نقد فیلم Fullmetal Alchemist: The Revenge of Scar – کیمیاگر تمام فلزی: انتقام اسکار
فرمول نتفلیکس برای گسترده کردن سلطتنش ساده است: هر ایدهای را قبول کن و کارگردان هرچقدر پول لازم داشت، به او بده. این قضیه برای مدتی، جوابگو بود و ما شاهد هزاران اثر عجیب، ضعیف ...
فرمول نتفلیکس برای گسترده کردن سلطتنش ساده است: هر ایدهای را قبول کن و کارگردان هرچقدر پول لازم داشت، به او بده. این قضیه برای مدتی، جوابگو بود و ما شاهد هزاران اثر عجیب، ضعیف و مزخرف از سمت نتفلیکس بودیم. این روزها، نتفلکیس کمتر میخواهد ریخت و پاش کند و در نگاه اول، ممکن است فکر کنیم بله حالا قرار است بر روی آثاری مطمئنتر سرمایه گذاری کند ولی خیر! حداقل، دومین فیلم از مجموعه لایواکشنهای Fullmetal Alchemist، نشان میدهد که نتفلیکس، صرفاً دنبال ریخت و پاش و بیشتر کردن انحصاریهای خودش است. حال چرا این لایو اکشن افتضاح است؟ با نقد فیلم Fullmetal Alchemist: The Revenge of Scar همراه ویجیاتو باشید.
فیلم Fullmetal Alchemist: The Revenge of Scar، فیلمی اکشن، ماجراجویی و فانتزی، اقتباسی از مانگای شاهکار هیرومو آراکاوا است. کارگردانی و نویسندگی اثر به عهده فومیهیکو سوری میباشد. از بازیگران این لایو اکشن میتوان به ریوسوکه یامادا، سوباسا هوندا، دین فوجیوکا و میساکو رنبوتسو اشاره کرد. داستان ادامهای بر Fullmetal Alchemist است که در ادامه ماجراجویی ادوارد و آلفونسو، با لین آشنا میشوند و حال، باید مراقب خطر فرد انتقام جویی به نام اسکار باشند. در این ماجراجویی، با حقایق تلخی نیز رو به رو میشوند.
کارگردانی و فرم
در یک کلام، Fullmetal Alchemist چنان در بخش کارگردانی و فرم فاجعه است که حس میکردم یک یوتیوبر مانند مارکپیلار، با بودجهای کم تصمیم گرفته یک پارادوی بیمزه از آن درست کند! (هرچند اگر مارکپیلار پشت کار بود، فیلم به مراتب زیباتری را شاهد بودیم.) لازم نیست خوره سینما و یا دانشجوی فیلم باشید تا بفهمید جلوههای ویژه تا تدوین اثر، یک فاجعه محسوب میشوند. جلوههای ویژه اثر به شدت آن حس زیبایی بصری و جذابیت اثر را از بین بردهاند و فیلم را زشتتر کردهاند. فیلمبرداری اثر نیز انگار دوربین صرفاً میچرخد تا لحظات را ثبت کند و شات ماندگار یا حداقل زیبایی را تحویلمان نمیدهد.
تدوین فیلم به شدت فاجعه است. در همان سکانس اول و لحظه افتادن ادوارد از روی قطار، این مورد به شدت حس میشود تا اوایل پرده سوم اثر که به طور کامل خط زمانی داستان را آزار دهنده میکند. در نهایت بیشتر تقصیرها، گردن فومیهوکو سوری میافتد. او که یک فیلم موفق در کارنامهاش دارد، معلوم نیست چگونه توانسته چگونه بدترین عملکرد ممکن را به نمایش بگذارد و کاملاً آماتور باشد. در مجموع، کارگردانی و فرم The Revenge of Scar هیچ نکته مثبتی ندارد.
بازیگری
یک اصطلاح معروف وجود دارد به نام "کرینج". وقتی که یک چیزی آنقدر بد است که از دیدنش خجالت میکشیم و شرمنده خودمان میشویم که چنین چیزی را دیدیم! تک تک بازیگران Fullmetal Alhchemist، از گریمشان بگیرید تا بازیگری، کرینج هستند. حتی صداپیشه آلفونسو که او را نمیبینم، بد و رو مخ است. از او بدتر، انتخاب بازیگر موستانگ است که به معنای واقعی کلمه، آن ابهت، شوق و ذوق جوانیاش را از بین برده است.
