Elden Ring چگونه معیار جدیدی برای طراحی دنیاها تعریف میکند؟
Elden Ring بارها و بارها با بازی انحصاری نینتندو The Legend of Zelda: Breath of the Wild مقایسه شده است، هر دو ماجراجوییهای گسترده در یک جهان باز هستند که در آن به جای تعقیب ...
Elden Ring بارها و بارها با بازی انحصاری نینتندو The Legend of Zelda: Breath of the Wild مقایسه شده است، هر دو ماجراجوییهای گسترده در یک جهان باز هستند که در آن به جای تعقیب نمادها و نشانگرهای ماموریت، بازیکن را تشویق میکنند که از طریق ابزارهای محیطی به اکتشاف و گشت و گذار در دنیای بازی بپردازند. از این منظر، این دو بازی به طرز باورنکردنیای شبیه یکدیگر هستند، هر دو در نحوه مدیریت فعالیت بازیکن و اطمینان حاصل پیدا کردن از اینکه تمام تصمیمات از جانب خود بازیکن گرفته شود، به یک اندازه عمل میکنند، مانند اینکه ما در حال شکل دادن به خیالات بسیار خاصی باشیم.
با این حال این دو بازی تفاوتهای زیادی دارند، چه از نظر لحن کلی و چه از نظر اجرای مکانیکی. Breath of the Wild حکم یک گشت و گذار نسبتاً بخشنده را دارد که گهگاهی سیستم مبارزه خود را در کنار معماهای متنوع در شراینهای بازی (Shrines) به نمایش میگذارد. با وجود اینکه مناطق تیره و تاری نیز در سرتاسر Hyrule وجود دارد، اما شخصیتهایی که در طول مسیر داستان ملاقات میکنید و محیطهایی که کاوش میکنید، به طرز غیرقابل انکاری شاداب و لذت بخش هستند.
آنطور که از شایعات و گزارشات به نظر میرسد، دنباله این بازی نیز که هم اکنون در دست ساخت قرار دارد، مسیر قسمت اول را ادامه خواهد داد و در عین حال به عناصر فراطبیعی مانند Majora’s Mask نیز خواهد پرداخت. در مقایسه با تصویرسازی جهنمی Elden Ring باید گفت که همچون بهشت میماند.
سرزمین The Lands Between که در الدن رینگ به نمایش گذاشته شده، حکم یک زیبایی کابوسوار را دارد و از اینکه ما را مجبور به کشف تاریکترین فرورفتگیهای بینش غیرمعمول هیدتاکا میازاکی از فانتزی گوتیک کند، ابایی نداریم. قلعههای وسیع و عمارتهای باشکوه با باتلاقهای مصیبتبار و تونلهای زیرزمینی غارمانند در کنار هم قرار گرفتهاند که انتظار میرود در آنجا ملعونها در تیرهروزی پژمرده شده باشند. در حالی که از هر نقطه سرزمین ناامیدی و یاس میبارد، الدن رینگ از شما انتظار دارد به دنیایی علاقه مند شوید که مدتهاست در تباهی گم و گور شده است.
شما در این محیط نقش یک ناظر را دارید که از میان خرابهها عبور میکند و در حالی که سعی میکند آنچه را که این قلمرو به زانو درآورده، تجربه کند، هر چه میتواند غنیمت کنید نیز با خود ببرد. هدف کلی The Tarnished در داستان بسیار نجیبتر است، اما اینکه چگونه این هدف را دنبال کنید و اینکه آیا حتی اهمیت دارد یا خیر کاملاً به شما بستگی دارد. برخی ممکن است تصمیم بگیرند که مستقیماً به سراغ پنج لرد این سرزمین بروند و آنها را شکست دهند و به عنوان ناجی The Lands Between شناخته شوند.
در حالی که برخی دیگر ممکن است سرنوشت خود را به کلی نادیده بگیرند و پنج لرد را تنها برای به دست آوردن غنایمی بی نظیر بکُشند. مانند بسیاری از ساختههای پیشین استودیو فرام سافتور (FromSoftware) معنای موضوعی پشت جهان بازی و شخصیتهای آن به طور عمدی فاقد یک تعریف واحد و مشخص است، چیزی که اکنون در طراحی جهان باز الدن رینگ نیز گنجانده شده است. هیچ چیز دیگری مانند این بازی در رسانه وجود ندارد و حتی در مقایسه با Breath of the Wild، احتمالات بسیار زیادی را به نمایش میگذارد.
