ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم متری شش و نیم
فیلم و سریال

یادداشت‌هایی درباره فیلم متری شش و نیم – خوب، بد، زشت

در این مطلب به جای نقد فیلم متری شش و نیم توسط یک نفر، سعی کردیم تا یادداشت‌هایی کوتاه از چند نویسنده سایت پیرامون فیلم جدید سعید روستایی داشته باشیم تا نگاهی کلی‌تر به این ...

آرش پارساپور
نوشته شده توسط آرش پارساپور | ۲۷ شهریور ۱۳۹۸ | ۲۰:۳۰

در این مطلب به جای نقد فیلم متری شش و نیم توسط یک نفر، سعی کردیم تا یادداشت‌هایی کوتاه از چند نویسنده سایت پیرامون فیلم جدید سعید روستایی داشته باشیم تا نگاهی کلی‌تر به این اثر سینمایی داشته باشیم.

در همان روزهای ابتدایی عرضه متری شش و نیم در شبکه نمایش خانگی و VODها خبری اعلام شد مبنی بر اینکه بیش از ۲۳ میلیون دقیقه تماشا در ۴ روز نصیب این فیلم جدید سعید روستایی شد؛ کارگردانی که پیش از این نیز فیلم موفق متری شش و نیم را در کارنامه هنری خود داشت. ثبت رکورد این فیلم در شبکه نمایش خانگی و سبقت گرفتن از آثار پرفروشی چون هزارپا، تگزاس و آینه بغل، و همچنین فروش هنگفت گیشه آن با توجه به مضمون تلخ و اجتماعی آن، نشان از مقبولیت فیلم توسط آحاد جامعه دارد.

متری شش و نیم با بودجه سنگینی تولید شده اما قطعا فروش ۲۷٬۶۹۶٬۲۴۹٬۰۰۰ تومانی آن برای تهیه کننده فیلم سود خوبی به همراه داشته است. تیم بازیگری فیلم متشکل از بازیگران قدر این روزهای سینمای ایران است و فیلم یک اثر پلیسی - اجتماعی پیرامون موضوع مواد مخدر و دلالان این مواد است.

در این مطلب سعی کردیم تا برای اولین بار نظرات تعدادی از اعضای تحریریه بخش سینمایی ویجیاتو را گرد هم آورده و درباره فیلم جدید روستایی صحبت کنیم؛ در این نظرات هم دیدگاه موافق و هم دیدگاه مخالف با فیلم وجود دارد و خوانش آنها در کنار هم می‌تواند به سوی یک جمع‌بندی کلی برای خواننده باشد.

شایان، مینا، داوود، میلاد و آرش نویسندگانی بودند که در باب فیلم متری شش و نیم یادداشتی کوتاه نوشتند و هر یک تلاش کردند تا نقطه نظر خود را درباره آن به طور موجز به نگارش در بیاورند.

نقد فیلم متری شش و نیمآرش پارساپور: چند کیلومتر پسرفت

متری شش و نیم یک پله صعود نیست به فیلم ابد و یک روز نیست و اگر بازیگری چون نوید محمدزاده در آن نبود، فیلم عملا هیچ حرفی برای گفتن نداشت. به جرات می‌توان گفت بار اصلی فیلم روی دوش‌های محمدزاده سنگینی می‌کند و او سعی دارد تا با قدرت بازیگری خود کاراکتر خاکزاد را به یک کاراکتر به یاد ماندنی تبدیل کند. انگار محمدزاده خودش هم می‌داند که خاکزاد به هیچ وجه نه یک ضد قهرمان خوب است و نه یک نقش منفی قوی و مقوایی بودن این کاراکتر را باید با ارائه یک بازی خوب جبران کرد.

