نقد فیلم A Classic Horror Story – تلفیق میدسامر با کشتار با ارهبرقی در تگزاس
فیلم A Classic Horror Story یا «یک داستان ترسناک کلاسیک» همانطور که از نامش پیداست، یک فیلم ترسناک به کارگردانی روبرتو دیفیو و پائولو استریپولی از سینمای ایتالیا است که توسط نتفلیکس در سراسر جهان ...
فیلم A Classic Horror Story یا «یک داستان ترسناک کلاسیک» همانطور که از نامش پیداست، یک فیلم ترسناک به کارگردانی روبرتو دیفیو و پائولو استریپولی از سینمای ایتالیا است که توسط نتفلیکس در سراسر جهان نمایش داده شد. این داستانِ ترسناک و ظاهراً کلاسیک با داشتن یک خانه متروکه و پنج غریبه گُمشده در دل قصهاش پتناسیل یک اثر وحشتناک ماندگار را دارد، اما هیچ یک از این عناصر آن چیزی نیست که به نظر میرسد. اما چرا؟! برای یافتن این پاسخ در ادامه با نقد فیلم A Classic Horror Story همراه ویجیاتو باشید.
داستان این فیلم بدین شرح است: پنج غریبه که با هم در یک سفر جادهای همراه شدهاند، در حال مسافرت کردن به گوشهای از کشور ایتالیا، به صورت ناگهانی و در طی یک بیدقتی با یک درخت تصادف میکنند و از هوش میروند. در نهایت این جمع پنج نفره، چند ساعت بعد در جنگلی از خواب بیدار میشوند که موجودات انسانی عجیب و غریبی در آن زندگی میکنند. از طرف دیگر با گذشت زمان به نظر میرسد این گروه راهی برای خروج از این جنگل ترسناک ندارند؛ در نتیجه آنها باید برای نجات جانشان نهایت تلاش خود را در یک منطقه مرگبار به کار گیرند.
یک داستان ترسناک کلاسیک فیلمی است که هم ادای احترامی به گذشته ژانر وحشت محسوب میشود؛ و هم عنوانی که سعی میکند باهوش تر از آنچه که هست باشد. در حالی که قطعاً ایده و محتویات خوبی در این اثر وجود دارد، اما فیلم خودش را در گرهای از الهامات، ارجاعات و پیچ و تابها قرار میدهد که در پایان منجر به ایجاد یک سرگیجه در بیننده میشوند.
این اثر ۹۵ دقیقهای در ساده ترین شکل خود مانند تکهای از چند فیلم مدرن و کلاسیک سینمای وحشت است که سعی کرده فرمول آثاری چون «Midsommar» ساخته آری استر را با «Hostel» و فرنچایز «Saw» یا اره تلفیق کند. حاصل این فرمول، یک خط داستانی بیدلیل پیچیده است که با چند تصویر آزار دهنده و خشونت گرافیکی همراه شده است. اگر بخواهیم فیلم را به شکل ساده مورد نقد منطقی قرار دهیم باید گفت: از 10 دقیقه ابتدایی به بعد، یک داستان ترسناک کلاسیک مجموعهای از تصمیمات احمقانه است که با هم به شکل ناجوری ترکیب شدهاند.
شاید نیمه اول یک داستان ترسناک کلاسیک به دلیل داشتن همه چیزهایی که از یک فیلم ترسناک جذاب انتظار میرود، برای طرفداران ژانر جالب توجه باشد. برای مثال ما با شخصیتهای کلاسیکی چون یک دُکتر مرموز، زنی حامله، یک زوج جوانِ سرخوش و یک راننده عاشق سینما روبرو میشویم که همه در یک ماشین دور هم جمع شدهاند تا به یک سفر جادهای بروند. حالا تصور کنید همین جمع وارد یک جریان آشفته شوند که همه آنها را به سمت یک خانه وحشتناک فرا میخواند.