به محض ورود به منطقه Limgrave با یک شخصیت غیرقابل بازی (NPC) کلاهدار روبرو میشوید که چند نکته مرموز در مورد سفر پیش رو به شما ارائه می دهد. شما باید به The Roundtable Hold دسترسی پیدا کنید و به قلعه Stormveil بروید، جایی که اولین چالش انتظار شما را میکشد. هر زمان که یک دنباله طلایی از Lost Grace ببینید، حکم نشانهای را خواهد داشت که به شما نشان میدهد کجا باید بروید، اما باید گفت که میتوانید این راهنمایی را نادیده بگیرید تا بتوانید حس کنجکاوی خود را برآورده کنید، وسوسهای که من از صمیم قلب به شما توصیه میکنم به آن تن بدهید.
Elden Ring زمانی به طور واقعی اثر خود را بر شما میگذارد که آزادانه سوار بر اسب در حال عبور از یک سرزمین هستید و به نقطهی عطفی در افق که قصد رسیدن به آن را دارید، نگاه میکنید. به احتمال زیاد در انتهای افق، یک باس فایت یا گنجی پنهان وجود دارد که مدتهاست انتظار شما را میشکند، دو موردی که به شکل گرفتن و تقویت شخصیت شما در طول بازی کمک شایانی خواهند کرد. تعداد دفعاتی که هدف اصلی بازیکن به واسطه یک سیاهچال اختیاری که در کنار صخره یا منطقه جدیدی قرار گرفته، از مسیر خارج میشود و ساعتها در آنها به گشت و گذار میپردازد، از حساب هر کسی خارج است.
الدن رینگ حس طبیعی اکتشاف در محیط بزرگ را که پیش از این بازی Breath of the Wild به نمایش گذاشته بود را به بازیکن میدهد و به آن هدف تعریف شدهتری نیز میدهد. در حالی که شاهکار نینتندو اغلب از بازیکنان میخواست که با استفاده از مکانیکهای روندی بازی خود را سرگرم کنند یا تمام شراینها را انجام دهند، Elden Ring زمانی که به لذتهای موجود در میان دنیای بازی مربوط میشود، بسیار بیشتر احساس مراقبت را به بازیکن دست میدهد.
The Lands Between به طرز مشمئزکنندهای انبوه و متراکم است، به طور مثال هر قطعه کوچکی از مناظر این سرزمین هدف مشخصی دارند و به گونهای قرار گرفتهاند که حتی شدیدترین بررسیهای دقیق و موشکافانه نیز نمیتواند جایگاه آن را تضعیف کند. این خصیصه جذابیت بی حد و حصری را از خود ساطع میکند، در حالی که به نوعی نیز موفق به ارائه یک چشم انداز منسجم میشود که تمام این مکانهای متفاوت را در یک سرزمین کُلی مالیخولیایی با یکدیگر ترکیب میکند.
باید گفت که استودیوی ژاپنی و محبوب فرام سافتور در طول این سالها توانسته میلیونها نفر را با سری بازیهای دارک سولز (Dark Souls) و همچنین بلادبورن (Bloodborne) و سکیرو (Sekiro) مجذوب خود کرد، زیرا نه تنها یک عنوان نقش آفرینی چالشبرانگیز را به ما ارائه میدهند، بلکه جهانهای فانتزی کاملاً تمام عیار ساختهشدهای را به ما عرضه میکنند که ترسی و ابایی نداشتند پیش از اینکه فوراً به دنبال پاسخ باشیم، ماهیت داستان را زیر سؤال ببریم.
