با بهترین فیلم های استیون اسپیلبرگ ، نابعه فیلمسازی جهان، آشنا شوید
استیون اسپیلبرگ کسی است از دهه 1970 میلادی با رزومهای بسیار چشمگیر از فیلمهای کلاسیک سینما، چهره آثار بلاکباستر تابستانی را دوباره از نو اختراع کرد. در نتیجه استیون اسپیلبرگ مسلماً یکی از مشهورترین کارگردانان ...
استیون اسپیلبرگ کسی است از دهه 1970 میلادی با رزومهای بسیار چشمگیر از فیلمهای کلاسیک سینما، چهره آثار بلاکباستر تابستانی را دوباره از نو اختراع کرد. در نتیجه استیون اسپیلبرگ مسلماً یکی از مشهورترین کارگردانان تمام دوران است. فیلمهای استیون اسپیلبرگ همگی بسیار متفاوت هستند و در ژانرهای گوناگونی قرار میگیرند که همگی با کارگردانی زیرکانه و داستانهای جذاب به هم مرتبط هستند. اسپیلبرگ همچنین یکی از باسابقهترین کارگردانان هالیوود است، با حرفهای که حتی امروز نیز بسیار موفق است.
آغاز عصر جدید هالیوود در اواخر دهه 60 میلادی، پربارترین دوره سینمای آمریکا را با خود به همراه داشت. اما چرا؟ چون کارگردانان جوان آن دوره که بر اساس تصویر کلاسیک هالیوود از اصول اساسی فیلمسازی، همراه با روحیه مستقل آموخته شده از امواج نو در سینمای فرانسه، انگلیس و ژاپن، همراه با تحصیلات خود از انبوهی از فیلمها از سراسر جهان، پرورش یافته بودند، همه آماده خودنمایی در این مدیوم بزرگ بودند. نسل جدیدی که به طور موقت اما به طور قابل توجهی کنترل استودیو بر فیلمها را به حالت تعلیق درآورد و راه را برای دیدگاه کارگردان محور در هالیوود هموار کرد.
و اما موج نوی هالیوود چهرههای منحصربهفرد، رویاپردازان و نویسندگان دیوانه خاص خودش را داشت. در میان این افراد، استیون اسپیلبرگ، یک «معتاد به سینما» بود. امروزه او نه تنها موفق ترین کارگردان تمام دوران از نظر تجاری است، بلکه یکی از ماندگارترین چهرههای سینما نیز هست. استیون اسپیلبرگ که عاشق لاعلاج سینما و مسلماً یکی از پرکارترین حامیان آن است، از آن چهرههای غولپیکری است که به سادگی مشابهی ندارد.
فیلمسازان کمی در تاریخ سینما هستند که بتوانند با جایگاهی که استیون اسپیلبرگ دارد و اکنون چندین دهه است که آن را دارد رقابت کنند. اسپیلبرگ با پرش از ژانری به ژانر دیگر و اقتباس از آثار مختلف در فیلمهای محبوب، ویژگیهایی را که بسیاری در کار قهرمان و همعصرش، استنلی کوبریک، شناسایی کردهاند، به نمایش گذاشته است. اما انتخاب بهترین فیلم های اسپیلبرگ، کار فوقالعاده دشواری است که حتی باتجربهترین سینماگران نیز با آن دست و پنجه نرم میکنند.