فیلم تا لحظه‌ای که ناصر خاکزاد به چنگال پلیس در می‌آید، پرکشش ادامه می‌یابد. اصلا همان سکانس ابتدایی فیلم (که به تنهایی می‌تواند نقش یک فیلم کوتاه استثنایی را ایفا کند) کافی است تا بیننده میخکوب شود. اما بعد از پیدا کردن خاکزاد، فیلمنامه حرفی برای گفتن ندارد. متری شش و نیم پس از رو کردن آس اصلی خود (خاکزاد) به درجا زدن می‌افتد و نمی‌داند قصه را چطور پیش ببرد. خرده داستانک‌هایی پی در پی روی میز کارگردان ریخته می‌شود و هیچ کدام از این قصه‌های فرعی نمی‌تواند آنطور که باید تاثیر بگذارد. شخصیت‌های فیلم تیپ‌های ضعیفی هستند که می‌آیند و می‌روند و مخاطب هیچ ارتباطی با آنها برقرار نمی‌کند.

روستایی می‌خواهد فیلمش تلخ باشد و مزه زهر بدهد و اشک تماشاگر را در بیاورد، زور خود را می‌زند و این تلاش در دقایق پایانی فیلم بیش از پیش دیده می‌شود؛ جایی که خانواده خاکزاد ناگهانی در فیلم ظاهر شده و مویه می‌کنند، بدون آنکه ذره‌ای با این ایل و تبار به یکباره سر زده در فیلم، ارتباطی برقرار کنیم.

تهیه کنندگان به بفروش بودن فیلم سعید روستایی ایمان داشتند و این بار بودجه بیشتری در اختیار او قرار دادند و رقمی ۸ میلیارد تومانی برای تهیه فیلم در نظر گرفته شد. حدس تهیه‌کنندگان درست هم بود و فیلم به فروش هنگفتی دست پیدا کرده و این موضوع سبب خوشحالی است؛ همینکه مخاطب سینما متری شش و نیم را علی رغم نقاط ضعفش (به ویژه از نیمه دوم فیلم به بعد) را به کمدی‌های بی‌محتوایی چون تهران لس‌آنجلس ترجیح می‌دهد، جای شکر دارد.

فیلم سعید روستایی برخلاف فیلم قبلی خود، ابد و یک روز، داستانی عاری از پیچیدگی دارد.  به یمن حضور بازیگران قوی، فیلمساز توانسته مشکلات شدید فیلمنامه جدید خود لاپوشانی کند و از مهلکه جان سالم به در ببرد. متری شش و نیم پسرفت عظیمی برای کارگردان آن که توانسته بود در اولین تجربه کارگردانی‌اش اثری چون ابد و یک روز را خلق کند به حساب می‌آید و روستایی باید برای آینده کارنامه سینمایی خود، بیشتر و بیشتر زحمت بکشد تا ابد و یک روز تبدیل به یک اتفاق نشود.

نقد فیلم متری شش و نیمداوود حسینی: خاکزادی از جنس هیچ

نمی‌توان انکار کرد «متری شش و نیم» برای روستایی یک قدم روی به جلو بود منتهی هنوز رویکردی را به مخاطب اتخاذ کرده که بزودی زود، اگر تغییری نکند، دیگر در لوای «کارگردان جوان و خوش‌آتیه» مخفی نمی‌ماند. از موضوعی صحبت می‌کنم که سال‌هاست سریال‌های صدا و سیما را به شکل کنونی درآورده است؛ به شکل رسانه‌ای منفعل که پیام آثار را به مثابه کالایی دسته‌بندی‌شده به مخاطب تلقین می‌کند. هنوز که هنوز است، سلسله سریال‌های شبکه‌های ملی را در مورد «موادهای مخدر جدید»، بین بازه سال‌های 83 تا 87 را به خوبی یاد دارم. دغدغه آن‌جا این بود که اثر، در وهله نخست «آموزنده» باشد؛ یک نگاه عمیقاً از بالا به پایین.

