مجموعه ویلن‌های بتمن یکی از محبوب‌ترین کلکسیون‌های شخصیت‌های شرور در دنیای داستان‌های مدرن محسوب می‌شود. فرقی نمی‌کند دنیا در چه وضعیتی باشد، اکثر این ویلن‌های شناخته شده همیشه راهی پیدا می‌کنند تا آن را را به جای بدتری تبدیل کنند. اما در برخی از دنیاها و واقعیت‌ها، سرنوشت این شخصیت‌ها محتوایی تراژیک دارد تا فصل نهایی زندگی برخی از مشهورترین دشمنان بتمن ماجرایی تقریباً رقت انگیز داشته باشد.
در دنیای The Dark Knight Returns که توسط فرانک میلر (Frank Miller)، کلاوس جنسون (Klaus Janson) و لین ورلی (Lynn Varley) خلق شده، یکی از نمونه‌هایی است که در آن، این دسته سرنوشت‌ها تبدیل به ماجرایی تراژیک و تیره شده. ظاهراً در دنیای The Dark Knight Returns که در مولتی‌ورس دی‌سی با نام زمین ۳۱ شناخته می‌شود، فقط تعداد کمی از این ویلن‌ها هنوز زنده هستند اما تمام آن‌ها با سرنوشت‌های تراژیکی مواجه می‌شوند.
تو فیس
در دنیای آینده‌وار The Dark Knight Returns، هاروی دنت توانسته بود با موفقیت سال‌ها تحت درمان دکتر بارتولومئو وولپر (Bartholomew Wolper) باشد آن هم بدون این که کنترل خود را از دست دهد و کسی را تهدید کند. این روند باعث به وجود آمدن این باور شده بود که هاروی دنت بالاخره توانسته راهی برای بازیابی عقلش پیدا کند. بروس وین بودجه این روند را فراهم کرده بود که شامل احیای کامل صورت نیز می‌شد. با این حال، با وجود ادعاهای عمومی در این که تو فیس توانسته شخصیت دوگانه خودش را درمان کند، دنت مشخص نکرد که کدام هویتش هنوز باقی مانده است. در نهایت، تو فیس به دنیای جنایت بازگشت و صورتش را پشت نقابی از بانداژها مخفی کرد. حمله او به گاتهام یکی از رویدادهایی بود که به بروس وین الهام کرد تا دوباره لباس خفاشی را به تن کند. بتمن سعی در گیر انداختن او داشت اما متوجه شد که هاروی دنت واقعاً از بین رفته و فقط تو فیس باقی مانده است.
کتوومن
در آینده زمین ۳۱، سلینا کایل (Selina Kyle) در نهایت به قدری پیر شد که دیگر نمی‌توانست فعالیت نقاب‌دارانه خودش را ادامه دهد. مثل بتمن، او نیز از کارش بازنشسته شد و در عوض فعالیت عادی‌تری را آغاز کرد. او با بروس در ارتباط بود و هر از چند گاهی با او تماس برقرار می‌کرد تا یادآور دوران گذشته‌شان با هم باشد. سلینا در نهایت وقتی که جوکر برای فریب دادن او در کمک به انجام نقشه‌هایش بازگشت، دوباره وارد زندگی بتمن شد. پس از آن، جوکر با بی‌رحمی به سلینا حمله و در حالی رهایش کرد که به زور زنده مانده بود تا این گونه پیامی برای بتمن بفرستد. سلینا یکی از معدود شخصیت‌هایی بود که به مراسم خاکسپاری بروس وین در انتهای The Dark Knight Returns رفته بود. او واضحاً برای از دست رفت بروس وین سوگواری می‌کرد و سوپرمن را برای آمدن به این مراسم مورد توهین قرار داد.
جوکر
بازگشت جوکر یکی از مهم‌ترین نقاط عطف داستانی The Dark Knight Returns بود. پس از ناپدید شدن اولیه بتمن، شاهزاده جرم و جنایت گاتهام سال‌ها در وضعیتی غیرفعال بود و جلوی خودش را در انجام هر کاری که به طور آشکار به بتمن مربوط می‌شد را می‌گرفت. اما خبر بازگشت بتمن باعث تغییر جوکر شد و او شروع به صحبت با دکتر وولپر کرد. دلقک گاتهام توانست ترتیب آزادی و مقبولیت عمومی‌اش را دهد. نتیجه این کار، یک قتل عام در یک نمایش تلویزیونی و سپس تعدادی قتل دیگر در یک شهر بازی شد. بتمن و رابین جدیدش در برابر او قرار گرفتند و توانستند جلوی سلاخی جوکر را بگیرند. این مبارزه وقتی تمام شد که شاهزاده جرم و جنایت گاتهام دیگر نمی‌توانست در برابر بتمن کاری انجام دهد اما هنوز زنده بود. او که قصد داشت تا مطمئن شود بزرگ‌ترین دشمنش به آخر خط خود می‌رسد، گردنش را شکاند تا با کشتن خودش، بتمن را مقصر این کار جلوه دهد.
تازگی ها یه مستند در باره کمیک ها و تاریخچشون دیدم و فهمیدم تقریبا ۸۹ درصد داستان های کمیک چه دی سی چه مارول … یه جورایی برای همزاد پنداری با مردم امریکاو تسکین درداشون بوده .
خلق خیلی از ابر قهرمان ها هم به همین شک بوده .
چیزی خیلی برام جالب بود اینه که شخصیت های خشنی مثل جوکر پانیشر درد ویل و وولورین زمانی به وجود اوومدن که تو امریکا جرم جنایت خیلی زیار شده بوده و قتل های زیادی تو کل کشور انجام شده بوده.
یا زمانی که رییس جمهور سیاه پوست امریکایی رو ترور کردن مارول پلنگ سیاه رو خلق کرد و…
نمیدونم چرا سرنوشت جوکر و کت وومن برام یه جوری بود?
نمیدونم چطور توصیفش کنم حس عجیبی بهم میداد از همون حسایی که باعث میشه ادم بخواد محو در افق بشه