بنابراین، ما در ویجیاتو برای بررسی یک برداشت عینیتر از فیلمشناسی این کارگردان بزرگ، به بالاترین امتیازاتی که فیلم های اسپیلبرگ در متاکریتیک کسب کردهاند نگاهی داشتهایم تا تصوری از آنچه که اکثر منتقدان فکر میکنند بهترین فیلمهای اسپیلبرگ تاکنون بوده است را به دست آوریم. این شما و بهترین فیلم های اسپیلبرگ:
- 1 Minority Report
- 2 Bridge of Spies
- 3 The Post
- 4 Lincoln
- 5 War of the Worlds
- 6 War Horse
- 7 The Sugarland Express
- 8 Raiders of the Lost Ark
- 9 Jurassic Park
- 10 Catch Me If You Can
- 11 Munich
- 12 The Color Purple
- 13 The Terminal
- 14 The Adventures Of TinTin
- 15 Empire of the Sun
- 16 Close Encounters of the Third Kind
- 17 Jaws
- 18 Schindler’s List
- 19 Saving Private Ryan
- 20 E.T. The Extraterrestrial
Minority Report
فیلمشناسی کارگردان آمریکایی، یعنی «استیون اسپیلبرگ» در قرن بیست و یکم تیرهتر شد و همین است که آثاری از ژانر فیلمهای سایبرپانک در این کارنامه دیده میشود. فیلم سایبرپانک او به نام «Minority Report» در سال ۲۰۰۲ یک نئو-نوآر غمانگیز و عجیب است که یک سؤال چالش برانگیز را مطرح میکند: چه مقدار از آینده ثابت بوده و اصلا قابل تغییر نیست؟ فیلم «Minority Report» که بر اساس داستان کوتاه «Philip K. Dick» و با بازی «Tom Cruise» ساخته شده است، فلسفه اراده آزاد را با فساد اجتناب ناپذیر یک سیستم قضایی «کامل» در هم میآمیزد.
در اینجا، پلیس خوشحال است، چراکه فرض میکند همیشه درست است که یک جنایتکار را قبل از ارتکاب جرم دستگیر کند، زیرا همه اینها توسط سرنوشت از پیش تعیین شده است. این مفهوم برای ترساندن هر کسی کافی است. فیلم به معماهای فلسفی داستان «Philip K. Dick» نمیپردازد ولی این کمک میکند که همه اجراها عالی باشند.
Bridge of Spies
تریلر پیچیده با مضمون جنگ سرد از استیون اسپیلبرگ داستان واقعی یک وکیل اهل بروکلین (هنکس) را روایت میکند که مأمور مذاکره برای تبادل گروگان با روسیه میشود. مسئله این است که گروگانی که او باید با یک خلبان آمریکایی مبادله کند، یک جاسوس محکوم شوروی است که وکیل آمریکایی در دادگاه از او دفاع کرد (با بازی مارک رایلنس باورنکردنی که تنها اسکار فیلم را برد). فیلمهای استیون اسپیلبرگ که با قدرت ستاره محور تام هنکس ترکیب شدهاند، سرنوشت ساز و موفقیت آمیز بودهاند. پل جاسوسها نیز از این دایره خارج نیست.
یکی از شناختهشدهترین و محبوبترین نقاط قوت در فیلم های اسپیلبرگ، توانایی او در مدیریت ظریف و جذاب دراماتورژی داستانها و رویدادهای پیچیده واقعی است. پل جاسوسها که توسط برادران کوئن نوشته شده است، داستان جیمز بی. دانوان را روایت می کند که وظیفه مذاکره مبادله یک جاسوس اسیر KGB را با یک خلبان هواپیمای جاسوسی اسیر شده آمریکایی داشت. این فیلم چهارمین همکاری اسپیلبرگ با ستاره نامی تام هنکس بود و شش نامزدی اسکار را کسب کرد و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای مارک رایلنس به دست آورد.
این فیلم نه تنها یکی از بهترین فیلم های جاسوسی دهه ۲۰۱۰ میلادی است بلکه یک درام جاسوسی جذاب را به عاطفیترین شکل ممکن روایت میکند. بخش عظیمی از جذابیتهای یکی از بهترین فیلم های اسپیلبرگ روی دوش تام هنکس و مارک رایلنس قرار دارد.
The Post
نمونه دیگری از مدیریت ماهرانه اسپیلبرگ بر مسائل تاریخی به موقع و پیچیده، فیلم درام و تماشایی The Post است. اثری که داستان اسناد پنتاگون و به ویژه تلاشهای واشنگتن پست برای انتشار آنها را شرح میدهد. این فیلم با همکاری مجدد کارگردان با تام هنکس، و جفت شدن او با مریل استریپ، یکی از نامزدهای متعدد اسکار بهترین فیلم را برای اسپیلبرگ به ارمغان آورد و همچنین به استریپ نیز افتخاری دیگر اضافه کرد و نامزدی دیگری را برای بهترین بازیگر زن برای او به ارمغان آورد.