همه این موارد باعث میشود یک فیلم ترسناک جالب جلوی چشمان شما شکوفا شود. با این حال، یک داستان ترسناک کلاسیک قادر نیست چیزی فراتر از کپی دست چندم آثار مورد نظرش در ژانر وحشت باشد. علت این ضعف آشکار تنها و تنها این مورد است که فیلمسازن این کار خواستهاند با شمایل فیلمشان تنها به آثار مورد نظر خودشان چون میدسامر، پیچ اشتباهی و حتی اره ادای احترام کنند که این موضوع هیچ چیز دیگری به فرایند فیلم آنها اضافه نمیکند.
همانطور که در بالا گفتم، برای تولید «یک داستان ترسناک کلاسیک» به شدت از فیلم Midsommar الهام گرفته شده است. اما متأسفانه این اثر به دلیل تصمیمهای غیر منطقی شخصیتهایش و البته فضای چندپاره و آشفته لحنش، هرگز همان وحشتی را که فیلم مورمورکننده آری استر ارائه میدهد، القا نمیکند. از طرف دیگر موسیقی در ساختار فیلمهای آری استر همچون «موروثی» و «میدسامر» نقش عمدهای ایفا میکند. حال با این اوصاف فیلم ایتالیایی یک داستان ترسناک کلاسیک نیز سعی در تکرار همین شمایل داشته، اما موسیقی متن آن به معنای واقعی کلمه هیچ چیزی به عامل ترسناک فیلم اضافه نمیکند. در عوض، بعد از مدتی، موسیقی این اثر سینمایی به دلیل صدای کر کنندهای که دارد به شدت آزار دهنده میشود. البته از منظر فنی فیلمبرداری و نورپردازی در «داستان ترسناک کلاسیک» یک شخصیت محسوب میشود.
برای مثال، برخی از صحنههای این فیلم مملو از رنگ قرمز هستند که به نظر همه چیز در این سکانسها شسته و رفته است؛ اما این فُرم نیز به تنهایی چیز مهیبی به وجود نمیآورد. صحنههای دیگری نیز وجود دارد که با نور تیره و قهوهای پوشش داده میشوند، اما در مجموع این کیفیت تولید کمک شایانی به کُلیت اثر نکرده است؛ هرچند انصافاً این فیلم زیبا به نظر میرسد. به طور کلی، مفهوم زیبایی به تنهایی یک فیلم را نجات نمیدهد؛ مخصوصاً فیلمی چون یک داستان ترسناک کلاسیک که یک مخلوط متفاوت از مناطق مختلف ژانر وحشت است. به وضوح روشن است این اثر سعی میکند چیز جدیدی از دل تلفیقات خودش بیرون بیاورد اما تلاش فیلمساز به خاطر عدم وجود یک فیلمنامه منطقی، نتیجه دلخواهی به وجود نمیآورد.
شاید این فیلم در ترکیب عناصری چون فیلمبرداری و جلوههای عملی خود درخششهای زیادی را نشان میدهد، اما شخصیتهای آن به شدت بی روح هستند و از طریق یک طرح پیچیده شبیه به آثار ام نایت شیامالان، گُنگتر و مجهولتر نیز شدهاند. از طرف دیگر خشونت کلیشهای و اسلشر گونه موجود در آن نیز به قدری تکراری است که انگار ما پیش از این یک میلیونبار هر کدام از آنها را تماشا کردهایم. داستان فیلم نیز برای کپی برداری از الگوهای خود ساده ترین روش یا همان کلاسیک ترین مسیر را انتخاب کرده که به کلیشههای رایج ختم میشود.
یکی از این کلیشههای رایج که از ۶۰ سال پیش و در فیلم «Psycho» آلفرد هیچکاک نیز رایج بود، نمایی از یک گوزن تاکسیدرمی شده با چشمهای شیشهای است. بنابراین، همه ما میدانیم که وقتی فیلمهای ترسناک مدرن میخواهند صحنهای وهم آور را رقم بزنند، تعداد زیادی شاخ و احتمالاً چند شاخه را به ما نشان میدهند که جک و جانورهای تاکسیدرمی شده بر روی آن نصب است؛ حالا یک داستان ترسناک کلاسیک نیز مصداق کامل همین رویه کلیشهای است.
