نقد قسمت نهم سریال What If…? – یک پایان پر حفره
قسمت نهم و آخر فصل اول سریال What if…? در حالی پخش شد که قسمت قبلی این سریال انیمیشنی سوالات فراوانی را برای دنبالکنندگان دنیای سینمایی مارول ایجاد کرده بود. این مقاله به بررسی نکات ...
قسمت نهم و آخر فصل اول سریال What if…? در حالی پخش شد که قسمت قبلی این سریال انیمیشنی سوالات فراوانی را برای دنبالکنندگان دنیای سینمایی مارول ایجاد کرده بود. این مقاله به بررسی نکات قسمت آخر اثر میپردازد تا درصد موفقیت مارول را در یک سریال انیمیشنی تخمین بزند.
سوال اصلی قسمت نهم چند روز قبل از پخش آن فاش شد: چه میشد اگر «واچر» سوگند خود را زیر پا میگذاشت؟ سوالی که بسیاری از مخاطبان را هیجانزده کرد و آنها را برای تماشای قسمت جدید مشتاقتر ساخت. واچر زمانی که در قسمت هشتم با اولتران میجنگد؛ متوجه قدرت عظیم اولتران میشود و به راه حلی برای شکست او میاندیشد. به نظر میرسد که یاری گرفتن از قهرمانان جهانهای مختلف راه عاقلانهایست که واچر با زیر پا گذاشتن سوگند خویش، آن را اجرای میکند.
ابتدای قسمت نهم واچر به سراغ «پگی کارتر» میرود. پگی و «ناتاشا رومانوف» دقیقاً با اتفاقات فیلم «کاپیتان آمریکا: وینتر سولجر» درگیر هستند. کاپیتان بریتانیا با «بتراک» مبارزه میکند که واچر ظاهر میشود و به او میگوید که برای موضوع مهمتری انتخاب شده است. واچر به همین منوال به سراغ «تیچالا»، «ثور»، «کیلمانگر» و «گامورا» میرود و همه آنها را در مکانی که شباهت زیادی به یک بار دارد؛ جمع میکند.
البته نکتهای که وجود دارد؛ این است که حذف قسمت گامورا نیز باعث وجود حفرههای متعددی در داستان اصلی شده است. گامورایی که در کنار دیگر قهرمانان میجنگد؛ برای بینندگان آشنا نیست و هواداران حتی دستگاهی که او با خود حمل میکند را نمیشناسند در نتیجه سوالات بسیاری برای تماشاگران به وجود میآید که جواب هیچکدام از آنها داده نمیشود؛ زیرا قسمت مربوط به او کاملاً از سریال حذف شده است.
موضوع دیگری درباره مکانی که این قهرمانان در کنار یکدیگر جمع میشوند؛ وجود دارد. این مکان در خارج از زمانهای تمام جهانهای چندگانه بنا شده است و با توجه به کمیک بوکها شاید بتوان حدس زد که این محل همان «نکسوس» است.
واچر در نکسوس با قهرمانان صحبت میکند و به آنها لقب «محافظان جهانهای چندگانه» را میدهد. نامی که در کمیک بوکها به گروهی از متغیرهای «محافظان کهکشان» داده شده و میتوان این نکته را اشارهای ظریفی به آنها دانست.
مبارزان پس از صحبتهای واچر به مکانی در یکی از جهانها مستقر میشوند و نقشهای برای شکست دادن اولتران میکشند. طی مکالماتی که مبارزان دارند؛ پگی متوجه نقصی که در روح و جان «استیون استرنج» حلول کرده، میشود و از او درباره آن سوال میپرسد. استرنج پاسخ زیبایی به او میدهد و میگوید که عشق باعث شده تا این بلا بر سرش نازل شود؛ مانند خود پگی. سپس دیالوگهای دیگری میان آن دو شکل میگیرد که اشاراتی به «شوماگوراس» هم در آنها وجود دارد و مخاطبان را مطمئن میکند که دشمن پگی در قسمت اول همان شوماگوراس بوده است.
اولتران که با حرکات کیلمانگر یا ثور به حضور محافظان روی این سیاره پی برده، به آنها حمله میکند و نبردهای بسیار زیبایی میان اولتران و قهرمانان شکل میگیرد. مبارزاتی که مخاطب را بر صندلی خود میخکوب میکند و با انیمیتی که در طی قسمتهای پله به پله پیشرفت کرده است؛ هیجان را برای بینندگان به ارمغان میآورد.
نسخه قوی استیون استرنج که به سوپریم استرنج نیز معروف است؛ مبارزات پرتنش و جذابی را با اولتران شکل میدهد. از همان لحظه اول که طلسمهای محافظش محافظان جهانهای چندگانه را دربرمیگیرد؛ تا انتهای مبارزه یکهتازی اوست که نبرد را جذابتر میکند. البته تیمهایی که شکل میگیرند، مانند ثور و استرنج و پگی و «ناتاشا رومانوف» هیجان نبرد را دوچندان کردهاند.
یکی از بهترین غافلگیریهای سوپریم استرنج زمانیست که دروازهای به جهان زامبیها باز میکند و تمام آنها را روی سر اولتران آوار میکند. در این لحظه مبارزهای میان «واندا ماکسیموف» و اولتران را شکل میگیرد. واندا در حالت عادی بسیار قدرتمند است و میتواند روی شوهر خود، ویژن، تاثیر بگذارد اما با توجه به آنکه او تبدیل به زامبی شده و ویژن نیر در هیبت اولتران سنگهای بینهایت را در دست دارد،؛ در نهایت واندا تنها برای چند دقیقه میتواند اولتران را معطل کند.
