نقد فیلم Past Lives – عشق دوازده سالگی!
Past Lives فیلمی در ژانر درام و عاشقانه است، که کارگردانی و نویسندگی آن را سلین سانگ بر عهده داشته. این اثر رمانتیک که اولین نمونه کارگردانی فیلم بلند سلین سانگ میباشد در سال ۲۰۲۳ ...
Past Lives فیلمی در ژانر درام و عاشقانه است، که کارگردانی و نویسندگی آن را سلین سانگ بر عهده داشته. این اثر رمانتیک که اولین نمونه کارگردانی فیلم بلند سلین سانگ میباشد در سال ۲۰۲۳ و با حضور چهرههایی همچون گرتا لی در نقش نایونگ، تئو یو به عنوان ههسونگ و جان ماگارو ( آرتور) به نمایش درآمده.
Past Lives داستان دو فرد کرهای را روایت میکند که در دوازده سالگی عاشق یکدیگر بودند و بعد از مهاجرت نایونگ و خانوادهاش به تورنتو و تغییر نامش به «نورا» از یکدیگر بیخبر میمانند و پس از دوازده سال ارتباط از راه دور را با یکدیگر آغاز میکنند؛ اما نورا برای دومین بار از این ارتباط فاصله میگیرد چرا که آرزوها و خواستههای جاه طلبانهای را در دنیای نویسندگی برای خود میطلبد. اکنون این دو بعد از گذشت بیست و چهار سال یکدیگر را وقتی ملاقات میکنند که نورا ازدواج کرده است.
بیان ساده و دلپذیر مفهوم عشق
در روزمره ترین حالت ممکن پدیدار شدن عشق را مشاهده میکنیم. با یک پیاده روی معمولی یا یک غذای دو نفره یا یادآوری خاطرات میشود عشق را در این فیلم پیدا کرد. شاید صحبت کردن راجع به این موضوع کمی تکراری باشد اما باید گفت که همه چیز در این فیلم آنقدر قابل لمس است که احساس کلیشهای بودن عشق را هم از بیننده میگیرد.
این دو که از دوازده سالگی یکدیگر را میشناسند شیوه باور پذیری از عشق افسانهای کودکی را به تصویر میکشند که از هرگونه شلوغ کاری و احساس به خرج دادنهای تکراری فیلمهای امروز درام، به دور است. مثلا در کودکی وقتی نایونگ گریه میکرد، ههسونگ تنها با نگاه کردن به او شرایط را به حالت قبل برمیگرداند.
فیلم تماما از این جنس احساسات بی شیله و ساده لبریز است. هیچ چیز غیر منتظرهای در احساسات این دو نفر وجود ندارد اما با این وجود این دو یکدیگر را بی هیچ گونه انتظاری، دوست میدارند. تجسم خاطرات کودکیشان، نقاشی کشیدن رو دست و رفتن به پارک و صحبت از آینده همان چیزی است که تماشای کودکی و حس خالص و پاک علاقه بین دو فرد را یادآوری میکند و حقیقتا نیاز به چیز بیشتری هم حس نمیشود.
اما در بزرگسالی هم که این دو یکدیگر را بعد از دوازده سال بیخبری در فضای مجازی مییابند؛ همه چیز خیلی آرام و با لطافت رقم میخورد. آنها دائما ارتباط راه دورشان را با ویدئو چت و صحبتهای گاه و بیگاه تلفنی دنبال میکنند. بدون هیچ پیچیدگی، مفهوم ساده و صمیمی از علاقه را به تصویر میکشند که از هر نوع سنگینی در ارتباط با حس مسئولیت و وظیفه به دور است.
و در نهایت دوازده سال بعد از ارتباط راه دورشان، وقتی که نزدیک به چهل سالگی به طور حضوری بعد بیست سال یکدیگر را ملاقات میکنند، تنها سکوت است که میتواند احساسات بین آنها را ترجمه کند. این دو درست مثل کودکیشان سرشار از عشق بیتوقعی هستند که با وجود زندگی جدیدشان در کنار افرادی دیگر باز به یکدیگر وفادارند.
این فیلم داستان اصطلاح افسانهای کرهای «اینیان» را بازگو میکند. اصطلاحی که باور دارد انسانهایی که در این دنیا با هم برخورد دارند قطعا در جهانهایی دیگر و گوناگون ارتباط قویتری با هم داشتند و اگر شخصی ازدواج کند به این معنا است که آنها لایه های زیادی از «اینیان» را با یکدیگر همراه بودهاند. این فیلم سراسر از این نوع قوی ارتباط معنوی و ناشناخته لبریز است.
