ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اسطوره‌شناسی

افسانه ستارگان آسمان در اساطیر چین

در مقاله پیشین درباره بزرگ‌ترین ترس اجداد باستانیمان درباره وقوع سیلی عظیم گفتیم که در جای‌جای دنیا به اشکال مختلفی هم‌چون بلای آسمانی به دلیل خشم خدایان، پایان یافتن دنیا و یا به سادگی پهلوبه‌پهلو ...

پردیس احمدی
نوشته شده توسط پردیس احمدی | ۶ مرداد ۱۴۰۲ | ۲۲:۰۰

در مقاله پیشین درباره بزرگ‌ترین ترس اجداد باستانیمان درباره وقوع سیلی عظیم گفتیم که در جای‌جای دنیا به اشکال مختلفی هم‌چون بلای آسمانی به دلیل خشم خدایان، پایان یافتن دنیا و یا به سادگی پهلوبه‌پهلو شدن اژدهای عظیم خفته در رودخانه توصیف شده است.

موضوع دیگری که اجدادمان را تحت تاثیر قرار می‌داد تاریکی شب، آسمان پرستاره و ماه درخشان بود که انسان‌های باستانی را وادار می‌کرد از کار دست بردارند، به دنبال سرپناهی باشند و به استراحت بپردازند.

آسمان شب یکی از جادویی‌ترین پدیده‌های دنیاست

نور زیبای ماه و ستارگان درخشان آسمان شب نیز یکی دیگر از موضوعاتی است که در اساطیر تمدن‌های مختلف برای توصیفشان داستان‌های جالبی روایت شده و هر یک از این اجرام آسمانی درخشان که تنها شب‌هنگام ظاهر می‌شوند به شکل خدا یا عنصری مربوط به خدایان درنظر گرفته می‌شدند.

در اساطیر نورس برخی از این ستارگان چشم جاینت‌هایی بودند که به دست خدایان اَزگارد کشته می‌شدند، در اساطیر یونان این ستارگان فرزندان خدای سیاره‌ها (اَستروئوس - Astraeus) و الهه بامداد (ایوس - Eos) بودند. در اساطیر مصر باستان هم ستارگان درخشان آسمان نماد ارواح فراعنه بودند که پس از مرگ در آسمان به شکل نقطه‌ای درخشان رد خود را باقی می‌گذاشتند.

داستان شکل‌گیری دو ستاره

در چین باستان ستاره‌شناسان چینی در اوایل قرن چهارم پیش از میلاد مسیح موفق به نام‌گذاری و تشخیص بیش از هشت‌صد ستاره و گروه‌بندی آنها به شکل صور فلکی شده بودند که هر یک نمادی از موجوداتی قدرتمند و اساطیری بودند. ستاره شانس (The Lucky Star) ستاره‌ای بود که دیدن آن برای افراد خوش‌بختی، پول، سلامتی، موفقیت و عشق به همراه داشت و این درحالی بود که برخی ستارگان نمادی شرور بودند که با خود قحطی، جنگ، مرگ و بیماری به همراه می‌آوردند.


بافتن ابرها

یکی از مهم‌ترین اساطیر چین درباره شکل‌گیری ستارگان مربوط به داستان الهه‌ایی به نام ژی‌نو (Zhi Nu) است که لقب دوشیزه بافنده داشت. چینیان باستان ستاره درخشان سفیدرنگ آسمان شب با نام Vega (در فارسی اسم این ستاره کرکس نشسته یا در عربی نسر است) را معادل این الهه زیبا می‌دانستند.

الهه بافنده در بهشت

در زمان‌هایی دور رودخانه‌ای از نقره از بهشت تا زمین جاری بود و الهه زیبا ژی‌نو، دختر امپراطور بهشت، در کنار این رودخانه در بهشت نشسته و به بافت ابریشم مشغول می‌شد. او چنان ابریشم زیبا و ظریفی می‌بافت که هم‌چون طره‌ای درخشان و نامرئی درمی‌آمد و سپس با استفاده از قدرت‌های جادویی خود، ابریشم را به شکل ابرهایی زیبا در آورده و در آسمان رها می‌کرد و هنر این الهه زیبا تمامی خدایان در بهشت را به وجد می‌آورد.

