نقد فیلم Cabin Girl | معجون وحشت
در این فیلم «یک اینفلوئنسر به یک کابین منزوی و دور افتاده نقل مکان میکند و متوجه میشود که این خانه تاریخ تاریکی دارد»؛ یک اثر هیجانانگیز روانشناختی با یک کابین جن زده، تصاویر ارواح ...
در این فیلم «یک اینفلوئنسر به یک کابین منزوی و دور افتاده نقل مکان میکند و متوجه میشود که این خانه تاریخ تاریکی دارد»؛ یک اثر هیجانانگیز روانشناختی با یک کابین جن زده، تصاویر ارواح وحشتناک و یک راز جذاب برای کشف شدن؛ اما آيا این موضوع به ظاهر آشنا پیشفرض جذابی برای یک فیلم هیجانانگیز است؟! آیا ما با یک اثر ترسناک متفاوت با پیچشهای مختلف روبرو هستیم؟! برای رسیدن به جواب این پرسشها در ادامه با نقد فیلم Cabin Girl (دختر کلبهنشین) همراه ویجیاتو باشید.
خلاصه داستان: روایت این فیلم ترسناک، ماجرای اینفلوئنسر همیشه آنلاین رسانههای اجتماعی بیست و چهار ساله به نام آوا رابینز را دنبال میکند، که به یک کابین دور افتاده نقل مکان میکند، اما چیزی که در ابتدا به نظر میرسد یک رویاست که به حقیقت میپیوندد؛ به زودی به یک کابوس زنده تبدیل میشود، آن هم زمانی که علاقه آوا به ماوراء طبیعی باعث یک سری اتفاقات عجیب و غریب میشود. در واقع او متوجه میشود که این خانه تاریخچهای تاریک دارد و توسط یک روح آشفته تسخیر شده است؛ اما آیا این واقعیت ماجراست یا یک رویا؟!
این روزها در ژانر وحشت آثار بسیار زیادی تولید میشود که اکثر آنها به شدت کلیشهای یا متکی به چندصحنه جامپ اسکر هستند. در واقع دیگر خبری از آن آثار ژانر وحشت نیست که پشت آن یک ایده جدید با یک داستان خوب وجود داشت. وقتی یک فیلمساز در ژانر وحشت بازیگران خوب و داستان مناسبی در دست دارد، به این فکر می کند که با کار روی فیلمنامه آن را بهتر کند تا داستان را به شکل بهتری به مخاطب ارائه دهید.
اکنون فیلم ترسناک Cabin Girl، آخرین کار کارگردانی «جان دی. واگنر»، در دنیای آثار به شدت تکراری ژانر ترسناک، از نظر فنی هیجانانگیز است، اما لحظات ترسناکی در فیلم وجود دارد که ممکن است فیلمهای ترسناک تمام عیار چند وقت اخیر را نیز شرمنده خود کند. با این حال، من هنوز معتقدم که این یک اثر سینمایی خوب اما با پتانسیل تلف شده است یا حداقل به طور کامل محقق نشده است.
تنها مشکل من با این فیلم، تغییر لحن آن است. در یک مقطع، از زیرژانر «فیلمهای یافت شده» وام گرفته و سپس از زیرژانر فیلمهای ترسناک «کابین تنها در جنگل» الهام میگیرد و در نهایت به فیلم «جزیره شاتر اسکورسیزی با معجون درخشش استنلی کوبریک» ختم میشود که لزوماً کارساز نیست، اما به فیلم و پایان آن یک صحنه رضایت بخشی میدهد. به طور کلی از طریق کارگردانی تخصصی واگنر، طولی نمیکشد که مخاطب به فضایی پر از تنش و رمز و راز کشیده میشود.
کارگردان به طرز ماهرانهای تنش را با استفاده از جلوههای بصری و اتمسفری که با یک موسیقی متن جذاب ایجاد میکند و فضایی عصبی ایجاد شده از پس تنش داستان به خوبی خلق میکند که این نکته بینندگان را تا پایان فیلم در لبه صندلیهایشان نگه میدارد. در طول نمایش با هر افشاگری، تاریخ تاریک کابین آشکار میشود و در دل خود گذشته شومی را آشکار میکند که امنیت و سلامت قهرمان داستان را تهدید میکند.
