مدرسه فیلمسازی: درسهای فیلمسازی که از فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات آموختیم
اگرچه زک اسنایدر کارگردان پرحاشیهای به نظر میرسد اما واقعیت آن است که فیلمهای جذابی در کارنامه کارگردانی او دیده میشوند. فیلمهایی که در کنار بهترین آثار سینما در ژانرهای آخرالزمانی، ابرقهرمانی و اکشن قرار ...
اگرچه زک اسنایدر کارگردان پرحاشیهای به نظر میرسد اما واقعیت آن است که فیلمهای جذابی در کارنامه کارگردانی او دیده میشوند. فیلمهایی که در کنار بهترین آثار سینما در ژانرهای آخرالزمانی، ابرقهرمانی و اکشن قرار نمیگیرند ولی تماشایی به نظر میرسند. مدتی پیش بود که فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدز کات از سرویس استریم HBO Max منتشر شد. فیلمی موردانتظار که هواداران کامیک بوکهای دیسی چندین سال برای تماشای آن صبر کردند.
فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدز کات حواشی بسیاری داشت اما در نهایت در جلب نظر تماشاگران موفق بود. اما چگونه این فیلم موفق شد؟ چگونه بازسازیای که استودیوی فیلمسازی برادران وارنر با ساخت آن مخالف بود به یکی از جذابترین عناوین سرویس استریم HBO Max تبدیل شد؟ در مجموعه مقالات مدرسه فیلمسازی با ویجیاتو همراه باشید تا درسهای فیلمسازی که از فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدز کات آموختیم را مرور کنید.
درس اول: رسالت خود را دنبال کنید
در سال ۲۰۱۶ و پس از آن که زک اسنایدر به دلیل مشکلات خانوادگی مجبور شد فیلمبرداری فیلم جاستیس را نیمهکاره رها کند، جاس ویدون (کارگردان دو فیلم ابتدایی فرانچایز Avengers) جانشین او شد. جاس ویدون بسیاری از سکانسهای فیلم را از ابتدا فیلمبرداری کرد و عنوانی را تحویل برادران وارنر داد که به اعتقاد هواداران دیسی، تفاوتهای زیادی با فیلم زک اسنایدر داشت.
اما زک اسنایدر برای انتشار فیلمی که کارگردان اصلی آن لقب میگرفت، تلاش زیادی کرد. او باور داشت روزی این فیلم منتشر میشود. بنابراین با گروهی از عوامل فیلم روی نسخه جدید کار کرد و در نهایت فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات را کارگردانی کرد. جلوههای ویژه این فیلم تغییرات بسیاری در مقایسه با فیلمی که جاس ویدون کارگردانی کرده بود، دارد. سرویس استریم HBO Max و استودیوی برادران وارنر در شرایطی برای فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات حدود ۳۰ میلیون دلار بودجه در نظر گرفتند که بسیاری تصور میکردند این فیلم قرار نیست هرگز منتشر شود.
اما چه اتفاقی رخ داد که فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات بالاخره رنگ و بوی واقعیت گرفت؟ همه چیز در اراده زک اسنایدر خلاصه میشود. او رسالت شخصیاش را با همه وجود دنبال کرد و در نهایت به هدفی که مدنظر قرار داده بود هم رسید. او هرگز از مسیری که برای خودش متصور بود، خارج نشد. زک اسنایدر که با ایدههای متفاوتی در زمینه داستانسرایی به دنیای سینمایی دیسی پیوسته بود، آنقدر خوششانس نبود که بخش مهمی از این دنیای سینمایی [که این روزها شکستخوردهتر از همیشه به نظر میرسد] باشد اما هرگز از مطرحکرد و اجراییکردن ایدههایش دست نکشید.
سینماگرانی موفق میشوند که بهترین آورده ممکن را از غریزه خود استخراج میکنند و تا زمانی که به اهداف خود دست پیدا نکنند از تلاش دست نمیکشند. به نظر میرسد هالیوود متعلق به چنین سینماگرانی باشد. بنابراین اگر دوست دارید که روزی به یک کارگردان، فیلمنامهنویس یا تدوینگر حرفهای تبدیل شوید باید بیاموزید که به غریزه خود اعتماد کنید و رسالتتان را فراموش نکنید. با دنبالکردن رسالت خودتان است که میتوانید به رویاهایتان رنگ و بوی واقعیت ببخشید.
