اساطیر یونان؛ سرزمین خدایانی رنگارنگ
اژدهای طلایی با سفری به دور زمین و عبور از سرزمینهای سرسبز شرقی، معابد و قبایل عجیبی از قارهی آمریکا را به ما نشان میدهد و خاطر نشان میشود که در سفر خود به قصههای ...
اژدهای طلایی با سفری به دور زمین و عبور از سرزمینهای سرسبز شرقی، معابد و قبایل عجیبی از قارهی آمریکا را به ما نشان میدهد و خاطر نشان میشود که در سفر خود به قصههای اساطیری دنیا باید حتمن سری به آمریکا و تمدن سرخپوستان و آزتکها بزنیم، اما اکنون مقصدی مهمتر داریم که به ما برای درک اساطیر تمدنهایی که پیش از این دیدیم و پس از آن خواهیم دید کمک بسیاری میکند.
جایی که به ما قدرت تحلیل و تخیل اجداد بشر را نشان میدهد و قصههایی را روایت میکند از هر آنچه بشر در اطراف خود میدید و سعی میکرد با استفاده از داستانهایی منصوب به خدایان آنها را تحلیل و توصیف کند. سرزمین فرهنگی غنی که در میان تمام سرزمینهای پیشین (نورس، ایران و چین) تنها سرزمینی بود که موفق شد آثار فرهنگی و روایات اساطیری خود را به رشته تحریر درآورده و تا به امروز از جنگ، آتش و موبدان و مبلغان مذهبی، که این داستانها و افسانهها را کفر میدانستند، حفظ کند.
مهد فرهنگ و جهانبینی غربی... یونان باستان.
آغاز
تمام فرهنگها به طور شگفتآوری در وجود تاریکی و هرجومرج در نقطه آغاز هستی با یکدیگر توافق دارند. در اساطیر نورس از هرجومرج و خلا شاهد خلقت ایمیر، اولین حیات بودیم. در ایران باستان زروان از دل هرجومرج بیرون آمده و به اهریمن و اهورامزدا، تاریکی و نور حیات میبخشد. از دید چینیان باستان نیز از بخار و تخمی کیهانی پنگو اولین موجود زنده بیرون میآید و جهان هستی را شکل میدهد.
در یونان باستان نیز تاریکی و سیاهی نقطه شروع هستی است که یونانیان باستان در آن موجودی تاریک و قدرتمند میدیدند و نام آن را کِیآس (Chaos - هرجومرج) گذاشتند. درباره کیآس نظریههای مختلفی وجود دارد که او خود خدایی قدرتمند بوده یا تنها قدرت کیهانی به او قدرت بخشیده است تا یک وظیفه؛ خلق خدایان اولیه را به انجام برساند.
علم امروزی هم به طرز جالبی کشف کرده است که شکلگیری کهکشانی که زمین ما تنها سر سوزنی از حیات در آن محسوب میشود، نیز با هرجومرج، یعنی بیگبنگ (Big Bang یا افنجار بزرگ) آغاز شده است.
در سفر خود به فرهنگ و تمدن غنی و شگفتآور یونان باستان با موضوعاتی روبهرو میشویم که علم حقیقت آن را ثابت کرده است و این خود از دو جهت حائز اهمیت است چرا که قصههای اساطیر یونان ایده اولیه را در ذهن دانشمندان و فیلسوفان شکل داده و زمانی که به حقیقت تبدیل شدند، دانشمندان نام این داستانها و قهرمانان آنها را بر روی کشفیات و اختراعات خود گذاشتهاند که با جزئیات تمامی آنها را بررسی خواهیم کرد. ^.^
این مفهوم اسرارآمیز، یعنی کیآس دو مخلوق جدید ایجاد میشوند؛ اِرِبوس (Erebus - تاریکی) و نیکس (Nyx - شب) که از این دو نیز دو مخلوق جدید یعنی هِمِرا (Hemera - روز) و ایثِر (Aether - نور) شکل میگیرند. در اینجا دوباره کیآس مشغول به کار شده و دو مخلوق مهم دیگر، یعنی گایا (Gaia - زمین) و تارتاروس (Tartarus - دنیای تاریک زیر زمین) را نیز خلق میکند.
به این ترتیب زمینی برای شکلگیری حیات، نور و تاریکی برای ادامه آن، روز و شب برای تفسیر مفهوم زمان و در آخر دنیای برای مرگ و نابودی در چشم بههمزدنی ایجاد شده و عناصر اولیه حیات هر یک در جای درست خود قرار میگیرند. این عناصر اولیه خدایان نیستند بلکه قدرتی ماورایی هستند که خدایان را خلق کرده و به آنها حیاتی ابدی میبخشند.
گایا؛ مادر زمین
در سکوت هستی، گایا به تنهایی دو موجود دیگر یعنی پانتوس (Pontus - دریا) و اورانوس یا اوروناس (Uranos - آسمان) را خلق میکند که ماهیتی مذکر دارند. گایا خود به عنوان مادر زمین نیز ماهیتی مونث به شکل مادر هستی و هر آنچه در آن زندگی میکند شناخته میشود.
