسمت یازدهم سریال قورباغه حتی پیش از انتشار هم مسئولیت دشواری را برعهده گرفته بود؛ مسئولیتی که به خوبی آن را مدیریت میکند.
مردمی که به جنون رسیدهاند
اگرچه سریال قورباغه در نگاه نخست درامی جنایی به نظر میرسد اما زیر پوست این تریلر معمایی ساختار دیگری هم وجود دارد. این سریال فقط تلاشی برای روایت یک داستان ایدهآل در مدیومی بالاتر از چارچوبهای خستهکننده سریالهای ایرانی نیست؛ سریال قورباغه یک درام اجتماعی هم لقب میگیرد که تلاش میکند انتقاداتش به ساختار اجتماعی امروز جامعه ایران را در میان رنگهای گوناگون ژانرهایی که به آنها پناه برده هم به تصویر بکشد.
هومن سیدی اهداف اجتماعی داستانش را به هوشمندانهترین و زیرپوستیترین حالت ممکن دنبال میکند و همه آنچه به آن باور دارد را آهسته آهسته نقش میبندد. نگاه سریال قورباغه به شخصیتهایش، انسانهایی درمانده و خشمگین را نشان میدهد که از زندگی بیسرانجام خود خسته شدهاند و برای رسیدن به سعادتی که آن را در ثروتمندشدن خلاصه کردهاند از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند.
آدمها در سریال قورباغه اگر در قدرت نباشند از تشنگی رسیدن به قدرت رنج میبرند. دوگانهای که هومن سیدی در سریالش به تصویر میکشد، شباهتهای قابل توجهی با واقعیتهای امروز جامعه ایران دارد؛ ماده مخدری موسوم به قورباغه که قدرت عجیبی به نوری [با هنرنمایی نوید محمدزاده] میبخشد، میتواند همان نفتی باشد که مردم ایران را امیدوار کرده بود تا شخصیکردن درآمد آن به دگرگونسازی زندگیشان کمک کند.
اما به نظر میرسد که سروش [با نقشآفرینی محمدامین شعرباف] هم پذیرفته مخدر قورباغه در شرایطی مشابه با بشکههای نفت اگر تاثیرگذار و متمایز هم باشد، قرار نیست که زندگی او را دگرگون کند. سروش و مردم ایران، نماینده اکثریتی هستند که با رویای مستقلشدن تلاش کردهاند تا دنیای مدرنی برای خودشان بسازند اما نوری و ساختار سیاسی در نقش اقلیتی تاثیرگذار، همه آنچه اکثریت در رنج بافتهاند را پنبه میکنند. پس از آن خشم و احساس تحقیر است که فوران میکند و رابطهها را تحت تاثیر قرار میدهد؛ تمثیلی که هومن سیدی در سریال قورباغه روایت میکند، تحسینبرانگیز و قابل تامل به نظر میرسد.
در یکی از دیالوگهای جذاب قسمت یازدهم سریال قورباغه، سروش به رامین [با درخشش صابر ابر] درباره حسرت از دستدادن میگوید. سروش به این باور رسیده که دورشدن از آنچه میتوانسته به دست آورد به مراتب از نرسیدن به هدفی که شناختی از آن ندارد، ناراحتکنندهتر است؛ حقیقت دیگری که سریال از کف خیابانهای جامعه ایران جمع میکند و به تماشاگرش نشان میدهد.
بیشتر بخوانید:
- واکاوی رشد صنعت سینما در عربستان سعودی: فرصتهای میلیارد دلاری
- معروفترین فیلمهای بروس لی: از بدترین تا بهترین
- پنج بازیگری که میتوانند ولورین فوقالعادهای باشند
با این حال رویای از دسترفته یک زندگی ارزشمند تنها غمی نیست که سریال قورباغه از دل ماتمزده جامعه ایرانی کشف میکند. هومن سیدی روی سوژه دیگری هم دست گذاشته؛ آیا آسانسوری برای طیکردن راهی صدساله در یک شب وجود دارد؟ شخصیتهای سریال قورباغه در جامعهای ناامن زندگی میکنند که مردان و زنان آن برای دزدیدن رویاهای یکدیگر شبانهروزی در تلاش هستند.