نگاه انسان میانه در یک جامعه طبقاتی
دیگر مفهوم قابل تامل این فیلم، نگاه انسان میانه است که در جامعه طبقاتی رشد کرده و در رابطه با دنیایی بزرگ تر آگاه است. دقیق تر میگویم: انسانی را متصور شوید که عادت کرده است تا با یک شغل معمولی، زندگی معمولی با خانواده، نیازها و المانهای حد وسطی، خود را بسنجد. در این صورت دائما از پیش آمدهای خوب هم دوری میکند؛ چرا که خود را برای هیچ چیز لایق و کافی نمیبیند.
نه حتی تغییر در رویه زیستن و نه حتی ازدواج و دیگر مسائل روزمره زندگی. انسانی که در جامعهای طبقاتی رشد کرده و با حقوقی که تنها از پس خودش براید زیست میکند. شخصیت هیسونگ در این فیلم، دائما در حال پررنگ سازی چنین مفاهیمی در کاراکترش است.
البته این مرد آسیایی که از چهارچوبهای اخلاقی شرقی آگاه است با وجود دوری از فرهنگ غرب سعی در درک آن دارد. او نمیتواند انسانیت را نادیده بگیرد؛ و همین اصل در رفتار او متجلی میشود. برای مثال در سکانسی او به طور واضحی احترام و دوستی خود را صادقانه نثار همسر معشوقهاش میکند؛ با این که ایدئدولوژیهای سنتی خود را حفظ میکند و این کار را قلبا اشتباه میداند؛ اما آگاهی درست جایی رقم میخورد که او، روی دید به ارث رسیده قبیلهای پای میگذارد و برای رقیباش هم یک «اینیان» یا ارتباط روحی عمیق قائل میشود.
ارزیابی نژادپرستانه اشخاص
ارزیابی نژادپرستانه دیگر اصل این فیلم است! در واقع Past Lives با سکانسی از قضاوت و اظهار نظر دو غریبه نسبت (که آنها را در تصویر نمیبینیم) به ارتباط دو کرهای و یک آمریکایی آغاز میشود و این گویای خیلی چیزها است. شاید با فحاشی و بیاحترامیهای بزرگ و دندان شکنی نسبت به مهاجرین در این فیلم رو به رو نباشیم اما کارگردان با توجه به جزئیات توانست لایه ظریفی از قوم پرستی را ضمیمه فیلم کند.
یک نگاه کوچک، جلب شدن نظر افراد در خیابان به طرز حرف زدن و لهجه دو شخص مهاجر، همه و همه از نکات ریزی است که برای پافشاری بر نژادپرستی تصویر شده است. به تصویر کشیدن عدم برقراری ارتباط افراد با ریشههای مختلف همراه با سو گرفتنهای عاشقانه و رمانتیک فیلم، ایده اولیه این داستان است.
این نکته مهم فیلم است که بدون جلب نظر قوی و تیزی در پس زمینه معضلات نژاد پرستی را تجسم میکند. جدای از این موضوع ما در حال تماشای زندگی و روزمرگی زنی آسیایی هستیم که بیست سال است از دیارش دور است و زندگی جدیدی را با مردی سفید پوست شروع کرده.
زندگی این دو نفر به تصویر کشیده شده تا درونیات دو شخص متفاوت از نظر فرهنگی را واشکافی کند. این دو، ریشههایی هستند که با وجود اختلاف در کنار یکدیگر رشد نمیکنند یا به سختی رشد میکنند. در واقع داستان به گونهای پیش میرود تا نوع غریبی از غم و تنهایی را در نورا بعد از سالها زیست در محیط ناهمگون ببینیم. حتی بعد از مدت زیاد زندگی نورا و همسرش، این دو از درک کامل هم عاجزند. در سکانسی آرتور میگوید که نورا در خوابهایش کرهای حرف میزند و به همین دلیل احساس دوری میکند که نمیداند همسرش چه رویایی را میبیند.
لذت بصری بیآلایش!
گاهی لذت بصری یک اثر به دلیل ناشناخته بودن و نو بودن نصیب مخاطب میشود، اما در این فیلم کمیاب ما با صحنه سازیهای آشنا و روزمرهای رو به رو میشویم که در تناسب با زندگی کاراکترها است. از سلایق در لباس پوشیدن تا دکوراسیون خانه، همه و همه برای شناخت بیشتر شخصیتها پرداخته شدند.
