اساطیر چین؛ به سرزمین اژدهایان خوش آمدید
سوار بر بالهای زرین سیمرغ در سرزمینی وسیع و رمزآلود فرود میآییم که مهد تمدنی عظیم با داستانهای اساطیری و افسانهای غنی است؛ سرزمین چین. مقصد جدید: اساطیر چین باستان اساطیر چین، برخلاف اساطیر تمدنهایی ...
سوار بر بالهای زرین سیمرغ در سرزمینی وسیع و رمزآلود فرود میآییم که مهد تمدنی عظیم با داستانهای اساطیری و افسانهای غنی است؛ سرزمین چین.
اساطیر چین، برخلاف اساطیر تمدنهایی همچون یونان، روم و اخیراً نورس، متاسفانه مورد توجه جوامع امروزی قرار نگرفته و بازیها، فیلمها و بهطور کلی فرنچایزهای بسیار اندکی به طور کامل به آنها اختصاص یافته و این امر متاسفانه به غلط طرز فکر مردم را شکل داده که سرزمین چین از اساطیر مهمی برخوردار نیست.
این رویکرد عام به طور کلی به سه دلیل مهم شکل گرفته است:
1. عدم وجود نویسندگان و شعرایی همچون هومر یا فردوسی بزرگ، که به شکلی قابل فهم و ساده داستانهای اساطیری چین را به نثر یا نظم درآورده و در دسترس عموم مردم قرار دهد.
2. رسمالخط دشواری که در طول دوران مختلف به طور چشمگیری تغییر یافته و فراگرفتن آن امری بس دشوار برای مردمان باستان محسوب میشد. از همین روی چینیان باستانی داستانهای افسانهای و اساطیری خود را معمولاً به شکل گفتاری نسل به نسل منتقل میکردند.
3. مهمترین و بزرگترین دلیل نابودی اساطیر تمامی تمدنها، ازجمله چین، نگرش منفی و بعضاً مخالفت محققان یا دینمردان دورههای جدید با وجود داستانهای اساطیری و افسانههای محلی آن تمدن است. در مورد سرزمین چین نیز این امر مهمترین نقش را در از بین رفتن بخش گستردهای از اساطیر غنی این تمدن را ایفا میکند، چرا که پژوهشگران بدون در نظر گرفتن ویژگیهای داستانپردازی، عنصر تخیل، رنگ و ایمان مردمان اعصار باستانی، آنها را به شکل خرافات تفسیر میکردند.
از این رو، داستانهای اساطیری باقی مانده از تمدن چین، فرم و روایتی یکپارچه ندارند و به شکل خرده روایاتی در دسترس محققان قرار گرفتهاند که آنها را در زمینههای مختلفی همچون تاریخ، فلسفه و ادبیات مورد استفاده قرار دادهاند، اما ما بار دیگر در مجموعه مقالات اساطورهشناسی به روایت داستانهای الهامبخش تمدنها میپردازیم تا علاوهبر شناسایی منابع اولیه بسیاری از آثار بزرگ در دنیای بازی، ادبیات و سینما، ردپای اعتقادات و باورهای مردم باستان را در زندگی روزمره خود پیدا کنیم.
اساطیر سرزمینی ناشناخته
اساطیر چین باستان با روندی مشابه اساطیر سایر تمدنهای از آفرینش خلقت شروع میشود و بخشهای مختلفی همچون درک کلی از دنیای پیرامون، خلقت هستی و هدف نهایی زندگی تمامی موجودات، بهدنیا آمدن خدایان، دگرگونی عالم و توصیف قهرمانان، حیوانات و گیاهان جادویی و مکانهای خیالی میشود. با شناخت این اساطیر است که میتوانیم درک کلی و بهتری از فرهنگ و تاریخ یک تمدن بدون داشتن پیشداوریهایی که بنابر دلایل مختلفی در ذهن ما فرو رفتهاند داشته باشیم.
