تحلیل شخصیت کانکی کن – غول زخمی توکیو
دنیای انیمه، سرشار از داستانهای جذاب و شخصیتهای متفاوت است که این روزها بیش از هر دورانی مخاطبان بسیار زیادی از سراسر دنیا پیدا کرده است. در این بین انیمه توکیو غول با حضور شخصیت ...
دنیای انیمه، سرشار از داستانهای جذاب و شخصیتهای متفاوت است که این روزها بیش از هر دورانی مخاطبان بسیار زیادی از سراسر دنیا پیدا کرده است. در این بین انیمه توکیو غول با حضور شخصیت بی نظیر کانکی کن، به یکی از بهترین و محبوبترین انیمه در بین مخاطبان تبدیل شده؛ با تحلیل شخصیت کانکی کن همراه ویجیاتو بمانید.
از احساس ضعف تا هویت یابی
شخصیتها همگی چه واقعی و چه داستانی، در حال طی کردن یک فرایند پایان ناپذیر با عنوان فرایند تغییر و تحول هستند. شخصیتها به تغییر نیاز دارند، زیرا معمولا هیچ شخصی از هویت اول خود به کامیابی نمیرسد و باید مراتب و فرایندی از تغییرات را طی کند تا بالاخره بتواند هویت اصلی خودش را پیدا کند.
این فرایند از همان ابتدای تحول و تغییر به صورتهای مختلف خودش را نشان میدهد و تا هنگام مرگ ادامه پیدا میکند.
اینکه شخصیت کی و چگونه و با چه شدتی تغییر و تحول پیدا میکند، بستگی به تجربهها و روحیات خود شخص دارد. اما به طور کلی معمولا کسانی که مدام زیر فشار درد روحی و افسردگی قرار بگیرند، در معرض تحول شخصیتی قرار میگیرند.
انیمه توکیو غول از همان ابتدا به بهترین شکل روند تغییر و تحول شخصیت کانکی کن را نشان داده و حتی این تغییرات را کاملا منطقی تبیین و تعریف میکند.
اساس تغییر و تحول شخصیت کانکی حول محور درد و رنج میچرخد, در واقع اکثر تحولات شخصیتی از همان رنجش شروع میشود. شخصی احساس نیاز میکند اما نمیتواند آن را برطرف سازد، در نتیجه دچار عذاب و درد میشود. این عذاب برای او مانند یک موتور حرکت دهنده، او را به حرکت در میآورد تا به سرعت تغییر روش دهد.
شخصیت کانکی نیز به واسطه همین درد و رنجهایی که کشید، هویت اصلی خودش را قبول نکرد و طی دورههای مختلف، تحولات مختلفی را گذارند تا بالاخره معنای اصلی وجود خودش را پیدا کند.
در انیمه توکیو غول، آغاز روند تغییرات شخصیت کانکی از احساس ضعف شروع میشود و تا هویت یابی ادامه پیدا میکند.
احساس ضعف
یکی از بدترین و بی رحمانهترین حسهای دنیا، احساس ضعف و بی کفایتی است. شخصیت کانکی کودکی سختی داشته و به واسطه این دوران سخت، ناچار به تحمل سرنوشتی شده که خودش در رخ دادن آن نقشی نداشته است.
مرگ مادرش بزرگترین عذاب برای او در دوران کودکیاش است. کودکی که هنوز هیچ چیز از ارزشها و زندگی واقعی نمیداند، وقتی با این رویداد تلخ مواجه میشود، چارهای جز باورش ندارد.
در واقع او باور میکند که هیچ نقشی تو زندگی خودش ندارد و ناچار به تحمل این موضوع است. این باور به او احساس ضعف بزرگی میدهد؛ این باور که هیچ نقشی تو زندگی خودش ندارد و نمیتواند از عزیزانش محافظت کند، او را به یک فرد منفعل و ضعیف تبدیل کرده و این احساس ضعف آغاز همه بی بدختیهای کانکی است.
اضطراب وجودی نیز از احساس ضعف و بی کفایتی سرچشمه میگیرد. از بیرون اینگونه به نظر میرسد فردی که احساس ضعف میکند خیالش راحت است و در هیچ کاری وارد نمیشود و کیف دنیا را میکند، در صورتی که این احساس ضعف روح قربانی را لحظه به لحظه عذاب میدهد.