در تماشای این فیلم و درک اینکه توانایی اسپیلبرگ در واداشتن ما به سمت شخصیتهای اصلیاش به چنان مرحله مطمئنی رسیده است که او اکنون میتواند ما را به تشویق روزنامه نگاران، صاحبان روزنامهها و سردبیران وادار کند، با همان ظرفیتی که ما برای آن کار میکنیم، بسیار رضایت بخش است.
Lincoln
لینکلن با تمرکز بر تلاشهای آبراهام لینکلن رئیسجمهور ایالات متحده برای تصویب متمم سیزدهم از طریق مجلس نمایندگان در ماههای پایانی زندگیاش، حماسهای گسترده از استحکام اخلاقی، روند سیاسی و زخمهای جنگ داخلی آمریکا است. این فیلم نامزد 12 جایزه اسکار، از جمله بهترین کارگردانی و بهترین فیلم، بهترین طراحی تولید و بهترین بازیگر مرد برای دانیل دی لوئیس در نقش اصلی لینکلن شد.
اکنون این فیلم اساساً بهعنوان فیلمی به یاد میآید که پس از سومین برنده شدن جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایگاه دنیل دی لوئیس را بهعنوان بهترین بازیگر نسل خود تثبیت کرد. اما چیزی که در مورد «لینکلن» مورد توجه قرار نمیگیرد این است که این فیلم اوج آثار سیاسی اسپیلبرگ بر اساس رویدادهای واقعی است که با «فهرست شیندلر» آغاز شد، اثری کاملاً مطمئن از کارگردانی که کاملاً بر هنر خود تسلط دارد.
War of the Worlds
تام کروز سه سال پس از پروژه قبلی خود، گزارش اقلیت، دوباره به اسپیلبرگ پیوست. مسلماً کروز در این فیلم به عنوان یک پدر خوب کاملاً قانع کننده نیست، اما تجربه اسپیلبرگ در این ژانر که به آوردن داستان کلاسیک به قرن بیست و یکم کمک میکند، باعث میشود تا حدودی از این موضوع چشم پوشی کنید. اقتباس این کارگردان از رمان مهم اچجی ولز یکی از ترسناکترین فیلمهای استیون اسپیلبرگ است که با نگاه لاوکرافتی ساخته شده است.
در حالی که با این اثر اسپیلبرگ از تعلیق و ظرافت برخوردهای نزدیک استفاده نمیکند، این فیلم به خوبی کار خود را در ادغام درام انسانی با داستانهای علمی تخیلی انجام میدهد. War of the Worlds به عنوان یکی از فیلم های اسپیلبرگ اکشن بسیار خوبی دارد، اما باید به سراغ فیلمنامهنویس دیوید کوپ رفت، زیرا باکتریها برخلاف انسانها به پاشنه آشیل بیگانگان تبدیل شدهاند. میدانم که ممکن است خیلیها با قرار گرفتن این فیلم در فهرست بهترین فیلمهای اسپیلبرگ موافق نباشند، اما این اثر ویژگیهای زیادی دارد که باعث موفقیت آن میشود.
War Horse
«اسب جنگی» که در دوون انگلستان فیلمبرداری شده، یک شاهکار اسپیلبرگی دست کم گرفته شده با ابعاد احساسی عظیم است. با این اثر اسپیلبرگ به طرز ماهرانهای فضای دوران جنگ جهانی اول را میسازد که به ندرت در فیلمهای هالیوود مورد بررسی قرار میگیرد. اما این فضا فقط برای نگهداری رابطه زیبای انسان و اسب وجود دارد. اسپیلبرگ ادعا میکند که پس از دیدن نسخه صحنهای در لندن، اشک ریخته است. اسپیلبرگ که در این اثر کنار بریجت جونز و ریچارد کرتیس فیلمنامه نویس در واقع با عشق کار میکند، به نوبه خود با اقتباس زیبای انسانیاش ما را به گریه میاندازد.