این قضیه درباره شخصیت وینری، گلاتونی، انوی و... صدق میکند. تک تکشان بد هستند. این قضیه به شخصیت پردازی و کارگردانی برمیگردد اما یک لحظه انگار بازیگرها شخصیتهای انیمه هستند و خوشمزه بازی در میآورند و یک لحظه، نمیدانند باید چه احساسی از خود نشان بدهد. در یکی از فلشبکها، یکی از بازیگرها عملاً به دوربین زل زده و معلوم نیست که ناراحت است یا متعجب! بازیگری Fullmetall Alchemist فاجعه مطلق است و بیشتر کاری میکند که از فیلم متنفر شویم.
روایت و شخصیت پردازی
لایو اکشن Fullmetal Alchemist چه بخواهد چه نخواهد، با نسخه Brotherhood مقایسه میشود. اگر این انیمه را دیده باشید، متوجه میشوید که دیدن این فیلم چه عذاب دردناکی است. انگار یک نفر، دارد چیزی که عاشقش هستید را با بیرحمی تمام، تکه تکه میکند. در حین این تکه تکه کردن، بهتان بگوید: یه لحظه صبر کن الان درستش میکنم، و سپس پیش از بیش خرابش میکند! شخصیتها بسیار بد وارد داستان میشوند، کلیف هنگر افتضاح است و هیچ احساسی در نقطه اوجهای داستان وجود ندارد. انگار این لایو اکشن ساخته شده تا بیشتر متوجه نبوغ موجود در Brotherhood بشویم.
نویسندگان بالاجبار، نمیتوانند تک تک لحظات را به نمایش بگذارند. در نتیجه، باید به دنبال فشرده سازی باشند که هم زمان برای روایت را داشته باشند و بتوانند احساسات و هیجانات را حفظ کنند. کاری که به هیچ عنوان، نتوانستهاند انجام بدهند. از همان لحظه و نحوه ورود شخصیت لین، متوجه شدم قرار است با اثری افتضاح رو به رو بشوم. تقریباً هر لحظهای که مربوط به شخصیت لین در انیمه بود، باعث شد که هم بامزگی این شخصیت حس بشود و هم، وجه مبارزش جذاب باشد. چیزی که به هیچ عنوان در این لایو اکشن نمیبینیم.
در انیمه، همراهان شخصیت لین، مکملهای جذابی در داستان بودند که مفاهیم از خود گذشتگی و تلاش برای رسیدن به چیزی را به نمایش گذاشته بودند. لایو اکشن عملاً به این شخصیتها توجهی نکرده و حکم سیاهی لشکر را دارند. مبارزه لین با هومونکلوسها، از مبارزات بسیار خاص Brotherhood، که پر از شگفتی و زیبایی بود. هنوز آن لحظهای که قطرات خون جلوی چشمان عصبانی لین نقش بسته بود را به یاد دارم که چگونه آن شات، بعد شخصیتی خشن لین را به مخاطب نشان داد. قطعاً این باعث عصبانیت میشود که چگونه این لحظات کلیدی را نادیده گرفتند و به صورت کاملاً گذرا و خلاصه، از خیرش گذشتند.
شخصیت می چانگ، توانست آن معصومیت و بامزگی را به دنیای Fullmetal Alchemist بیاورد و با پاندای کوچک بانمکش، به داستان لطافت ببخشد. اما این کار، به لطف ورود به موقع و قرار دادنش در یک خط داستانی خوب رخ داد. از انتخاب اشتباه بازیگر که بگذریم، حضور او با ملاقات اد و آلفونسو شروع میشود که به کلی، آن بخش مربوط به تصور اشتباه او درباره اد نابود شد. همین اشتباه را تا آخر بگیرید، سبب شد شخصیت می چانگ صرفاً روی اعصاب باشد و بنابراین، آن لطافت از داستان حذف بشود.
هومونکلوسها، جز مهمترین شخصیتهای Fullmetal Alchemist هستند. ویلنهایی که به لطف یک آنتاگونیست جذابتر، عنصر ترس را در لحظه به لحظه این دنیا جای داده بودند. خوشبختانه روایت مزخرف لایو اکشن، به کمک CGI و طراحی زشتشان آمد و آنها را از شرورهایی ترسناک، به NPCهایی تبدیلشان کرد که یک دیالوگ میگویند، یک موقعیت خلق میکنند و میروند. عملاً شخصیت انوی و گلاتونی، تا کلیف هنگر پایانی این فیلم، تاثیری در روایت ندارند.
شخصیت وینری و داستان مربوط به اسکار و لحظه ملاقاتشان، یکی از شوکه کنندهترین، نفسگیرترین و بیرحمترین لحظات Fullmetal Alchemist بود. وقتی که تمام افکار و عقیدههایمان درباره عدالت و انتقام به هم پیچ خورده شد و مانده بودیم با شلیک وینری، چه اتفاقی خواهد افتاد. لحظهای که اسکار را از یک شرور، به یک ضدقهرمان دوست داشتنی تبدیل کرد. لحظهای که این چرخه نفرت لعنتی را به زیبایی هرچه تمامتر نشان داد و آغازگری بر نتیجه جنگها و قربانیانش بود.