واژه شِنهوآ (Shen Hua) در زبان چینی به معنای اسطوره است که از دو بخش شِن، به معنای خدا و هوآ به معنای قصه و افسانه تشکیل شده است. پیش از شروع سفرمان به اساطیر چین لازم است بدانیم که بنابر دلایلی که در ابتدای مقاله گفتیم، اساطیر چین به شکل درستی تا سالیان طولانی به شکل نوشتار درنیامدند و رسیدن اساطیر به ما حاصل زحمت مردمانی است که به شکل قصهها و افسانهها این داستان را سینهبهسینه حفظ کردهاند تا در زمان امپراطوری بزرگ چین حدود دویست سال پیش از میلاد مسیح به شکل نوشتاری درآمدند.
و حالا... برای سفری همراه با هیولاها و خدایان تمدن عظیم چین آماده میشویم:
اسطوره آفرینش تمدن چین
در اساطیر تمدن چین، همچون اساطیر ایران، مصر، نورس و اساطیر تمدنهای غربی همچون یونان و روم، دنیای ما انسانها از هیچ (Ex Nihilo) به وجود نیامده بلکه پیش از شکلگیری دنیایی که در آن انسانها، کوهها و درختان، موجودات زنده، خدایان و هیولاها حضور دارند، هستی وجود داشته است. در اساطیر مختلف میدانیم که خلقت دنیای ما از آب، یا برخورد عنصر آب و آتش شکل گرفتهاند اما در اساطیر چین خلقت تمام کیهان، مکان و زمان از بخار نشأت گرفته است.
در فضایی همچون خلاء، پیش از خلقت زمین و آسمان، همهچیز تاریک و ساکن بود، هیچ فرمی حقیقی نبود و هیچچیز نمیتوانست به آن وارد شده یا از آن خارج شود. در این تاریکی محض دو نیروی کهکشانی زمین و آسمان را از بخار خلق کردند و آن را به دو بخش تقسیم کردند.
با تغییر یافتن فرم بخار به شکل عنصری دوگانه به نام یین و یَنگ یا یانگ (Yin and Yang) به شکل انرژیهایی که هم در مقابل هم هستند و هم یکدیگر را کامل میکنند، به عنوان سخت و لطیف، زن و مرد، شکل میگیرد.
یین و یَنگ در تمامی هستی برقرار است، از کهکشان گرفته تا کوچکترین موجودات. این تفکر اسطورهای به شکل فلسفه تائو (تائوئیسم یا دائوئیسم) در دنیای امروزی نیز پابرجاست. در این مکتب تمامی هستی در هارمونی با تائو، منشأ آفرینش قرار دارد.
این دو عنصر در ترکیبات مختلف با یکدیگر، زمین، بهشت (آسمان)، حیوانات و گیاهان، زن و مرد و فصول سال را پدید میآورند. یین نماد سرما، تاریکی و لطافت؛ آب؛ دریا و رودها را پدید میآورد که از آن زمین و ماه خلق میشود که آسمان تاریک شب از آن اوست. ینگ نماد گرما، نور و سختی؛ آتش، خاک، شن و ماسه را پدید میآورد که از آن بهشت (آسمان روز) و خورشید شکل میگیرد. ترکیباتی از ماه و خورشید نیز ستارگان و سیارات را میسازند.
در یکی از روایات موجود از داستانهای خلقت طبق اساطیر چین، خدایی بزرگ (همچون اهورامزدا در اساطیر ایران باستان) پیش از شکلگیری یین و ینگ وجود داشته و برتمام مراحل آفرینش (تنها) نظارت کرده است. برطبق این باور این خدا، به نام شَنگدی (Shangdi) خودش به عنوان بهشت برین است، نه به شکل خداوندگاری که در بهشت ساکن است و رستگاران را به درگاه خود راه میدهد.