The Sugarland Express
این اثر سینمایی کلاسیک، نخستین فیلم سینمایی بلند در بین فیلمهای استیون اسپیلبرگ است که در سال 1974 ساخته شده است. داستان فیلم درباره زن جوانی است که به همسرش کمک میکند تا از زندان فرار کند و فرزندشان را از پرورشگاه پس بگیرند و به سمت مکزیک بروند. نوع فیلم با حال و هوای دهه هفتاد میلادی به خوبی چفت و جور شده، و اسپیلبرگ با این فیلم خود را به دنیای سینما نشان داد که فقط به دنبال ساخت فیلمهای رنگارنگ و کودکانه نیست.
صحنههای هیجانانگیز این فیلم به خوبی کارگردانی شده و اسپیلبرگ در طول فیلم میخواهد به ما بگوید که داستان زندگی زوج داخل فیلم مانند رویایی که در سر دارند، نخواهد شد. قصه این اثر از داستانی واقعی الهام گرفته شده است.
Raiders of the Lost Ark
این فیلم اولین حضور قهرمان نمادین باستان شناسی ایندیانا جونز بر پرده است که نقطه عطفی در سینمای اکشن و ماجراجویی بود. این فیلم منتقدان را به همان اندازه که تماشاگران را شگفت زده کرد، خشنود ساخت و دههها بعد نیز همچنان به این موفقیت ادامه میدهد.
از اساس Raiders of the Lost Ark یکی از اولین فیلمهایی بود که فیلمسازی ماجراجویانه و اکشن سنگین را با داستانهای وسترن کلاسیک آمریکایی ترکیب کرد و نتیجه آن یکی از موفقترین فیلمهای پرفروش خانوادگی تمام دورانها و یکی از مشهورترین فیلم های اسپیلبرگ بود. این فیلم هریسون فورد را در نقش اصلی یعنی پرفسور جونز ماجراجو نشان میدهد که تلاش میکند با نازیها در تعقیب کشتی گریزان عهد مبارزه کند.
صحنههای نمادین بسیاری از مهاجمین صندوقچه گمشده وجود دارد که تماشای آنها همچنان هیجانانگیز است، و داستان آن شامل روایتی است که هر نسل از زمان انتشارش توانسته از آن لذت ببرد. این یکی از آن فیلمهایی است که برای همیشه در آزمون زمان مقاومت میکند و یک کلاسیک سینمایی باقی میماند.
Jurassic Park
پارک ژوراسیک ممکن است معروف ترین و شناخته شده ترین فیلم این کارگردان در بین همه فیلمهای استیون اسپیلبرگ باشد و این دلیل بسیار خوبی دارد. این یک ماجراجویی فوقالعاده هیجانانگیز و جذاب است که حماسهنویسی را با کاراکترهای پیچیده و مؤثر فیلمسازی ژانری ترکیب میکند. در واقع، پارک ژوراسیک چنان دستاورد مهمی بود که این فرنچایز هنوز هم در حال رونق است.
پارک ژوراسیک اولین و بهترین فیلم در این فرنچایز است که حتی تا به امروز نیز ادامه دارد. این تریلر علمی-تخیلی بر اساس رمانی نوشته مایکل کرایتون، از نظر CGI اثری تاریخی است. هنرمندان جلوههای ویژه توانستند دایناسورهایی با ظاهر واقعی خلق کنند و فیلمهای مبتنی بر VFX را برای همیشه تغییر دهند. با این حال، اسپیلبرگ صرفاً راضی نیست که به افتخارات CGI خود بسنده کند.
این فیلم بهترین بازیگران انسانی این مجموعه را دارد و آلن گرانت، الی ساتلر و ایان مالکوم ثابت کردهاند که شخصیتهای دوستداشتنی هستند. توانایی آموزشدیده اسپیلبرگ برای برانگیختن تعلیق نیز در راس این کار میدرخشد و درکنار جادوگری جلوههای بصری به آن کمک شایانی میکند. به جد میتوان گفت: فیلمهای هیولایی زیادی وجود ندارند که بتوانند با پارک ژوراسیک رقابت کنند.