حال برمی‌گردیم به ساخته اخیر روستایی. دغدغه او هم این «آموزنده» بودن است و سعی داشته با فیگوری جامعه‌شناسانه در مورد دغدغه‌اش، «فقر و تأثیرات اصلی و جنبی آن» فیلم بسازد. شخصیت‌ها بسیار ماهرانه پرداخته شده‌اند، دیالوگ‌نویسی‌ها مثال‌زدنی‌اند، خرده پیرنگ‌ها کنار یکدیگر به خوبی می‌نشینند ولی نقطه‌ای در «متری شش و نیم» وجود داشت که نویسنده از داستان فاصله گرفت و در مکالمه‌ای خیلی مستقیم، شروع کرد به تشریح اینکه چرا خاکزاد شده خاکزاد تولیدکننده مواد! و آن هم از زبان خود کاراکتر خاکزاد. تازه کاراکتر در این لحظات چنان به بینش عمیقی می‌رسد که خبر از ظهور خاکزادهای دیگری هم می‌دهد.

تحت هر شرایطی، در مبحث کاراکتر دولپمان، قضاوت در مورد اعمال و عواقب کارهای کاراکتر را باید به مخاطب سپرد. اینکه روستایی به صورت کالایی دسته‌بندی‌شده و در مقامی «موعظه‌گرانه» به مخاطب القا می‌کند که چطور فقر، خاکزاد را به این مسیر کشاند، قابل درک ولی دیدگاهی منقضی شده است. در بسیاری از آثار می‌بینیم که کاراکتر در معرض قضاوت کاراکترهای دیگر است و همین شک و شبهه‌هایی کنار او بوجود می‌آورد و این خصلت ابهام، باعث می‌شود تا مخاطب در مورد اعمال او به پرسش و بررسی مشغول شود. این طریقه «مسائل را طوری دیگر نگریستن» است، نه دقیقاً یک‌جور نگریستن.

به این‌ها اشاره شد تا سراغ اصل موضوع بروم؛ روستایی چنان دل‌مشغولی مضمون را دارد که نمی‌داند چطوری آن را در کجای پیرنگ، توسعه بدهد! نتیجه می‌شود کاراکتری که شروع می‌کند به تشریح و بررسی موقعیت خود و اگر از دریچه نشانه‌شناسی روایت پیش برویم، این عمل او یعنی پشیمانی و پشیمانی در لحظاتی با بار درام، فقط و فقط در تلاش برانگیختن ترحم مخاطب است. به این موضوع باید کاملاً واقف بود که دلسوزی برای کاراکتری که تحت هر شرایطی، شرور است و بس، غیرممکن به نظر می‌رسد؛ دقت کنید، شرور و نه ضد قهرمان یا کاراکتری خاکستری.

این به لحن فیلم در دقایق پایانی لطمه زده بود و برای منِ مخاطبی که هیچ‌کدام از توجیه‌های خاکزاد را نمی‌پذیرفتم، ریتم به یک‌باره افت شدیدی کرد. اوج این مسئله، استفاده از پلان‌هایی بود که لحظه اعدام، خاکزاد را یک قهرمان بر حق که متأسفانه حق‌اش پایمال‌شده، نشان می‌داد؛ کافی است صحنه اعدام را به یاد بیاورید.

مخاطب امروزی یا باهوش است یا برانگیخته می‌شود تا هوشیار باشد. فیلم نباید نقطه‌ای در پایان بگذارد که جا برای تحلیل شخصی‌اش نباشد؛ نه، بعد از نقطه، مخاطب باید هم‌چنان به طور دیگری نگریستن ادامه ‌دهد. روستایی با تمام استعدادی که دارد، باید این نکته را در نظر بگیرد که گسترش مضمون و سپس جمع‌بندی آن باید در کل پیرنگ صورت بگیرد.

نقد فیلم متری شش و نیممیلاد خدابنده‌لو: یک پازل کامل

فیلم با سکانس تعقیب و گریز شروع می شود، گویی یک قطعه پازل برای رسیدن به هدف، شروعی عالی و هیجان انگیز برای رساندن مفهومی که در سراسر فیلم در جریان است، شروعی که در آن بهترین سکانس تعقیب و گریز تاریخ سینمای ایران به تصویر کشیده می‌شود.