با این تفاسیر گایا زمینی با کوهها و درهها و غارها و اورانوس آسمانی برافراشته بر فراز اوست که خانهای برای ابرها، خورشید و باد و باران میشود. اینجاست که پیوندی میان زمین و آسمان برقرار شده و چرخ زمان به آرامی شروع به چرخیدن میکند.
گایا مادر زمین با اورانوس پوشیده میشود و به این ترتیب این دو به شکل خالق تمام آنچه پس از آنها به وجود خواهد آمد یار یکدیگر شده و فرزندان متعددی به دنیا میآورند که ریسمان زندگی از اینجا تنیده میگردد.
اولین گروه فرزندانی که از پیوند زمین و آسمان پدید میآیند گروهی دوازده نفره از خدایان اولیه است. شش پسر و شش دختر فرزندان زمین و آسمان میشوند که دومین تاریخ و دوره خلقت هستی را به دست گرفته و جهان را از راکد بودن به حرکت درمیآورند.
این دوازده فرزند تنها گروه اول فرزندان گایا و اورانوس هستند اما تنها فرزندان آنها نخواهند بود. مادر زمین برای دو بار دیگر فرزندانی را به دنیا میآورد که هر بار به شکل سه قلوهایی متولد میشوند که در زیبایی و هوش به گَرد پای دوازده فرزند اول نمیرسند.
سه قلوی اول موجوداتی عظیم، با سرهایی کوچک که تنها یک چشم بزرگ روی صورتشان قرار داشت، سایکلاپس (Cyclopes) نامیده شدند. این غولهای تکچشم نزد پدر رفته و به او قدرتهایی جدید بخشیدند که باعث شد مهر آنها در دل اورانوس، طاق آسمان بنشیند. آنها به ترتیب برانتیز (Brontes - رعد)، اِستِروپیز (Steropes - برق یا آذرخش) و آرجیز (Arges - روشنایی) بودند که باعث خوشحالی پدر شده و به آسمان قدرتهایی تازه و حیرتآور اضافه کردند.
سه قلوی دوم اما در ظاهر موجوداتی هولناک بودند که باعث شدند پدر با دیدن آنها از نفرت و انزجاری که از فرزندان خود پیدا میکند، وحشت کند. این سه قلو هِکاتونکیرس (Hecatonchires) نامیده شدند. هیولاهایی عظیم و قدرتمند با پنجاه سر و صد دست که خشونتی بیمثال از خود نشان میدادند که هنوز در هستی چیزی مشابه زشتی، قدرت و خشم آنها خلق نشده بود. نامهای این سه هیولا به ترتیب کاتوس (Cottus - خشم)، گایجیز (Gyges - دستوپا دراز) و بز دریایی اِگییون (Aegaeon یا بریاریوس به معنای زورمندترین).
اورانوس که از شدت نفرت و وحشت خشمگین شده بود که چگونه ممکن است از من، ارباب آسمان و مادر زمین گایا چنین موجودات زشت و نفرتانگیزی متولد شوند به جرم آزردن دیدگانش، این دو جفت سه قلو یعنی هم سایکلاپس و هم هِکاتونکیرس را به دل زمین، یا همان شکم مادرشان گایا، تبعید میکند که این شروع خشم و نفرت میان زمین و آسمان خواهد بود چرا که گایا تمام فرزندانش را به یک اندازه دوست داشت...
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خداروشکر از شرقیا کشیدین بیرون
بسیار مشتاق ادامه اساطیر یونان و در ادامه آزتک ها(یه کوچولو درموردشون اطلاعات دارم)
خسته نباشید خانم احمدی
کشتی در سواحل دریای اژه لنگر انداخت و در آتن پیاده شدیم!
داستان های اساطیری یونان و مصر برای من از جذابترینها هستند، خیلی علاقه دارم به اساطیر این دو ملت.
خیلی جذابیت بالایی دارند، مخصوصا اساطیر یونان که جدا از خدایان، موجودات اساطیری کارشده و خلاقانهای هم دارند، مثلا مدوسا، شیردال و...
(یادش به خیر چقدر با این سایکلاپسها توی God of war: Ghost of Sparta مبارزه کردیم! تموم نمیشدن هر چقدر میکشتی یکی دیگه میومد!)
بازم خسته نباشید عرض میکنم خانم احمدی، دم شما گرم.
من اساطیر مورد علاقهام و اولین اساطیری که در توییتر معرفیشون رو شروع کردم اساطیر مصر باستان هستش. اساطیر یونان برای اینکه خیلی خیلی حضورشون توی دنیای امروز ما پررنگ هستش برای تمدن بعدی انتخاب شدن که بتونیم اساطیر بقیه تمدنها رو هم از روی افسانههای یونان باستان راحتتر درک کنیم.
ممنون و خسته نباشید
من که یه کتاب از اساطیر یونان خواندم اینقدر با هم ازدواج کردن حالم بهم دیگه ادامه اش ندادم 🌚
سلام. سعی میکنم با روایتی جذاب و یکم شاید خندهدار داستانهاشون رو تعریف کنم که خسته نشید :)
فکر کنم راجب خدایان مصر اطلاعی نداری . . .
بسیار جذاب و زیبا خوش حالم که رفتیم به یونان !
^>^