سکانسهای پس از تیتراژ حالا به دنیای سینمایی مارول آسیب میزنند
سکانسهای پس از تیتراژ یکی از المانهای کلیدی دنیای سینمایی مارول هستند اما در فاز چهارم و در فیلمهایی مثل Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings و Eternals میتوان تأثیر منفی آنها را ...
سکانسهای پس از تیتراژ یکی از المانهای کلیدی دنیای سینمایی مارول هستند اما در فاز چهارم و در فیلمهایی مثل Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings و Eternals میتوان تأثیر منفی آنها را دید.
از وقتی که دنیای سینمایی مارول در سال ۲۰۰۸ با فیلم Iron Man شروع به فعالیت کرده، سکانسهای پس از تیتراژ تبدیل به عضوی جدا نشدنی از این جهان شدهاند. مارول اولین کمپانیای نیست که از سکانسهای پس از تیتراژ استفاده میکند و مطمئناً آخرین نیز نخواهد بود اما میزان این سکانسها و نحوه دانه ریختن شدن توسط آنها برای پروژههای آینده باعث شده تا سکانسهای پس از تیتراژ جزو نقاط عطف هر فیلم شود.
چیزی که با ظهور نیک فیوری از درون سایهها برای صحبت با تونی استارک آغاز شد در طی سالها شکل پیچیدهتری به خود گرفت. ما شاهد سکانسهای پس از تیتراژی بودیم که یا فیلم بعدی مارول را پایهریزی کردهاند یا در شکلگیری Infinity Saga نقش داشتهاند. تا به حال، فیلم Avengers: Endgame تنها فیلم دنیای سینمایی مارول محسوب میشود که سکانس پس از تیتراژ نداشته تا نشان دهد آن ماجرا و سفر تمام شده. با این حال، فیلمهای پس از Avengers: Endgame دوباره همین مسیر را ادامه دادهاند.
تا به امروز، سه فیلم فاز چهارم دنیای سینمایی مارول شامل پنج سکانس پس از تیتراژ متفاوت بودهاند. اما متأسفانه برخی از این سکانسهای پس از تیتراژ نشان از چالشهای جدید دنیای سینمایی مارول دارند؛ چه به خاطر این که هنوز معلوم نیست مارول به دنبال پایهریزی چه چیزی است یا در اکثر موارد به این دلیل که سکانسهای پس از تیتراژ روی خود فیلمها سایه میاندازند.
البته این طور در نظر نگیرید که مارول باید جلوی سکانسهای پس از تیتراژ را بگیرد، اتفاقی که احتمالاً هیچوقت نمیافتد، اما جای بحث دارد که این سکانسها به جای هیجان انگیزتر کردن دنیای مارول، در حال آسیب به آن هستند.
چرا سکانسهای پس از تیتراژ مارول در ابتدا عالی بودند؟
از همان ابتدا، سکانسهای پس از تیتراژ مارول کاملاً در راستانی چیزی بودند که کوین فایگی و همکارانش آن را میساختند. میتوان گفت در فاز اول دنیای سینمایی مارول این سکانسها بینقص بودند تا فیلم The Avengers تشکیل شود. هر فیلم یک قطعه از یک پازل را ارائه میکرد؛ چه دور هم جمع کردن اونجرز توسط نیک فیوری و چه نشان دادن آن چه که باید در فیلم بعدی مارول انتظارش را کشید، مثل میولنیر (Mjolnir) در صحرا.
البته، بخشی از چیزی که باعث موفقیت این سکانسها شد به خاطر تازگی آنها و همچنین تا حدودی خاص بودنشان بود که باعث میشد پایهریزیها انجام شوند. هر چند اساس سکانسهای پس از تیتراژ مارول از آن موقع به بعد ثابت باقی مانده است اما در آن زمان سکانسهای قابل قبولی ارائه میشد که مسیر مشخصی را دنبال میکردند.