برای تکمیل چنین پازلی روستایی به درست‌ترین شکل ممکن عمل می کند و سرگرد صمد داستان را قدم به قدم از قربانیان مواد مخدر به خرده فروشان و از خرده فروشان به توزیع کننده‌ها و از توزیع کننده‌ها به کلان فروش‌ها و در نهایت به دیلر اصلی آن یعنی ناصر خاکزاد نزدیک می کند.

یکی از مهمترین و جذاب ترین سکانس های فیلم روستایی مربوط می شود به لحظه رویارویی سرگرد صمد و ناصر خاکزاد، تقابل دو تفکر و دو دیدگاه، یکی برای شرافت کاری گاهی از زندگی و خانواده خود می‌گذرد و با تمام دغدغه‌هایی که نسبت به مسکن و محل زندگی خود و همسرش دارد حاضر نیست به هر قیمتی حیثیت و شرافت خود را پیمال کند و در آن سو مردی جاه طلب که دغدغه اصلی او نیز رفاه خانواده و تغییر محل سکونت (مسئله مسکن) و ساختن آینده‌ای روشن برای خویشان خود است، رابطه میان او و معشوقه‌اش الهام را بیاد بیاورید، رابطه ای که به پایان و بن بست رسیده است اما به واسطه عشق ناصر به الهام، رفاه او(از دید خود) یعنی مسکن و خودرو تامین شده است.

حال این دو به هم رسیده‌اند، یکی در بند و دیگری در قدرت، نگاهی از بالا به پایین. سرکرده توزیع مواد مخدر اینبار در بند است و برای رهایی به سرگرد پیشنهاد رشوه می‌دهد، نحوه برخورد با چنین پیشنهاد وسوسه انگیزی چه می تواند باشد! نگاه توام با درنگ و چانه زنی‌اش برای بالا بردن رقم رشوه تامل برانگیز است. اینجا سرگردی داریم با مشکلات عدیده همچون مسکن، خانواده و در راس آن همسرش و در مقابل پیشنهاد دیلر مواد مخدر که می‌تواند تمامی مشکلاتش را به دست فراموشی بسپارد. باز هم تقابل دو تفکر؛ یکی شرافت را انتخاب کرده است و دیگری تباهی را، سکانس دیگری را بیاد بیاورید، سرگرد صمد و ناصر خاکزاد روبروی قاضی، به فاصله نشستن آنها دقت کنید این فاصله همان تفاوت میان دو طرز فکر و تفکر است و این همان تمرکز و اهمیت فیلمنامه روی پرداخت دو شخصیت اصلی اثر است.

پایان بندی فیلم عالی است. در پایان بندی کارگردان با دقت و هوشیاری خاصی، تمام سعی خود را می‌کند تا مقام و شان خانواده حفظ شود، جایی که پدر خاکزاد بعنوان نماد خانواده دلش می خواهد به همان محله و به همان خانه‌ی انتهای کوچه تنگ و تاریک برگردند تا بگوید این رفاه را به هر قیمتی نمی‌خواهد.

کمی بعدتر میبینیم ناصرخاکزاد پایه چوبه دار ایستاده، او از مرگ هراسی ندارد، حتی یکبار به استقبال آن رفته است، دغدغه او سرنوشت خانواده خود است و در لحظه‌های آخر زندگی‌اش پلان به پلان سرنوشت خانواده خود را در ذهن مرور می کند. ناصر اعدام می شود، روستایی به خوبی میداند که بیننده نباید طرف شر را بگیرد و یا برای ناصر دلسوزی کند برای همین آخرین سکانس فیلم خود را به نشان دادن معتادی که می خواهد شیشه ماشین سرگرد صمد را پاک کند اختصاص می دهد تا ذهن بیننده را به تباهی سرنوشت انسان‌هایی که به دلیل وجود افرادی چون ناصر خاکزاد در دام مواد افتاده‌اند سوق دهد.