چیزی که بیشتر در سکانسهای این فیلم توجه را جلب میکند، فیلمبرداری از زاویه نیمرخ افراد است. انگار آنها با دو روی مختلف زندگی میکنند. این مطلب بیشتر در ارتباط با نورا صدق میکند. رو به روی هم قرار گرفتن کاراکترها در سکوت که بارها و بارها به تصویر کشیده میشود نوع عجیب و متفاوتی از ارتباط عمیق را روایت میکند.
علاوه بر این شاید هیچ چیز به اندازه نشان دادن المانهایی مثل انعکاس تصویر پاهای در حال گذر، در چالههای پر شده از آب باران و صحنههای کوچک اما قابل توجه اینچنینی بزرگی و شلوغی نیویورک را تجسم نمیکرد. این نوع منحصر به فرد کارگردانی واقعا قابل ستایش است.
آگاهی بر غم، شادی آفرین است!
زیست انسانهای این فیلم در فضای واقعی موجود، با نوع زیست آنها در ایدهآلترین فضای ذهنیشان بسیار متفاوت است. با اینکه آنها نارضایتی خود را نشان نمیدهند (یا اصلا نارضایتی ندارند) اما چیزی که واضح است نوع شدید دلتنگی و بیقراری افراد برای رسیدن به نرسیدهها است. نرسیدههایی که شاید حتی دیگر تاریخ مصرفشان هم گذشته باشد. درست مثل عشق دوازده سالگی که بیست و چهار سال بعد زنده نمیشود.
با این وجود فیلم Past Lives به طور اعجاب انگیزی شخصیتها را طوری تجسم میکند که با وجود ناآگاهی و تازگی تجربیات هرگز سرگشته نمیشوند. افراد اصول زندگی را میدانند و با وجود غم و اندوه هم به آن پایبند میمانند.
فیلم Past Lives سرشار از نوعی شادی است که، نه به دنباله غم، بلکه با آگاهی بر غم فوران میکند. شرایط تراژیکی که در فیلم رقم میخورد به دلخوشیهای کوچک بسنده میکند و بیننده را قانع میکند که همین کافی است. قبلا هم گفتم اتفاقات بزرگی در این فیلم رخ نمیدهد اما احساسات آنقدر ظریف بر بستر فیلم مینشینند که زیبایی اثر حفظ میشود. حتی شادی و غم هم به طور دلچسب و قابل درکی در وجود کاراکترها جای میگیرند.
Past Lives فیلمی به یاد ماندنی.
در مجموع این فیلم دلچسب، روالی ساده و ارتباطی پویا و لطیف بین دو شخصیت اصلی نورا (گرتا لی) و ههسونگ (تئو یو) را روایت میکند در حالی که آنها در دنیایی متفاوت از هم زیست میکنند. به طور واضحی نورا زندگی شاد و عاشقانهای با همسرش دارد و ههسونگ هم زندگی به دور از تجمل و راحتی را میگذراند و این به معنی رشد اشخاص در جهانهای فردی و مثبت است. حرفه مستقل، روابط موفق و روال روزانه یک پسزمینه قابل احترام با چهارچوبهای پسندیده است. با این وجود ارتباط غیر قابل انکاری که (همزمان با زندگی شخصی آنها) بین این دو فرد در جریان است داستان را رقم میزند.
به طور کل تمامی کادرهای این فیلم در حین سادگی و بی تجمل بودن هنرمندانه پرداخته شدهاند. بازیگران اصلی نیز به زیبایی در نقش خود نشستند و کاوشهای حساس و قدرتمند فیلم در رابطه با عشق و سرنوشت را به درستی به تماشا درآوردند. نورا بیننده را با طیف وسیع تجربیات و احساساتش همسو میکند و تمرکز او بر عشق و دوستی، وفادارانه و صادقانه به دل مخاطب مینشیند.
ههسونگ نیز به درستی احساسات عمیق خود را بروز داده به طوری که سخت میشود در احساسات با او همراه نشد! و همین نکته فیلم را متمایز می کند. هه سونگ از احساسات عمیقی که دارد صحبت نمیکند اما ما آن را به وضوح مشاهده میکنیم. در واقع تکنیک فیلم برای مقابله با پیچیدگی احساسات این است که بازیگران ابدا کار خاصی انجام نمیدهند اما اجازه دارند مدت طولانی در سکوت به یکدیگر خیره شوند.
در نهایت باید گفت که Past Lives یک کاوش سنجیده و درست از دو زندگی است که در گذشته جریان داشته و اکنون به طور مداوم یادآوری میشود. گویی که علاقهمندی این دو فرد به یکدیگر بیزمان است. و آن چیز که کارگردان سعی در بیانش دارد، ماهیت عمیق روابط واقعی است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
تیتر دیدم یاد اون آهنگ رضا یزدانی افتادم