درس دوم: فضاسازی داستانها را حفظ کنید
تصویری که زک اسنایدر دوست داشت در دنیای سینمایی دیسی تجلی پیدا کند به اساطیری میپرداخت که دنیای انسانها را نجات میدانند. فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات در شرایطی مشابه با فیلم Man of Steel و فیلم Batman v Superman به پردازش بیشتر این جهان کمک میکرد. اما فیلمی که جاس ویدون کارگردانی کرد در حقیقت در نقطه مقابل این فضاسازیها قرار میگرفت.
در حقیقت، شباهت میان فضاسازی داستانهای فیلم Man of Steel و فیلم Batman v Superman با فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات است که تماشاگر را به دنیای سینمایی دیسی علاقهمند میکند. سایر فیلمهای دنیای سینمایی دیسی تفاوتهای عمدهای با این سه فیلم دارند و به همین دلیل است که این دنیای سینمایی یکدست و جذاب به نظر نمیرسد.
هماهنگی میان داستانپردازی، فضاسازی و شخصیتهای این سه فیلم باعث شده هواداران کمیک بوکهای دیسی فیلم Man of Steel، فیلم Batman v Superman و فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات را در یک گروه متفاوت از سایر عناوین دنیای سینمایی دیسی قرار دهند. اگرچه بسیاری از سرمایهگذاران و تهیهکنندگان استودیوی برادران وارنر با ایدههای اسنایدر مشکل داشتند اما او در نهایت موفق شد تا رویاهایش را به واقعیت تبدیل کند.
در شرایطی که سرمایهگذاران استودیوی برادران وارنر به لزوم وجود دیالوگها و صحنههای کمدی در فیلمهای زک اسنایدر تاکید میکردند. آنها حتی خواهان تغییر سبک داستانپردازی و صحنهسازی فیلمها هم شده بودند. در نهایت این کارگردان تسلیم خواستههای آنان نشد و به همین دلیل موفق شد سه فیلمی که رویای ساخت آنها را دنبال میکرد به تماشاگران نشان دهد.
ویجیاتو شخصیتهای کمیکبوکی را به شما معرفی میکند:
- معرفی هارلی کویین – ملکه جنایت شهر گاتهام
- معرفی ثور – خدای رعدی از سرزمینهای شمالی
- معرفی مارشن منهانتر – مریخی محافظ زمین
- معرفی آگاتا هارکنس – ساحره مرموز مارول
- معرفی فالکون – یار غار کاپیتان آمریکا
در دنیای فیلمسازی میتوانید درباره بسیاری از مسائل پیرامون تولید یک فیلم سینمایی گفتگو کنید. خیلی از منازعات قابل پیگیری هستند و بسیاری از بحثها ارزش دنبالکردن را دارند. فراموش نکنید که اختلاف نظرها همیشه وجود دارد اما یک کارگردان هرگز نباید فضاسازی داستانهایش را فدای دیدگاه دیگران کند. بنابراین وقتی نوبت به داستانسرایی میرسد به دیدگاه خود پایبند بمانید. این پایبندی میتواند معجزههای بسیاری به همراه داشته باشد.
درس سوم: نحوه معرفی شخصیتها اهمیت دارد
جلوههای بصری اهمیت بسیار زیادی در سبک کارگردانی زک اسنایدر دارند. او باور دارد که کارگردان برای به تصویرکشیدن بهتر شخصیتهایش باید از تمثیلهای متعددی یاری بگیرد. بنابراین در فیلمهای او تصاویر آهسته با زوایای گوناگون بسیاری دیده میشوند. حتی سوپرمن در فیلمهای زک اسنایدر بازوهایش را به شکل عیسی مسیح میگشاید.