شخصیتهای بازی در ارائه شفاف و دقیق داستان با دیالوگها بسیار رمزآلود هستند، در حالی که جزئیات باارزش و گرانبهای متنی در توضیحات آیتمها یا داستانسراییهای محیطی پنهان شدهاند که فقط سرسختترین طرفداران آنها را کشف خواهند کرد. شما میتوانید کُل Elden Ring را بدون درک روایت گسترده و وسیع آن به پایان برسانید، اما این نکته بدی نیست. بلکه تعریفی است که نشان میدهد چقدر ساختار جهانی بازی فشرده است که میتوانید بدون درک بسیاری از اسطورههای زیربنایی داستان، به راحتی متحیر آن شوید. The Lands Between شگفتانگیز است و یک معیار جدید برای اینکه چگونه توسعهدهندگان میتوانند داستانسرایی و مکانیزم گیمپلی را در چیزی که همیشه پابرجا میماند و از هم گسسته نمیشود، در هم آمیخته کنند.
در طول بازی میتوان داستانهای بیشماری را مشاهده و تجربه کرد که به میل خود بازیکن کشف میشوند. شما میتوانید با شخصیتهایی آشنا شوید که در نهایت به خاطر تصمیمهایی که میگیرید ممکن است به هدف خود برسند یا اینکه به سرنوشت شومی دچار شوند و دیگران پیروز میشوند. باید منتظر تجربه بازی ماند تا میلیونها نفر بتوانند سفر خود را در این سرزمین بیانتها و زیبا شروع کنند و هر داستان و نکتهای که از دید منتقدین پنهان مانده بود را کشف کنند.
حتی اگر امروز هم دوباره سراغ سری بازیهای Dark Souls بروید، ممکن است با چیزهایی در طول مسیر داستان روبرو شوید که هرگز نمیدانستید در آنجا وجود داشتند. Elden Ring دقیقاً همان تجربه لذت بخش و پر از معمای پیشین کارهای فرام سافتور است، اما در مقیاسی بسیار بزرگتر. تجربهای که به نوعی فرمت جهان باز را بدون از دست دادن ویژگی منحصر به فردی که این بازیها را در نزد دوستداران خود بسیار دوستداشتنی میکند، در بر گرفته است.
ژانری که اغلب اوقات با بازیهای تکراری مشتقشده و داستانهای غیرجذابی تعریف میشود که مانع لذت بردن خالص از بازی میشود، Elden Ring با اعمال لایهای از ابهام در کل چشمانداز داستان که تنها بازیکن قادر به حذف آن است، چنین موانعی را برطرف میکند.
آنقدر وسیع و تسلیم ناپذیر است که بعید به نظر میرسد کسی در آینده برای مدتهای طولانی بتواند آن را تکرار کند، اما فرام سافتور نشان داده است که چگونه تجربیات یک اثر ژانر جهان باز میتواند یک بار دیگر به معنای واقعی باز و آزاد باشد و نیاز به نشانگرهای هدف و آموزشهای همیشگی را با به چالش کشیدن و لذت بردن ما به اندازه مساوی از بین ببرد. The Lands Between به عنوان یکی از بهترین و برترین محیطهای ساخته شده در تاریخ صنعت بازی ثبت خواهد شد.
ناگفته نماند که جرج آر. آر. مارتین (خالق بازی تاج و تخت) در ساخت این بازی جهان باز فانتزی نقش داشته و وظیفه ساخت جهان و پس زمینه داستانی الدن رینگ بر عهده او بود. به گفته میازاکی حضور مارتین باعث شده که Elden Ring نسبت به بازیهای پیشین استودیو، بیشتر شخصیت محور باشد. جرج آر. آر. مارتین چیزهایی را برای استودیو محتمل کرده که این توسعه دهنده ژاپنی نمیتوانست به تنهایی انجام دهد.
بازی Elden Ring از روز ۶ اسفند ۱۴۰۰ برای پلی استیشن ۴، پلی استیشن ۵، ایکس باکس وان، ایکس باکس سری ایکس/اس و پیسی در دسترس قرار گرفت.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
The Lands Between واقعا زیباست. دهن آدم از طراحی زیباش وا می مونه
قطعا جزو 10 دنیای برتر کل بازی های ویدیویی هست. واقعا از وقتی که پا به دنیای این بازی گذاشتم از اول تا همین الانش متحیر و مات و مبحوت بودم. واقعا بزرگ و قشنگ بود. هر گوشه ای از این جهان یه چیز داشت و امکان نداشت بری یه جایی و یه چیزی نباشه. فقط من انقدر سر این باس فایت ها اعصابم خورد شد نتونستم طاقت بیارم رفتم ترینر نصب کردم ??