این عذاب بزرگ، تبدیل به یک اضطراب بزرگ میشود که روانشناسان وجودی به آن اضطراب وجودی میگویند. اینکه هر لحظه شخصیت میترسد عزیزانش را از دست بدهد و یا به خاطر بی کفایتی او، از جامعه طرد شود و نتواند در آن زندگی کند، همه باعث گسترش این اضطراب در سراسر وجود شخصیت میشود.
اگر بتوان جلو احساس ضعف را همان ابتدا گرفت، تبعات کمتری برای قربانی به وجود میآورد و میشود آن را کنترل کرد؛ اما از آنجایی که شخصیت کانکی کسی را نداشت که با او در این مورد حرف بزند و از او کمک بگیرد، این احساس ضعف بیشتر و بیشتر میشود، تا جایی به انواع بی نهایتی از ترسها تبدیل میشود و کنترل کردن آن سخت میشود.
به عنوان مثال، یکی از این ترسها، ترس از طرد شدن و یا دوست داشته نشدن است. این ترس با اینکه زیاد در کانکی ملموس نیست، اما به هر حال وجود دارد. مانند زمانی که تبدیل به غول شد؛ او در ابتدا از اینکه توسط انسانهای اطرافش طرد شود ترسید؛ اما بعد از دیدن اکیپ غولها، این ترس کمی کمتر شد، زیرا اوج صمیمیت را با آنها تجربه کرد.
دوری گزینی و انزوا
همانطور که اشاره شد، اضطراب وجودی و احساس ضعف، انواع ترسها را با خودش به همراه دارد. این ترسها به رفتار کانکی جهت میدهد و مثل سایه در تک تک لحظات زندگی او را دنبال میکند.
یکی از این ترسها که رابطه مستقیمی با اختلال یا طرحواره رها شدگی دارد، ترس از دست دادن عزیزانش است که از کودکی با او همراه بوده است. در واقع کانکی به شدت از اینکه عزیزانش بمیرند یا او را ترک کنند، میترسد و تکرار این موضوع به احساس ضعف او دامن میزند. ریشه این ترس، همان دورهای است که مادرش در کودکی مرد.
شاید به همین علت باشد که کانکی دوستان زیادی ندارد و از برقراری رابطه صمیمی خودداری میکند، زیرا میترسد که بعد از مرحله صمیمیت، آن شخص را از دست بدهد یا توسط او طرد و ترک شود.
به این وضعیت صمیمیت گریزی میگویند؛ این یعنی شخصیت از اینکه با کسی صمیمی شود میترسد؛ زیرا احتمال میدهد که روزی توسط آن شخص احساس ضعف را تجربه کند. حتی گاهی به علت این احساس ضعف، کانکی خودش را لایق کسی نمیبیند و ارزش خودش را پایین میآورد.
اما بیایید به قضیه از یک طرف دیگر نگاه کنیم؛ فرض کنید کانکی بر خلاف انتظارش با یک نفر آشنا شد و صمیمیت بین آنها ایجاد شد. مثل دوست صمیمیاش هیده. در اینصورت شخصیت کانکی استراتژی تملک گرایی را پیش میگیرد.
یعنی سعی میکند مدام با او وقت بگذراند، او را خوشحال کند و همیشه مواظبش باشد. در این صورت خودش را مالک او میداند و از اینکه کس دیگری وارد زندگی او شود تا جای ممکن جلوگیری میکند. زیرا با خودش میگوید حالا که کار به اینجا کشیده باید سعی کنم به بهترین شکل از عزیزانم محافظت کنم تا بلایی سراشان نیاید و کسی به آنها آسیب نزند.
این استراتژی کانکی، زمانی که تبدیل به غول میشود و با توکا چان و دیگر غولهای کافه آشنا میشود، ملموستر و واضحتر میشود. طوری که حتی خود کانکی به زبان میآورد که برای محافظت از آنها هر کاری میکند. این همان تملک گرایی است.
