ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

کشتار پانیشر - Banner
کمیک بوک

۱۰ بهانه‌ی مضحک پانیشر برای اقدام به کشتار

نمی‌توان فرانک کسل را شخصیتی خوش برخورد به شمار آورد. در حالی که اکثر شخصیت‌های کمیک بوکی سعی می‌کنند تا راه خود را در مسیری خاکستری پیش بگیرند، پانیشر همه چیز را سیاه و سفید ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۳ تیر ۱۴۰۲ | ۱۹:۰۰

نمی‌توان فرانک کسل را شخصیتی خوش برخورد به شمار آورد. در حالی که اکثر شخصیت‌های کمیک بوکی سعی می‌کنند تا راه خود را در مسیری خاکستری پیش بگیرند، پانیشر همه چیز را سیاه و سفید می‌بیند. کل روش کار او در یک جمله خلاصه می‌شود: اگر شخصیت خوبی هستی، مشکلی نیست اما اگر شخصیت بدی هستی، می‌میری. البته اگر نام مستعار پانیشر یا همان مجازاتگر را انتخاب کرده باشی، چندان منطقی نیست که با یک سیلی به صورت آدم بدها سر و ته کار را هم بیاوری.

این آنتی هیرو به میزانی جنازه روی هم انباشه کرده است که از شمار خارج هستند. به خاطر همین روش‌ها نیز پانیشر خیلی وقت‌ها با قهرمانان بحثش می‌گیرد و درگیر می‌شود ولی با وجود همه‌ی مخالفت‌ها و خرده‌گیری‌ها باز هم کار خودش را می‌کند.

کسل روش ساده و موثری را برای حل کردن مشکلات دارد: مجرمان نمی‌توانند باعث دردسر بیش‌تر شوند اگر یک گلوله درون مغزشان جا خوش کند. با این حال، این طرز فکر مشکلات خودش را نیز دارد. درست است که کسانی که باعث مرگ خانواده‌ات شده‌اند کاندیداهای خوبی برای به کشتار به شمار می‌آیند اما همه‌ی کشتارها و حتی و اقدام به کشتارهای پانیشر این قدر منطقی نیستند.

در این نوشتار به سراغ برخی از اقدام به کشتارها و قتل‌های پانیشر می‌رویم که به دلایلی مسخره و مضحک رقم خورده‌اند.


آشغال ریختن

آشغال ریختی؟ باید بمیری! (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)
آشغال ریختی؟ باید بمیری! (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)

فرانک در پایان دهه‌ی ۷۰ و آغاز دهه‌ی ۸۰ میلادی دوران سختی را می‌گذراند. اگر رونمایی او با هدف کشتن اسپایدرمن کافی نبود، ادامه‌ی آزار این قهرمان محبوب شاید نظرات را عوض کند.

شماره‌ی ۸۲ کمیک Peter Parker, The Spectacular Spider-Man با نمایی از فرانک کسل که به شهر نگاه می‌کند آغاز می‌شود. با این حال رویدادهایی که در این شماره به وقوع می‌پیوندد حتی برای این شخصیت تشنه به کشتار نیز از حد گذشتن است.

در حین گشت زنی، پانیشر متوجه یک مورد خشونت خانگی می‌شود و از طریق پنجره به مردی که قصد کتک زن همسرش را دارد شلیک می‌کند. فرانک بدون کشتن این مرد از آن جا دور می‌شود که کمی دور از شخصیت اوست. ولی اتفاقی که در ادامه روی می‌دهد از این مورد نیز باورناپذیرتر و مضحک‌تر است.

جفتی در حال قدم زدن در باران هستند و روی سرشان روزنامه گرفته‌اند تا خیس نشوند. وقتی این روزنامه خیس می‌شود، این زوج قصد دارند تا آن را به درون سطح آشغال بیندازند اما روزنامه به جای درون سطل، به کنار آن می‌افتد و این جفت نیز دور می‌شوند.

