ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد سریال The Lord of the Rings
فیلم و سریال

نقد سریال The Lord of the Rings | قسمت اول و دوم

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» بازگشتی خیره‌کننده به سرزمین میانه است که شور و اشتیاق به متون تالکین را در خود دارد و در عین حال از بودجه بزرگش برای محو کردن مرز بین سینما ...

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ | ۱۳:۰۰

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» بازگشتی خیره‌کننده به سرزمین میانه است که شور و اشتیاق به متون تالکین را در خود دارد و در عین حال از بودجه بزرگش برای محو کردن مرز بین سینما و یک اثر تلویزیونی استفاده می‌کند. در ادامه با نقد سریال The Lord of the Rings همراه ویجیاتو باشید.

نقد سریال The Lord of the Rings

پس از سال‌ها تعریف و تمجید از سه‌گانه «ارباب حلقه‌ها» که از پایه و اساس سینما و هنر هفتم را دگرگون کرد، اکنون ژانر فانتزی به عنصری مهم در این مدیوم تبدیل شده که به شدت محبوب است. با این حال، ما اینجا هستیم و امیدواریم آن کار غیرممکنی که فقط پیتر جکسون می‌توانست انجام دهد، دوباره انجام شده باشد. همین ابتدا خوشحالم که تأیید کنم ما خوش شانس هستیم؛ اما چرا؟ چون قسمت‌های اول و دوم «حلقه‌های قدرت»، جذاب‌ترین و تأثیرگذارترین افتتاحیه‌ای است که آثار تلویزیونی مدرن در چند سال اخیر به خود دیده‌اند.

این سریال بر اساس رمان «ارباب حلقه‌ها» و ضمائم آن نوشته «جی آر آر. تالکین» تولید شده است. سازندگان این سریال هشت اپیزودی، یعنی جی دی پین و پاتریک مک کی سعی کرده‌اند اقتباسی قدرتمند را به نمایش بگذارند و در دو قسمت اول به این مهم دست یافته‌اند. داستان این سریال در دوران دوم سرزمین میانه پیش از سه گانه‌های «هابیت» و «ارباب حلقه‌ها» می‌گذرد و شامل ساخت حلقه‌های قدرت، ظهور ارباب تاریکی سائورون، سقوط پادشاهی در نومنور، و آخرین اتحاد بین اِلف‌ها و انسان‌ها است. و البته قصه آن از دیدگاه شخصیت‌هایی چون الروند (رابرت آرامایو)، گالادریل (مورفید کلارک)، آروندیر (اسماعیل کروز کوردووا) و النور «نوری» برندی فوت (مارکلا کاونا) روایت می‌شود.

نقد سریال The Lord of the Rings

اما سریال «حلقه‌های قدرت» از همان ابتدا آنقدر تماشایی، جذاب، هیپنوتیزم کننده، زرق و برق دار، ظریف و زیبا است که وقتی قسمت اول تمام شد، من همچون چوب خشک خیره به تصاویر رویایی درون سریال بودم. تنها در پانزده دقیقه ابتدایی اپیزود اول، می‌توان آن جادویی را که متون تالکین ارائه می‌دهد، کاملاً روی صفحه نمایش مشاهده کرد. از داستان سرایی استادانه بایونا به عنوان کارگردان بگیرید تا فیلمنامه اقتباسی پر دامنه و بازی‌های دیدنی و البته جلوه‌های بصری چشم‌نواز به همراه فیلمبرداری پویای اسکار فاورا و موسیقی متن حماسی بیر مک کری به سبک هاوارد شور؛ صادقانه بگویم، هر بخش (به ویژه تیم‌های طراحی تولید، لباس و گریم) که این سریال را ممکن ساخته‌اند در اوج خود قرار دارند.

در واقع هر تکه اثاثیه در یک اتاق، هر تیغه علف در یک مزرعه، یخی که مانند خنجر از کوه آویزان است، و حتی نور درون سریال، تعادل عالی سوررئالیسم و احساس زندگی را در خود دارد. انگار این تیم تولید، حد وسط بین نرمی و لطافت سه گانه «هابیت» و ملموس بودن خیره‌کننده سه گانه «ارباب حلقه‌ها» را پیدا کرده و مانند چیزی مقدس با آن برخورد کرده‌اند.