اسنایدر در جریان خلق جهان فیلمهایش به اهمیت شخصیتها پی برده بود. او فهمیده بود که برای نشاندادن بهترین پردازش ممکن از شخصیتها باید نگرش آنها به پدیدههای پیرامونشان را به تماشاگر نشان دهد. نگرشی که طبیعتا ناشی از تجربههای شخصی هر شخصیت باشد و در مسیر شکلگیری داستان این شخصیتها هم تاثیرگذار به نظر برسد. دقیقا به همین دلیل است که شخصیتهای دیسی در جهان سینمایی زک اسنایدر سرنوشت جذابی دارند.
برای مثال، فلش در زندگی شخصیاش با مشکلات بسیاری مواجه میشود اما در نهایت به قدرتی که نیاز دارد هم دست پیدا میکند. اگرچه سایبورگ در ابتدا شکسته و سرخورده به نظر میرسد اما به مرور زمان و آرام آرام خودش را پیدا میکند. این همان شخصیتپردازی بینظیری است که کارگردانهای تازهکار باید به آن توجه کنند. بنابراین نحوه معرفی و پردازش شخصیتها در یک فیلم سینمایی به شدت اهمیت دارد.
درس چهارم: طولانی بنویسید و کوتاه تدوین کنید
فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدز کات واقعا عنوان جذابی به نظر میرسد اما واقعیت آن است که یک فیلم ابرقهرمانی چهارساعته انتخاب مناسبی برای اکران روی پردههای نقرهای نیست. نهتنها سالنهای سینما سانسهای کمتری برای اکران این فیلم طولانی تعیین میکنند بلکه تماشاگران فیلمهای ابرقهرمانی هم حوصله چنین عناوین طولانی و بیپایانی را ندارند.
بنابراین فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدز کات تنها به دلیل شیوع ویروس کرونا در سینماها اکران نشد. یک سالن سینما در بهترین حالت تنها میتوانست سه سانس در روز به این فیلم اختصاص دهد و این زمانبندی اکران احتمالا آخرین درخواستی بود که سالنداران ورشکسته حاضر به پذیرش آن بودند. یک کارگردان باید بپذیرد که تماشاگران چهار ساعت زمان ندارند تا فیلم او را [بدون وقفه] تماشا کنند.
از سوی دیگر همه سینماگران شرایط زک اسنایدر را ندارند. همه آنها نمیتوانند اعتماد استودیوی برادران وارنر و سرویس استریم HBO Max برای تامین بودجه بازسازی یک فیلم سینمایی که مدتی پیش اکران شده را جلب کنند. حتی اگر چنین اعتمادی هم شکل بگیرد قطعا استودیو به کارگردان اجازه نمیدهد تا نتیجه کار را به یک فیلم چهارساعته تبدیل کند.
به عنوان یک کارگردان یا فیلمنامهنویس تازهکار باید بپذیرید که میتوانید فیلمنامههای طولانی و بیپایانی بنویسید اما در تدوین نهایی فرصت زیادی ندارید. نسخه نهایی یک فیلم سینمایی باید مجموعهای از بکرترین و بهترین ایدهها باشد. جسارت به خرج دهید و با جسوربودن صحنههای بسیاری را در برابر دوربین فیلمبرداری کنید اما در نهایت باید بهحدی شجاع باشید که بپذیرید همه آنچه فیلمبرداری کردهاید هم در سطح ویرایش نهایی نیست.
درس پنجم: هواداران را درک کنید
شاید مهمترین درسی که یک کارگردان باید به خوبی آن را درک کند، آن است که مخاطبان فیلم خود را بشناسد. او باید بداند که دقیقا برای چه گروهی فیلم میسازد. اما کارگردانهایی موفقتر ظاهر میشوند که روی موج عظیم استقبال مردم سوار میشوند و آنچه آنها دوست را دارند، میسازند. با این سیاست نهتنها نظر تماشاگران جلب میشود بلکه رضایت استودیوها هم به دست میآید.