شاید بهتر بود همراه باز شدن این دروازه تانوسی که به زامبی تبدیل شده و سنگهای بینهایت را در اختیار دارد نیز حضور پیدا میکرد و مبارزهای میان او و اولتران به تصویر کشیده میشد اما عدم حضور او باعث ایجاد سوالات دیگری میشود؛ از جمله آنکه چه چیزی در انتظار تانوس زامبی و دنیایش است؟ آیا غیبت او به این معناست که داستان او همچنان ادامه دارد و در فصل دوم بازمیگردد؟
پاسخ این سوالات تا پخش فصل دوم سریال مانند دیگر پرسشهای بینندگان نامعلوم باقی خواهد ماند. البته طی مبارزات پرسشهای دیگری نیز در ذهن بینندگان شکل میگیرد و این تنها به علت عدم پرداختن به جزئیات و زمان کم هر قسمت رخ میدهد. از جمله لحظاتی که باعث ایجاد سوالاتی شده، میتوان به لحظهای از مبارزه اشاره کرد که اولتران با سنگ زمان خود قهرمانان را متوقف کرد و استرنج با سنگی که در اختیار داشت؛ با او به مبارزه پرداخت. چگونه هر دو سنگ زمان در یک مکان دارای قدرت هستند؟ یا اصلاً چطور سنگ زمان یک جهان دیگر در محل دیگری میتواند کار کند؟
آنطور که به نظر میرسد ویروس کرونا منجر به ناهماهنگی عوامل سازنده به خصوص نویسندگان سریال «لوکی» و سریال انیمیشنی What if…? شده است و به جزئیات این سریال انیمیشنی توجه آنچنانی نشده است.
زمانی که مبارزه با کمک ناتاشا رومانوف پایان مییابد و دکتر «زولا» در سیستمهای اولتران نفوذ پیدا میکند؛ کیلمانگر به تیم خیانت کرده و تلاش میکند که سنگها را به دست آورد. البته از همان نگاههای عجیب کیلمانگر به کلاه یکی از افراد ارتش اولتران مخاطبان میتوانند به قصد اصلی او پی ببرند. استرنج در همان حین درگیری زولا و کیلمانگر آنها را در یک لوپ زمانی زندانی میکند و از طرف واچر دستور میگیرد تا به مراقبت از جواهر کوچک چند وجهی که ایجاد کرده، بپردازد.
مبارزه در همین لحظه به پایان میرسد و محافظان از نکسوس به همان لحظهای فرستاده میشوند که از آن آمدهاند. این موضوع در فیلم «اسپایدر من: راهی به خانه نیست.» از اهمیت خارقالعادهای برخوردار است زیرا شخصیتهای شرور دقیقا از لحظهای به دنیای سینمایی مارول راه پیدا میکنند که به مرگشان نزدیک هستند و هیچکدامشان تمایل به بازگشت ندارند. آنها به خوبی میدانند به محض اینکه بازگردند، کشته خواهند شد.
البته در مورد ناتاشا رومانوفی که اولتران تمام سیارهاش را به نابودی کشانده، واچر باز هم دخالت میکند و او را به جهانی میفرستد که بلک ویدوشان از دنیا رفته تا یک زندگی جدید را آغاز کند. همچنین پگی کارتر با بازگشت به جهان خودش متوجه میشود که «هایدرا استامپر» از بین نرفته و فردی که احتمالاً «استیو راجرز» است، داخل آن قرار دارد. به نظر میرسد بازگشت استیو نیز یکی دیگر از دخالتهای واچر باشد. احتمال اینکه راجرز در هیبت وینتر سولجر به این سریال بازگردد نیز وجود دارد که در این صورت تماشاگران باید منتظر ماجراهای جالبی که میان پگی و استیو رخ میدهد، بمانند.
قسمت نهم سریال What if…? در بسیاری از وجوه پیشرفت کرده است اما هنوز حفرههای وجود دارد که امید است در فصل دوم سریال یا فیلمهای سینمایی دنیای مارول این حفرههای داستانی به شکل مناسبی پر شوند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چندتا صحنه خفن بود
یکیش دکتر همه کهکشانه رو قورت میده و لون جوکای ثور?
مارول به هدفش رسید و دکتر رو قویترین انتقام جو کرد
آره اما what if کلا مجموعه ای بود که قرار نبود واقعی باشه. همش یه سری تصوره
هنوز که هنوزه اسکارلت ویچ قوی ترین اونجره
چند تا جادوگر و اونجر باید با هم باشن تا بتونن شکستش بدن . دقیقا مثل تانوس و هِلا
این ممکنه تو دنیای Mcuتاثیر داشته باشه و این دکتر با اون دکتر ترکیب بشه
عجب
خوشحال شدم این یکی سریال نتونست رو دست لوکی بلند شه ایشالا hawkeye هم رو دستش بلند نشه?????
پ.ن: از کی اینقدر عاشق لوکی شدم نفهیدم؟
باورتون میشه من اول قسمت ۱ لوکی رو دیدم بعد تریلوژی ثور و چند تیکه از اونجرز رو نگاه کردم؟ تا قبل اون هیچ شناختی از لوکی نداشتمم??
یعنی با لوکی اشنایی نداری کلا جمع کن برو سمت مارول نیا(؛
پروف به شدت سم پروفای تلت اصن رادیو اکتیو