در اساطیر چینی مربوط به آفرینش، دنیا به شکل زمینی صاف و مربعی شکل تصور میشود که برفرازش گنبد آسمان سوار بر چهار ستون، که به شکل چهار کوهستان عظیم تصور میشوند، قرار گرفته است.
اولین موجود زنده
در داستان خلقت اساطیر چین برطبق سنت دائوئیسم، در خلاء هستی تخمی کیهانی از یین و ینگ شکل میگیرد که پس از آفرینش تمام هستی به مدت هجدههزار سال، به یکباره شکسته و اولین موجود زنده، به نام پَنگو (Pangu) پا برزمین میگذارد.
پنگو که موجودی نیمه خدا - نیمه انسان تصور میشود، بنا به روایتی شبیه به غولی بزرگ و شاخدار پوشیده شده از خز و بنابر روایتی شبیه به یک کوتوله (دورف) که لباسی از برگ به تن دارد، توصیف شده است.
با ورود پنگو به زمین، دانشش روزبه روز بیشتر شد تا جایی که از آسمان فراتر رفت، قدرتش روزبهروز بیشتر شد تا جایی که موفق شد بهشت (آسمان) را از زمین جدا کرده و بر فراز آن قرار دهد.
به این ترتیب دنیایی که در آن زندگی میکنیم، از منشاء عناصری دوگانه شکل گرفت و پنگو با علم و قدرت بینهایتش زمین و آسمان را در جاهای اصلی خود قرار داده و در آنجا نگه میدارد، حال همه چیز فرآهم است تا وقایع سرنوشتساز در زمین رخ دهد.
پس از پایان یافتن وظایف پنگو، عمر او به پایان میرسد (مقایسه شود با مرگ ایمیر در اساطیر نورس) و از آخرین نفس او بادها و ابرها، از صدای او آذرخش و رعد و برق، از چشم چپ او که از عنصر ینگ ساحته شده بود، خورشید و از چشم راست او که از عنصر یین ساخته شده بود، ماه پدید میآیند. هر یک از دستها و پاهایش که نگهدارنده گنبد آسمان بودند، به چهار کوهستان عظیم تبدیل میشوند که به ستونهایی افسانهای بدل میشوند که تا پایان هستی طاق آسمان را برفراز زمین نگه خواهند داشت. سر پنگو نیز به کوهستان اسرارآمیزی تبدیل میگردد.
از خون او رودها، از گوشت او خاک حاصلخیز، از موهای او ستارگان در آسمان، چمن و درختان بر روی زمین، از دندانهای اون فلزات و سنگها و از مغز استخوان او مروارید و زمرد شکل میگیرد.
در روایتی نیز پنگو خود خدای خالق هستی است که با قدرت بینهایتش تخم کیهانی را دو نیم کرده و به یین و ینگ تبدیل ساخته است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کره هم یحتمل اساطیرش و افسانه خلقتش همین باشه درسته؟ حالا شاید با یک سری تغییرات چون حتی پرچم جمهوری کره یین و یانگ داره
اساطیر ایران کلی داستان داره هنوز برزونامه گشتاسب نامه سام نامه درخت اسوریک برسی نشدن
تازه اساطیر سکا و حماسه نرت هم موندن
(مقاله بسی جالب بود)
اساطیر جیرفتی و مانوی هم باید برسی بشن)
بله در جریانش هستیم اما میخواستیم مباحثی رو به شکل مقایسهای بین تمدنهای مختلف بررسی کنیم. ممنونم از راهنماییتون ولی خواهشن ادامه بدید این روند رو
خانم احمدی میتونید درمورد رده بندی فرشتگان(کروبیان و سراف ها) و فرشته های ترد شده(fallen angels)
هم یه مطلب بنویسید؟
حتمن
دو مورد