خودآگاهی
احساس ضعف اکثرا در ناخودآگاه زندگی میکند. افراد بدون اینکه متوجه ضعف واقعی خودشان شوند، توسط همان ضعفها آسیب میبینند. پس اولین حرکت برای مقابله با ضعفها، شناخت و انتقال آنها به ضمیر خودآگاه است.
خودآگاهی در واقع همان مرحله تغییر و تحول مجدد است. به این صورت که یک محرک که معمولا عذاب و فشار روانی بیش از حد است، باعث منتقل شدن ضعفهای ناخودآگاه به خودآگاه میشود.
شخصیت کانکی توسط یاکومو به شدیدترین حالت ممکن شکنجه میشود. علاوه بر آسیبهای جسمانی، با حرفهای نیش دارش، باعث شکنجه روانی کانکی نیز شد. او مدام تمام احساس ضعفی که کانکی میکرد را برای او گوشزد میکرد.
تحقیر بزرگترین و تاثیرگذارترین شکنجه روانی است که کانکی آن را به بی رحمانهترین حالت ممکن تجربه کرد.
حرفهای یاکومو، ضعفهای کانکی را به ضمیر خودآگاه او منتقل کرد و همین اشتباه بزرگ او، او را به کشتن داد. اینگونه فرایند خودآگاهی شخصیت کانکی طی شد و به عنوان یک محرک، باعث شد که بیدار شود و برای مقابله با این ضعفها مبارزه کند و سخت تلاش کند.
هویت یابی در برابر فقدان هویت
شخصیت کانکی طی دورههای مختلف زندگیاش هویتهای درونی مختلفی داشته و سعی میکرده که به نوعی معنا را در یکی از این هویتها پیدا کند.
او در ابتدا یک جوان درس خوان بود که به احساس ضعف خودش بها میداد و انواع مختلفی از ترسها وجودش را فرا گرفته بود. مشخصا همچین هویتی معنایی درونش وجود ندارد.
اما زمانی که تبدیل به غول شد و ظاهرش همزمان با شکنجه تغییر کرد، هویت او نیز دچار تحول شد. او با زدن ماسک، از هویت اصلی خودش دور میشد و انگار وارد یک انسان دیگری میشد.
کانکی برای پیدا کردن معنا، خودش را در جلد یک غول بی رحم که تنها هدفش محافظت کردن است میدید. برای همین یک مدت طولانی، دیگر خبری یک جوان ساده و درسخوان نبود و کاملا شخصیت دیگری شد.
شخصیتی که اینبار تمام ضعفهایش خودآگاه شده بود و سخت در تلاش بود تا با پیش گرفتن راه جبران افراطی، آنها را نابود کند. در حدی که گاهی استقلال را از عزیزانش میگرفت تا بتواند از آنها محافظت کند. این حساسیت بیش از حد او، نه تنها کمکی به از بین رفتن ضعفش نمیکرد، بلکه اوضاع را خرابتر میکرد.
تا جایی که دوباره یکی عزیزترین دوستانش یعنی هیده را از دست داد و دوباره آن حس حقارت آمیز بی کفایتی و ناتوانی در محافظت از عزیزانش را تجربه کرد. در نهایت دیگر امیدی برایش باقی نماند و مجدد تسلیم ضعفهایش شد و خودش را به آریما تسلیم کرد.
بعد از اینکه کانکی در قالب یک شخصیت جدید با حافظه جدید در آمد، بازهم ضمیر ناخودآگاه او مدام ضعفهایش را به یادش میآورد و همیشه یک دستوری از طرف ناخودآگاهش برای محافظت کردن از دوستانش به او داده میشد.
در یکی از سکانسهای به یاد ماندنی در قسمتهای پایانی انیمه، شخصیت کانکی، از اینکه توکا چان در حال عذاب است، به شدت عصبانی میشود؛ او اینبار بدون اینکه تسلیم سرنوشت شود و به ترسیدن ادامه دهد، با تمام وجود سعی میکند از توکا چان محافظت کند.
وقتی خبر پدر بودنش به او رسید، باری دیگر متحول شد و مسئولیتهای جدیدی را بر عهده گرفت. او این بار تصمیم گرفت معنای واقعی را نه در یک غول تشنه به خون و انتقام بلکه درون هویت یک مرد خانواده دار جست و جو کند و ظاهرا بالاخره به این معنا رسید.