نقد فیلم متری شش و نیممینا سهیلی: هم از توبره هم از آخوُر

فیلم متری شش‌و‌نیم دیالوگ‌ها و بازی‌های نسبتا خوب، هیجان‌های به موقع و ریتمی قابل قبول دارد اما مشخصه اصلی‌اش این‌ها نیست بلکه فُرم موذیانه‌ آن است؛ درحالیکه کارگردانش، بخاطر پرداختن به سوژه‌ی «پلیسِ وظیفه‌شناسِ ایرانی» تقدیر می‌شود، ما شاهد یک روایتِ «مخدوش» و «در لفافه» هستیم که در پیِ برجسته کردنِ سوژه دیگری است.

برگردیم به ابتدای فیلم. «یک اتفاق تکان‌دهنده» نتیجه‌ی فرارِ یک مجرمِ جوان از دست حمید، پلیسی باسابقه است. بنابراین ما فورا به دیدنِ ادامه فیلم ترغیب می‌شویم. «پلیسِ خشن» اولین چهره‌ای است که از گروهِ چند نفریِ مردانِ قانون می‌بینیم. این خشونت کم کم جای خودش را به ابهت پلیس می‌دهد و ما را جذب می‌کند؛ صفتی که جا داشت از همان ابتدا بجای خشونت، از آنها می‌دیدیم. اما چیزی نمی‌گذرد که ابهت نیز در نهایت جای خودش را به ندامت و پشیمانیِ پلیس می‌دهد؛ پشیمانی از هرآنچه برای قانون انجام داده است. این روند را جزیی‌تر بررسی کنیم.

پلیس‌ها بین معتاد و قاچاقچی، قاچاقچیِ خرده‌پا و سرکَرده‌های موادفروش فرقی نمی‌گذارند و با همگی به یک شیوه برخورد می‌کنند. در این قاعده خیلی چیزها مجاز است؛ از لگد زدن به دری که پشتش زنِ یک متهم ایستاده تا خُرد کردنِ لوازم خانه آنها و اخلال در نظم عمومی (صحنه خیابان را به یاد بیاورید). پلیس با حالتِ جنگی، به سراغِ بیغوله‌های شهر و ساکنینِ فقیر و بدبختش می‌رود. زنان معتاد را با بی‌ملاحظگی از بین مردانِ لختِ چرک‌آلود عبور داده و مصرف‌کنندگانِ مواد را با فروشندگانِ مواد در یک مکان واحد می‌چَپاند. درحالیکه حتی نوجوانِ کم سن‌و‌سال در میان خلاف‌کاران بزرگ قرار داده شده، خرید پیتزا برای او لطفی بی‌معنا به حساب می‌آید.

در این بین حتی پلیس هم با کوچکترین شبهه باید به جمعِ آنها ملحق شود و سابقه خوب‌شان کمترین اهمیتی ندارد. پلیس‌ها (حمید و صمد) به یکدیگر رحم نمی‌کنند؛ رفاقت که هیچ حتی برای هم می‌زَنند، آن هم در جلوی چشمِ متهمان. قاضی نیز، بی‌دلیل پلیسش را جلوی بقیه سرافکنده می‌کند درحالیکه با کمی صبر در حد دو روز، حقیقت روشن می‌شد. فضای قانون «تعمدا» با نامردی، بی‌احساسی و قدرنشناسی تصویر می‌شود. درست در این مدل فضاسازی از مردانِ قانون، روایت آرام‌آرام پیکانِ همذات‌پنداری‌اش را از روی پلیس برداشته و به سمتِ مجرم می‌گیرد.

صحنه‌های متمادی و حتی کِشدار، برای بیان دردهای مجرم سپری می‌شود؛ آن هم مجرمی که ذره‌ای پشیمان نیست و از پول درآوردن سیر نمی‌شود. اولین موزیک احساسی فیلم به او اختصاص داده شده و حتی عنوان فیلم، یادآورِ یکی از خاطراتِ تلخ اوست.

نویسنده فیلم یک راوی صادق و بی‌طرف نیست و می‌خواهد به ما بقبولاند که ناصر خاکزاد را مستحقِ اعدام ندانیم و به مرگش رضایت ندهیم. همراهِ او گریه کنیم و مانند پلیس وجهه‌ای عذرخواهانه داشته باشیم. پلیسِ تحقیر شده، از بالا به صحنه اعدام نگاه می‌کند؛ او دیگر لباسِ وظیفه‌اش را از تن درآورده و صورت خود را در کلاه و یقه پوشانده است.