اولی : کاش میشد که تو ویجیاتو قسمتی از متن رو ... یجورایی هایلات کرد که بشه تو کامنت دقیقا به همون قسمت اشاره کرد و اگر موردی بود به اون قسمت گفته بشه ( توسط کاربر )
دومی : من قبلا یه جا خونده بودم که اون دایره سیاه و سفید به معنای این بود که هیچ سختی ،کاملا سختی نیست و هیچ آسانی آسانی کامل نیست ( توی سختی یه کم آسانی هست و تو آسانی یه کم سختی هست ) ... خب ... الان چی شد ، الان یه دایره داریم و دوتا تفسیر ( که قطعا تفسیر این متن درسته چون تحقیق شده ) ولی در مورد تفسیر دوم چی ؟
اون نقطه های متضاد رنگ میتونه به این اشاره کرده باشه که "توی هر خوبی کمی بدی هست و برعکس"
سپاسگزارم خانم احمدی 🙏🙏
بعد از نورس و ایران باستان ، حالا نوبت به دنیای اساطیر چینه 🔥
بسیار متشکریم از خانم احمدی،مشتاق سفر های دیگر هستیم
فرقی نداره داخل تخت جمشید باشه یا زیر شکوفه های گیلاس و یا حتی توی خود والهالا،اسطوره شناسی جزء سری مقالات مورد علاقمه
شکوفه های گیلاس و کلا جشن ها چیزهای مربوط به اون واسه ژاپن نیست؟
خب من کل اساطیر رو مثال زدم
اولین قدم در اساطیر چین
مثل همیشه زیبا و عالی
به اساطیر علاقه شدیدی داشتم
با خوندن مقالات خانم احمدی این علاقه به اساطیر شدید تر هم شد
تشکر از خانم احمدی
خوشحالم که دوسش داشتید
خسته نباشید خانم احمدی
قدم به دنیای اساطیری جدیدی گذاشتید، امید که در این راه هم مثل اساطیر اسکاندیناوی و ایران موفق باشید.
ممنونم که دنبال میکنید موضوع اسطورهشناسی رو
تو اعماق ذهنم هم حدس نمیزدم اساطیر بعدی اساطیر چین باشه:D
اصلا بهش فکر نکرده بودم
اما خیلی خوبه! دوست داشتم اساطیر ژاپن اما به نظر اساطیر چین هم جذابه
خسته نباشید
فکر کنم اساطیر چین مثل ایران جمع آوری و تبدیلش و توضیحش به سادگی کار سختی هست
اساطیر چین و اساطیر ژاپن تاحدودی مثل اساطیر هند و ایران شباهتهایی به هم دارند که البته قطعن در تمدنهای آینده به سراغ ژاپن خواهیم رفت که شاید برای گیمرها بیشتر آشنا باشه.
امیدوارم اما از شناختن اساطیر تمدن چین که منشاء مفاهیم زیادی هستش که همین حالا در زندگیامون حضور پررنگ دارن لذت ببرید.
حتمن ولی برام در قسمت کامنتها، تمدنهایی که دوست دارید کار بشن رو بنویسید.
اساطیر چین فکرکنم کلا تو ذهن خیلی از کاربر ها نبود ، ولی درحد اساطیر ژاپن جذابیت داره به نظرم به خصوص بخش های مربوط به ین و یانگ و این نوع تفکرات خیلی جالب هستن و من و خیلیا به اندازه اساطیر ایران ازش لذت میبریم ، مخصوصا چون نسبت به ژاپن کمتر شناخته شده
تو راه تعریف این اساطیر موفق باشید
خسته نباشید. من هنوز منتظر اساطیر یونانم
اساطیر یونان و پس از آن اساطیر روم از موضوعاتی هستند که به زودی به سراغشون خواهیم رفت. با روایتی متفاوت...
حیوان های زودیاک مال اساطیر چینه یا مربوط میشه به ژاپن؟
ستارهشناسی و علائم زودیاک مربوط به تمدن بابل هستند که قطعن بررسی خواهند شد اما در اساطیر چین نامگذاری سالها با الهام از حیوانات اسطورهای رو داریم که به زودی به توضیحشون میپردازیم.