Catch Me If You Can
اگه میتونی منو بگیر که توسط بسیاری بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای اسپیلبرگ در قرن بیست و یکم یاد میشود، یک فیلم جنایی بسیار سرگرمکننده است که دارای دو بازی فوقالعاده از لئوناردو دیکاپریو و تام هنکس است. این فیلم همچنین عناصر کمدی را در داستان خود ادغام میکند تا لایهای اضافی از درگیری و شخصیت را برای مخاطب به ارمغان بیاورد.
این فیلم بر اساس داستان واقعی (به ظاهر) فرانک آبگنیل ساخته شده است که قبل از 19 سالگی میلیونها دلار را در چارچوب کارهای خلافش به دست آورد. دی کاپریو در این فیلم نقش او را بازی میکند و او با بازی عجیب و غریب خندهدار خود به این شخصیت جان میبخشد تا یکی از سرخوشترین فیلمهای استیون اسپیلبرگ به وجود آید.
Munich
این فیلم اقتباسی از یک رویداد تاریخی حقیقی است. در المپیک سال ۱۹۷۲ که در مونیخ برگزار میشود یک گروگانگیری اتفاق میافتد. المپیک قرار بوده گردهمایی صلحآمیز ورزشکاران باشد اما روز پنجم سپتامبر هشت فلسطینی از گروههای مبارز دهکدهی المپیک را اشغال میکنند و دو ورزشکار اسراییلی را به قتل میرسانند و نه نفر دیگر از ورزشکاران اسراییلی را گروگان میگیرند.
آنها در مقابل آزادی گروگانها میخواهند از آلمان خارج شوند و زندانیان عرب در زندانهای اسراییل و آلمان هم آزاد شوند. به فرودگاه که میرسند با نیروهای پلیس آلمانی روبهرو میشوند. همه چیز به هم میریزد و گروگانها کشته میشوند. موساد مأموریت پیدا میکند که این فلسطینیها را پیدا کرده و به قتل برساند. این وظیفه به یک مأمور جوان به نام آونر محول میشود.
این یکی از سیاهترین و تلخترین فیلمهای استیون اسپیلبرگ است. اسپیلبرگی که انگار همیشه رگههایی از سرخوشی کودکی درونش وجود دارد اینجا شبیه آدمی بالغ و تلخ است. یک درام جاسوسی تأثربرانگیز و تأثیرگذار که باعث شد یهودیان تندرو علیه آن موضع بگیرند. در نهایت مثل بقیهی فیلمهای استیون اسپیلبرگ این فیلم هم در ستایش انسانیت است. در فرم فیلمی کامل و در درام هم بینقص جلوه میکند. اینکه آن سال فیلم جایزهی اسکار بهترین فیلم را نبرد احتمالا به دلیل نگرانی هالیوود از برخورد یهودیان تندرو بوده است وگرنه «مونیخ» در تاریخ سینما بارها ماندگارتر از فیلم «تصادف» پل هیگیس است.
The Color Purple
این فیلم بر پایه رمان تحسین شده «رنگ ارغوانی» برنده جایزه پولیتزر و نوشته «آلیس واکر» ساخته شده و روایتی از تبعیضهای جنسی و نژادی زنان سیاه پوست را به تصویر میکشد. اثری کلاسیک و خوش رنگ و لعاب که دشواریهای زندگی دختر جوان آفریقایی را در حالتی تعدیل شده اما احساسی و غم انگیز، به نمایش میگذارد.
فیلم نامزد ۱۱ جایزه اسکار و چهار جایزه گلدن گلوب بود که از میان آنها نامزدی بهترین فیلم اسکار و بهترین فیلم و بهترین کارگردانی گلدن گلوب قابل اشاره است. اسپیلبرگ برای اولین بار جایزه انجمن کارگردانان آمریکا را به خاطر این اثر تحسین شده، بدست آورد. جالب است بدانید که «اپرا وینفری» و «ووپی گلدبرگ» هم با این فیلم به شهرت رسیدند. «اپرا» نامزد دو جایزه اسکار و گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن و «ووپی گلدبرگ» نامزد اسکار و برنده گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول زن معرفی شد.