نقد سریال The Lord of the Rings

این سریال با نوعی پیش درآمد، مشابه همان پیش‌گفتاری که در زمان «ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه» توسط پیتر جکسون استفاده شده بود، ما را در چارچوبی داستانی از سرزمین میانه قرار می‌دهد. و شخصیت گالادریل به عنوان قصه‌گو می‌گوید: سال‌ها پیش الف‌های والینور (سرزمینی فنا ناپذیر واقع در انتهای دریا) حتی کلمه مرگ را هم نمی‌دانستند. با این حال، هنگامی که تاریکی حمله کرد، آنها معنی را به زور آموختند. بنابراین، هیچ کس به اندازه گالادریل (مرفید کلارک) که برادرش را در این راه از دست داد و به جسد او قسم خورد که تا زمانی که شیطان را شکست خورده ببیند آرام نخواهد گرفت، باعزم و مصمم برای نابودی این دشمن شیطانی نیست.

با این حال، از همان دقایق ابتدایی شروع سریال، هیجان‌انگیزترین چیز در مورد حلقه‌های قدرت این است که مهم نیست که تا چه حد از این جهان و پایان این داستان می‌دانیم؛ چرا که شخصیت‌ها و خطوط داستانی ارائه‌شده در اینجا آنقدر واضح و جالب به نظر می‌رسند که فوراً علاقه واقعی به بررسی آنها از سوی مخاطب وجود داشته باشد. این یعنی سریال نبض روایی عالی و روش‌های جذابی برای روایت داستان خود دارد.

نقد سریال The Lord of the Rings

اما گفتن یک نکته در این میان ضروری است؛ و آن نکته چیزی نیست جز این که سرسخت ترین طرفداران هم باید آماده درک و پذیرش تغییرات باشند. شاید آنها باید این دنیا را به دور از مرور آنچه قبلاً شناخته شده به گونه‌ای تجربه کنند که گویی اولین بار است با آن روبرو می‌شوند. با این حال، موضوع همین است. نسل‌هایی که با تماشای سه‌گانه‌های «ارباب حلقه‌ها» و «هابیت» بزرگ شده‌اند، دامنه و مقیاس دید پیتر جکسون را در مدیوم سینما مشاهده کردند. با این حال، حلقه‌های قدرت یک سریال با خط‌های داستانی متفاوت و البته شخصیت‌های جدید است.

بنابراین، سازندگان سریال از شما انتظار ندارند که همه چیز را در مورد داستان بدانید. بلکه آن‌ها همه این نکات جدید را شاعرانه و تقریباً رویایی به مخاطب توضیح می‌دهند. آن‌ها فقط از شما انتظار دارند که توجه کنید و امیدوارم از نظر عاطفی به سفرهای درهم تنیده شخصیت‌های سریال وابسته شوید. و تا آنجا که من می‌توانم بگویم، این سخت نخواهد بود زیرا پایه‌های دوستی (سفر الروند)، موضوع انتقام (سفر گالادریل)، داستان عشق (سفر آروندیر)، و جستجوی ماجراجویی (سفر نوری) بسیار قابل ربط به یکدیگر هستند. همچنین به این خط‌های داستانی چند درگیری عمده در مورد نیاز به پیروی از دستورات مذهبی، ماهیت ممنوعه عشق بین نژادی و البته خطر نابودی کامل را نیز اضافه کنید، و شما به طور خودکار وارد این ماجرا خواهید شد.

نقد سریال The Lord of the Rings

چیزی که این سریال را در دو قسمت اول از ارباب حلقه‌ها یا هابیت متمایز می‌کند این است که در فیلم‌های پیتر جکسون اکشن و قصه عمدتاً توسط گروهی در حرکت مداوم هدایت می‌شد. اما در اینجا از قسمت اول چندین نقطه نظر داستانی در مکان‌های مختلف سرزمین میانه را مشاهده می‌کنیم. برای مثال: در بخشی از قصه ما شاهد گروهی به نام هارفوت‌ها هستیم که در واقع اجداد هابیت‌ها هستند. یا در جنوب نژاد انسان‌ها ساکن هستند که الف‌ها با کینه به آنها نگاه می‌کنند، زیرا در گذشته آنها به دشمن کمک می‌کردند. همچنین در بخش دیگری از داستان ما با کوتوله‌هایی که به شکلی باشکوه در داخل کوه‌ها زندگی می‌کنند، روبرو می‌شویم. و البته الف‌ها که عملاً نژاد غالب در دوران دوم هستند.