این اتفاق در فازهای دوم و سوم نیز افتاد؛ سکانسهای پس از تیتراژ مارول یا پایهریز کننده بودند یا باعث هیجان مخاطب میشدند یا گاهی هم هر دوی اینها. به این ترتیب، سکانسهای پس از تیتراژ از اتفاقات آینده خبر میدادند و اکثر آنها نیز ارزشش را داشتند. هم از نظر لذت و هم از نظر جذابیت، این حس به مخاطب منتقل میشد که لازم است تا به سراغ آنها برود.
چنین چیزی برای پایهریزی The Avengers حیاتی بود؛ جایی که سکانسهای پس از تیتراژ دنیای سینمایی مارول به خوبی مسیر فیلم بعدی را هموار میکردند اما در همین حال نیز هم در سطح کوچک و هم در سطح بزرگ، مثل نمایش کامل تانوس به عنوان ویلن اصلی فرانچایز، اطلاعات به مخاطب ارائه میشد.
سکانسهای پس از تیتراژ یک حس بسط داده شدن و اوج گرفتن را منتقل میکردند که برای ادامه گسترش دنیای مشترک مارول لازم بود. اما این سکانسها اکثراً (به جز تعداد کمی استثنا) شبیه اضافات خوشایندی بودند که به فیلم افزوده شدهاند. اگر این سکانسها وجود نمیداشتند، هنوز هم خود فیلمها را میتوان به عنوان یک رویداد مستقل لذت بخش تماشا کرد.
سکانسهای پس از تیتراژ دنیای سینمایی مارول پس از Avengers: Endgame و در فاز چهارم سختتر شدهاند
Avengers: Endgame بزرگترین اثر تغییر دهنده وضعیت کلی دنیای سینمایی مارول بود که این تغییر شامل سکانسهای پس از تیتراژ نیز میشود. برای اولین بار پس از مدتی طولانی، آینده دنیای سینمایی مارول تا حدودی نامشخص است؛ با این که فیلمهایی تا سال ۲۰۲۳ و بیشتر تأیید شدهاند اما همان مسیر آثار تکی که باعث شکلگیری Infinity Saga شد پیموده نمیشود.
به جایش، اشارههای زیادی به این شده که مارول روی ماجرای مولتیورس خودش متمرکز شده اما در همین حین نیز به دنبال معرفی میراث جدید و قهرمانان جایگزین است. همچنین احتمالاً چندین سوپرتیم مختلف مثل یک اونجرز جدید، تاندربولتز (Thunderbolts)، یانگ اونجرز (Young Avengers) و چند تیم دیگر نیز در حال تشکیل هستند.
باید به این نکته هم توجه کرد که حرکت رو به جلو در فاز چهارم دنیای سینمایی مارول پس از Avengers: Endgame سخت است. این اثر نه تنها یک فیلم فوق العاده بود که تقریباً هر چیز عالی مربوط به دنیای سینمایی مارول را در خود جای داده، بلکه نقطه اوج و نقطه تمام کننده تمام آن چیزی بود که تا آن مقطع از دنیای سینمایی مارول ارائه شد.
حتی همین حالا نیز Avengers: Endgame در حال شکلدهی آینده دنیای سینمایی مارول است. تقریباً تمام فیلمها و سریالهای فاز چهارم به نوعی تحت تأثیر آن قرار دارند. با حس شدن سایه سنگین آثار گذشته، فاز چهارم در حال دست و پا زدن است تا قسمت سینمایی خود را پیش ببرد. البته تأخیراتی نیز اتفاق افتاده است اما نقدهای ضد و نقیض برای فیلم Eternals (نقد فیلم Eternals را از ویجیاتو مطالعه کنید) و واکنشهای نسبتاً کمرغبت نسبت به فیلم Black Widow (نقد فیلم Black Widow را از ویجیاتو مطالعه کنید) نشان میدهد که دنیای سینمایی مارول هنوز کاملاً به آن چه که بود بازنگشته است.
مارول حالا باید هیجانش را روی چیزی که در حال حاضر وجود دارد خرج کند، نه چیزی که قرار است در آینده اتفاق بیفتد؛ و سکانسهای پس از تیتراژ مربوط به بخش دوم هستند.