دید کارگردانی واگنر به شخصیتها عمق میبخشد و آشفتگی عاطفی و آسیبپذیری آنها را در مواجهه با وحشتهای نهفته در دیوارهای کابین مورمورکننده درون کار به تصویر میکشد. از طریق اجراهای ظریف و داستان سرایی جذاب، مخاطب از نظر احساسی در سفر قهرمان داستان احساس همراهی میکند و ترس، پارانویا و عزم او برای کشف حقیقت را همراه با این شخصیت کاوشگر تجربه میکند.
همچنین لازم به ذکر است که سرعت فیلم که بر اساس انتخابهای کارگردانی واگنر هدایت میشود، لحظههای درون نگری آرام را با سکانسهای شدید و تپندهای که هیجان را به اوج خودش میرساند متعادل میکند. در این بین تعلیق زمانی ایجاد میشود که اینفلوئنسر عمیقتر در تاریخ کابین کاوش میکند و با پدیدههای فراطبیعی و پدیدههای غیرقابل توضیحی مواجه میشود که درک او از واقعیت را به چالش میکشد.
توجه دقیق واگنر به عنوان کارگردان به جزئیات در طراحی صحنه مشهود است و کابینی از نظر بصری خیرهکننده ایجاد میکند که هم جذابیت و هم تهدید را با خود به همراه دارد. کنار هم قرار گرفتن زیباییهای لوکیشن روستایی و ته رنگهای شوم و تیره به روایت عمق بهتری میبخشد و دوگانگی تجربه قهرمان داستان را به شکل بهتری برای مخاطب منعکس میکند.
در طول فیلم، واگنر به طرز ماهرانهای با انتظارات مخاطب بازی میکند، قراردادهای ژانر را زیر پا میگذارد و پیچشهای غیرمنتظرهای ارائه میدهد. همانطور که اینفلوئنسر قهرمان داستان حقیقت را در مورد تاریخ تاریک کابین فاش میکند، مهارت کارگردان در داستان سرایی بینندگان را در یک سوم پایانی درگیر میکند و آن شروع به حدس زدن میکنند و تا پایان اوج کار، این حدس و کمان حس فتنه را در افکار مخاطب حفظ میکند.
به طور کلی در یک روایت نه چندان بلند و جمع و جور کارگردان «جان دی. واگنر» با «یک اینفلوئنسر پا به یک کابین منزوی میگذارد و متوجه میشود که خانه تاریخ تاریکی دارد»؛ در واقع کاگردان با سناریو به نسبت آشنا تواناییهای خود را در خلق یک تریلر پر تعلیق و دارای اتمسفر خاص به خوبی نمایش میگذارد. در نتیجه از طریق بینش او، فیلم موضوعات انزوا، عذاب روانی، و عواقب کشف رازهای پنهان را به شکلی جالب بررسی میکند.
با این تفاسیر، همانطور که پایه داستان سرایی کارگردان در پایان کار آشکار میشود، بینندگان به سفری سرد میروند که مرز بین واقعیت و ماوراء طبیعی را محو میکند. با در دست داشتن یک موضوع جالب در فیلم Cabin Girl (دختر کلبهنشین) به هدایت جان دی. واگنر، فضاسازی از همان ابتدا نوید یک تجربه سینمایی فریبنده و فراموش نشدنی را میدهد و مخاطبان را مدتها پس از پخش تیتراژ درگیر تاریخ تاریک این کابین منزوی و آدمهای اطراف آن میکند.
پس در پایان باید گفت: با انتظار ترسهای بزرگ همانند آثار جریان اصلی وارد تماشای فیلم Cabin Girl نشوید. چرا که کارگردان از جامپ اسکرهای زیادی استفاده نمیکند و این به نفع داستان فیلم است. این فیلم در روزگار آثار ترسناک بدون ایده، یک تریلر معمایی بسیار محکم است که به پایانی دلخراش میرسد. در نتیجه قصه این فیلم ارزش وقت گذاشتن برای جستجو و حل کردن آن را در یک شب تاریک آخر هفته دارد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.