بنابراین، به نظر هدف اصلی سریال در بخش داستانی پرده برداری از ایجاد حلقه‌های قدرت و روشی است که در آن یک سائورون اغواگر الف‌ها و انسان‌ها را فریب می‌دهد تا اینکه منجر به ایجاد حلقه واحد شود. اما باید منتظر ماند و دید که قصه در قسمت‌های بعد به چه سمت و سویی می‌رود.

اما بیایید شباهت‌ها و تفاوت‌های این سریال نسبت به آثار پیتر جکسون را کنار بگذاریم و به خود سریال به عنوان یک اثر واحد نگاهی داشته باشیم. قسمت اول و دوم «حلقه‌های قدرت» ثابت می‌کند که این سریال اثری است که می‌تواند به تنهایی روی پای خود بایستد. شاید تمام شمایل نگاری ظاهری سریال یادآور سه گانه پیتر جکسون باشد (بدون شک طراحی تولید، گریم و لباس‌ها عمیقاً تحت تأثیر فیلم‌ها هستند). با این حال، جایی که تفاوت دارد، در مهمترین چیز است که قلب داستان آن است. داستانی که نشان دهنده عناصر جذاب قصه تالکین است. با این تفاسیر «حلقه‌های قدرت» یک نمایش مدرن از فانتزی در مقیاس بزرگ است؛ و این مقیاس را می‌توان نه تنها در هزینه‌هایی که آمازون برای تولید انجام داده دید، بلکه در جزئیات نیز مشاهده کرد.

نقد سریال The Lord of the Rings

برای مثال کارگردانی خوان آنتونیو بایونا و قاب‌های رنگارنگ او از جای جای سرزمین میانه و موسیقی متن سریال در همین دو قسمت ابتدایی یک بوم حماسی را جلوی چشم مخاطب سازماندهی می‌کنند. در نتیجه من واقعاً معتقدم، حداقل با آنچه تاکنون در این دو قسمت اول دیده‌ام، این سریال می‌توانست تالکین را صادقانه به شوق بیاورد.

اما یکی دیگر از موفقیت‌های بزرگ، انتخاب بازیگرانی است که برای زنده کردن شخصیت‌ها انتخاب شده‌اند. اکثریت قریب به اتفاق ممکن است نسبتاً برای عموم ناشناخته باشند. و این دقیقاً یک نقطه مثبت است. اگرچه فیلمنامه سعی می‌کند یک طرح چند محوری را حفظ کند، اما شخصیتی که بیش از همه برجسته می‌شود و به عنوان قهرمان داستان شناخته خواهد شد، گالادریل با بازی مرفید کلارک است.

این بازیگر سوئدی صاحب تمام نکات مهم این شخصیت است. البته موفقیت او شباهت داشتن به تصویر کیت بلانشت نیست (سریال این کار را انجام نمی‌دهد)، بلکه موفق شدن این است که بتواند آن هوای خاصی را که ویژگی نژادش دارد متعادل کند و در عین حال به عنوان یک جنگجو عالی عمل کند. انگیزه او شاید از همه قوی تر باشد، زیرا در پشت بار احساسی پیچیده تری پنهان می‌شود. با این حال، همه شخصیت‌های ارائه شده جالب به نظر می‌رسند و از همان اپیزود اول بیننده برای هر یک از آنها حس همدلی ایجاد می‌کند.

نقد سریال The Lord of the Rings

از بین شخصیت‌های جدید، که معتقدم فقط برای این سریال خلق شده‌اند اسماعیل کروز کوردووا در نقش آروندیر یا همان سرباز اِلف، مطمئناً علاقه‌ام را برانگیخته است. پیوند او با یکی از شخصیت‌های دیگر با بازی نازنین بنیادی که انسانی درمانگر است، و همچنین جابه‌جایی‌اش از ایستگاه خود و پرتاب شدن در هرج و مرج، برای من جذاب‌ترین قوس داستانی سریال در دو اپیزود اول آن بوده است.