سکانسهای پس از تیتراژ روی فیلمها سایه میاندازند
شاید بزرگترین مشکل در سکانسهای پس از تیتراژ مارول در فاز چهارم این است که اکثر آنها بزرگتر از فیلمی که بخشی از آن هستند جلوه میکنند. سکانسهای پس از تیتراژ دنیای مارول همیشه سعی داشتهاند تا هایپ ایجاد کنند اما قبلاً احساس میشد که بیشتر بالانس هستند.
با حذف کردن این سکانسها، فیلمها هنوز هم در اکثر موارد موفق، سرگرم کننده و پر از لحظاتی هستند که هیجان مخاطب را برمیانگیزند. اما انگار چنین چیزی در فاز چهارم به درستی عمل نمیکند.
Black Widow شاید فیلم خوبی باشد اما فیلمی است که بیش از حد روی فرمول دنیای سینمایی مارول تکیه میکند. سکانسی حذف شده از بازگشت ناتاشا رومانوف به اوهایو نشان میدهد که او توسط یک دختر بچه شناخته میشود. گذراندن چند لحظه با این شخصیتها باعث مهمتر جلوه داده شدن ناتاشا به عنوان یک قهرمان و همچنین میراث او است. به جایش، این سکانس با یک ارتباط واضحتر به انتهای Captain America: Civil War و سپس Avengers: Infinity War جایگزین شده.
سکانس پس از تیتراژ Black Widow نیز همین طور است؛ بالأخره یک یادبود برای ناتاشا خلق میشود که Avengers: Endgame در انجامش موفق نبود اما در نهایت تأثیر احساسی آن را از بین میبرد تا آینده یلنا بلووا (Yelena Belova) را پایهریزی کند. به این ترتیب، نمایشی از آینده نسبت به چیزی که خود فیلم سعی در انجامش داشت (آرک داستانی و ادای احترام به ناتاشا رومانوف در دنیای سینمایی مارول) ارجیحت پیدا میکند.
این مشکل احتمالاً در هر دو فیلمهای Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings و Eternals پررنگتر جلوه میکند. Shang-Chi and the Legend of the Ten Rings به خودی خود فیلم خوبی محسوب میشود که ارتباطاتی با Iron Man و Iron Man 3 در دنیای سینمایی مارول دارد. با این وجود، در اکثر مواقع اثری مستقل به نظر میرسد که از شلوغی دنیای سینمایی مارول دور است و بخشهایی از این جهان را کند و کاو میکند که دیده نشدهاند.
اما سکانس پس از تیتراژ این فیلم، بروس بنر و کاپیتان مارول را وارد ماجرا میکند تا حداقل دو پروژه متفاوت را پایهریزی کند. با حضور دو عضو اونجرز (و تغییر خیلی واضح بروس بنر)، بزرگترین مورد بحث برانگیز تمام فیلم در سکانس پس از تیتراژ آن شکل میگیرد تا هر چیزی که به شانگ چی و رابطه او با شخصیتهایی مثل ونوو (Wenwu) و کیتی (Katy) مربوط است زیر سایه آن برود.
(پارگراف بعدی اسپویل صحنه بعد از تیتراژ اترنالز است، اگر میخواهید از آن عبور کنید)
در اترنالز هم تقریبا شاهد چنین چیزی بودیم و اسپویلرها درباره هری استایلز و حضورش به عنوان استارفاکس در صحنه بعد از تیتراژ به کرات صحبت کردند. دومین صحنه پس از تیتراژ نیز برای اولین بار بلید جدید دنیای مارول را نشان میدهد، البته فقط صدایش را میشنویم که باید اعتراف کرد این حضور افتخاری سزاوار کاراکتری چون بلید نیست و همچنین باید اذعان داشت که با توجه به عملکرد ضعیف اترنالز، رسما این حضور افتخاری به خاک نشسته است و زیر سایه نظر منفی منتقدان قرار گرفته است.