دورههای تحول شخصیت کانکی
در زیر، به صورت جدا جدا، شخصیت کانکی را در دورههای مختلف تغییر و تحولش را بررسی میکنم و ویژگی هر کدام رو به صورت جدا توضیح میدم.
جوان ساده و مهربان
این دوره بعد از مرگ مادرش است؛ کانکی به علت مرگ مادرش دچار ترسهایی شده که باعث دور شدن او از اجتماع میشود. او در این دوره بسیار صمیمیت گریز است و اگر هم با کسی صمیمی شود، سعی میکند او را تحت نظر داشته باشد.
کانکی در این دوره به علت ضعفها و ترسهایی که دارد، سخت میتواند با خیال راحت زندگی کند، بنابراین معنای واقعی را در این هویت پیدا نمیکند.
غول نگهبان
این مرحله بعد از شکنجه کانکی است. در این دوره، شخصیت کانکی با ضعفهای اصلی خود روبه رو شده و به این موضوع پی برده که ضعفهای او باعث عذاب او شدند. به همین دلیل از طریق جبران افراطی، سعی کرد با این ضعفها مقابله کند.
او از اینکه نتواند از عزیزانش محافظت کند میترسید، اما در این دوره به جای ترس، تمام تلاشش را میکند تا از عزیزانش محافظت کند، حتی به قیمت جداییاش از آنها و گاهی عذاب دادن آنها.
اما بازهم به علت دور بودن از عزیزانش و عدم توجه به نیاز آنها، کانکی نتوانست این هویت را قبول کند؛ در نهایت مرگ ظاهری هیده، باعث شد که باز هم وارد دوره دیگری شود.
رهبر دلسوز
این دوره بعد از فراموشی کانکی و شست و شوی مغزی او توسط آریما است. او با اینکه خاطراتش را فراموش کرده، اما هنوز وجودش ثابت است و ویژگیهای اصلیاش را دارد.
باز هم آرمان او محافظت کردن است؛ زیرا این هدف به او ارزش میدهد و باعث سربلندی او در میان بقیه دوستانش میشود.
در این دوره شخصیت کانکی، به علت اینکه از توکا چان و دیگر دوستان قدیمیاش دور است، نمیتوانست در این هویت باقی بماند و به کشتن غولها ادامه دهد. زمانی که دوباره توکا چان را دید و خاطراتش یادش آمد، کانکی باز هم وارد دوره دیگری از تحول شد.
پدر محافظ
بعد از کشمکشهای طولانی کانکی با دشمنانش، این بار شخصیت کانکی راه دیگری را پیش گرفت؛ او به جای دوری کردن از دوستان و عشق حقیقیاش، سعی کرد به نیازهای آنها توجه کند و در عین توجه به آنها، تمام تلاشش را بکند تا از آنها محافظت کند.
او تبدیل به یک پدر مسئولیت پذیر شد و در نهایت هویت اصلی خودش را، درون یک پدر مسئولیت پذیر با آرمان توجه به خانواده و محافظت از آنها دید.
سخن آخر
شخصیت کانکی، از آن دست شخصیتهایی است که خانواده و عزیزان، اولویت اول را برایش دارند. او بزرگترین عذابها را تحمل کرد، با غولها و انسانهای زیادی مبارزه کرد که تنها هدفش محافظت از عزیزانش بود. اما این را باید میدانست، که همیشه نمیتواند اتفاقات اطرافش را کنترل کند.