در اساطیر نورس شاهد بودیم که فریگ، همسر اودین و مادر ثور نیز دائما در حال بافتن نخ‌هایی جادویی بود که از طریق آنها ابرها را خلق می‌کرد. این نکات مشترک که با وجود فرسنگ‌ها فاصله در اساطیر تمدن‌ها دیده می‌شود یکی از جذاب‌ترین بخش‌های مطالعه اساطیر تمدن‌های مختلف محسوب می‌گردد.

الهه ژی‌نو، بافنده ابرها

گاو سخن‌گو

در انتهای دیگر این رودخانه نقره، نی‌لنگ (Niu Lang) پسر جوانی بود که با مرگ مادر و پدرش، برادر بزرگش تمام زمین‌های زراعی آنها را تصاحب کرده و زمینی خشک و لم‌یزرع به همراه گاوی فرتوت و بیمار را به عنوان ارثیه به نی‌لنگ داده بود.

گاو سخن‌گو؛ ایزدی تبعید شده

مرد جوان اما با کوشش فراوان هم زمین را حاصل‌خیز کرده و هم با مراقبت از گاو پیر حال او را بهبود می‌بخشد. با گذشت زمان نی‌لنگ احساس تنهایی کرده و خواهان تشکسل خانواده می‌شود و درست در همین دوران، روزی در کنار رودخانه نقره در حال استراحت بود که ناگهان گاو پیرش شروع به سخن گفتن می‌کند.

معلوم می‌شود که این گاو یک حیوان معمولی نیست بلکه ایزدی است که خدایان بهشت را خشمگین کرده و به شکل گاوی پیر از بهشت به زمین تبعید شده است. گاو به نی‌لنگ می‌گوید تو با من بسیار مهربان بوده‌ای و من در ازای محبت و تلاش تو کاری می‌کنم که از تنهایی رهایی یابی.

گاومیش راهنمای نی‌لنگ می‌شود

گاو به نی‌انگ توضیح می‌دهد که در امتداد همین رودخانه نقره‌ای محلی مخفی وجود دارد که هفت دختر امپراطور بهشت به آنجا آمده و آب‌تنی می‌کنند. فردا من تو را به آنجا می‌برم تا بتوانی از بین آنها همسر خود را برگزینی. (!)

به این ترتیب روز بعد گاو میش نی‌لنگ را به سمت محل مخفی در پیچ رودخانه نقره‌ای هدایت کرد و در آنجا در میان بوته‌ها مخفی شدند. طولی نکشید که دختران امپراطور از آسمان به نزدیکی رودخانه آمده و مشغول آب‌تنی در رودخانه نقره‌ای شدند.

ژی‌نو و نی‌لنگ خانواده تشکیل می‌دهند

در این لحظه نی‌لنگ یواشکی ردای کوچک‌ترین دختر امپراطور بهشت، الهه ژی‌نو را دزدیده و زمانی‌که می‌خواهد به مخفی‌گاهش بازگردد یکی از دختران او را دیده و فریاد می‌کشد که خواهرانش همگی رداهای خود را برداشته و به آسمان فرار کنند، درحالی‌که کوچک‌ترین خواهرشان به دنبال ردای جادویی خود می‌گردد.


پایانی خوش؟

نی‌لنگ با از الهه عذرخواهی کرده و به او می‌گوید که خواهان ازدواج با اوست. سخنان صادقانه و مهربان این چوپان فانی در الهه اثر کرده و او که خود نیز از تنهایی و بافندگی در سراسر عمرش خسته شده بود پیشنهاد نی‌لنگ را قبول می‌کند و به این ترتیب دوشیزه بافنده با چوپان فانی ازدواج می‌کنند.

الهه به زندگی فانی قانع می‌شود

برای سالیان چوپان و الهه با خوشی در کنار هم زندگی می‌کنند و خانواده آنها با دو فرزند یکی دختر و یکی پسر کامل می‌شود. الهه ژی‌نو کم‌کم از مسئولیت‌های خداگونه‌اش دور می‌شود و تنها به خانه و خانواده خود رسیدگی می‌کند و این امر باعث ناپدید شدن ابرها از آسمان می‌گردد.

پدر ژی‌نو، امپراطور بزرگ بهشت که تمام مدت نظاره‌گر زندگی دختر عزیزش بود از بی‌توجهی او به وظیفه اصلیش، یعنی بافتن ابرها به خشم آمده و در نهایت پیکی را می‌فرستند که دخترش را به شرقی‌ترین بخش رودخانه نقره‌ای ببرد.