The Terminal
«ترمینال» یک کمدی رومانتیک عجیب و غریب در بین بهترین فیلم های اسپیلبرگ، درباره مردی است که برای رفتن به امریکا، به فرودگاه جان اف کندی مراجعه میکند، اما اجازه سفر به ایالات متحده به وی داده نمیشود. از طرفی بهخاطر وقوع شورشهای داخلی در کشور خود هم نمیتواند به وطنش باز گردد. به همین دلیل او مجبور میشود تا فرودگاه را به عنوان خانه جدیدش انتخاب کند.
گفته میشود که این فیلم از داستان زندگی مهران کریمی ناصری، پناهنده ایرانی که بهخاطر گم شدن مدارکش از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۶ میلادی در ترمینال شماره یک فرودگاه شارل دوگل پاریس زندگی میکرد الهام گرفته شده است. ترمینال، روایتی است از تعلقها و انتظار کشیدنهای ما. انتظار برای پذیرفته شدن در مقصد جدید. اسپیلبرگ بخوبی نشان میدهد که ما همواره در ترمینالهای مختلفی زندگی میکنیم. خواه زمانیکه وارد دانشگاه میشویم، خواه وقتی زندگی جدیدی تشکیل میدهیم و خواه وقتی متولد میشویم و پس از سالها مرگ را تجربه میکنیم.
The Adventures Of TinTin
با ترکیب استعدادهای باورنکردنی استیون اسپیلبرگ و پیتر جکسون چه چیزی بدست میآورید؟ خوب، نتیجه «ماجراهای تن تن» است، یک انیمیشن اکشن ماجراجویی هیجانانگیز که بر اساس مجموعه کتابهای مصور معروف Hergé به همین نام ساخته شده است. نسخه استیون اسپیلبرگ دارای اجرای صداهای عالی است، به ویژه اجرای اندی سرکیس در نقش کاپیتان هادوک و دنیل کریگ در نقش آنتاگونیست کار در نقش ساخارین شیطانی. «ماجراهای تن تن» ممکن است از اتکای مداوم به لحظات فلاش بک رنج ببرد، اما فیلم به اندازه کافی سرگرمکننده است. نمونه موردی برای مثال شامل تعقیب و گریز مفصل با موتور سیکلت در شهر خیالی باغار، مراکش است.
در ماجراهای تن تن، خبرنگار جوان تن تن با راز یک کشتی قدیمی روبرو میشود. با این حال، پیچ و تاب این است که کشتی قدیمی حاوی سرنخی از گنج پنهانی است که برخی افراد آرزوی آن را دارند. به زودی، تن تن به دنبال یافتن گنج گمشده با یک کاپیتان عجیب روبرو میشود. ماجراهای تن تن بازتاب چندین ویژگی یک اثر اکشن ماجراجویی است، مانند پویایی نزدیک بین دو قهرمان و تلاش برای یافتن یک کشتی گمشده حاوی گنج. این فیلم انیمیشنی دارای جلوههای بصری دیدنی و داستانی هیجان انگیز است که هالهای گیرا و جذاب را تقلید میکند.
Empire of the Sun
«امپراتوری خورشید» راوی داستانی در مورد از دست دادن و بیگناهی است که در آن واقعیتهای جنگ از چشم یک کودک دیده میشود. اسپیلبرگ مانند اغلب اوقات بر مضامین خانوادههای از هم گسیخته و پسران از دست رفته تمرکز کرده است و «امپراتوری خورشید» کمتر بر جنجالهای سیاسی متمرکز است تا جای آن نشاندهندهی گذار یک مرد جوان به بلوغ باشد.
جیم گراهام یک کودک انگلیسی ثروتمند است که با خانوادهاش در شهرک بین المللی شانگهای زندگی میکند. در طول تهاجم ژاپن به چین پس از حمله پرل هاربر در سال ۱۹۴۱، خانواده گراهام تلاش میکنند تا آنجا را تخلیه کنند، اما جیم از والدینش جدا میشود و مجبور میشود به تنهایی زنده بماند. او اسیر جنگ میشود و یاد میگیرد که امید خود را حفظ کند و به آینده نامشخص خود نگاه کند.