شاید فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات یکی از معدود عناوین تاریخ سینما باشد که تنها به دلیل استقبال هواداران و تماشاگران ساخته شده است. اگر هواداران دیسی و فیلم جاستیس لیگ نبودند احتمالا تدوین مدنظر زک اسنایدر از این فیلم هرگز منتشر نمیشد. میلیونها نفر خواهان تماشای این فیلم بودند اما واقعیت آن است که خوششانسی بزرگی هم شامل حال آنها شد؛ استودیوی برادران وارنر که میدانست سرویس استریم HBO Max در ابتدای مسیر خود به کاربران بیشتری نیاز دارد، به ساخت این فیلم چراغ سبز داد.
با این حال باید بدانید که این اتفاق قرار نیست به یک جریان عادی در صنعت سینما تبدیل شود. تونی گونکالوس، مدیرعامل مجموعه اوتر مدیا که مدیریت سرویس استریم HBO Max را برعهده دارد، درباره نحوه ساخت فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات اطلاعات جالبی میدهد. وقتی از گونکالوس درباره احتمال تبدیلشدن انتشار نسخه کارگردان فیلمهای محبوب به یک روند عادی سوال شد، او در جواب گفت:
این روند هرگز به یک جریان ثابت تبدیل نمیشود. این روزها هواداران فیلمهای سینمایی قدرت بسیار زیادی دارند و گاهی این توانایی را درون خودشان میبینند تا مانند راهنماهای ما باشند. رییسی داشتم که یک روز به من گفت مصرفکنندگان همیشه تلاش میکنند تا یک صنعت را به آن چیزی تبدیل کنند که انتظارش را دارند. این روزها بازار سرگرمی و محتوا بزرگتر از همیشه به نظر میرسد. بنابراین مصرفکنندگان این قدرت را دارند تا تلاش بیشتری برای انتخابهای مورد علاقهشان داشته باشند. اما این تلاش به معنای آن نیست که حالا هر درخواستی به شکلی سریع مورد بررسی قرار بگیرد و ما برای آن هزاران دلار هزینه کنیم.
او در ادامه از علاقه بسیاری از هواداران سینما و تلویزیون به عناوین منتشرشده در سرویس استریم HBO Max گفت:
بنابراین هواداران سریال Friends و فیلمهای هری پاتر از انتشار عناوین موردعلاقهشان در سرویس استریم ما خوشحال هستند. اما این که ما حالا به حرفهای آنها توجه میکنیم به معنای آن نیست که همیشه میتوانند منتظر یک نسخه جدید از یک فیلم سینمایی باشند.
اگرچه هواداران فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات رفتارهای ناشایستی در فضای مجازی داشتند اما در نهایت این حقیقت را انکار کرد که فیلمی موفقیت خیرهکنندهاش را جشن میگیرد که بیشتر از همه رقبایش به مخاطب احترام گذارد. شناختن مخاطب یک مهارت کلیدی در فیلمسازی لقب میگیرد که نهتنها در نگارش فیلمنامه بلکه در بازاریابی فیلم هم تاثیرگذار است.
درس ششم: با بازیگران مهربان باشید
باورکردنی نیست اما ما در دنیایی زندگی میکنیم که کارگردانهای مدعی رفتارهایی را نشان میدهند که بیش از حد منزجرکننده به نظر میرسد. یکی از زشتترین نمونههایی که اخیرا رسانهای شد و در نهایت باعث ساخت فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات هم شد، رفتاری بود که جاس ویدون و گروهی از کارفرمایان استودیوی برادران وارنر با ری فیشر انجام دادند.
به همان میزان که بازیگران فیلم جاستیس لیگ از همکاری با جاس ویدون حس خوبی نمیگرفتند، اشتیاق زیادی برای همکاری دوباره با زک اسنایدر داشتند. بنابراین وقتی تولید فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات آغاز شد، همه آنها با هیجان قابل توجهی در پروژه حاضر شدند. بازیگران فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات در شبکههای اجتماعی از این فیلم حمایتهای زیادی کردند که در تحت تاثیر قراردادن تماشاگران هم تاثیرگذار بود.