اما یکی از دلایلی که من برای تماشای A Classic Horror Story کنجکاو بودم این است که فیلم برآمده از سینمای ایتالیا و فیلمسازان ایتالیایی است. بدون تردید یکی بزرگترین کشورهای صاحب سینما ایتالیا است. این کشور با داشتن فیلمسازانی چون «میکلانجلو آنتونیونی»، پیر پائولو پازولینی، روبرتو روسلینی، فدریکو فلینی، سرجیو لئونه و خیلیهای دیگر، یکی از مهدهای سینمای جهان است. از طرف دیگر برخی از بهترین فیلمسازان ژانر وحشت نیز ایتالیایی هستند، با این اوصاف دیدن یک داستان کلاسیک ترسناک از کشور ایتالیا به شدت هیجان انگیز به نظر میرسید. اما متأسفانه دو کارگردان ایتالیایی این اثر به جای استفاده از ریشههای سنتی خود، به شدت وامدار سینمای وحشت هالیوود هستند.
برای مثال این دو فیلمساز از همان صحنه آغاز فیلمشان که ادای احترام آشکار به فیلم کشتار با اره برقی در تگزاس ساخته توبی هوپر است تا میانه اثرشان که الگویی از انواع مختلفی از فیلمهای اسلشر است، در حال دنباله روی از مدل هالیوودی ژانر وحشت هستند. به راحتی میتوان این دیدگاه را در یکی از دیالوگهای شاخص فیلم مشاهده کرد، آن دیالوگ از زبان یکی از شخصیتها میگوید: ما در چند متری جاده به درختی برخوردیم و سپس جلوی خانه سم ریمی (فیلمساز مطرح هالیوودی ژانر وحشت) از خواب بیدار شدیم.
از سوی دیگر سازندگان این اثر به طور خاص سبکهای فیلمسازان شاخصی چون هوپر، شیامالان و آری استر را برای لحن کلی فیلم خودشان هدف قرار دادهاند؛ و این درحالی است که آنها نخواستهاند لنزهای اثرشان را به سمت استادان ایتالیایی سینمای وحشت نشانه روند. بنابراین، عدم توجه کارگردانان این اثر به فیلمسازان ایتالیایی صاحب سبک چون ماریو باوا، داریو آرجانتو یا لوچو فولچی طرفداران سینمای وحشت ایتالیا از جمله شخص من را ناامید کرد.
در پایان باید گفت: فیلم «یک داستان ترسناک کلاسیک» اثری مخلوط از چند فیلم ترسناک شاخص است که به بدترین شکل ممکن دور هم جمع شدهاند. بنابراین اگر یک فیلم ترسناک میخواهید که مملو از ارجاع به آثار اسلشر هالییودی است، پس دیدن این اثر ایتالیایی را از دست ندهید؛ در غیر این صورت با تماشا نکردن این اثر هیچ چیز خاصی را از دست نخواهید داد.
بهترین فیلمهای ترسناک از نگاه ویجیاتو را بشناسید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام.
چرا به جای انجام ایده های خفن و جالب به قول شما از روی فیلم های ترسناک هالیوودی کلیشه ای استفاده کردند ؟؟؟!شروع داستان معلومه خیلی جالب است ولی گویا از یکجایی به بعد دیگه اون محتوا از دست میره☹️اما بنظرم فیلم ترسناک نباید با جامپ اسکرد مارا بترسانند باید حس ترس را القا کنند !درسته این مثال ربطی به فیلم ها ندارد ولیکن گیم دد اسپیس دقیقا این فرمولی که میگم را اجرا کرده بود!با تشکر از شما ?