اما، اگر بخواهم به این دو قسمت اول نقدی وارد کنم، آن چیزی نخواهد بود جز عدم نمایش یک شرور واقعی که حضورش قهرمانان داستان را به خطر جدی بیاندازد. اگر قرار است مخاطبان هفته به هفته بازگردند، باید رمز و راز بیشتر، احساسات بیشتر و انگیزه مرکزی مختصری وجود داشته باشد تا بتوانیم آن را پشت سر بگذاریم. در ارباب حلقه‌ها، تلاش فرودو در جلو و مرکز داستان قرار می‌گیرد. این چیزی است که ما را در کل حماسه با خود همراه می‌کند. در حالی که همه قوس‌های داستانی و شخصیت‌های دیگر به ساختن جهان و فتنه کمک می‌کنند. در حلقه‌های قدرت، این پایه هنوز ساخته نشده است. ما همه این شخصیت‌های متقاعد کننده و تهدید شیطانی را داریم، اما چیزهای ملموس دیگری برای دنبال کردن وجود ندارد.

نقد سریال The Lord of the Rings

با تمام این اوصاف، شش ساعت دیگر تا پایان فصل اول سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» باقی مانده است. بنابراین، هنوز زود است که بگوییم این سریال یکی از بزرگترین سریال‌های تاریخ خواهد بود یا خیر. اما محتوای دو قسمت اول آن نشان می‌دهد که تیم سازنده این اثر ماموریت تایتانیک گونه خود را بسیار جدی گرفته است. در حالی که سریال مطمئناً راه طولانی در پیش دارد و هنوز کارهای زیادی برای جلب نظر مخاطبان شکاک باقی مانده است، اما این دو قسمت اول دقیقاً به دلیل داشتن یک لحن بازیگوش امیدوارکننده هستند. بنابراین، حلقه‌های قدرت بازگشت خیره‌کننده‌ای به سرزمین میانه است که تعهد و عشق به متون تالکین را در بر می‌گیرد، در حالی که از بودجه هیولایی خود برای از بین بردن مرز بین سینما و تلویزیون استفاده می‌کند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • vigiato99
    vigiato99 | ۱۲ مهر ۱۴۰۱

    سریال خراب کرد نه؟ اینا اول باید یه کارگردان خوب و فیلمنامه قوی می گرفتن .. چقدر خرج این چرت و پرت شد .. می دادن به پیتر یه سه گانه دیگه می ساخت بهتر بود

  • aria100
    aria100 | ۱۵ شهریور ۱۴۰۱

    دوتا کانال خیلی خوب مقایسه ارباب حلقه ها با فیلم های پیتر جکسون و کتابو گذاشتن مه مهم ترین تغییرات توی سریال نصبت به کتاب به شرح زیره،
    این نوع الف ها در سریال ( چهار نوع الف هست) چهره های نورانی بخاطر زندگی در نزدیکی درخت نورانی دارن و بسیار زیباتر از انسان هان اما توی سریال فرقی با ادما ندارن!!!)
    الف های سیاه پوست نداریم و حقیقا میخواستن این الف های سیاه پوست رو جای الف های خاکستری بیارن ( این الف ها در بهشون نور درخت نخورده در کتاب ها گفته شده) که گند زدن!
    ابن نوع الف ها و حتی الف ها خاکستری موهای بسیار بلندی داشتن اما توی فیلم کچلم داریم!!!!
    بازیگر سائرون بسیار ترسناک شده و از دور داد میزنه که خود سائرونه چجوری میخواد دل الف هارو ببره خدا میداند!!!!
    چند شخصیت اصلا توب کتاب نبودن ولی اینا اضافش کردن!!!!
    تغییر گرایشات بعضی از الف ها در ادامه سریال اشاره شده که خدا کنه شخصیت های اصلی نباشن! ( البته بعیده باشن اونا با عقل جور نمیاد)

  • mahditorogh2045
    mahditorogh2045 | ۱۴ شهریور ۱۴۰۱

    مرسی از نقد منصنفانه

مطالب پیشنهادی