ژی‌نو به دستور امپراطور بزرگ بهشت ربوده می‌شود

نی‌لنگ در کمال وحشت به خانه آمده و می‌بیند همسرش توسط پیکی از بهشت در آسمان به سمت شرق به پرواز درآمده است. او فریادهای همسرش را دنبال می‌کند و در امتداد رودخانه در کمال حیرت می‌بیند که رودخانه در بخش شرقی از زمین جدا شده و مستقیما به بهشت متصل می‌شود، جایی که همسرش را به آن برده‌اند.


غمی بی‌پایان

غمگین و درمانده، چوپان به خانه بازگشته و می‌بیند که گاومیش عزیزش بی‌حال و روبه‌مرگ بر زمین افتاده است. زمانی که به بالای سر گاو می‌رسد، او بار دیگر به سخن آمده و به چوپان می‌گوید زمانی که من مُردم، پوست من را جدا کرده و آن را هم‌چون ردایی بر تن کن. این ردا هم‌چون ردای همسرت ویژگی‌های جادویی دارد و به تو اجازه می‌دهد به آن طرف رود‌خانه در بهشت سفر کنی.

نی‌لنگ با به تن کردن پوست گاو به دنبال ژی‌نو به بهشت می‌رود

همان شب گاو می‌میرد 🙁 و چوپان طبق دستور‌العملی که گاو به او داده بود پوست او را جدا کرده و از آن ردایی تهیه می‌کند. سپس چوبی بر گردنش گذاشته و بر دو سر آن دو سبد بزرگ قرار می‌دهد که در هر یک، یکی از فرزندانش را می‌نشاند، سپس با پوشیدن ردا در شرقی‌ترین نقطه رودخانه بر روی زمین، به پرواز درآمده و با دنبال کردن امتداد رودخانه به بهشت وارد می‌شود.

پس از مدتی نی‌لنگ به انتهای رودخانه در بهشت رسیده و همسرش، ژی‌نو را گریان می‌یابد. امپراطور بهشت که به هیچ عنوان حاضر نیست به این انسان فانی اجازه دهد که دخترش را از بهشت بیرون ببرد با اشاره‌ای آب رودخانه را به گردبادی مهیب تبدیل می‌کند.

نی‌لنگ همسرش را پیدا می‌کند

نی‌لنگ که دیگر نمی‌تواند به همسرش نزدیک شود مستاصل شده و درست همین لحظه دخترش پیشنهاد می‌دهد که چرا آب رودخانه را خالی نکنیم. (!) و نی‌لنگ هم با افتخار به پیشنهاد کارآمد دخترش (!) با ملاقه‌ای شروع به خالی کردن آب رودخانه می‌کند. دختر و پسرش نیز با دستان خالی به پدر کمک می‌کنند.

امپراطور بزرگ بهشت که تلاش بی‌وقفه این خانواده را برای رسیدن به هم می‌بیند دلش به رحم آمده و به چوپان می‌گوید اجازه دارید که تنها یک شب در سال به دیدن دخترم بیایید.

به دستور امپراطور یک شب در سال دیدار دوباره دو ستاره رخ می‌دهد

جشن باستانی چی‌شی (Qi Xi)

به این ترتیب در هفتمین شب هفتمین ماه سال تمامی زاغ‌ها به سمت زمین پرواز کرده و درکنار هم پلی برفراز رودخانه نقره تشکیل می‌دهند که زمین را به بهشت متصل می‌کند. چوپان به همراه فرزندانش از این پل تشکیل شده از پر عبور کرده و به دیدار ژی‌نو می‌روند.

جشن باستانی چی‌شی

جشن بزرگ چی‌شی که متاسفانه در دوران مدرن چین رو به فراموشی گذاشته است مراسم بزرگداشت این داستان است که در هفتمین شب هفتمین ماه سال برگزار می‌شد. در این جشن دوشیزگان یا دخترانی که به تازگی ازدواج کرده بودند هدایایی به شکل شیرینی، میوه و گل برای الهه ژی‌نو می‌آورند. دختران جوان در این روز نیز به درگاه این الهه دعا کرده تا به آنها سهمی از قدرت خود در بافندگی ببخشد تا بتوانند در مسابقات بافندگی موفق شوند.