پانیشر با گفتن این که کار آن‌ها «جرم علیه بشریت» است آغاز به شلیک به این جفتِ از همه جا بی‌خبر می‌کند. دلیل او برای این کار این بود که جرایم کوچک‌تر منجر به جرایم بزرگ‌تر می‌شوند اما واقعاً افتادن آشغال به کنار سطح زباله دلیل خوبی برای اقدام به کشتار است؟

مطلب پیشنهادی
«رفیق بی‌کلک مادر»
بهترین مادران دنیای مارول

عبور از چراغ قرمز

احترام نگذاشتن به قوانین راهنمایی و رانندگی خطر مرگ در پی دارد! (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)
احترام نگذاشتن به قوانین راهنمایی و رانندگی خطر مرگ در پی دارد! (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)

دقیقاً پس از این که پانیشر برای آشغال ریختن به آن جفت بی‌چاره شلیک می‌کند، خیابان‌ها دچار هرج و مرج می‌شود. یک تاکسی گذری برای این که از این آشوب بگریزد شتاب می‌گیرد ولی نمی‌تواند از چشم‌های همیشه بینای پانیشر فرار کند. از شانس بد راننده تاکسی، چراغ رو به روی او قرمز است. راننده نیز برای فرار از این مهلکه از چراغ قرمز رد یا آن طور که پانیشر توصیفش می‌کند «یک جرم دیگر» مرتکب می‌شود.

با توجه به این که این جرم به دلیل تیراندازی خود فرانک اتفاق افتاده بود، شاید خیلی منطقی و عادلانه نباشد که پانیشر بخواهد به مجازاتش بپردازد اما در فلسفه‌ی پانیشر جایی برای تخفیف دادن نیست و فرانک مجبور است این راننده را مجازات کند. با شروع شلیک او به سمت تاکسی، راننده به یک تیر چراغ برق برخورد می‌کند و با صورت به بیرون از ماشین پرتاب می‌شود.

تا سال ۱۹۸۶ طول می‌کشد تا دلیل این رفتار از حد گذشته‌ی پانیشر در شماره‌ی ۱ کمیک Punisher بازگو شود؛ یا به عبارت دیگر مارول و نویسندگانش، گند کاری خودشان را جمع کنند. در این کمیک نمایان می‌شود که در طی آن دوران، پانیشر پیش از انجام این رفتارها تحت تأثیر گونه‌ای زهر قرار گرفته بود. فرانک بی‌فکری‌اش را به حساب اثرگذاری همان زهر می‌گذارد و به دنبال عامل مسموم شدنش می‌گردد.

فروش مواد مخدر

از فروش مواد مخدر دست بکشید چرا که پانیشر در کمین است (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)
از فروش مواد مخدر دست بکشید چرا که پانیشر در کمین است (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)

هنگامی که در سال ۲۰۰۲ گرث انی از کمیک‌های پانیشر کناره‌گیری کرد، استیو دیلون به عنوان تصویرساز مجبور شد به عنوان فردی عمل می‌کند که فاصله‌ی ایجاد شده تا پیدا شدن نویسنده آتی را پر می‌کند. پیامد چنین وضعی پدید آمدن شماره‌ی ۷ کمیک The Punisher شد که با وجود روند جذابش، حتی یک کلمه دیالوگ نیز در خود جای نداده است.

در حالی که فرانک قصد دارد یک سرکرده‌ی باند را پیدا کند، به چند نوجوان برمی‌خورد که می‌خواهند از یک ساقی خیابانی کوکائین بخرند. به طور عادی، پانیشر خیلی توجهی به یک ساقی خیابانی ندارد ولی این بار کنترل چندانی روی خودش ندارد. کسل پیش از این که مواد را از بچه‌ها بگیرد سریعاً ساقی را از بین می‌برد.

آن‌ها بدون آسیب و آموختن یک پند خشونت‌بار از آن جا می‌روند اما از شانس بدشان سهل‌انگاری فرانک، حتی با وجود محافظتش از این دو نوجوان در برابر خطرات مواد مخدر، باعث مرگ یکی از آن‌ها می‌شود.

در طی یورش ابتدایی به این اوباش، تفنگ یکی از آن‌ها روی زمین می‌افتد و همان جا می‌ماند. یکی از آن دو نوجوان که در همان نزدیکی بسکتبال بازی می‌کردند این تفنگ را پیدا کرده و بررسی‌اش می‌کند. در پایان این کمیک می‌بینیم که او توسط پلیس در حالی که تفنگ در دستانش بوده مورد هدف قرار می‌گیرد.