واقعیت آن است که رفتار حرفهای و درست زک اسنایدر هم در جمعشدن دوباره تیم بازیگری فیلم جاستیس لیگ برای ساخت فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات هم بیتاثیر نبود. بن افلک، گل گدوت، هنری کویل ، ایمی آدامز، جیسون موموآ، ازرا میلر، ری فیشر، جرمی آیرونز، دایان لین، کیران هایندز ، جسی آینزبرگ و جی.کی. سیمونز بدون هیچ تردیدی برای ضبط صحنههای لازم برای فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات دوباره گرد یکدیگر جمع شدند. آنها به این همکاری علاقه داشتند چراکه میدانستند این بار با جاس ویدون روبرو نمیشوند.
بنابراین به عنوان یک کارگردان باید بدانید که رفتار حرفهای با بازیگران اهمیت زیادی دارد. فراموش نکنید که آنها میخواهند با شما و برای شما کار کنند. بنابراین یک رفتار مهربانانه میتواند کمک بیشتری برای پیشروی هرچه بهتر پروژه کند. آنها در شرایطی بهترین هنرنمایی ممکن را ارائه میدهند که رفتار قابل قبولی را دریافت کنند.
درس هفتم: شرورهای داستان را مشخص کنید
شاید بزرگترین تفاوت فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات با فیلمی که جاس ویدون کارگردانی کرد در شرور اصلی داستان خلاصه شود. جایی که استپنولف بازطراحی شد و همه انگیزههای پیرامون اهدف شوم او هم تغییر کرد. او در فیلم جاستیس لیگ زک اسنایدر کات نهتنها ترسناکتر به نظر میرسید بلکه در سطح و اندازه جذابتری قرار داشت. بنابراین بسیار مهم است که شرورهای داستانی که میخواهید در فیلم خود روایت کنید را مشخص کرده باشید. اهداف آنها باید واضح باشد و شخصیتپردازی بینقصی داشته باشند.
درس هشتم: مسائلی مهمتر از فیلمسازی وجود دارند
زک اسنایدر در اوایل فیلمبرداری فیلم جاستیس لیگ با حادثه تلخی روبرو شد؛ او دخترش را از دست داد. مرگ دختر زک اسنایدر تاثیر زیادی روی زندگی او گذاشت. این اتفاق به حدی غمانگیز بود که او از کارگردانی ادامه فیلم جاستیس لیگ انصراف داد تا زمان بیشتری را با خانوادهاش بگذراند. زک اسنایدر که نیاز داشت به آرامش برسد، پس از مدتی توانست انرژیاش را بازیابی کند. او پس از آنکه با مرگ دخترش کنار آمد دوباره به سینما بازگشت.
اگرچه فرایند ساخت یک فیلم سینمایی زمانبری است و به انرژی زیادی نیاز دارد اما مسائلی مهمتر از فیلمسازی هم وجود دارند. خارج از محیط فیلمبرداری یک فیلم سینمایی، دنیای دیگری وجود دارد که انکار آن یا فرارکردن از آن غیرممکن است. دنیایی که میتواند در اوج الهامبخشبودن به شدت هم ناامیدکننده باشد. بنابراین کنارآمدن با حقیقتهای زندگی هم میتواند بخشی از هنر فیلمسازی باشد. چراکه به سینماگر کمک میکند تا واقعیتهای زندگی را از تخیلهای فیلمسازی جدا کرده و کار را در کنار زندگی شخصیاش ادامه دهد.
از رقابت مارول در برابر دیسی بخوانید:
- چرا مارول همیشه فیلمهای کوچکتر را بعد از فیلمهای Avengers اکران میکند؟
- آیا هواداران قدرت بیشتری از عوامل یک فیلم سینمایی برای تصمیم گیری دارند؟
- چرا مخاطبان با فیلمهای DCEU زک اسنایدر ارتباط برقرار نکردند؟
- درسهایی در حوزه کسب و کار که از فیلمسازی مارول آموختیم
- چرا بتمن DCEU نباید نقشی مشابه آیرون من داشته باشد؟
- دی سی علیه مارول در دوران پساکرونا
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چرا هیچ صحنه ای تو اسنایدر کات هوا افتابی نبود????? همش ابری بود
اگر یک چیز زکو دوست داشته باشم همینه که فیلماشpg13نیست...برخلاف فیلمای قهرمانی الان...