Close Encounters of the Third Kind
سالها قبل از اینکه اسپیلبرگ فیلم ایتی دوستداشتنی را روی پردههای سینما بیاورد، این نابغه به ما فیلم برخوردهای نزدیک را داد. البته موضوع این فیلم تنها عنصر قابل مقایسه با ایتی است. چرا که برخلاف عناصر خانوادگی E.T، این تریلر محصول سال 1977 میلادی یک توطئهطلب پارانوئید را دنبال میکند که در حال تحقیق درباره دولت آمریکا و دانش آن در مورد بشقاب پرندهها است.
اسپیلبرگ ریچارد دریفوس را برای رهبری فیلم در نقش روی نیری بازگرداند و با موفقیت ماهیت پارانوئید و وسواسی شخصیت را به نمایش گذاشت. اسپیلبرگ نیز مانند آروارهها، در این فیلم نیز برای به تصویر کشیدن موجوداتش به روشهای داستان سرایی ظریف متکی است. در بیشتر فیلم، تنها نشانهای که از آنها میبینیم، نورهای درخشان در آسمان است. تا اوج فیلم، ما بالاخره بیگانگان را در شکل فیزیکی خود میبینیم. و آن لحظه چه منظرهای است.
Jaws
آروارهها حتی با وجود یک کوسه مکانیکی به عنوان شخصیت شرورش، کماکان در قلههای ژانر وحشت قرار دارد. این فیلم کلاسیک استیون اسپیلبرگ آنقدر ترسناک است که حتی امروز شما را مجبور به ترس از آب و دوری از پریدن در آب دریا کند. برخی معتقدند آروارهها یک فیلم ترسناک نیست.
من میگویم هر فیلمی که میلیونها نفر را از رفتن به شنا بترساند واجد شرایط است؛ اثری که به عنوان پرفروش ترین فیلم ترسناک جهان شناخته میشود. همه ما از کوسهها میترسیم، و تلاش اسپیلبرگ در این فیلم پرفروش واقعاً این ترس را در سطح درونی به وجود میآورد. پویایی روی شیدر، ریچارد دریفوس و رابرت شاو نیز آن را بسیار سرگرمکننده کرده است. و البته موسیقی اساساً نگران کننده و گوشنواز جان ویلیامز نیز در این میان وجود دارد.
Schindler’s List
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساختهشده و ماجرای تحولات احساسی تاجر نازی به نام اسکار شیندلر (با بازی تحسینشده لیام نیسون) است که موفق میشود بیش از 1000 یهودی را از هولوکاست نجات دهد. فهرست شیندلر به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ» و با درخشش ستارگانی مثل «رالف فاینس» در نقش آمون گوت یکی از فرماندهان بدنام اردوگاههای کار اجباری، ساختهشده است و موفق به کسب جوایز اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد.
اسپیلبرگ با فیلمبرداری به صورت سیاه و سفید، فضای فیلم را به مستند نزدیک کرد و یانوش کامینسکی، فیلمبردار این اثر، تلاش کرد تا در فیلم حس بیزمانی در داستان را ایجاد کند. این ساخته اسپیلبرگ علاوه بر اینکه اغلب درمیان لیست عناوین برتر تاریخی و یکی از بهترین فیلم های بلند مدت تاریخ به چشم میخورد، توانست با فروشی به مبلغ ۳۲۲ میلیون دلار در ازای بودجه ۲۲ میلیون دلاری، موفقیتی تجاری نیز بدست آورد تا به راحتی به عنوان یکی از بهترین فیلمهای اسپیلبرگ شناخته شود.
Saving Private Ryan
استیون اسپیلبرگ با «نجات سرباز رایان» برای سومین بار جنگ جهانی دوم را بهعنوان موضوع اصلی فیلمش انتخاب کرد و در آن، بار دیگر تصویری عمیق و تاثیرگذار از جنگ ارائه کرد. اگر بخواهیم فیلمهای مرتبط با جنگ جهانی دوم را بر اساس وضوح، واقعگرایانه و خونین بودن تصویری که ارائه میدهند مقایسه کنیم، رقیب چندان جدی برای نجات سرباز رایان نخواهیم یافت. این فیلم در بخشهای زیادی نامزد دریافت جایزه اسکار بوده و بازیگرانی همچون تام هنکس، تام سایزمور، بری پپر، ادام گلدبرگ، مت دیمون و وین دیزل در آن ایفای نقش داشتهاند.