تحلیل شخصیتهای بیشتر در ویجیاتو:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
راستش به نظرم شخصیت توکا همین انیمه توکیو غول هم میتونه مثل میکاسا یا لیوای مقاله تحلیل شخصیتی داشته باشه چون توکا هم از شخصیت های اصلی انیمه بود
مرسی از پیشنهادت، حتما میذارم تو لیست
انیمه فقط شیطان کش و اتک ان تایتان
واقعا این شخصیت لایق یه مقاله تحلیل بود مقاله هم خیلی خوب توصیف کرده بود این شخصیتو
اگر این شخصیت لایق بود خیلی دیگه از شخصیت ها هستن که هیچ اسمی ازشون نبرده شد
سلام. پیشنهاد بدید تا بریم برای تحلیل شخصیت های بعدی
به نظرم کیلوا یا ایتاچی میتونه جالب باشه
مرسی از پیشنهادت
لولوش از کدگیاس یا شخصیت اصلی شاهکار مانستر
مرسی از پیشنهادت، میذارم تو لیست
شخصیت کانکی تا فصل ۳شخصیت پردازی مناسبی داشت ولی فصل ۴نتونست دلیل کار های کانکی خوب توجیه بکنه و خط داستانی از فصل ۲ به بعد خیلی تند گذشت و درمورد درخت ایوگیری چیزی نگفت و یکی دیگه از بدی های این انیمه نبود ویلن های خوب بود و از فصل ۲به بعد در مورد شخصیت های فرعی هیچ شخصیت پردازی نشد
به خاطر همین معمولا پیشنهاد میشه که بعد از فصل دو بریم سراغ مانگا
انیمه را ندیده بودم برام اسپویل شد ولی من از چیزای ترسناک میترسن بنا براین فکر نکنم به همین زودیا ببینم
اقااااااا ایمان دیدی حدسم درست بود
گفتم کانکیه مقاله بعدیت دیدییییی
عالی بود مقاله
آفرین، حالا اگه میتونی مقاله بعدی رو حدس بزن?
مرسی که خوندی
اگه اونم گفت بهش تیتاب میدیم??
اگه اونم گفت بهش تیتاپ میدیم
هوممم بعدی لایت هست یا ردینگتون
تلاش خوبی بود : ) اینایی که گفتی رو میذارم تو لیست تا بعدا بنویسم در موردشون. مخصوصا لایت
یکی از بهترین بخش های این سایت این تحلیل شخصیت های بی نظیر تیمتونه
منتظر مقاله های بعدیتونم
مرسی که مطالعه کردی، منتظر پیشنهادهای شما برای تحلیل شخصیت هستیم
به نظرم یه تحلیل از سایتاما هم چیز خوبی بشه آقای اکرمی
میذارم تو لیست. مرسی از پیشنهادی که دادی
محیا ????
تو چرا بن نمیشی؟چرا بن نمیشیییی!
چون میخوام حرصتو در بیارم????? چقد چرت و الکیه کامنت هات کوچولو
چرا آخه؟!??
چون دوست داره ??
بچه ها من محیا ننوشتم کیبوردم نوشته میخواستم بنویسم مرحبا چه پست خوبی یههو اینو نوشت
این خوبه من یبار میخواستم بنویسم جیره نوشتم ک..ره???
جررررررررررررررر. بن نشدی؟
از اون سایت که بودم بن شدم
برم افق????
بنظرتون افق غرق شم یا محو؟!?
?????
من الان افقم لوکیشن بفرستم بیاین
حالا باز خوبه من داشتم تو گروه خانوادگی مون که پدر و مادرم توش بودن چت می کردم یه چیزه اشتباهی نوشتم اومدم درستش کنم بد تر شد حذفشم خواستم کنم دیدم همه سین کردن خز بازیه حذفش کنم خلاصه تا 3 ماه سیستمم رو ندیدم تا همین الانم می خوام کامنت بدم با دقت نگاش می کنم
من یه بار تو گروه کلاسی میخواستم بنویسم کوه بعد نوشته گ**
اون که چیزی نیست،یه نفر رو یادمه تو ویجیتو،حق رو نوشته بود ج*&#*
محیا چیه دیگه؟!?
گفتم که ????
من همین هفته پیش شروع کردم مانگای توکیو غولو بخونم???
کاشکی جای تو بودم و یه بار دیگه از این اثر لذت میبردم خدایی تازه اولاشی به وسطاش میرسی میبینی چه شاهکاریه
کاشکی جای تو بودم و یه بار دیگه از این اثر لذت میبردم خــدایی تازه اولاشــی به وســـطاش میرسی میبینی چه شاهکاریه
الان جلد ۱۰ توکیوغول ری هستم داره کم کم تموم میشه
داداش خریدی یا دانلود کردی اگ دانلود میکنی برای منم بفرس خیلی دنبالشم
مانهوا داره پولی هم نیست و میتونی با انتخاب سرعت کم رایگان دانلود کنی