این از قواعد درام خوب است که ما را تا حدودی به مجرم نیز نزدیک کند اما نه آنقدر نزدیک که از حقیقت دور شویم. داشتنِ چالش حتی میانِ پلیس‌ها خوب است اما نه چالش‌هایی پرحفره، مغرضانه و ساختگی.

روند خوب فیلم بخاطرِ دست‌کاری‌های بی‌قاعده فیلمنامه‌نویس برای پایان‌بندی دلخواهش، خراب می‌شود. واضح است که سعید روستایی پلیس را دوست ندارد برای همین است که موقعِ دریافت جایزه مانند خاکزاد حرف می‌زند؛ گستاخانه و طلبکار.

نقد فیلم متری شش و نیمشایان کرمی: داستانی جذاب، ریتمی کند

وقتی مشخص شد که سعید روستایی بعد از فیلم موفق ابد و یک روز در حال کار روی فیلم جدیدی است، بسیاری از طرفداران و منتقدان سینما مشتاق بودند تا ببینند روستایی که پیش از این با اولین فیلمش همه را غافل کرده بود، در متری شیش و نیم چگونه سطح خود را ارتقا می‌دهد. اتفاقی که چه این فیلم را اثری موفقی بدانیم و چه ندانیم، رخ نداده است.

اولین موضوعی که به خوبی در ابد و یک روز رعایت شده اما در متری شیش و نیم به یکی از مشکلات اصلی فیلم تبدیل می‌شود به ریتم داستان برمی‌گردد. احتمالا این نکته که متری شیش و نیم فیلمی طولانی است را از تعداد زیادی از تماشاگران شنیده‌اید. البته داستانی که این فیلم تعریف می‌کند هم چندان پیچیده نیست. پلیسی به دنبال پیدا کردن فروشنده مواد مخدر است و با پیدا کردن آشنایانی که دارد آرام آرام به این خلاف‌کار نزدیک می‌شود.

در واقع متری شیش و نیم هم یک بار داستان پلیسی که به دنبال خلاف‌کار می‌رود را تعریف می‌کند و یک بار هم داستان خلاف‌کاری را می‌بینیم که می‌خواهد از دست پلیس فرار کند. البته این دو بخش دو جنبه مختلف از یک داستان نیستند که البته ای کاش بودند چون کاری که سعید روستایی کرده در واقع متری شیش و نیم را به دو فیلم مجزا تبدیل می‌کند که هر کدام از آن‌ها داستان و دغدغه‌های مربوط به خودشان را دارند.

گله دیگری که از متری شیش و نیم دارم به شخصیت پردازی ناصر خاکزاد (نوید محمدزاده) برمی‌گردد. بسیاری از کارگردان‌های مشهور کاراکترهای منفی که شخصیت اصلی داستان هستند را به‌گونه‌ای پردازش می‌کنند که برای مخاطب عام جذاب‌تر باشند. نمونه خوبش شخصیت هنری در «رفقای خوب» مارتین اسکورسیزی که کمی با نسخه واقعی خود تفاوت دارد اما همچنان می‌توانید با او به عنوان یک انسان شر ارتباط برقرار کنید.

این قضیه در مورد ناصر در متری شیش و نیم صدق نمی‌کند. او همزمان هزاران نفر را معتاد مواد مخدر کرده و قلب مهربانی هم دارد. به خانواده خود کمک می‌کند و به فکر حال زندانی‌های در بند است. برای عشق قدیمی گریه می‌کند و ریسک انفرادی را به جان می‌خرد تا دیالوگی خاطره انگیز بگوید. ظاهرا روستایی بیشتر از هر چیزی سعی کرده تا مخاطب برای ناصر احساس دل‌سوزی کند.