مطلب پیشنهادی
ایونت مارولی این هفته رو از دست ندید!
کوییز ۴۵ ویجیاتو؛ چقدر با دنیای مارول آشنا هستید؟

ترس از کوسه داشتن

ترس برادر مرگ (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)
ترس برادر مرگ (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)

نخستین بار باراکودا (Barracuda) در شماره‌ی ۳۱ کمیک Punisher رونمایی شد و در ادامه‌ی آرک مربوط به این کمیک، این قاتل دیوانه کاری می‌کند که از یادها نرود. در طی یک درگیری خشن، پانیشر توسط این شخصیت تازه به داستان معرفی شده شکست می‌خورد و در یک قایق در اقیانوس گرفتار می‌شود. در ابتدا فرانک دست بالاتر را داشت و توانسته بود آسیب زیادی به باراکودا وارد کند ولی دشمنش زود اوضاع را تغییر داد و با یک تکه چوب فرانک را بیهوش کرد.

هنگامی پانیشر در شماره‌ی ۳۴ کمیک Punisher به هوش می‌آید، متوجه می‌شود که در کنار یک اوباش سطح پایین که توسط باراکودا به عنوان طعمه کوسه آورده شده، گیر افتاده است. نقشه‌اش نیز عملی می‌شود و به محض این که این دو زندانی به درون آب انداخته می‌شوند، یک کوسه سفید گرسنه به سراغشان می‌آید.

اوباش مورد بحث نخستین قربانی است و کوسه پاهایش را می‌درد ولی به نحوی زنده می‌ماند. این اوباش به فرانک التماس می‌کند تا نجات پیدا کند و به او وعده پول و مواد مخدر می‌دهد. او بلایی سر پانیشر نیاورده بود و کسل به قدر کافی قدرت داشت که بتواند این اوباش بی‌چاره را به جای امنی ببرد. با این حال، چنین کاری به فرانک نمی‌آید، پس او به جای نجاتش، این اوباش بدبخت را به درون دهان باز کوسه هل می‌دهد و خودش فرار می‌کند.

تلاش برای کمک در طی Civil War

پانیشر حتی در شرایط سخت نیز نه می‌بخشد، نه فراموش می‌کند (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)
پانیشر حتی در شرایط سخت نیز نه می‌بخشد، نه فراموش می‌کند (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)

در طی خط داستانی Civil War، به هر دو طرف جبهه، ویلن‌های کوچکی ملحق شده بودند. همه موافق بودند که به تعداد اعضای بیش‌تری در طرف خود نیاز داشتند و اگر دشمنان قدیمی می‌خواهند متحد شوند، چرا باید کمک اضافه را رد کنند. فقط، همه یک ذهنیت واحد را در مورد نحوه انجامش نداشتند.

تونی استارک پیش‌تر هنگامی که تاندربولتز را به سمت خودش کشانده بود، کلونِ ثور را نیز رها ساخت تا گولایث (Goliath) را بکشد. این وضعیت باعث شد طرف کاپیتان آمریکا هم تعدادشان کم‌تر شود و هم به کمک نیاز داشته باشد. وقتی پانیشر با اسپایدرمن زخمی و آسیب دیده وارد می‌شود، اطلاع می‌دهد که تونی استارک کسی بوده که این گروهِ شامل ویلن‌های را وارد ماجرا کرده بود.

در ملاقات بعدی در محل فرماندهی جبهه‌ی کاپیتان آمریکا، آن‌ها به اسپایدی پیشنهاد می‌دهند که برای نبرد بعدی استراحت کند ولی پیتر پارکر این درخواست را در می‌کند و می‌گوید: «فکر می‌کنم نیاز به هر چی کمکه داشته باشید.»

سپس گلدباگ (Goldbug) و شریکش پلاندرر (Plunderer) به تصویر کشیده می‌شوند. آن‌ها ادعا می‌کنند که دنیای زیرزمینی خلافکاران نیز نگران برنامه‌های تونی استارک است و می‌خواهند در نبرد کمک کنند. آن‌ها تنها می‌خواستند در نبرد کمک کنند .لی چنین چیزی برای پانیشر چندان خوشایند نیست. بنابراین او تصمیم می‌گیرد درجا هر دوی آن‌ها را بکشد.