اگر سروش از دستیابی نوری به مادهای دیوانهکننده خشمگین است و میخواهد انتقام سالها زندگی دریغشده را بگیرد، رامین از اینکه نوری دوستانش را به قتل رسانده و زندگیاش را به خون کشیده رنج میبرد. فرانک [با هنرنمایی سحر دولتشاهی] هم که از وجود مخدر تاثیرگذاری بهنام قورباغه باخبر شده، دستیابی به آن را به اهرم فشاری برای اذیتکردن مَردی که روزگاری دوستش داشته، تبدیل کرده است.
آدمها در سریال قورباغه با وجود همه ویژگیهای شخصیتی منحصربهفردشان در نهایت انسانهایی خشمگین، ناراحت، انتقامجو، با سیاست، غیرقابل اعتماد و نامطمئن هستند؛ از لیلا، خواهر نوری [با درخشش فرشته حسینی] تا آباد [با هنرنمایی نیما مظاهری]. همه شخصیتهایی که پیرامون زندگی نوری حضور دارند به آنچه او به انحصار خودش درآورده، حسادت میکنند.
نوری در طی سالها قدرتنمایی با مادهای که زندگیاش را دگرگون کرده از پسرکی خجالتی و درمانده به پدرخواندهای مقتدر و بیبدیل تبدیل شده تا امپراطوری خودش را داشته باشد. او میتواند نماینده همه دیکتاتورهای تاریخ باشد؛ انسانهایی رنجکشیده و حقیرشده که با دستیابی به ثروتی تاثیرگذار به خونخوارترین پیشوایان دوران خودشان تبدیل شدهاند.
سریال قورباغه عنوانی سیاسی و یا حتی اجتماعی نیست اما پیامهای جذابی در دل خردهداستانها و دیالوگهایش پنهان کرده که به نظر نمیرسد بیدلیل مطرح شده باشند.
انفجار مبهم
سوالی که در اپیزود قبلی سریال مطرح شده بود، این بود که کیان [با درخشش مهران غفوریان] کجای داستان میایستد؟ آیا او دوباره به مجموعه داستانی هومن سیدی بازمیگردد یا برای همیشه از داستان حذف میشود؟ پاسخی که سریال برای این پرسشها در نظر گرفته اندکی مبهم به نظر میرسد.
در شرایطی که نوری به کیان قول داده بود که بخشی از مخدر قورباغه را به او میبخشد، سروش در لحظاتی که روی رییس تبهکارش تفنگ کشیده این حقیقت را یادآوری میکند که او با آلودهکردن کیان به مخدر دیوانهکننده آن مرد بیچاره را مجبور کرده تا ساختمانی که در آن گرفتار شده را منفجر کند.
این دادههای نهچندان کافی همه اطلاعاتی است که تماشاگر از مرگ احتمالی شخصیت کیان به دست میآورد. به نظر میرسد سروش این مرگ را براساس شناختی که از نوری به دست آورده، حدس میزند. نوری مرگ کیان را تایید نمیکند اما سریال تصاویری از تلاشهای مستانه کیان برای انفجارکردن ساختمانی که در آن گرفتار شده را نشان میدهد. اگرچه مرگ دستوری کیان دور از ذهن نیست اما نحوه روایت آن چندان قابل قبول به نظر نمیرسد.
نفرتی که عمق آن پردازش نمیشود
قسمت یازدهم سریال قورباغه از حجم نفرت و خشم سروش به نوری پردهبرداری میکند اما در نهایت ثابت میکند که در پردازش عمق این جنون ابدی اندکی شکست خورده است. با وجود آنکه سریال ده اپیزود فرصت داشته تا جزییات بیشتری از این اختلاف ارائه دهد، بخش عظیمی از حقیرشمردن نوری توسط سروش در سالهای نهچندان دور در قسمت یازدهم سریال قورباغه روایت میشود.