داستان این فیلم در طول نبرد نرماندی در جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. ۲۷ دقیقه آغازین فیلم که رسیدن نیروهای متفقین به فرانسه در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ را نشان میدهد، بسیار مشهور است. تام هنکس در نقش کاپیتان جان میلر به همراه هفت سرباز دیگر مأموریت میگیرند تا سرباز جیمز فرانسیس رایان را پیدا کنند و به خانه برگردانند.
او سه برادر داشته که همگی در جنگ کشته شدهاند و به دستور فرمانده کل ارتش، رایان میتواند به پیش مادرش بازگردد. جالب است بدانید نجات سرباز رایان که به خاطر واقع گرایی وحشتناکش در به تصویر کشیدن حمله متفقین به نرماندی مورد ستایش جهانی قرار گرفت، از افراد قطع عضو واقعی برای به تصویر کشیدن سربازان مجروح و صدها لباس نظامی معتبر استفاده کرد.
اگر از طرفداران فیلم نجات سرباز رایان و به طور کلی آثار جنگی استیون اسپیلبرگ هستید به شما پیشنهاد میکنم سریال «Band of Brothers» را تماشا کنید. این اثر یک مجموعهٔ تلویزیونی کوتاهی است که در ۱۰ قسمت تولید شده و در خصوص جنگ جهانی دوم میباشد. از تهیهکنندگان اصلی این سریال، تام هنکس و استیون اسپیلبرگ هستند که پیشتر در فیلم نجات سرباز رایان با هم همکاری داشتند.
E.T. The Extraterrestrial
یک افسانه میگوید که سر صحنه فیلمبرداری «برخورد نزدیک»، فرانسوا تروفو به اسپیلبرگ پیشنهاد کرد که فیلم بعدی او باید شخصی و صادقانه باشد، «فیلمی کوچک درباره بچهها». گویا این افسانه نتیجه داد و «ET the Extra-Terrestrial» در ذهن اسپیلبرگ جوانه زد. بدون شک این اثر ماندگار، یکی از بهترین فیلمهایی است که تا به حال درباره نحوه تفکر بچهها و نحوه تناسب خانوادهها با هم ساخته شده است.
اگرچه این اثر یک دستاورد علمی تخیلی واقعا عالی است، اما فراتر از تمایز ژانر این یک درام خانوادگی، کمدی دلچسب، داستانی مناسب سن بلوغ، اثری مهیج و گاهی وحشتناک، تراژدی دلخراش و یک فانتزی زیبا است. جدای از آن، این یک فیلم گرم و پرانرژی است که موفق میشود ما را به این باور برساند که عشق میتواند بدون از دست دادن سایهای از باورپذیری ما را به سمت یک آینده روشنتر سوق دهد.
استیون اسپیلبرگ در هر ژانری فیلم ساخته و در هر سبکی، فیلمهای جذابی دارد. ای تی، آروارهها و هوش مصنوعی و نجات سرباز رایان و فهرست شیندلر بعضی از آنها هستند.
استیون اسپیلبرگ در کارنامه هنری خود ساخت انیمیشن تن تن بر اساس کمیک بوکی فرانسوی به همین نام به نویسندگی هرژه را نیز برعهده دارد.
استیون اسپلیبرگ تاکنون چندین بار برنده جایزه آکادمی اسکار شده. او یک اسکار برای فیلمهای نجات سرباز رایان و فهرست شیندلر (۲ اسکار) برده است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عجب کارنامه ای - درود بر ایشان - وای بر من که چند تا از این فیلم ها، بخصوص فیلم های ده پانزده سال این اواخر را ندیده ام - قبلا که جوان تر بودم، بیشتر فیلم می دیدم.
فوق العاده ست این مرد
چقد انیمیشن تن تن رو دوست داشتم?
کیه که نجات سرباز رایان رو به 1944 ترجیح بده.همونو...❤
لعنتی نجات سرباز رایان معرکه بود همش با خودم میگفتم عجب خالق استادی داشته پس واجب شد بقیه فیلماشو ببینم