این موضوع بسیار عجیب است زیرا متری شیش و نیم در همه لحظات خود داد می‌زند که یک فیلم بر ضد اعتیاد و مواد مخدر است و سعی می‌کند نگاهی اجتماعی به اوضاع داشته باشد. البته، کاراکتر ناصر کلا در دنیای دیگری سیر می‌کند و چندجایی هم منطق فیلم‌نامه را زیر سوال می‌رود. البته فیلم در زمینه سینماتوگرافی می‌درخشد و صحنه‌های تاثیرگذار و هنرمندانه‌ای را می‌توانید در این فیلم مشاهده کنید که پیدا کردن نمونه آن در فیلم‌های داخلی کار سختی است. متاسفانه این موضوع هم به طور کلی در نیمه دوم فیلم فراموش می‌شود و کمتر شاهد چنین صحنه‌هایی هستیم.

خلاصه بگویم که متری شیش و نیم قطعا بهترین فیلم سال ایران نیست. حتی بهترین فیلم سعید روستایی هم نیست و معرفی در جستجوی فریده به عنوان نماینده ایران در اسکار ۲۰۲۰ قطعا تصمیم منطقی‌تری نسبت به ارسال این فیلم بود.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (4 مورد)
  • مریم
    مریم | ۳۰ شهریور ۱۳۹۸

    یه چیزی رو هیچکدوم بهش اشاره نکردین. پایان‌بندی فیلم منظورش اینه که با اعدام خاکزادها مواد مخدر و اعتیاد و ... از بین نمیره و در واقع این موضوع باید ریشه‌ای حل بشه و بررسی بشه که اعتیاد اصلا چرا هست؟ چرا ملت دوس دارن معتاد بشن و ... . به نظر من هدف کلی فیلم و کارگردان این بوده.

    • میلاد خدابنده
      میلاد خدابنده | ۳۰ شهریور ۱۳۹۸

      توی نقد کاملی که از بنده منتشر شده به این موضوع بسیار مهم اشاره شده است. ممنون از دقت نظر شما...

    • مینا سهیلی
      مینا سهیلی | ۳ مهر ۱۳۹۸

      ایده فیلم زیر سوال بردنِ مسئله مجازاته و میخواد به پلیس بگه کاری که برای دستگیری میکنید و خدماتتون بی‌فایده ست چنانچه سیستم به راحتی هم کنارتون میگذاره. این موارد به صورت کلی‌تر در نقد بود. مسئله اصلی اینه که حل کردنِ ریشه‌ای مشکلات مختلف زمان‌بره ، قطعا هم اعدام و مجازات حل کننده‌ی همه چیز نیست اما اینها منافاتی با مجازات‌ کردن ندارن. در هیچ جای دنیا مجازات رو کنسل نمیکنن برای حلِ ریشه‌ای مشکلات که گاهی ده‌ها سال طول می‌کشه. مسائل اجتماعی خیلی خیلی پیچیه هستن. پس این ایده که مجازات تعطیل بشه تا مشکلات ریشه‌ای حل بشه اصلا ایده غیرمعقولی هست. مجازات هم فواید خودشو داره و جاهایی حتی بازدارنده‌ست. مرسی از اشتراک نظرتون

      • مریم
        مریم | ۲۸ مهر ۱۳۹۸

        ممنون از پاسختون. قطعا منظور سازندگان فیلم هم این نیست که مجازات تعطیل بشه ولی بالاخره باید یه جوری به این مسئله اجتماعی اعتراض کرد و فیلم ساختن در این مورد حتما شروع خوبیه .. از کار قبلی سعید روستایی هم مشخصه که دغدغه اجتماعی داره و میخواد این مسائل دیده بشن. یه سری جاهای فیلم هم واقعیت داشت. کارکنان نیروی انتظامی واقعا اکثرشون به همدیگه هم رحم نمیکنن و رفتارشون با متهم و مجرم و ... همینقدر زشت و چرکه، وقتی قراره قانون اجرا بشه و مجازات قانونی برای مجرم باشه چه نیازی هست انقدر زشت و غیرانسانی رفتار کنن؟ ولی در کل فیلم به اندازه معروف شدنش ارزش نداشت.

مطالب پیشنهادی