در گذشتهنماییهای این اپیزود، حس برتربینی فروخوردهای که نخبگان نسبت به آدمهای پرادعا دارند در نگاههای نوری به سروش قابل احساس است. اگرچه تماشاگر در قسمت یازدهم سریال قورباغه دلیل تبدیلشدن سروش از رهبر گروهی سه نفره به دست راست امپراطوری که روزگاری خجالتی بوده را درک میکند اما پردازش ناکافی این مسیر طولانی که بیشتر از ده سال طول کشیده به بزرگترین حفره داستانی سریال تا امروز تبدیل میشود.
این زَهرِ چشم را به یاد داشته باش
رامین و دوستانش با این هدف به خانه نوری حملهور شدند تا همکلاسی قدیمیشان که حالا صاحب یک امپراطوری بزرگ شده بود را دوباره تحقیر کنند. اما پسرک ناتوان دیروز حالا قویتر از آن بود که در برابر سه جوان بیهدف حقیر شود. اگر قلب رامین سر جای درستی قرار داشت احتمالا داستان سریال قورباغه در همان چند اپیزود پایانی به پایان میرسید. اما هومن سیدی با ظرافتی مثالزدنی ای فرصت را فراهم کرد تا رامین یک بار دیگر به زندگی نوری بازگردد.
حضور دوباره رامین در زندگی نوری ترکیب جنونآمیزی از گرفتن انتقام، براندازی امپراطوری و تماشای نابودی یک خانواده به نظر میرسد. با این حال در ثانیههای پایانی قسمت یازدهم سریال قورباغه دیالوگی مطرح میشود که نشان میدهد رامین با وجود بررسی همه زوایای ماجرا باز هم آنطور که باید خانواده نوری را نشناخته است.
از سوی دیگر، نباید فراموش کرد که نوری با وجود اعتمادی که به رامین کرد تا میزان اطاعت سروش را راستیآزمایی کند در نهایت اعتماد چندانی به او ندارد. سروش بهعنوان عضوی از خانوادهای که نوری پس از مرگ مادرش و قتل پدرش داشت به فجیعترین حالت ممکن کشته شد. بنابراین رامین بهعنوان عضوی ناخواسته از خانواده نوری که تنها به دلیل داشتن اطلاعاتی از پودر قورباغه در خانه او مستقر شده احتمالاً شانس زیادی برای خطاکردن ندارد.
مرگ تلخ و باورنکردنی سروش در حقیقت زهر چشمی بود که نوری از رامین گرفت. نگاه بهتزده رامین به آنچه در برابر چشمهایش رخ میداد، ثابت کرد که متوجه شده با چه غول خونخواری مواجه است و وقتی که جسد سروش را با پورشهاش به آتش کشید، پذیرفته بود که حذفکردن نوری به اندازه سروش آسان نیست.
نقد سریال قورباغه را در ویجیاتو بخوانید:
- نگاهی به قسمت اول سریال قورباغه
- نگاهی به قسمت دوم سریال قورباغه
- نگاهی به قسمت سوم سریال قورباغه
- نگاهی به قسمت چهارم سریال قورباغه
- نگاهی به قسمت پنجم سریال قورباغه
- نگاهی به قسمت ششم سریال قورباغه
- نگاهی به قسمت هفتم سریال قورباغه
- نگاهی به قسمت هشتم سریال قورباغه
- نگاهی به قسمت نهم سریال قورباغه
- نگاهی به قسمت دهم سریال قورباغه
دانلود قسمت یازدهم سریال قورباغه:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دلم برای سروش سوخت :(
همون سگ کشه که زنده زنده سوخت؟
ایراد نداره. دم نوری گرم. آنتاگونیست جالبیه
من حال کردم
??
نقد جالبی بود به مرگ کارکتر انبار دار آنچنان اهمیت نداده بودم ولی خیلی خوب بهش اشاره کردید
آخرین بار که از یک کارکتر اینقدر وحشت زده بودم کارکتری بود که خانم روزاموند پایک در دختر گمشده بازی کرده بود
از موسیقی های فیلم و همچنین آهنگ ها هم خیلی خوشم اومده، من اگه بودم اسم این قسمت رو میذاشتم sad but true نمیدونم چرا ولی فکر میکنم باتوجه به آهنگ و با توجه به اتفاقات فیلم اسم مناسبیه