چنین چیزی کاملاً یک مشکل جدید برای دنیای سینمایی مارول نیست. Ant-Man and the Wasp فیلمی بود که وجودش بیشتر به خاطر سکانسهای پس از تیتراژش قابل توجیح است. اما این مشکل تا به حال در فاز چهارم دنیای سینمایی مارول باعث دلسردی شده. تمرکز مداوم روی فروختن رویداد بزرگ بعدی بدون این که ساخته رو به رو را کاملاً به مخاطب بقبولانند ظاهراً باعث آسیب فرانچایز میشود. در حالی که اندازه و مقیاس دنیای سینمایی مارول به طرز اجتناب ناپذیری باعث ادامه و گسترشش تحت هر شرایطی است.
با عزم مارول در فتح سینماها با آثار بیپایانش (فقط چهار فیلم را برای سال ۲۰۲۱ در نظر دارد)، سکانسهای پس از تیتراژ دنیای سینمایی مارول از یک اضافه سرگرم کننده به یک رویداد تبدیل به خود رویداد شدهاند. اگر قرار باشد هر بلیط سینما به خاطر نمایشی ۳۰ ثانیهای برای پروژه بعدی (که ممکن است تا ۲ یا ۳ سال دیگر هم منتشر نشود) فروخته شود، پس مشکلی برای سکانسهای پس از تیتراژ وجود دارد که در فازهای قبلی اکثراً دیده نمیشد. فیلمهای آینده باید یاد بگیرند که چطور از آثار گذشته میشود یاد گرفت و استفاده کرد.
همچنین اگر طرفدار فیلم های سینمایی مارول هستید، مطلب مرتبط با این موضوع را از طریق این لینک مطالعه کنید.
به مطالعه ادامه دهید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تیکه فیلم بعد از تیتراژ ونوم به نظرم قشنگ بود
یکم ، فقط یه کوچولو ، برای ونوم سه ، شوق و ذوق پیدا کردم
دیگه اسپویلش نمیکنم
خودتون یا نگاه کردین یا میخواین نگاه کنین دیگه... :)
کلا این فیلمای فاز ۴ مارول تا حدودی خراب کردن(غیر از سریال لوکی و وات ایف وچند تای دیگه).
صحنه های پس از تیتراژ هم که همیشه مفید نیستن.بعضی ها خیلی حرف برای گفتن ایجاد میکنن مثل صحنه پس از تیتراژ مردعنکبوتی دور از خانه.
بعضی ها هم مثل شانگ چی همه چی رو خراب میکنن،باید از صحنه های پس از تیتراژ به خوبی استفاده کرد.
میخواستم به همین نکته بلک ویدو اشاره کنم که کرده بودین
اصلا به شخصیت به این مهمی احترامی گذاشته نشد تو فیلمی که قرار بود یادبودش باشه نفر بعدش رو معرفی کردن
یه سری دیگه هستن که شوق آدم رو بیشتر میکنن واسه من ددپول 2 بود
تا حالا دقت نکرده بودم اما آره همه فیلم های مارول غیر اند گیم سکانس بعد تیتراژ دارن
⛔اسپویل اینفینیتی وار⛔
پ.ن: یاد سکانس بعد تیتراژ رگناروک افتادم که مستقیم به اینفینیتی وار میره اولش هم لوکی میمیره
داغم تازه شد??
اسپویل
.
.
.
.
زنده نمیشه.اون لوکی، لوکیِ سال ۲۰۱۲ ئه بعد از جریانات اونجرز ۱. تا جایی که یادمه همون موقعی که استارک و انت من، تو فیلم اند گیم ماموریتشون خراب میشه لوکی ای که فرار می کنه میشه سریال لوکی:)
اگر چیز اشتباهی گفتم لطفا اصلاح کنید
چرا دیس؟
الکی دیس میدن نگران نباش
بازم غم انگیز بود اما اون لوکی اصلی بعد از رگناروک بیخیال تاج و تخت شد میخواست خوب باشه به خاطر همین غم انگیزه
باید صبر کنیم تا دکتر استرنج ۲ ببینیم لوکی خوب میشه یا مثل قبلا بد میمونه
هرچند بازم خدای شرارته??
اسپویل رو اول میزنن نه اخر://////