فاجعه بودن روایت وقتی بیشتر مشخص میشود که این لحظه مهم و کلیدی که به نوعی، خود عنوان فیلم است، هیچ احساس و زیبایی در آن وجود ندارد. چنان این لحظه به لطف فلشبکهای بد، تدوین افتضاح و شخصیت پردازی ضعیف نابوده شده که حدی نمیتوان برایش مشخص کرد. گذشته مربوط به اسکار، از ارکان اصلی دنیای Fullmetal Alchemist است که با نابود کردن این رکن مهم، نه تنها شخصیت اسکار نابود شده، بلکه مفهوم ضد جنگ و نابود سازی چرخه نفرت اثر، کم رنگ شدهاند. کاری که به شدت، به این آرک و قسمت مهم از داستان ضربه زده است.
دو شخصیت اصلی داستان، ادوارد و آلفونسو، به شدت دیالوگها و پردازش سطحی و بدی دارند. حتی اگر حال به هم زن بودن بازیگر ادوارد و CGI خندهدار آلفونسو نادیده بگیریم، چنان آنها به لطف فیلمنامه از بین رفتهاند که دیدنشان بیشتر عذابی دردناک است! اگر یک نفر، بدون داشتن آشنایی این دو لایو اکشن را ببیند، قطعاً بعد از Revenge of Scar نه تنها سراغ قسمت بعدی این دنباله نمیرود، بلکه چنان تنفری از Fullmetal Alchemist پیدا میکند که به بدخواه آن تبدیل میشود! از موقعیتهای کمدی مربوط به ادوارد بگیرید تا لحظات احساسی بین آن دو، بسیار زشت هستند!
از موقعیتهای کمدی بگیرید تا دیگر شخصیتها، نه از ابهت ترسناک شاه بردلی خبری است و نه از جذابیت خاص موستانگ. لایو اکشن در قسمت دوم، بخش بزرگی از این داستان را به نمایش گذاشت و به دنبال این فشرده سازی، هزاران عنصر مهم را از اثر حذف کرد. خلق چنین فاجعهای، تنها در صورتی قابل باور است که نویسندگان تنها یک هفته برای نوشتن آن وقت داشتهاند. از سویی، بررسی فیلمنامه Revenge of Scar یادآور خوبی است که بدانیم انیمه Brotherhood، چقدر با ظرافت و زیبایی، این دنیا را خلق کرده است.
ارزش نهایی
کلمهای به جز بیارزش، برای این فیلم پیدا نمیشود. لایو اکشنی که نه میفروشد و نه قرار است در سرویس نتفلیکس، استریم آن چنانی داشته باشد. همانطور که در مقاله مربوط به اقتباسهای لایو اکشن بد از انیمهها اشاره شد، انتظار یک دنباله برای آن را نداشتم. انگار باید شخصاً به ژاپن بروم و از فومیهیکو سوری بپرسم چرا دست به ساخت چنین اثری زده و چرا یک سه گانه از این داستان ساخته است! تنها کار مثبتی که این فیلم انجام میدهد، ایجاد دلتنگی است. دلتنگی ممکن است سبب بشود بریم دوباره Brotherhood را ببینیم یا مانگا را برای بار چندم بخوانیم تا یادمان برود چنین اثری در فرنچایز Fullmetal Alchemist وجود دارد.
پ.ن: اگر انیمه را تا به کنون دیدهاید، مقاله مربوط به بررسی آن را از دست ندهید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فکر کنم تا به حال لایو اکشنهای ژاپنی رو ندیده بودید که براتون عجیبه. کلا ژاپنیها لایو اکشن های عجیب و غریبی از روی انیمه ها میسازن که وقتی آدم می بینه پشیمون میشه که چرا اصلا فهمیده چنین چیزی وجود داره اما تو خود کشورشون خوب می فروشن. وقتی شخصیتهای اروپایی بازیگرهای ژاپنی دارن مشخصه که برای کدوم بازار ساخته شده. من خودم وقتی لایو اکشن Love is war رو دیدم اول فکر کردم پارودی هستش. اما خوب برای بازاری که ساخته شده مناسبه و خوب هم مشتری دارن.
چرا عکس تامنیل مقاله خود لوگو ویجیه
خوشحالم انیمه رو دیدم تا چنین لایو اکشن هایی رو