مطلب پیشنهادی
گاهی دوست و گاهی دشمن، گاهی راهنما و گاهی ویلن
شناخت آگاتا هارکنس – افسونگر مرموز مارول

خدمتکار یک مجرم بودن

در ابتدای دهه‌ی ۱۰ میلادی، پانیشر مجبور بود راهی پیدا کند تا مدالیونِ (Medallion) چندش‌آور را پیدا کند. این ویلن سعی دارد تا یک جنگ بین شرکت‌های تاکسیرانی نیویورک راه بیندازد تا این که پای پانیشر به ماجرا باز می‌شود.

در نهایت پانیشر با یک تاکسی/تانک به سراغ مدالیون می‌رود. فرانک وارد ساختمان محل اقامت او می‌شود و با این وسیله‌ی نقلیه‌ی عجیب حسابش را می‌رسد ولی حرکت بعدی پانیشر چندان عادلانه نیست.

خدمتکار مدالیون که یک فرد نابیناست و توسط اربابش مورد سوء استفاده قرار گرفته پس از شنیدن صداهای ایجاد شده به اتاق می‌آید تا ببین چه خبر است. فرانک نیز با تفنگ خود پشت سر این خدمتکار بیچاره را هدف می‌گیرد.

عبور غیرمجاز از خیابان

هنگام عبور از مکان‌های غیرمجاز خیابان علاوه بر ماشین‌ها حواستان به پانیشر نیز جمع باشد (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)
هنگام عبور از مکان‌های غیرمجاز خیابان علاوه بر ماشین‌ها حواستان به پانیشر نیز جمع باشد (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)

هنگامی که سخن از کار خلاف می‌شود، عبور عابران پیاده از محل‌های معین نشده خیابان چندان به ذهن کسی خطور نمی‌کند. برخی‌ها حتی چنین چیزی را خلاف حساب نمی‌کنند. با این حال فلسفه‌ی فرانک کسل با خیلی‌ها یکسان نیست.

این مجازات‌های پانیشر در شماره‌ی ۸۲ معروف کمیک Peter Parker, The Spectacular Spider-Man که اعلام شد در آن فرانک تحت تأثیر نوعی زهر بود اتفاق نیفتاد، بلکه در شماره‌ی ۸۳ مدارکی در رابطه با این اعمال فرانک پیدا شد.

در هنگام محاکمه‌ی فرانک، جی. جونا جیمسون عکس‌ها و برش‌های روزنامه که به عنوان مدرک جمع شده‌اند را ورق می‌زند. بین عکس‌ها، پانیشر دیده می‌شود که با اسپایدرمن و دردویل درگیر شده و در زیر این تصاویر می‌توان یک عکس را دید که در آن فرانک به یک عابر بی‌چاره حمله کرده است.

در این عکس، فرانک یقه مردی را گرفته که کت و شلوار به تن دارد و ظاهراً بدجور کتک خورده است. سر این عابر نیز به نوعی به عقب خم شده که انگار شکسته باشد. این عابر پیاده احتمالاً کار خشنی نکرده و به نظر مسلح نیز نیست. تنها خلافی که می‌توان برای او تصور کرد این است که از قسمت اشتباه خیابان قصد رد شدن داشته است.

مطلب پیشنهادی
نیرویی که خورشید را پنهان ساخت!
دارک‌فورس مارول چیست؟

فریاد زدن

اگر جانتان را دوست دارید سر فرانک کسل فریاد نزنید (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)
اگر جانتان را دوست دارید سر فرانک کسل فریاد نزنید (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)

به طور کلی عاقلانه به نظر می‌رسد کسی را که تفنگ به دست دارد نباید عصبی کرد، چه برسد به کسی که نام خودش را پانیشر گذاشته است. با این حال، خلافکارها کم و بیش همیشه این مورد را فراموش می‌کنند.

در طول خط داستانی War of the Realms، فرانک کمک می‌کند تا همه‌ی افراد یک بیمارستان از تونل لینکلن عبور کنند. پیش از این پانیشر جان فردی در ماشینی پرتاب شده توسط یک فراست جاینت (Frost Giant) را نجات می‌دهد و او را به نزدیک‌ترین بیمارستان می‌آورد.

با این حال، هنگامی که آن‌ها به این بیمارستان رسیدند، می‌فهمند که در حال تخلیه است. وقتی به سمت تونل می‌روند، یک اتوبوس حمل زندانیان را می‌بینند که توسط یک فایر دیمن (Fire Demon) مورد یورش قرار می‌گیرد.