جشن ولنتاین تمدن چین

در چین امروزی این مراسم همتای جشن ولنتاین تمدن‌های غربی محسوب می‌شود، شبی برای جشن گرفتن عشق پاک که به شکل جشنی برای تماشای ستارگان برگزار می‌شود که جوانان در جشن چی‌شی دور هم جمع شده و مشغ به تماشای ستارگان می‌شوند، ستارگانی که در دو انتهای راه شیری (همان رودخانه نقره‌ای) قرار دارند.

جشن چی‌شی در عصر امروز متفاوت برگزار می‌شود

هنوز هم اگر شما شب‌هنگام به آسمان نگاه کنید الهه بافنده، ژی‌نو را به شکل ستاره‌ای درخشان در شرقی‌ترین نقطه (ستاره Vega - کرکس نشسته) و نی‌لنگ را به همراه دختر و پسرش در دوطرف، در غربی‌ترین نقطه به شکل ستاره‌ی Altair (یا کرکس پرنده در فارسی) خواهید دید.

جایگاه دوشیزه بافنده و چوپان در دو طرف رودخانه نقره‌ای
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (12 مورد)
  • Amir musk
    Amir musk | ۹ مرداد ۱۴۰۲

    با سلام و خسته نباشید.
    بعد از افسانه ی کشور های شرقی به کدام افسانه ی کشور ها خواهید رفت یا تمومش می کنید کلا ؟

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

      سلام. نه قصد نداریم تمومش کنیم و پیشنهاداتون رو پذیرا هستم برای تمدن بعدی. البته خودم دوست داشتم یه دور بزنیم کره زمینو فعلن. مثل بریم سراغ قاره آمریکا برای تمدن بعدی. خودم ولی بیش از تمامی اساطیر به اساطیر مصر علاقه دارم و بهش مسلط هستم.

      • پردیس احمدی
        پردیس احمدی | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

        برای مثال من بعد از نورس میخواستم برم سراغ مصر اما به درخواست خودتون با وجود ترسی که داشتم رفتم سراغ اساطیر کشور خودمون.

  • ولدمورت بادماغ
    ولدمورت بادماغ | ۷ مرداد ۱۴۰۲

    جالب بود
    از سرنوشت اون بچه ها بعدا داستانی نوشته نشده؟

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

      تا اینجا که من در حال مطالعه اساطیر و داستان‌های محلی چینی هستم (هنوز کامل تمومشون نکردم) چیزی درباره فرزندان ژی‌نو و نی‌لنگ گفته نشده اما حدس میزنم اونا هم در مقام مورتال به زندگیشون ادامه داده باشن. حتمن در این مورد تحقیق میکنم و برمیگردم بهتون

  • Matin-Artorias
    Matin-Artorias | ۷ مرداد ۱۴۰۲

    این یکی داستان واقعا زیبا بود،خسته نباشید خانم احمدی

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

      خوشحالم که دوس داشتید

  • Phoenix-0251
    Phoenix-0251 | ۷ مرداد ۱۴۰۲

    عجب...
    پس از فردا بریم استخر ملت رو دید بزنیم،بعد لباس فرد مورد نظر رو برباییم و وقتی دنبال لباسش می گرده،بهش پیشنهاد ازدواچ بدیم و اونم بگه چون خودت آوردی بیا بریم🙄

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

      ممکنه باور نکنید ولی این موضوع اتفاقن مسئله پرتکراری توی اساطیر و افسانه‌های تمام کشورها محسوب میشه :)))

      • golnar
        golnar | ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

        دقیقا مثل داستان خسرو و شیرین

  • ❤️ NieR LoveR
    ❤️ NieR LoveR | ۷ مرداد ۱۴۰۲

    دست مریزاد ... یه مقاله عالی دیگه ...
    آخ که چه قدر ستاره‌شناسی و داستان‌ها و اسطوره‌هایی که راجبشون ساخته شده رو دوست دارم ...

    • پردیس احمدی
      پردیس احمدی | ۱۲ مرداد ۱۴۰۲

      به زودی به سراغ علائم سال و ماه چینی میریم و بررسیشون میکنیم. اون مقاله رو از دست ندید!

مطالب پیشنهادی