فرانک فایر دیمن را می‌کشد اما به زندانی‌ها اجازه نمی‌دهد آزاد شوند و به آن‌ها دستور می‌دهد تا به تخلیه کمک کنند. با قول آزادی در سمت دیگر تونل، همه زندانی‌ها می‌پذیرند به جز یکی از آن‌ها که تلاش در فرار داشت ولی به سرش شلیک می‌شود.

در طی سفر، سر و کله‌ی یک ترول (Troll) پیدا می‌شود که به این گروه حمله می‌کند. یکی از زندانی‌ها عصبانی شده و به سر پانیشر داد می‌زند تا به این موجود شلیک کند، در همین حین نیز به فرانک می‌گوید روانی. پانیشر نیز اول دخل او را می‌آورد و سپس به سراغ ترول می‌رود.

زورگیری

پانیشر برای لذت خودش آدم می‌کشد یا مجازات مجرمان؟ (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)
پانیشر برای لذت خودش آدم می‌کشد یا مجازات مجرمان؟ (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)

خیلی عجیب نیست که پانیشر به سراغ مجرمان خرده‌پا برود. این ویجلنتی هر از چند گاهی یک اوباش را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد و کمی پس از آن سراغ روسایش می‌رود. با این اوصاف، فرانک عاشق کشتن مجرمان است و گاهی خیلی نیاز ندارد به سراغ کله‌گنده‌ها برود.

در طی ران گرث انیس، پانیشر حتی از حالت عادی نیز نامتعادل‌تر بود. در شماره‌ی آغازین کمیک Punisher، می‌بینیم که کسل یک زورگیر را در کوچه‌ای خلوت که می‌خواهد از یک زن زورگیری کند متوقف می‌کند. این زورگیر یک چاقو به روی گلوی قربانی‌اش گذاشته تا این که فرانک دخالت می‌کند و او را از گردن می‌گیرد. با یک حرکت تند، پانیشر گردن این خلافکار را می‌شکند و او را به طرف سطل‌های آشغال پرتاب می‌کند.

زیاد دیده شده که فرانک جان یک زورگیرِ عادی را بگیرد وبس این مورد فرق دارد. هنگامی از او قدردانی می‌شود، فرانک به سردی پاسخ می‌دهد و دور می‌شود. چنین چیزی باعث می‌شود به این فکر بیفتیم که آیا پانیشر بیش‌تر دوست دارد عدالت را برقرار کرده و مجرمان را متوقف کند یا کسی را بکشد؟

مطلب پیشنهادی
سون = جاستیس لیگ؟
۱۰ همتای شخصیت‌های The Boys در دی‌سی و مارول

بی‌ادبی به بابانوئل

بابانوئل بچه‌های شیطان را مجازات می‌کند (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)
بابانوئل بچه‌های شیطان را مجازات می‌کند (برای دیدن سایز کامل روی تصویر تپ/کلیک کنید)

فرانک رابطه‌ی ویژه و عجیبی با کریسمس دارد. از هنگامی که او به دنیای کمیک‌ها پا گذاشته در چندین کمیک ویژه‌ی کریسمس مورد استفاده قرار گرفته و همه آن‌ها نیز آن چیزی نیستند که انتظارش را می‌کشید.

در کمیک Punisher: Red X-Mas، کسل لباس بابانوئل را به تن می‌کند و در بیرون یک فروشگاه مشغول به جمع کردن پول برای خیریه می‌شود.

برای پانیشر کاری خیلی باور نکردنی به شمار می‌رود ولی زیاد طول نمی‌کشد تا دلیلش مشخص می‌شود. او شروع به تیراندازی به تعدادی فرد خوش‌لباس می‌کند. سپس مشخص می‌شود که این افراد عضو یک خانواده‌ی مافیایی بوده‌اند.

هنگامی که آن‌ها از کنار پانیشرِ در لباس بابانوئل رد می‌شوند، از آن‌ها خواسته می‌شود که به مردم نیازمند کمک کنند ولی جواب می‌دهند «خودت کمکشون کن» و «من به بابانوئل باور ندارم». وقتی درگیری اتفاق می‌افتد، یک مادر به همراه پسرش شاهد ماجرا بود. این پسر بیچاره همه چیز را می‌بیند و از آن جایی که از چیزی اطلاع ندارد، فکر می‌کند بابانوئل تنها به خاطر بی‌ادبی این افراد آن‌ها را کشته است.

    دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
    مجموع نظرات ثبت شده (15 مورد)
    • 3AM
      3AM | ۱۹ تیر ۱۴۰۲

      پانیشر : خب بچه ها خوش اومدیم به جی تی ای در دنیای واقعی و هرکی داشت جرمی رو مرتکب میشد میکشیم

    • Two-crowned
      Two-crowned | ۸ تیر ۱۴۰۲

      بتمن: جوکر تو کلی آدم تو زندان کشتی تا فرار کنی، بعدش کلی پلیس تو راه کشتی. بعدش کلی زن و بچه و پیر و جوان رو با گازت مسموم کردی و کشتی و این بار اولت نیست و بار آخرت هم نخواهد بود، با این حال تو رو نمی کشم!
      پانیشر: آشغالت نیوفتاد سطل آشغال؟ بمیر!

    • no one
      no one | ۴ تیر ۱۴۰۲

      موجودی اعصاب شما صفر می باشد

    • Death Lake
      Death Lake | ۳ تیر ۱۴۰۲

      سوپر هیروی مورد علاقه من 😁

      به شخصه معتقدم کسی که جرمی رو مرتکب میشه (البته منظورم از جرم رد شدن از چراغ قرمز نیست) باید کشته بشه. چه دزدی باشه، چه زور گیری و چه فروش مواد. همشون باید کشته بشن. اینکه آدم ها رو زندانی کنیم باعث درست شدنشون نمیشیم. باید مجرم ها رو بکشیم تا بقیه مجرم ها هم بترسن و دیگه جرم نکنن و مردم عادی هم با دیدن جنازه افراد خلافکار، هرگز به فکر انجام دادن حرمی نیوفتن.


      من آدم خشنی نیستم، من فقط دنبال عدالتم 🙂

      • QWJack
        QWJack | ۴ تیر ۱۴۰۲

        به تو انیمه ای به نام دفترچه مرگ را پیشنهاد می کنم
        شخصیت اصلی ماجرا دقیقا همین عقیده تو رو داره ولی فرق تو و اون اینه که اون عقیده خودش رو عملی می کنه

      • Kalantaripoor
        Kalantaripoor | ۱۹ تیر ۱۴۰۲

        ?YAGAMI LIGHT 😱

    • Man
      Man | ۳ تیر ۱۴۰۲

      اگه دو دقیقه منو هم نمیکشی، بزار بگم انتظار نداشتم آنقدر قوی و بی اعصاب باشه. همیشه فکر میکردم پانشیر فقط افراد قدرتمند رو مجازات می‌کنه نه افراد عادی

    • MMYKING
      MMYKING | ۳ تیر ۱۴۰۲

      پانیشر جان برنثال قطعا از پانیشر کمیک خیلی بهتره

    • AMIR83
      AMIR83 | ۳ تیر ۱۴۰۲

      هعی
      خود خدابیامرز جان رومیتا اولین بار پانیشر رو طراحی کرد و به این شکل درآورد
      واقعا نابغه‌ی طراحی بود
      (ولی شماره‌ی 1 خیلی باحال بود🤣)

    • Yonessssssss
      Yonessssssss | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

      ۲ و ۸ خوب بود

    • arashbala
      arashbala | ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰

      عجب عجب عجب بیاد ماروهو به جرم گیمر بودن در ایران بکشه عجی عجب ?

    • DarkSamurai
      DarkSamurai | ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰

      بی چاره اون بچه تو شماره 1
      دیگه از این به بعد باید با ترس و لرز زندگی کنه که نکنه چون امروز فلان کارو کردم بابا نوئل ازم عصبانی شده باشه
      این چه کاریه می کنی خو://

    • Amirggsain
      Amirggsain | ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰

      آقا من با شماره ۱و۹و۱۰خیلی حال کردم خصوصا شماره۱۰ طفلکیا برگاشون ریخت وقتی سمتشون تیراندازی کرد?

    • Arvinam
      Arvinam | ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰

      توی شماره 2, یه نفر بعد از رفتن پانیشر پوزخند میزنه
      اون کیه؟

    • Thunderbolt
      Thunderbolt | ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰

      واقعا که بعضی هاش شامل خودش هم‌میشد
      کاش مجازات کننده خودش را هم‌مجازات می کرد

    مطالب پیشنهادی